آیه ۴۲ سوره یوسف: تفاوت میان نسخهها
←ذکر ربه به معنای یاد رب یا ذکر یوسف نزد پروردگارش
Gholampour (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
بین مفسران در اینکه ضمیر «فَأَنْسَاهُ» در فرازی از آیه ۴۲ سوره یوسف، «فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ»، به [[یوسف (پیامبر)|یوسف(ع)]] یا ساقی (رفیق زندانی) برگشت میکند، اختلاف شده است. برخی از مفسران ضمیر را به یوسف(ع) بر گرداندند، به این معنا که [[شیطان]]، خدا را از یاد یوسف برد و به همین دلیل برای رهایی به غیر متوسل شد و خداوند نیز بهاینخاطر، چند سال او را در زندان قرار داد و [[ثواب و عقاب|عقاب]] کرد.<ref>ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۳۵؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹؛ شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۱۴۴؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۸۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۰۹.</ref> به ادعای [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، بیشتر مفسران قائل به این نظر هستند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴.</ref> طبرسی، این معنا را طبق روایتی از [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نیز دانسته است.<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹.</ref> | بین مفسران در اینکه ضمیر «فَأَنْسَاهُ» در فرازی از آیه ۴۲ سوره یوسف، «فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ»، به [[یوسف (پیامبر)|یوسف(ع)]] یا ساقی (رفیق زندانی) برگشت میکند، اختلاف شده است. برخی از مفسران ضمیر را به یوسف(ع) بر گرداندند، به این معنا که [[شیطان]]، خدا را از یاد یوسف برد و به همین دلیل برای رهایی به غیر متوسل شد و خداوند نیز بهاینخاطر، چند سال او را در زندان قرار داد و [[ثواب و عقاب|عقاب]] کرد.<ref>ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۳۵؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹؛ شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۱۴۴؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۸۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۰۹.</ref> به ادعای [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، بیشتر مفسران قائل به این نظر هستند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴.</ref> طبرسی، این معنا را طبق روایتی از [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نیز دانسته است.<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۵۹.</ref> | ||
به اعتقاد علامه طباطبائی، این مطلب را برخی ذکر | به اعتقاد علامه طباطبائی، این مطلب را برخی ذکر کرده و به [[حدیث|روایت]] نسبت دادند؛<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.</ref> اما ضعیف است؛ زیرا خداوند یوسف(ع) را از [[مخلصین|مخلَصین]] دانسته که شیطان در او راه ندارد؛ علاوه بر اینکه قرینهای در این آیه که دلالت بر دلبسته شدن حضرت یوسف به غیر خدا، وجود ندارد؛ همچنان که در آیه ۴۵ از [[سوره یوسف]] ذکر میگردد که آن ساقی (رفیق زندانی) حضرت یوسف(ع) را به یاد آورد که این جمله نشان از فراموشکار بودن ساقی است، نه یوسف(ع).<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.</ref> | ||
برخی دیگر نیز ضمیر را به ساقی (الذی) بر میگردانند، به این صورت که [[شیطان]] از یاد ساقی (رفیق زندانی) برد که نزد ربش از یوسف(ع) سخن بگوید و همین نکته، دلیل چند سال زندانی شدن حضرت یوسف(ع) شد.<ref>شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۲۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱؛ مغنیه، التفسیر المبین، ۱۴۲۵ق، ص۳۰۹.</ref> در این صورت «ذکر ربه»، به معنای «ذکر یوسف عند ربه» است، نه یاد خدا.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.</ref> به گفته مکارم شیرازی، قرائن نیز این قول را ثابت میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴.</ref> سید قطب از مفسران اهلسنت نیز با این نظر موافق است.<ref>قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۹۹۲.</ref> | برخی دیگر نیز ضمیر را به ساقی (الذی) بر میگردانند، به این صورت که [[شیطان]] از یاد ساقی (رفیق زندانی) برد که نزد ربش از یوسف(ع) سخن بگوید و همین نکته، دلیل چند سال زندانی شدن حضرت یوسف(ع) شد.<ref>شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۲۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱؛ مغنیه، التفسیر المبین، ۱۴۲۵ق، ص۳۰۹.</ref> در این صورت «ذکر ربه»، به معنای «ذکر یوسف عند ربه» است، نه یاد خدا.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۱۸۱.</ref> به گفته مکارم شیرازی، قرائن نیز این قول را ثابت میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۱۴.</ref> سید قطب از مفسران اهلسنت نیز با این نظر موافق است.<ref>قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۹۹۲.</ref> |