پرش به محتوا

آیه ۳۵ سوره بقره: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:


== جایگاه ==
== جایگاه ==
مطابق آیه ۳۵ [[سوره بقره]] به حضرت آدم(ع) امر شد که با همسرش در بهشت سکونت گزینند؛ اما گفته شد که به درخت ممنوعه نزدیک نشوند که از ظالمان خواهند بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ص۱۸۴.</ref> موضوع سکونت آدم(ع) در بهشت و داستان آن در آیات ۳۵ [[سوره بقره]]، ۱۹ [[سوره اعراف]] و ۱۱۷ [[سوره طه]] آمده‌ است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref>
مطابق آیه ۳۵ [[سوره بقره]] به حضرت آدم(ع) امر شد که با همسرش در بهشت سکونت گزینند؛ اما گفته شد که به درخت ممنوعه نزدیک نشوند که از ظالمان خواهند بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ص۱۸۴.</ref> موضوع سکونت آدم(ع) در بهشت و داستان آن در آیات ۳۵ [[سوره بقره]]، ۱۹ [[سوره اعراف]] و ۱۱۷ [[سوره طه]] آمده‌ است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref>


[[مفسران]] گفته‌اند نهی [[خدا|خداوند]] در این آیه نهی ارشادی است. خداوند به آدم(ع) گفت اگر از درخت ممنوعه بخوری، از بهشت بیرون خواهی شد و به درد و رنج خواهی افتاد. از این جهت مخالفت آدم(ع) با فرمان خدا نبود، بلکه با نهی ارشادی مخالفت کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۷.</ref> گفته شده نهی در این آیه، نهی مولوی نبود که نافرمانی با آن عذاب داشته باشد و مخالفت با آن [[گناه|معصیت]] باشد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۳۰.</ref> برخی نیز گفته‌اند نهی از نزدیک شدن به آن درخت، مولوی بوده و برای بیان حرمت آن است.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص ۱۹۴.</ref>
[[مفسران]] گفته‌اند نهی [[خدا|خداوند]] در این آیه نهی ارشادی است. خداوند به آدم(ع) گفت اگر از درخت ممنوعه بخوری، از بهشت بیرون خواهی شد و به درد و رنج خواهی افتاد. از این جهت مخالفت آدم(ع) با فرمان خدا نبود، بلکه با نهی ارشادی مخالفت کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۷.</ref> گفته شده نهی در این آیه، نهی مولوی نبود که نافرمانی با آن عذاب داشته باشد و مخالفت با آن [[گناه|معصیت]] باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۳۰.</ref> برخی نیز گفته‌اند نهی از نزدیک شدن به آن درخت، مولوی بوده و برای بیان حرمت آن است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص ۱۹۴.</ref>


گفته شده از ظهور آیه فهمیده می‌شود که آدم(ع) و همسرش موقع این خطاب در آن باغ بوده‌اند و خوردن همه چیز جز از یک درخت برای ایشان مباح بوده‌ است.<ref>قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷.</ref> تفسیر [[کشف الاسرار و عدة الابرار]]، حضور آدم(ع) و [[حوا]] در بهشت را «عیشی فراخ، خوش و بی رنج که بی حساب و هر چه خواهند و هرجا که خواهند می‌خورند» توصیف کرده است.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص: ۱۴۷.</ref> این سکونت در بهشت به سبب مقام و منزلت آدم و همسرش دانسته شده است که از مواهب آن بهره گیرند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۱۱، ص۷۷ و ۷۸. </ref> اما این سکونت به گونه‌ای گذرا بوده تا او و همسرش آزمایش شوند.<ref>گروهی از محققان، «آدم، ابوالبشر»، ص۱۷۲.</ref>
گفته شده از ظهور آیه فهمیده می‌شود که آدم(ع) و همسرش موقع این خطاب در آن باغ بوده‌اند و خوردن همه چیز جز از یک درخت برای ایشان مباح بوده‌ است.<ref>قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷.</ref> تفسیر [[کشف الاسرار و عدة الابرار]]، حضور آدم(ع) و [[حوا]] در بهشت را «عیشی فراخ، خوش و بی‌رنج که بی‌حساب و هر چه خواهند و هرجا که خواهند می‌خورند» توصیف کرده است.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص: ۱۴۷.</ref> این سکونت در بهشت به سبب مقام و منزلت آدم و همسرش دانسته شده است که از مواهب آن بهره گیرند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۱۱، ص۷۷ و ۷۸. </ref> اما این سکونت به گونه‌ای گذرا بوده تا او و همسرش آزمایش شوند.<ref>گروهی از محققان، «آدم، ابوالبشر»، ص۱۷۲.</ref>


مفسران گفته‌اند مراد از ظلم در [[ظالمین]] ظلم بر خویشتن است؛ چنان‌که آدم(ع) و همسرش گفتند: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا<ref>سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>؛ گفتند: «پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم»؛<ref>قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱، ج۱، ص۹۶ و ۹۷؛ آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۳۶.</ref> و [[ظلم]] را در لغت به معنای نقص گرفته‌اند و ستمکاران بر نفس‌های خود یعنی از کسانی که بهره خود را از [[ثواب]]، ناقص گردانیده باشند.‏<ref>کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، ج۱، ص۱۵۷.</ref> از این جهت آدم(ع) و همسرش به نفس خود ظلم کردند، و خود را از بهشت محروم ساختند، نه اینکه نافرمانی خدا را کرده، و به اصطلاح [[گناه|گناهی]] مرتکب شده باشند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۳۰.</ref>
مفسران گفته‌اند مراد از ظلم در [[ظالمین]] ظلم بر خویشتن است؛ چنان‌که آدم(ع) و همسرش گفتند: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا<ref>سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>؛ گفتند: «پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم»؛<ref>قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷؛ آلوسی، روح‌المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۳۶.</ref> و [[ظلم]] را در لغت به معنای نقص گرفته‌اند و ستمکاران بر نفس‌های خود یعنی از کسانی که بهره خود را از [[ثواب]]، ناقص گردانیده باشند.‏<ref>کاشانی، منهج الصادقین، تهران، ج۱، ص۱۵۷.</ref> از این جهت آدم(ع) و همسرش به نفس خود ظلم کردند، و خود را از بهشت محروم ساختند، نه اینکه نافرمانی خدا را کرده، و به اصطلاح [[گناه|گناهی]] مرتکب شده باشند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۱۳۰.</ref>


== بهشت آدم ==
== بهشت آدم ==
{{اصلی|بهشت آدم}}
{{اصلی|بهشت آدم}}
مفسران در اینکه بهشت آدم(ع)، همان بهشت موعود بوده یا باغی در دنیا، اختلاف دارند.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۳، ص۱۸۱.</ref> برای این نظریات شواهدی ارائه شده است.<ref>منتظری، درس‌هایی از نهج البلاغه، ۱۳۸۲ش، ص۳۵۹.</ref> عده‌ای اعتقاد دارند بسیاری از مفسران گفته‌اند آن بهشت، بهشت موعود بوده است.<ref>ابن عاشور، التحریر والتنویر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۳۰؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۴؛ رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۱۸.</ref>   
مفسران در اینکه بهشت آدم(ع)، همان بهشت موعود بوده یا باغی در دنیا، اختلاف دارند.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۳، ص۱۸۱.</ref> برای این نظریات شواهدی ارائه شده است.<ref>منتظری، درس‌هایی از نهج‌البلاغه، ۱۳۸۲ش، ص۳۵۹.</ref> عده‌ای اعتقاد دارند بسیاری از مفسران گفته‌اند آن بهشت، بهشت موعود بوده است.<ref>ابن‌عاشور، التحریر والتنویر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۳۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۴؛ رازی، روض‌الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۱۸.</ref>   


برخی معتقدند بهشت مورد نظر آیه، بهشت موعود نیست، بلکه یکی از باغ‌های زمین بوده‌ است؛ زیرا بهشت موعود [[قیامت]]، نعمت جاودانی است که در آیات بسیاری از قرآن به این جاودانگی بودنش اشاره شده، و بیرون رفتن از آن ممکن نیست؛ و [[ابلیس]] و نافرمانی خدا نمی‌تواند در آن بهشت راهی پیدا کند. در روایاتی به این موضوع تصریح شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۶ و ۱۸۷؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۴. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص ۱۲۵.</ref> اکثر عالمان [[معتزله]] هم اعتقاد دارند این بهشت، باغی در زمین بوده است.<ref>طنطاوی، التفسير الوسيط للقرآن الكريم، ۱۹۹۷ش، ج۱، ص۹۹.</ref> این احتمال نیز داده شده که این بهشت در یکی از کرات آسمانی بوده‌ است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۶ و ۱۸۷؛‌ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۱۱، ص۷۹.</ref> عده‌ای نیز اعتقاد دارند این بهشت، نه بهشت موعود بود و نه باغی در زمین، بلکه بهشتی در [[برزخ]] بوده است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۲۹-۳۳۱.</ref>
برخی معتقدند بهشت مورد نظر آیه، بهشت موعود نیست، بلکه یکی از باغ‌های زمین بوده‌ است؛ زیرا بهشت موعود [[قیامت]]، نعمت جاودانی است که در آیات بسیاری از قرآن به این جاودانگی بودنش اشاره شده، و بیرون رفتن از آن ممکن نیست؛ و [[ابلیس]] و نافرمانی خدا نمی‌تواند در آن بهشت راهی پیدا کند. در روایاتی به این موضوع تصریح شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۶ و ۱۸۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۴. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص ۱۲۵.</ref> اکثر عالمان [[معتزله]] هم اعتقاد دارند این بهشت، باغی در زمین بوده است.<ref>طنطاوی، التفسير الوسيط، ۱۹۹۷ش، ج۱، ص۹۹.</ref> این احتمال نیز داده شده که این بهشت در یکی از کرات آسمانی بوده‌ است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش. ج۱، ص۱۸۶ و ۱۸۷؛‌ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۱۱، ص۷۹.</ref> عده‌ای نیز اعتقاد دارند این بهشت، نه بهشت موعود بود و نه باغی در زمین، بلکه بهشتی در [[برزخ]] بوده است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۲۹-۳۳۱.</ref>


== درخت ممنوعه ==
== درخت ممنوعه ==
{{اصلی|شجره ممنوعه}}
{{اصلی|شجره ممنوعه}}
برخی مشهورترین قول درباره درخت ممنوعه را خوشه گندم می‌دانند.<ref>کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، ج۱، ص۱۵۷.</ref> در قرآن<ref>سوره صافات، آیه ۱۴۶.</ref>، شجر علاوه بر درخت، به بوته هم گفته می‌شود.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج‏۱، ص۹۶.</ref> بعضی دیگر گفته‌اند این درخت، درخت انگور یا درخت انجیر یا درخت کافور یا درخت علم (علم خیر و شر) است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۲۰.</ref> مفسران گفته‌اند مصداق درخت ممنوعه مهم نیست، بلکه پند گرفتن از این داستان است که مورد نظر قرآن است که خدا از هرچه نهی کرده‌، بر انسان است که از آنها دوری جوید.<ref>مدرسی، تفسیر هدایت، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۴۰.</ref>
برخی مشهورترین قول درباره درخت ممنوعه را خوشه گندم می‌دانند.<ref>کاشانی، منهج الصادقین، تهران، ج۱، ص۱۵۷.</ref> در قرآن<ref>سوره صافات، آیه ۱۴۶.</ref>، شجر علاوه بر درخت، به بوته هم گفته می‌شود.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج‏۱، ص۹۶.</ref> بعضی دیگر گفته‌اند این درخت، درخت انگور یا درخت انجیر یا درخت کافور یا درخت علم (علم خیر و شر) است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۲۰.</ref> مفسران گفته‌اند مصداق درخت ممنوعه، مهم نیست؛ بلکه پند گرفتن از این داستان است که مورد نظر قرآن است که خدا از هرچه نهی کرده‌، بر انسان است که از آنها دوری جوید.<ref>مدرسی، تفسیر هدایت، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۴۰.</ref>


در تفاسیر آمده است که نهی در آیه، نهی از خوردن میوه آن درخت بوده، نه نهی از نزدیک شدن به خود درخت؛<ref>ثعالبی، تفسیر الثعالبی (الجواهر الحسان فی تفسیر القران)، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۱۸؛ طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۳۰.</ref> و عبارت نزدیک نشوید، برای این بوده که شدت نهی و مبالغه در تأکید را برساند.<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۸، ص۳۰۸.</ref> گفته شده لفظ «لا تقربا» در آیه شدت نهی را می‌رساند و گرنه نزدیک شدن بدون خوردن ضرری نداشت.<ref>قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷.</ref>
در تفاسیر آمده است که نهی در آیه، نهی از خوردن میوه آن درخت بوده، نه نهی از نزدیک شدن به خود درخت؛<ref>ثعالبی، تفسیر الثعالبی، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۱۸؛ طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۳۰.</ref> و عبارت نزدیک نشوید، برای این بوده که شدت نهی و مبالغه در تأکید را برساند.<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۸، ص۳۰۸.</ref> گفته شده لفظ «لا تقربا» در آیه شدت نهی را می‌رساند وگرنه نزدیک‌شدن بدون خوردن ضرری نداشت.<ref>قرشی، احسن‌الحدیث، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۶۶: خط ۶۶:
* طالقانی، پرتوی از قرآن، تهران، شركت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش.
* طالقانی، پرتوی از قرآن، تهران، شركت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش.
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۴۰۲ق.
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۴۰۲ق.
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، منشورات اسماعیلیان، بی تا، بی جا.
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، منشورات اسماعیلیان، بی‌تا، بی‌جا.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
* طنطاوی، محمد سید، التفسير الوسيط للقرآن الكريم‏، قاهره، نهضة مصر، ۱۹۹۷م.
* طنطاوی، محمد سید، التفسير الوسيط للقرآن الكريم‏، قاهره، نهضة مصر، ۱۹۹۷م.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش