Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۸۴۱
ویرایش
(ویکی سازی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
===دوره امام حسن(ع)=== | ===دوره امام حسن(ع)=== | ||
{{همچنین ببینید|صلح امام حسن علیه السلام}} | {{همچنین ببینید|صلح امام حسن علیه السلام}} | ||
عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع)، از خلافت [[امام حسن(ع)]] پشتیبانی کرد. در آن دوره، نامههایی میان امام حسن(ع) و [[معاویه]] تبادل شد و هر یک از آنها از دیگری خواست که از [[خلافت]] دست کشد و تسلیم گردد. این نامهها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی [[کوفه]] حرکت کرد. امام حسن(ع) نیز مردم را به دفاع فراخواند. در این میان، سپاهی ۱۲ هزار نفری تشکیل شد. امام حسن فرماندهی این سپاه را به عبیدالله واگذاشت و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان [[قرآن]] و یاران [[امیرمومنان]] تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت همانجا بماند تا آن حضرت همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود؛ اما عبیدالله با گرفتن [[رشوه]]، به معاویه پیوست.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱. همچنین نک: ابن خلدون، ج۲، ص۶۴۹.</ref> بلاذری(درگذشتۀ ۲۷۹ق.) درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است: چون دید که [[حسن بن علی]] رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ج۴، ص۵۹.</ref> اما از سخنان [[قیس بن سعد بن عباده]] جانشین فرماندهی سپاه ۱۲ هزار نفره که پس از فرار عبیدالله، فرمانده سپاه شد، برمیآید که او فرمانده شجاع و قابل اعتمادی نبوده است. قیس در این سخنرانی عبیدالله، پدرش [[عباس بن عبد المطلب|عباس]] و برادرش [[عبدالله بن عباس]] را به پیامبر و امام علی(ع) وفادار ندانسته است.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۳.</ref> | عبیدالله پس از [[شهادت امام علی(ع)]]، از خلافت [[امام حسن(ع)]] پشتیبانی کرد. در آن دوره، نامههایی میان امام حسن(ع) و [[معاویه]] تبادل شد و هر یک از آنها از دیگری خواست که از [[خلافت]] دست کشد و تسلیم گردد. این نامهها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی [[کوفه]] حرکت کرد. امام حسن(ع) نیز مردم را به دفاع فراخواند. در این میان، سپاهی ۱۲ هزار نفری تشکیل شد. امام حسن فرماندهی این سپاه را به عبیدالله واگذاشت و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان [[قرآن]] و یاران [[امیرمومنان]] تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت همانجا بماند تا آن حضرت همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود؛ اما عبیدالله با گرفتن [[رشوه]]، به معاویه پیوست.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱. همچنین نک: ابن خلدون، ج۲، ص۶۴۹.</ref> بلاذری(درگذشتۀ ۲۷۹ق.) درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است: چون دید که [[حسن بن علی]] رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ج۴، ص۵۹.</ref> اما از سخنان [[قیس بن سعد بن عباده]] جانشین فرماندهی سپاه ۱۲ هزار نفره که پس از فرار عبیدالله، فرمانده سپاه شد، برمیآید که او فرمانده شجاع و قابل اعتمادی نبوده است. قیس در این سخنرانی عبیدالله، پدرش [[عباس بن عبد المطلب|عباس]] و برادرش [[عبدالله بن عباس]] را به پیامبر و امام علی(ع) وفادار ندانسته است.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۳.</ref> | ||
برخی منابع، قیس بن سعد را فرمانده این سپاه دانسته و از فرماندهی عبیدالله هیچ نگفتهاند. بنابر این منابع، امام حسن(ع) قیس را که والی آذربایجان بود برکنار کرد و سپاه یادشده را به او سپرد و عبیدالله را والی [[آذربایجان (منطقه)|آذربایجان]] نمود.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۴.</ref> اما بنابر روایتی که طبری آورده، علی(ع) قیس را به فرماندهی ۴۰ هزار سرباز گمارده بود تا به آذربایجان برود؛ اما قیس تعلل میکرد تا سرانجام علی(ع) به شهادت رسید. وقتی امام حسن(ع) [[خلیفه]] شد، میلی به جنگ نداشت و از طرفی میدانست که قیس خواهان جنگ با شام است. بدین رو او را از فرماندهی سپاه برداشت و عبیدالله بن عباس را به جایش گمارد. چون عبیدالله از نظر امام حسن(ع) مطلع بود، وقتی همراه سپاه به مقابله با معاویه رفت، به او پیوست.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۵۸.</ref> این روایت با روایاتی دیگر که طبق آنها، امام حسن(ع) عبیدالله را مامور به مقابله با معاویه کرد و نه تسلیم و قیس را به سمت جانشینی و مشاور او برگزید و هر گونه اقدام را منوط به مشورت با قیس کرد،<ref>نک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱.</ref> سازگار نیست. | برخی منابع، قیس بن سعد را فرمانده این سپاه دانسته و از فرماندهی عبیدالله هیچ نگفتهاند. بنابر این منابع، امام حسن(ع) قیس را که والی آذربایجان بود برکنار کرد و سپاه یادشده را به او سپرد و عبیدالله را والی [[آذربایجان (منطقه)|آذربایجان]] نمود.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۴.</ref> اما بنابر روایتی که طبری آورده، علی(ع) قیس را به فرماندهی ۴۰ هزار سرباز گمارده بود تا به آذربایجان برود؛ اما قیس تعلل میکرد تا سرانجام علی(ع) به شهادت رسید. وقتی امام حسن(ع) [[خلیفه]] شد، میلی به جنگ نداشت و از طرفی میدانست که قیس خواهان جنگ با شام است. بدین رو او را از فرماندهی سپاه برداشت و عبیدالله بن عباس را به جایش گمارد. چون عبیدالله از نظر امام حسن(ع) مطلع بود، وقتی همراه سپاه به مقابله با معاویه رفت، به او پیوست.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۵۸.</ref> این روایت با روایاتی دیگر که طبق آنها، امام حسن(ع) عبیدالله را مامور به مقابله با معاویه کرد و نه تسلیم و قیس را به سمت جانشینی و مشاور او برگزید و هر گونه اقدام را منوط به مشورت با قیس کرد،<ref>نک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۱.</ref> سازگار نیست. |