Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۹۹۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویرایش شناسه) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''قاعده یَد''' قاعده ای فقهی است که مالکیت انسان را نسبت به اموالی که بر آنها مسلط است تحت شرایطی اثبات میکند. به باور [[مجتهد|فقیهان]] هر نوع تسلط بر اشیاء، نشان از ملکیت نیست و برای یافتن مصادیق قاعده ید باید به [[سیره عقلاء|عرف]] مراجعه کرد. پژوهشگران معتقدند، «ید» قاعدهای است که نهتنها | '''قاعده یَد''' قاعده ای فقهی است که مالکیت انسان را نسبت به اموالی که بر آنها مسلط است تحت شرایطی اثبات میکند. به باور [[مجتهد|فقیهان]] هر نوع تسلط بر اشیاء، نشان از ملکیت نیست و برای یافتن مصادیق قاعده ید باید به [[سیره عقلاء|عرف]] مراجعه کرد. پژوهشگران معتقدند، «ید» قاعدهای است که نهتنها [[مسلمان|مسلمانان]]، بلکه همه عقلای بشر آن را میپذیرند. از ناحیه [[امامان شیعه|ائمه شیعه]]، [[حدیث|روایاتی]] در تایید مالکیت فرد دارای سُلطه وارد شده است؛ اما فقیهان دلیل اصلی حجیت این قاعده را [[سیره عقلاء|بنای عقلا]] دانستهاند و روایات را ارشاد به گزارهای میدانند که سابقا توسط [[عقل]] کشف شده است. | ||
از موارد تاریخی کاربرد قاعده | از موارد تاریخی کاربرد قاعده ید، استناد [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] به این قاعده در مقابل [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] است. امام علی(ع) معتقد بود [[فدک]] چون تحت تسلط [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه زهرا(س)]] است، ملک اوست و در صورت هرگونه ادعای خلاف، طرف مقابل باید اقامه [[بینه شرعی|بینه]] کند و شاهد بیاورد. | ||
قانون جمهوری اسلامی ایران در ماده ۳۵ و ۳۶ قانون مدنی از این قاعده پیروی کرده است و هرگونه تصرف به عنوان مالکیت را دلیل بر مالکیت دانسته است. این قاعده با [[قاعده ضمان ید]] که به قاعده «علی الید» مشهور است، متفاوت است. | |||
== معرفی قاعده ید == | == معرفی قاعده ید == | ||
قاعده | قاعده ید، قاعدهای مربوط به علم [[فقه]] و [[علم حقوق|حقوق]] است.<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۵.</ref> این قاعده بیانگر مالکیت شخص بر هر شیئی است که نسبت به آن تسلط دارد و میتواند در آن هرگونه تغییر و تصرفی را انجام دهد.<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۷. </ref> نامگذاری ید (بهمعنای دست) بر این قاعده به جهت پیشینه تاریخی آن است که در دوران ابتدایی بشر، تسلط او بر اشیاء با در دست داشتن شیء بوده است.<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ش، ج۱، ص۲۶.</ref> در طول سپری شدن تاریخ بشر، ید مصادیق دیگری پیدا کرده است که نشان از تعلق شیء به فرد است مانند داشتن یک رابطه فیزیکی مثل لباسی که به تن او است و یا وجود یک قرارداد اجتماعی نظیر یک سند مالکیت.<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ش، ج۱، ص۲۸.</ref> | ||
[[فقیهان]] معتقدند مقصود از سلطه و استیلایی که در قاعده ید مورد بحث است سلطنت عرفی است به این معنا که جامعه انسانی تعیین کننده وجود سلطه شخص بر شیء است.<ref>بهروزیزاد، «قلمرو قاعده ید در اعراض و انساب با تأکید بر فنّاوری های نوین پزشکی در فقه امامیه و حقوق ایران»، ص۲۳۰.</ref> به باور فقیهان نسبت سلطه انسان در اشیاء مختلف، متفاوت است. به عنوان نمونه عرف نحوه تسلط بر خانه را با تسلط بر اثاث خانه و همچنین تسلط بر این دو را با تسلط بر کوهها و دشتها متفاوت میداند.<ref>بهروزیزاد، «قلمرو قاعده ید در اعراض و انساب با تأکید بر فنّاوری های نوین پزشکی در فقه امامیه و حقوق ایران»، ص۲۳۰.</ref> | [[فقیهان]] معتقدند مقصود از سلطه و استیلایی که در قاعده ید مورد بحث است سلطنت عرفی است به این معنا که جامعه انسانی تعیین کننده وجود سلطه شخص بر شیء است.<ref>بهروزیزاد، «قلمرو قاعده ید در اعراض و انساب با تأکید بر فنّاوری های نوین پزشکی در فقه امامیه و حقوق ایران»، ص۲۳۰.</ref> به باور فقیهان نسبت سلطه انسان در اشیاء مختلف، متفاوت است. به عنوان نمونه عرف نحوه تسلط بر خانه را با تسلط بر اثاث خانه و همچنین تسلط بر این دو را با تسلط بر کوهها و دشتها متفاوت میداند.<ref>بهروزیزاد، «قلمرو قاعده ید در اعراض و انساب با تأکید بر فنّاوری های نوین پزشکی در فقه امامیه و حقوق ایران»، ص۲۳۰.</ref> |