Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
سایر ادعاهای غلوآمیز که درباره غیر پیامبران و امامان ارائه شده به بیان زیر است: | سایر ادعاهای غلوآمیز که درباره غیر پیامبران و امامان ارائه شده به بیان زیر است: | ||
===غلو درباره خلفا=== | ===غلو درباره خلفا=== | ||
در برخی منابع اهل سنت روایات یا ادعاهایی در فضایل [[خلفای سهگانه]] نقل شده که از نظر برخی عالمان، غلوآمیز است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۸۶؛ نیشابوری، صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، ج۷، ص۱۱۶؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۲۶۳.</ref> برای | در برخی منابع اهل سنت روایات یا ادعاهایی در فضایل [[خلفای سهگانه]] نقل شده که از نظر برخی عالمان، غلوآمیز است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۸۶؛ نیشابوری، صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، ج۷، ص۱۱۶؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۲۶۳.</ref> برای نمونه، در کتاب تاریخ بغداد، روایتی به پیامبر نسبت داده شده که در [[معراج|شب معراج]] دیده است که بر عرش، پس از [[تهلیل|لا الهَ الاّ الله]] و مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه، نامهای [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]] نوشته شده بود.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۲۶۳.</ref> [[نعمتالله صالحی نجفآبادی]] سند این روایت را ضعیف و محتوای آن را غلوآمیز دانسته است.<ref>صالحی نجفآبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۴۲.</ref> | ||
درباره علم عمر بن خطاب گفتهاند اگر علم همه زمین در یک کفه ترازو قرار گیرد و علم عُمَر در کفه دیگر، علم او رجحان و فزونی دارد.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۸۶.</ref> همچنین گفتهاند که در سال بیستم هجری، یعنی در دوره خلافت عمر بن خطاب در مدینه زلزله شد و عمر بر زمین تازیانه زد و گفت: «به اذن خداوند آرام بگیر.» سپس زمین آرام شد و از آن سال دیگر در مدینه زلزله روی نداد.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۴۳۳؛ سکتواری، محاضرة الاوائل، ۱۳۹۸ق، ص۱۶۸.</ref> محتوای این سنخ ادعاها از سوی برخی محققان، غلوآمیز دانسته شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شفیعی شاهرودی، گزیدهای جامع از الغدیر، ۱۴۳۰ق، ص۷۳۳؛ صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۹-۴۰.</ref> درباره سایر صحابه و خلفا نیز مناقب و ادعاهای غلوآمیزی نقل شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۰۳-۱۹۵؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۵۰۳؛ نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۵۲.</ref> [[عبدالحسین امینی]] در [[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر]] برخی از این مطالب را با استناد به منابع اهل سنت برشمرده و آنها را غلوآمیز دانسته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۷۱-۱۰۱.</ref> | |||
===تأویلهای غلوآمیز از قرآن=== | ===تأویلهای غلوآمیز از قرآن=== | ||
گفته میشود یکی از موارد تأویلهای ناروا و غلوآمیز، استفاده از آیات قرآن برای اثبات [[تناسخ]] بوده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۲۶.</ref> بهگفته بلاذری، تاریخنگار قرن دوم و سوم هجری، در کتاب «انساب الاشراف»، غالیانِ معتقد به تناسخ، از بخشی از [[ | گفته میشود یکی از موارد تأویلهای ناروا و غلوآمیز، استفاده از آیات قرآن برای اثبات [[تناسخ]] بوده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۲۶.</ref> بهگفته بلاذری، تاریخنگار قرن دوم و سوم هجری، در کتاب «انساب الاشراف»، غالیانِ معتقد به تناسخ، از بخشی از آیه ۸ [[سوره انفطار]] که میگوید: «فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ؛ تو را در هر نقش و صورتی که خواست ترکیب کرد»،<ref>سوره انفطار، آیه ۸.</ref> برای اثبات تناسخ استفاده کردهاند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱.</ref> همچنین [[فخر رازی]] در تفسیرش گفته است یکی از آیاتی که قائلان به تناسخ برای اثبات اندیشه خود به آن استدلال کردهاند [[آیه ۳۸ سوره انعام]] بوده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۲۶.</ref> او این استفاده از آیه را ناروا و باطل دانسته است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۲۶.</ref> | ||
گاه به منظور بیان فضایل غلوآمیز برای برخی افراد، تأویلهایی ناروا از قرآن ارائه شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حقی برسوی، تفسیر روح البیان، دار الفکر، ج۱۰، ص۱۳۹؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۴۹.</ref> به نقلِ عبدالحسین امینی، از کتاب عمدة التَّحقیق اثر ابراهیم بن عامر عُبَیدی، فقیه مالکی قرن یازدهم قمری، در تفسیر [[حروف مقطعه]] «الم»، آیه اول [[سوره بقره]]، چنین آمده است که منظور از «الف»، ابوبکر، منظور از «لام» الله و منظور از «میم» محمد(ص) است.<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۴۸-۴۹.</ref> امینی این ادعا و تأویل را غلوآمیز دانسته است.<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۴۹.</ref> | |||
اسماعیل حقی بُرسَوی، از مفسران حنفی مذهب، متوفای ۱۱۳۷ق، در تفسیرش با عنوان «روح البیان»، در تفسیر «[[آیه ۱۷ سوره الحاقه|وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ]]؛ و در آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل | اسماعیل حقی بُرسَوی، از مفسران حنفی مذهب، متوفای ۱۱۳۷ق، در تفسیرش با عنوان «روح البیان»، در تفسیر «[[آیه ۱۷ سوره الحاقه|وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ]]؛ و در آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل میکنند»،<ref>سوره الحاقه، آیه ۱۷.</ref> روایتی از پیامبر نقل کرده بدین بیان که امروز در دنیا آنان چهار نفرند که در روز قیامت خداوند آنان را با چهار نفر دیگر تأیید میکند.<ref>حقی برسوی، تفسیر روح البیان، دار الفکر، ج۱۰، ص۱۳۹.</ref> او سپس از برخی نقل میکند که گفتهاند این چهار نفر [[ابوحنیفه]]، [[مالک بن انس]]، [[محمد بن ادریس شافعی|محمد بن ادریس شافعی]] و [[احمد بن حنبل]] هستند که حاملان شرع به شمار میروند.<ref>حقی برسوی، تفسیر روح البیان، دار الفکر، ج۱۰، ص۱۳۹.</ref> محققان این نحوه تأویل آیه را غلوآمیز دانستهاند.<ref>صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۴۲.</ref> | ||
===باور به حذف فضایل امامان از قرآن=== | ===باور به حذف فضایل امامان از قرآن=== | ||
محمدجواد مشکور (درگذشت: [[سال ۱۳۷۴ش|۱۳۷۴ش]])، مورخ و استاد [[دانشگاه تهران]]، در کتاب | محمدجواد مشکور (درگذشت: [[سال ۱۳۷۴ش|۱۳۷۴ش]])، مورخ و استاد [[دانشگاه تهران]]، در کتاب تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی گفته است برخی از غالیان شیعه، به تحریف قرآن موجود معتقدند و میگویند تدوین و جمعآوری قرآن موجود، در عصر عثمان صورت گرفته و بسیاری از آیات آن، ازجمله آیات مربوط به فضایل [[امام علی علیهالسلام|علی بن ابی طالب(ع)]] و خاندان وی، تحریف و حذف گردیدهاند.<ref>مشکور، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی تا قرن چهارم هجری، ۱۳۷۹ش، ص۱۵۴.</ref> او بر غلوآمیز بودن این دیدگاه تأکید کرده است.<ref>مشکور، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی تا قرن چهارم هجری، ۱۳۷۹ش، ص۱۵۴.</ref> | ||
محمدحسن احمدی، پژوهشگر حوزه علوم حدیث و قرآن، در مقاله «غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، | محمدحسن احمدی، پژوهشگر حوزه علوم حدیث و قرآن، در مقاله «غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، راویانی را که در سلسله اسناد روایات تحریف قرآن در منابع شیعه وجود دارند، از جهت غلو یا عدم غلو، بررسی کرده و به فهرست سیزدهنفرهای از راویان رسیده که معتقد است در آنها میتوان اثراتی از غلو یافت.<ref>احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۱۹۴-۱۹۵.</ref> او معتقد است از مجموع روایاتی که در باب تحریف قرآن وارد شده، تعداد زیادی (نزدیک به دو سوم) آنها از طریق غالیان نقل شده است.<ref>احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۲۲۰.</ref> | ||
===ادعاهای غلوآمیز درباره کتابها=== | ===ادعاهای غلوآمیز درباره کتابها=== | ||
کتاب [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] یکی از منابع حدیثی معتبر نزد اهل سنت است که درباره آن ادعاهای غالیانهای مطرح شده است.<ref>اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ص۸۰-۸۱.</ref> در توصیف این کتاب گفتهاند که همسنگ قرآن است و اگر در ایام طاعون در خانهای خوانده شود، اهل آن خانه از بیماری طاعون محفوظ خواهند ماند و هرکس یک دوره آن را بخواند، هر حاجتی که دارد برآورده | کتاب [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] یکی از منابع حدیثی معتبر نزد اهل سنت است که درباره آن ادعاهای غالیانهای مطرح شده است.<ref>اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ص۸۰-۸۱.</ref> در توصیف این کتاب گفتهاند که همسنگ قرآن است و اگر در ایام طاعون در خانهای خوانده شود، اهل آن خانه از بیماری طاعون محفوظ خواهند ماند و هرکس یک دوره آن را بخواند، هر حاجتی که دارد برآورده می شود.<ref>قاسمی، قواعد التحدیث، ۲۰۰۶م، ص۲۵۰.</ref> همچنین گفتهاند این کتاب در هر خانهای باشد، موجب نزول رحمت و استقرار برکت است و صحیحترین کتاب بر روی زمین پس از قرآن است.<ref>قاسمی، قواعد التحدیث، ۲۰۰۶م، ص۲۴۱.</ref> این سخنان غلوآمیز درباره کتاب [[مؤطأ|مَؤطَأ]] اثر [[مالک بن انس]] نیز وارد شده و گفتهاند پس از قرآن، بر روی زمین کتابی صحیحتر از آن نیست.<ref>سیوطی، تنویر الحوالک، مکتبة المشهد الحسینی، ص۷-۸؛ صالحی نجفآبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۳۱.</ref> | ||
همچنین درباره کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، از منابع حدیثی معتبر نزد شیعیان، ادعای | همچنین درباره کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، از منابع حدیثی معتبر نزد شیعیان، ادعای اینکه همه روایات آن صحیح و معتبر است، از سوی عالمانی همچون [[نعمتالله صالحی نجفآبادی]]، غلوآمیز تلقی شده است.<ref>صالحی نجفآبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۵۹.</ref> صالحی نجفآبادی همچنین این سخن که کتاب کافی به [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام غایب(ع)]] عرضه شده و او گفته است «[[الکافی کافٍ لِشیعتُنا]]؛ کافی برای شیعه ما بس است»<ref>غفاری، «مقدمه»، در کتاب الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵.</ref> را با استناد به بیان [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]<ref>علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۲.</ref> و [[میرزا حسین نوری|محدث نوری]]،<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۵۳۳.</ref> سخنی بیاساس و غلوآمیز دانسته است.<ref>صالحی نجفآبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۵۹-۶۱.</ref> | ||
===ادعاهای غلوآمیز درباره عالمان=== | ===ادعاهای غلوآمیز درباره عالمان=== | ||
درباره عالمان دین نیز گاهی ادعاها و کرامات غلوآمیز از سوی برخی بیان شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۱۶؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۷ و ۱۳۷ و ۱۷۰ و ۱۹۵.</ref> برای نمونه گفتهاند [[حضرت خضر]] تا پنج | درباره عالمان دین نیز گاهی ادعاها و کرامات غلوآمیز از سوی برخی بیان شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۱۶؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۷ و ۱۳۷ و ۱۷۰ و ۱۹۵.</ref> برای نمونه گفتهاند [[حضرت خضر]] تا پنج سال، هر روز صبح نزد [[ابوحنیفه]] میآمد و احکام اسلام را از او میآموخت.<ref>اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۱۶.</ref> همچنین ادعا کردهاند که پیامبر گفته است همه پیامبران به من افتخار میکنند و من به ابوحنیفه.<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۸.</ref> بهگفته ابوزهره، مورخ و فقیه اهل مصر در قرن چهاردهم هجری، تعصبات نسبت به ابوحنیفه چنان بوده است که برخی افراد برای او جایگاهی نزدیک به جایگاه پیامبران در نظر گرفته و چنین پنداشتهاند که [[تورات]] به او بشارت داده و پیامبر اسمش را ذکر کرده و او را هدایتگر امت دانسته است.<ref>ابوزهره، ابوحنیفه، حیاته و عصره-آرائه و فقهه، دار الفکر العربی، ص۷.</ref> سخنانی از همین قبیل درباره سایر فقهای [[مذاهب چهارگانه اهل سنت|مذاهب چهارگانه]] و برخی عالمان اهل سنت نقل شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۷ و ۱۳۷ و ۱۷۰ و ۱۹۵.</ref> عبدالحسین امینی در کتاب الغدیر برخی از این سخنان را گرد آورده<ref>برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۷ و ۱۳۷ و ۱۷۰ و ۱۹۵.</ref> و به غلوآمیز و ساختگی بودن آنها معتقد است.<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۹۵.</ref> | ||
==نسبت غلو به شیعه== | ==نسبت غلو به شیعه== | ||
از سوی عدهای از عالمان، باورهای غلوآمیزی به شیعه نسبت داده شده که برخی از آنها به شرح زیر است:<ref>صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۷.</ref> | از سوی عدهای از عالمان، باورهای غلوآمیزی به شیعه نسبت داده شده که برخی از آنها به شرح زیر است:<ref>صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۷.</ref> | ||
* | *ابو عمر بن محمد بن عبد ربِّه، از عالمان اهل سنت در قرن چهارم هجری، در کتاب عقد الفرید، شیعه را با یهود مقایسه کرده و گفته است که شیعیان مانند یهود، جبرئیل را دشمن پنداشته و بر این باورند که او وحی را بهجای آنکه برای امام علی بیاورد، به اشتباه برای پیامبر فرود آورده است.<ref>ابن عبد ربه، عقد الفرید، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۰.</ref> در پاسخ به سخن وی گفتهاند، فرقهشناسان این اعتقاد را به فرقههایی به نامهای «ذبابیه»، «غرابیه» و «مخطئه» نسبت دادهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مقریزی، المواعظ و الاعتبار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۸۴؛ صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۷.</ref> [[سید محسن امین|سیدمحسن امین]] نسبت این فرقهها به شیعه را ادعایی بدون دلیل دانسته و مدعی است که اسم چنین فرقههایی را در هیچیک از آثار شیعی که در فرقهشناسی تدوین شده، نیافته است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۱، ص۲۳.</ref> او بر این باور است که اسم این فرقهها به قصد و انگیزه زشت جلوه دادن و بدگفتن از فرقه شیعه جعل گردیده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۱، ص۲۳.</ref> | ||
* | *ابومحمد عثمان بن عبدالله عراقی، از عالمان حنفی مذهب قرن پنجم هجری، در اثرش با عنوان الفرق المفترقه، امامیه و زیدیه را یکی پنداشته و گفته اینان گروهی از غالیان هستند که امام علی را گاهی خدا، گاهی نبی و گاهی شریک در امر نبوت پنداشتهاند.<ref>عراقی، الفرق المفترقة بین اهل الزیغ و الزندقة، ۱۹۶۱م، ص۳۰.</ref> همچنین [[ابنتیمیه]] ضمن اتهام غلو به شیعه گفته است گروهی از شیعیان به الوهیت و برخی دیگر به نبی بودن امام علی معتقدند.<ref>ابنتیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۸۷.</ref> در پاسخ گفتهاند گروه اندکی از غالیان چنین دیدگاهی داشتهاند که البته در روایات شیعه مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته و از سوی امامان شیعه طرد شدهاند. بنابراین صحیح نیست که اعتقاد این گروهِ اندکِ مطرود، به همه شیعیان، بهویژه امامیه نسبت داده شود.<ref>صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریانها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۸.</ref> در فقه امامیه نیز باور به خدا بودن امام علی و نبی بودن وی که به انکار خدا و نبوت پیامبر منجر میشود، کفر تلقی شده و باورمندان به آن کافر محسوب میشوند.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۲۵؛ صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۰۶؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار التفسیر، ج۱، ص۳۸۲.</ref> | ||
* | *عبدالله علی قمیصی، نویسنده و محقق وهابی، در کتابش با عنوان الصراع بین الاسلام و الوثنیه گفته است گروهی از شیعیان بر این عقیدهاند که واجبات و محرمات کنایه از اشخاص هستند که باید آنها را دوست یا دشمن دانست. در اثر همین عقیده هم محرمات را حلال دانستند و واجبات را ترک کردند.<ref>قمیصی، الصراع بین الاسلام و الوثنیة، ۱۴۰۲ق، ج۱، مقدمه، ص «ح».</ref> فرقهنویسان این عقیده را به فرقهای از غالیان به نام فرقه [[منصوریه]] (پیروان ابومنصور عِجلی) نسبت دادهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۴۷-۴۸.</ref> ابو منصور در روایتی به نقل از [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]]، سه مرتبه از سوی امام صادق به سبب افکار غلوآمیزش مورد لعن واقع شد.<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۰۴.</ref> | ||
*گروهی از عالمان اهل سنت، عقایدی همچون [[بداء]]، [[رجعت]]، [[عصمت]] و علم غیب پیامبر و امامان معصوم که از باورهای شیعه به شمار میروند | *گروهی از عالمان اهل سنت، عقایدی همچون [[بداء|بِداء]]، [[رجعت]]، [[عصمت]] و علم غیب پیامبر و امامان معصوم را که از باورهای شیعه به شمار میروند غلوآمیز دانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به جارالله، الوشیعة فی نقد عقائد الشیعة، ۱۴۰۳ق، ص۹۲-۹۳ و ۱۱۸؛ قمیصی، الصراع بین الاسلام و الوثنیة، ۱۴۰۲ق، ج۱، مقدمه «ب» و «و»؛ شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ۱۹۸۲م، ج۱، ص۱۲۱.</ref> عالمان شیعه این عقاید را غلوآمیز ندانسته و برای اثبات آنها به ادلهای از قرآن، سنت و دلیل عقل استدلال کردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به امین، نقض الوشیعة، ۱۴۰۳ق، ص۳۷۵-۳۷۶ و ۴۰۶-۴۱۰.</ref> | ||
*عدهای معتقدند اوصافی مانند عصمت، علم غیب، تصرف در کائنات و برخی اوصاف فرابشری که به امامان شیعه نسبت داده میشود، غلوآمیز است و بر این باورند که امامان فقط دانشمندان برجسته و پرهیزگار و عالم به شریعت بودهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۷۳-۷۵ و ۲۲۷-۲۲۸.</ref> این دیدگاه به نظریه [[علمای ابرار]] شهرت یافته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کدیور، «قرائت فراموششده»، ص۵۷۶.</ref> | *عدهای معتقدند اوصافی مانند عصمت، علم غیب، تصرف در کائنات و برخی اوصاف فرابشری که به امامان شیعه نسبت داده میشود، غلوآمیز است و بر این باورند که امامان فقط دانشمندان برجسته و پرهیزگار و عالم به شریعت بودهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۷۳-۷۵ و ۲۲۷-۲۲۸.</ref> این دیدگاه به نظریه «[[علمای ابرار|علمای ابرار»]] شهرت یافته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کدیور، «قرائت فراموششده»، ص۵۷۶.</ref> خاستگاه این نظریه را سخن [[عبدالله بن ابییعفور|عبدالله بن ابی یعفور]] دانستهاند که تعبیر «علماءُ اَبرار و اَتقیا اوصیا؛ علمای ابرار و انسانهای پرهیزگار»<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۷.</ref> را درباره امامان بهکار برده است.<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۷۳-۷۴.</ref> همچنین گفتهاند برخی عالمان شیعه، بهویژه عالمان مدرسه قم در قرن سوم و چهارم هجری، با هرگونه انتساب ویژگیهای فرابشری برای امامان، مخالف بوده و آنان را صرفاً عالمان ابرار و پرهیزگار میپنداشتهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کدیور، «قرائت فراموششده»، ص۵۷۶-۵۷۸.</ref> بر این نظریه نقدهایی وارد شده است؛ از جمله اینکه فاقد هرگونه مستند تاریخی است.<ref>انصاری، [https://ansari.kateban.com/post/3254 «علمای ابرار؛ دیدگاهی که هیچ مستندی تاریخی ندارد»]، سایت کاتبان.</ref> همچنین برخی گفتهاند کلمه «عالِم» در ادبیات برخی اصحاب ائمه(ع) بهمعنای علم الهامی امامان و کلمههای «ابرار» و «اتقیا» نیز معادل همان معنای عصمت است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به رضایی، صفری فروشانی، «تبیین معنایی اصطلاح علمای ابرار با تأکید بر جریانات فکری اصحاب ائمه»، ص۷۷.</ref> | ||
==نسبت غلو به راویان حدیث== | ==نسبت غلو به راویان حدیث== |