پرش به محتوا

تکتف: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۱۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


==دیدگاه اهل‌سنت==
==دیدگاه اهل‌سنت==
عالمان اهل‌سنت تکتف را نشانه خشوع، خضوع و تعظیم می‌دانند.<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> فقهای اهل‌سنت درباره حکم تکتف و کیفیت و محل قراردادن دست‌ها و زمان انجام آن نظرات مختلفی دارند:<ref>جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۲۷</ref> گفته شده این اختلاف درباره تکتف، گاهی منجر به درگیری میان پیروان فرقه‌های اهل‌سنت نیز شده است.<ref>سبحانی، الاعتصام بالکتاب و السنه، ۱۳۷۵ش، ص۶۳.</ref>  
عالمان اهل‌سنت تکتف را نشانه خشوع، خضوع و تعظیم می‌دانند.<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> فقهای اهل‌سنت درباره حکم تکتف و کیفیت و محل قراردادن دست‌ها و زمان انجام آن نظرات مختلفی دارند:<ref>جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۲۷</ref> گفته شده این اختلاف، گاهی منجر به درگیری میان پیروان فرقه‌های اهل‌سنت نیز شده است.<ref>سبحانی، الاعتصام بالکتاب و السنه، ۱۳۷۵ش، ص۶۳.</ref>  
===حکم===
===حکم===
عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] درباره حکم تکتف، اختلاف‌نظر دارند:
عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] درباره حکم تکتف، اختلاف‌نظر دارند:
* [[مستحب|استحباب]]: به گفته عینی (۷۶۲-۸۵۵ق)، [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]]، [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی‌]]، [[احمد بن حنبل|ابن‌‌حنبل]] و عموم عالمان اهل‌سنت تکتف را مستحب می‌دانند.<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref>  
* [[مستحب|استحباب]]: به گفته عینی (۷۶۲-۸۵۵ق) از فقهای اهل‌سنت، [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]]، [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی‌]]، [[احمد بن حنبل|ابن‌‌حنبل]] و عموم عالمان اهل‌سنت تکتف را مستحب می‌دانند.<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref>  
* استحباب تخییری: اوزاعی (۷۰۷–۷۷۴م)<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> و ابن‌‌عبدالبر (۳۶۸–۴۶۳ق‌) قائل به استحباب تخییری تکتف و ارسال بودند.<ref>سراوی، القطوف الدانیه، ۱۹۹۷م، ج۲، ص۳۷.</ref>
* استحباب تخییری: اوزاعی (۷۰۷–۷۷۴م)<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> و ابن‌‌عبدالبر (۳۶۸–۴۶۳ق‌) قائل به استحباب تخییری تکتف و ارسال بودند.<ref>سراوی، القطوف الدانیه، ۱۹۹۷م، ج۲، ص۳۷.</ref>
* [[واجب|وجوب]]: [[محمد ناصرالدین البانی|اَلبانی]] (۱۳۳۳-۱۴۲۰م) و شوکانی (۱۱۷۳-۱۲۵۰ق) معتقد به [[واجب|وجوب]] تکتف هستند.<ref>عوایشه، الموسوعه الفقهیه المیسره، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹؛ شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref>
* [[واجب|وجوب]]: [[محمد ناصرالدین البانی|اَلبانی]] (۱۳۳۳-۱۴۲۰م) و شوکانی (۱۱۷۳-۱۲۵۰ق) معتقد به [[واجب|وجوب]] تکتف هستند.<ref>عوایشه، الموسوعه الفقهیه المیسره، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹؛ شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref>
* [[مکروه|کراهت]]: به گفته قرطبی مفسر مالکی‌مذهب، [[مالک بن انس|مالک‌ بن‌ انس]] تکتف را در نمازِ واجب، مکروه می‌دانست اما آن را در نمازهای مستحبی، مستحب می‌دانست.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref> گفته شده است که [[عبدالله بن زبیر]] و [[حسن بصری]] بر همین عقیده بودند.<ref>نووی، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، ج۳، ص۳۱۱.</ref> برخی از فقیهان اهل‌سنت، تکتف را مخصوص زمانی می‌دانند که نمازگزار به سبب قیام طولانی خسته شود.<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref>
* [[مکروه|کراهت]]: به گفته قرطبی مفسر مالکی‌مذهب، [[مالک بن انس|مالک‌ بن‌ انس]] تکتف را در نمازِ واجب، مکروه و در نمازهای مستحبی، مستحب می‌دانست.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref> گفته شده است که [[عبدالله بن زبیر]] و [[حسن بصری]] بر همین عقیده بودند.<ref>نووی، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، ج۳، ص۳۱۱.</ref> برخی از فقیهان اهل‌سنت، تکتف را مخصوص زمانی می‌دانند که نمازگزار به سبب قیام طولانی خسته شود.<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref>


===کیفیت===
===کیفیت===
خط ۴۴: خط ۴۴:


===زمان===
===زمان===
عینی از علمای اهل‌سنت گفته است [[ابوحنیفه]] و ابویوسف تکتف را هنگام قیام سنت می‌دانند و برخی دیگر هنگام قرائت. از نظر عینی آن هنگام هر قیامی که ذکر مأثور دارد، انجام شود. همچنین گروهی از علمای اهل‌سنت با هدف مخالفت با شیعه، تکتف را در هر نوع قیام، سنت دانسته‌اند<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> ازاین رو درباره تکتف بعد از [[رکوع]]، هنگام قنوت، در نماز میت و بین تکبیرهای نماز عیدین، اختلاف شده است.<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> نقل شده است که [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی‌ها]] قراردادن دست‌ها بر سینه پس از رکوع را [[بدعت]] می‌دانند و از [[احمد بن حنبل|ابن حنبل]]، نظرات متفاوتی نقل شده که یکی از آنها تخییر است.<ref>عطیه، شرح بلوغ المرام، ج۶۱، ص۶.</ref>
عینی عالم اهل‌سنت گفته است که [[ابوحنیفه]] و ابویوسف تکتف را هنگام قیام سنت می‌دانند و برخی دیگر هنگام قرائت. از نظر عینی تکتف هنگام قیام‌هایی است که ذکر مأثور دارد. به گفته او گروهی از علمای اهل‌سنت با هدف مخالفت با شیعه، تکتف را در هر نوع قیام، سنت دانسته‌اند<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> ازاین‌رو درباره تکتف بعد از [[رکوع]]، هنگام [[قنوت]]، در [[نماز میت]] و بین تکبیرهای [[نماز عید|نماز عیدین]]، اختلاف شده است.<ref>عینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> نقل شده است که [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی‌ها]] قراردادن دست‌ها بر سینه پس از رکوع را [[بدعت]] می‌دانند و از [[احمد بن حنبل|ابن حنبل]]، نظرات متفاوتی نقل شده که یکی از آنها تخییر است.<ref>عطیه، شرح بلوغ المرام، ج۶۱، ص۶.</ref>


==مستند==
== مستند و نقد ==
[[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] برای حکم به تکتف، دلائلی ارائه کرده‌اند که برخی از آنها عبارتند از:<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۵.</ref>
[[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] برای حکم به تکتف، به روایاتی استناد کرده‌اند برخی از آنها عبارتند از:<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۵.</ref>


* حدیث سهل بن‌ سعد: در این حدیث آمده است که به مردم دستور داده می‌شد که در نماز دست راست خود را بر ساعد دست چپ خود قرار دهند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۳۱۱ق، ج۱، ص۱۴۸.</ref>
* حدیث سهل بن‌ سعد: در این حدیث آمده است که به مردم دستور داده می‌شد که در نماز دست راست خود را بر ساعد دست چپ خود قرار دهند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۳۱۱ق، ج۱، ص۱۴۸.</ref> این روایت را جهت متن دچار مشکل می‌دانند؛ زیرا مشخص نشده است که چه کسی مردم را امر به تکتف می‌کرده است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل‌البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۶.</ref> همچنین برخی از شارحان حدیث اهل‌سنت نیز درباره انتساب این روایت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مناقشاتی کرده‌اند.<ref>کورانی، الکوثر الجاری، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۲۷.</ref>


* حدیث وائِل بْن حُجْر: وائل نقل می‌کند هنگام نمازخواندن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مشاهده که پس از [[تکبیر]] گفتن، دستان خود را از آستین خارج کرده و زیر لباس قرار داد و دست راست خود را بر دست چپ گذاشت.<ref>نیشابوری، صحیح مسلم، ۱۳۷۴ق، ج۱، ص۳۰۱؛ ملا هروی، مرقاه الجنان فی شرح مشکاه المصابیح، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۶۵۷.</ref>
* حدیث وائِل بْن حُجْر: وائل نقل می‌کند که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، پس از [[تکبیرة الاحرام|تکبیر الاحرام]]، دستان خود را از آستین خارج کرده و زیر لباس قرار داد و دست راست خود را بر دست چپ گذاشت.<ref>نیشابوری، صحیح مسلم، ۱۳۷۴ق، ج۱، ص۳۰۱؛ ملا هروی، مرقاه الجنان فی شرح مشکاه المصابیح، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۶۵۷.</ref> این روایت، سنت عملی پیامبر(ص) را نقل کرده است و سنت عملی، می‌تواند دلالت بر [[مباح|مباح بودن]] آن عمل داشته باشد.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۹.</ref> همچنین ممکن است این عمل پیامبر(ص) جهت محفوظ ماندن از سرما انجام شده باشد.<ref>سبحانی، الاعتصام بالکتاب و السنه، ۱۳۷۵ش، ص۶۷.</ref>


*حدیث [[عبدالله بن مسعود]]: نقل شده است که ابن‌ مسعود در حال نماز دست چپ خود را بر دست راست گذاشته بود، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] با دست راست او را بر دست چپش قرار داد.<ref>ابوداود، سنن ابی داود، صیدا، ج۱، ص۲۰۰.</ref>
*حدیث [[عبدالله بن مسعود]]: ابن‌‌مسعود در حال نماز دست چپ خود را بر دست راست گذاشته بود، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، دست راست او را بر دست چپش قرار داد.<ref>ابوداود، سنن ابی داود، صیدا، ج۱، ص۲۰۰.</ref> در سند این روایت، هُشَیم بن بَشیر قرار دارد که مشهور به [[تدلیس]] است.<ref> جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۱.</ref>


* حدیث ابن‌ عباس: [[عبدالله بن عباس|ابن‌ عباس]] از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود به ما پیامبران دستور داده شده تا در [[نماز]]، دست راست خود را بر دست چپ قرار دهیم.<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، ج۱۱، ص۱۹۹.</ref>
* حدیث ابن‌‌عباس: [[عبدالله بن عباس|ابن‌‌عباس]] از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود به [[پیامبران]] دستور داده شده است تا در [[نماز]]، دست راست خود را بر دست چپ قرار دهند.<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، ج۱۱، ص۱۹۹.</ref> در سند این حدیث، احمد بن طاهر و طلحه‌ بن‌ عمرو قرار دارند که علمای اهل‌سنت اولی را کذاب<ref>جمعی از نویسندگان، موسوعه اقوال ابی‌الحسن الدارقطنی فی رجال الحدیث وعلله، ۲۰۰۱م، ج۱، ص۶۸.</ref> و دومی را [[حدیث متروک|متروک‌الحدیث]] و ضعیف دانسته‌اند.<ref>مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۰ق، ج۱۳، ص۲۸-۲۹.</ref>


* روایت منقول از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]: طبق این نقل یکی از سنت‌های نماز، قراردادن دست‌ها زیر ناف عنوان شده است.<ref>دار القطنی، سنن الدار القطنی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۴.</ref>
* روایت منقول از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]: طبق این روایت، یکی از سنت‌های نماز، قراردادن دست‌ها زیر ناف است.<ref>دار القطنی، سنن الدار القطنی، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۴.</ref> این روایت در اغلب نسخه‌های سنن ابی‌داود وجود ندارد<ref>زیعلی، نصب الرایه لاحادیث الهدایه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۳۱۳.</ref> و برخی راویان آن همچون عبدالرحمن‌ بن اسحاق تضعیف شده‌اند.<ref>ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب،‌ دار الصادر، ج۶، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>
 
===نقد ادله===
روایاتی که اهل‌سنت برای حکم تکتف به آنها استناد می‌کنند، مورد نقد و مناقشه قرار گرفته‌اند.<ref> جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۲.</ref>
 
* روایت سهل بن‌ سعد که در [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده است از جهت متن دچار مشکل است؛ زیرا مشخص نشده است که چه کسی مردم را امر به تکتف می‌کرده است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل‌البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۶.</ref> شارحان حدیث اهل‌سنت نیز درباره انتساب این روایت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مناقشاتی کرده‌اند.<ref>کورانی، الکوثر الجاری، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۲۷.</ref>
* حدیث وائل بن حُجر: این روایت، سنت عملی پیامبر(ص) را نقل کرده است و سنت عملی، می‌تواند دلالت بر [[مباح|مباح بودن]] آن عمل داشته باشد.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۹.</ref> همچنین ممکن است این عمل پیامبر(ص) جهت محفوظ ماندن از سرما انجام شده باشد.<ref>سبحانی، الاعتصام بالکتاب و السنه، ۱۳۷۵ش، ص۶۷.</ref>
* حدیث [[عبدالله بن مسعود]]: در سند روایت هُشَیم بن بَشیر قرار دارد که مشهور به [[تدلیس]] است.<ref> جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۱.</ref>
* حدیث ابن‌‌عباس: احمد بن طاهر و طلحه‌ بن‌ عمرو در سند این حدیث قرار دارند که علمای اهل‌سنت اولی را کذاب<ref>جمعی از نویسندگان، موسوعه اقوال ابی‌الحسن الدارقطنی فی رجال الحدیث وعلله، ۲۰۰۱م، ج۱، ص۶۸.</ref> و دومی را [[حدیث متروک|متروک الحدیث]] و ضعیف دانسته‌اند.<ref>مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۰ق، ج۱۳، ص۲۸-۲۹.</ref>
* روایت منقول از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] که ابوداود آن را نقل کرده است در اغلب نسخه‌های سنن ابی‌داود وجود ندارد<ref>زیعلی، نصب الرایه لاحادیث الهدایه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۳۱۳.</ref> و برخی راویان آن همچون عبدالرحمن‌ بن اسحاق تضعیف شده‌اند.<ref>ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب،‌ دار الصادر، ج۶، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>
==تک‌نگاری‌ها==
==تک‌نگاری‌ها==
[[پرونده:کتاب سدل الیدین فی الصلاه و قبض الیدین و ارسالهما فی الصلاه.jpg|بندانگشتی|کتاب سدل الیدین فی الصلاه نوشته شنقیطی و کتاب قبض الیدین و ارسالهما فی الصلاه نوشته طهطاوی]]
[[پرونده:کتاب سدل الیدین فی الصلاه و قبض الیدین و ارسالهما فی الصلاه.jpg|بندانگشتی|کتاب سدل الیدین فی الصلاه نوشته شنقیطی و کتاب قبض الیدین و ارسالهما فی الصلاه نوشته طهطاوی]]