Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۷۲
ویرایش
جز (←چیستی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۷]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Salehi }} | {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۷]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Salehi }} | ||
[[پرونده:اسلام_هراسی.jpg|بندانگشتی|300px|کاریکاتوری درباره تلاش برای به تصویر کشیدن چهرهای منفی از اسلام]] | [[پرونده:اسلام_هراسی.jpg|بندانگشتی|300px|کاریکاتوری درباره تلاش برای به تصویر کشیدن چهرهای منفی از اسلام]] | ||
'''اسلامْهَراسی''' | '''اسلامْهَراسی''' یا خصومت غیرمنطقی برخی گروهها و جریانات با مسلمانان، پدیدهای سیاسی-فرهنگی است که باوجود داشتن زمینههای تاریخی، بیشتر در دوران معاصر رواج یافته است. این اصطلاح بهمعنای ایجاد نوعی تصور ذهنیِ منفی نسبت به [[اسلام]] و مسلمانان در ذهن مردم جهان است. | ||
==چیستی== | ==چیستی== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
توفیق نسبی جهان غرب در رواج پروژه اسلامهراسی از دلایل اهمیت بررسی این پدیده در جهان اسلام دانسته شده است.<ref>علیپور و همکاران، «راهبردهای پیشگیری و مقابله با اسلامهراسی»، ص۱۰۱؛ افتخاری، «دو چهره اسلامهراسی: سلبی و ایجابی در تبلیغات غرب»، ص۲۹.</ref> به گفته پژوهشگران سیاسی، شکلگیری جنبشهای اسلامی در دهههای ۵۰ تا ۷۰ قرن بیستم میلادی با اهداف استعمارستیزانه و طرح ایده حکومت جهانی<ref>افتخاری، «دو چهره اسلامهراسی: سلبی و ایجابی در تبلیغات غرب»، ص۳۰.</ref> و همچنین مطرح شده اسلام به عنوان مهمترین جریان ضد غرب پس از فروپاشی شوروی<ref>علیپور و همکاران، «راهبردهای پیشگیری و مقابله با اسلامهراسی»، ص۹۹.</ref> باعث شد قدرتهای مسلط جهانی برای تضعیف و خارج کردن اسلام از معادلات قدرت از راهبردهایی چون پروژه اسلامهراسی در مقابل راهبرد «دعوت اسلامی» استفاده کنند.<ref>افتخاری، «دو چهره اسلامهراسی: سلبی و ایجابی در تبلیغات غرب»، ص۳۰.</ref> | توفیق نسبی جهان غرب در رواج پروژه اسلامهراسی از دلایل اهمیت بررسی این پدیده در جهان اسلام دانسته شده است.<ref>علیپور و همکاران، «راهبردهای پیشگیری و مقابله با اسلامهراسی»، ص۱۰۱؛ افتخاری، «دو چهره اسلامهراسی: سلبی و ایجابی در تبلیغات غرب»، ص۲۹.</ref> به گفته پژوهشگران سیاسی، شکلگیری جنبشهای اسلامی در دهههای ۵۰ تا ۷۰ قرن بیستم میلادی با اهداف استعمارستیزانه و طرح ایده حکومت جهانی<ref>افتخاری، «دو چهره اسلامهراسی: سلبی و ایجابی در تبلیغات غرب»، ص۳۰.</ref> و همچنین مطرح شده اسلام به عنوان مهمترین جریان ضد غرب پس از فروپاشی شوروی<ref>علیپور و همکاران، «راهبردهای پیشگیری و مقابله با اسلامهراسی»، ص۹۹.</ref> باعث شد قدرتهای مسلط جهانی برای تضعیف و خارج کردن اسلام از معادلات قدرت از راهبردهایی چون پروژه اسلامهراسی در مقابل راهبرد «دعوت اسلامی» استفاده کنند.<ref>افتخاری، «دو چهره اسلامهراسی: سلبی و ایجابی در تبلیغات غرب»، ص۳۰.</ref> | ||
همچنین گفته شده نظریهپردازان سیاسی غربی نظیر ساموئل هانتینگتون و برناد لوئیس با بهرهگیری از مفاهیمی چون [[اسلامگرایی]]، [[بنیادگرایی]] و سنتگرایی در پی القای اسلامهراسی برآمدهاند و | همچنین گفته شده نظریهپردازان سیاسی غربی نظیر ساموئل هانتینگتون و برناد لوئیس با بهرهگیری از مفاهیمی چون [[اسلامگرایی]]، [[بنیادگرایی]] و سنتگرایی در پی القای اسلامهراسی برآمدهاند و باوجود برخی از این زمینهها در کشورهای اسلامی مانند فعالیتهای خشونتبار گروههای تندرو، تلاشها برای رواج اسلامهراسی با موفقیت همراه بوده است.<ref>نظری، «فرایندهای هویتی در غرب و بازنمایی سیاستگذاری مبتنی بر هراس: درک زمینههای اسلامهراسی»، ص۱۲۰؛ دگمجیان، اسلام در انقلاب: جنبشهای اسلامی در جهان عرب، ۱۳۷۷ش، ص۱۹-۲۹.</ref> بر این اساس اندیشمندان تأکید کردهاند که فهم درست پروژه اسلامهراسی، توجه به زمینهها و عوامل ایجاد آن و اتخاذ راهبردهای کلان برای مقابله با این پدیده، باید از مهمترین اقدامات مسلمانان و حکومتهای اسلامی باشد.<ref>نظری، «فرایندهای هویتی در غرب و بازنمایی سیاستگذاری مبتنی بر هراس: درک زمینههای اسلامهراسی»، ص۱۳۶-۱۳۷؛ علیپور و همکاران، «راهبردهای پیشگیری و مقابله با اسلامهراسی»، ص۱۰۰.</ref> | ||
== زمینهها و عوامل == | == زمینهها و عوامل == | ||
گسترش اسلامهراسی بهویژه در کشورهای غربی را معلول | گسترش اسلامهراسی بهویژه در کشورهای غربی را معلول زمینهها و مناسبات تاریخی بین مسلمانان و کشورهای غربی و تحت تأثیر عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میدانند.<ref>مرشدیزاده و غفاری، «اسلامهراسی در اروپا، ریشهها و عوامل»، ص۱۲۵.</ref> بهگفته پژوهشگران، اسلامهراسی یا توسط بازیگران بیرونی (اسلامهراسی سلبی) تولید میشود و هدف آن تشویه واقعیت اسلام است و یا توسط عوامل داخلی (اسلامهراسی ایجابی) بازتولید میشود.<ref>افتخاری، «دو چهره اسلامهراسی:سلبی و ایجابی ...»، ص۳۶-۴۰.</ref> | ||
=== زمینههای تاریخی === | === زمینههای تاریخی === | ||
بسیاری از اندیشمندان زمینههای ترس و تنفر غرب از اسلام را نه به اتفاقات و حوادث دوران معاصر، بلکه به ناسازگاریهای تاریخی میان دولتهای اسلامی و غربی و تناقضهای موجود در ارزشهای اروپایی و اسلامی بازمیگردانند. این گروه به سیر مشخص و مداوم از ناسازگاریها مانند مانند ظهور اسلام و تقابل با امپراتوری روم و مسیحیت،<ref>توسلی، «شرقشناسی هگلی و سیاست رسانهای مبتنی بر اسلامهراسی»، ص۵۹.</ref> فتح اندلس، جنگهای صلیبی در قرون وسطا، درگیریهای امپراتوری عثمانی با اروپائیان و استعمارگری ملل اروپایی در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی در جهان اسلام اشاره دارند.<ref>عیسیزاده و همکاران، «ریشههای تاریخی و علل اسلامهراسی معاصر»، ص۱۰۵.</ref> | |||
برخی از پژوهشگران براین باورند ترس و تنفر غرب از [[اسلام]] جدید نیست و به قرن هشتم میلادی باز میگردد. این گروه به تجربههای تاریخی اسپانیا ([[اندلس]])، [[جنگهای صلیبی]] و اعصار پس از آن اشاره میکنند.<ref>توپراک، محمد، چرا آنها از اسلام متنفرند یا میترسند؟ مجموعه مقالات همایش اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر: علل، روندها و راه حلها.</ref> در این تحلیلها توسعه و گسترش اسلام و تشکیل جوامع و حکومتهای اسلامی نظیر تسخیر و حکومت ۸۰۰ ساله [[مسلمانان]] بر اندلس، نزدیک به دو قرن جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان و نیز تسخیر بیزانس که مرکز دینی مسیحیت شرقی محسوب میشد در قرنهای۱۶ تا ۲۰ میلادی مورد توجه قرار میگیرد.<ref>Jack Gandy,2004, Islam in Europe (Oxford: Blackwell) p.10-43</ref> | برخی از پژوهشگران براین باورند ترس و تنفر غرب از [[اسلام]] جدید نیست و به قرن هشتم میلادی باز میگردد. این گروه به تجربههای تاریخی اسپانیا ([[اندلس]])، [[جنگهای صلیبی]] و اعصار پس از آن اشاره میکنند.<ref>توپراک، محمد، چرا آنها از اسلام متنفرند یا میترسند؟ مجموعه مقالات همایش اسلامهراسی پس از ۱۱ سپتامبر: علل، روندها و راه حلها.</ref> در این تحلیلها توسعه و گسترش اسلام و تشکیل جوامع و حکومتهای اسلامی نظیر تسخیر و حکومت ۸۰۰ ساله [[مسلمانان]] بر اندلس، نزدیک به دو قرن جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان و نیز تسخیر بیزانس که مرکز دینی مسیحیت شرقی محسوب میشد در قرنهای۱۶ تا ۲۰ میلادی مورد توجه قرار میگیرد.<ref>Jack Gandy,2004, Islam in Europe (Oxford: Blackwell) p.10-43</ref> | ||