پرش به محتوا

تکتف: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۴۶۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مقاله توصیفی فقهی}}
{{مقاله توصیفی فقهی}}
{{احکام}}
{{احکام}}
'''تَکَتُّف''' اصطلاحی فقهی به‌معنای قرار دادن دست‌ها برروی یکدیگر در [[نماز]] و قرار دادن آن‌ها برروی سینه یا شکم است.  
'''تَکَتُّف''' دست‌بسته نماز خواندن به گونه‌ای که کف دست راست بر پشت دست چپ و دست‌ها بالای ناف یا روی سینه قرار گیرد.  


اکثریت فقیهان شیعه، تکتف را [[حرام]] و باطل‌کننده نماز دانسته‌اند. این فقها به روایاتی از منابع اهل‌سنت استناد می‌کنند که به تفصیل از چگونگی نماز خواندن [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] سخن گفته، اما اشاره‌ای به تکتف نکرده است. برخی از علمای اهل‌سنت نیز این دست روایات را ترجیح داده‌اند. همچنین روایاتی از [[اهل‌بیت(ع)]] نقل شده که در آن از تکتف نهی شده و آن را عمل [[مجوس|مجوسیان]] دانسته است.
بیتشر فقیهان شیعه، تکتف را [[حرام]] می‌دانند و معتقدند نماز را باطل می‌کند. از نظر بیشتر علمای اهل‌سنت این عمل مستحب است برخی از آنها آن را واجب و برخی دیگر مکروه هم می‌دانند.
 
همچنین روایاتی از [[اهل‌بیت(ع)]] نقل شده که در آن از تکتف نهی شده و آن را عمل [[مجوس|مجوسیان]] دانسته است.


فقیهان شیعه در مواقع لازم، انجام تکتف از روی [[تقیه]] را جایز دانسته‌اند؛ اما برخی از مراجع معاصر، تکتف را از موارد تقیه محسوب نکرده و تنها در موارد اضطراری جایز شمرده‌اند.
فقیهان شیعه در مواقع لازم، انجام تکتف از روی [[تقیه]] را جایز دانسته‌اند؛ اما برخی از مراجع معاصر، تکتف را از موارد تقیه محسوب نکرده و تنها در موارد اضطراری جایز شمرده‌اند.


علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] درباره تکتف فتواهای متفاوتی همچون [[مستحب|استحباب]]، استحباب تخییری و [[مکروه|کراهت]] داده‌اند. برخی از عالمان متأخر اهل‌سنت آن را [[واجب]] دانسته‌اند. مستند فقهای اهل‌سنت برای مستحب دانستن تکتف، [[حدیث|روایاتی]] است که یا از جهت متن و یا سند، دچار مشکل هستند. عالمان اهل‌سنت همچنین درباره کیفیت و محل تکتف و زمان آن دچار اختلاف شده‌اند.
مستند فقهای اهل‌سنت برای مستحب دانستن تکتف، [[حدیث|روایاتی]] است که یا از جهت متن و یا سند، دچار مشکل هستند. عالمان اهل‌سنت همچنین درباره کیفیت و محل تکتف و زمان آن دچار اختلاف شده‌اند.


==تعریف و جایگاه==
==تعریف و جایگاه==
تکتف اصطلاحی فقهی به‌معنای قرار دادن دست‌ها بر روی یکدیگر بر روی سینه یا شکم در حال نماز است.<ref>نجفی جواهری، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵؛ زحیلی، الفقه الاسلامی وادلته،‌ دار الفکر، ج۲، ص۸۷۳.</ref> از این عمل با نام‌هایی همچون تَکتیف،<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، دارالصادر، ج۱، ص۴۱۹.</ref> تکفیر،<ref>نجفی جواهری، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵.</ref> قَبض<ref>طبسی، دراسات فقیه فی مسائل خلافیه، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۹۵.</ref> و وَضع یاد شده است.<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> در مقابل این اصطلاحات، واژه ارسال و اِسدال یا سَدل قرار دارد که به معنای رهاساختن دست‌ها است.<ref>المبارکفوری، تحفه الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳؛.</ref>
تکتف به‌معنای قرار دادن دست‌ها بر یکدیگر و بر سینه یا شکم در حال نماز است.<ref>نجفی جواهری، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵؛ زحیلی، الفقه الاسلامی وادلته،‌ دار الفکر، ج۲، ص۸۷۳.</ref> از این عمل با تَکتیف،<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، دارالصادر، ج۱، ص۴۱۹.</ref> تکفیر،<ref>نجفی جواهری، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵.</ref> قَبض<ref>طبسی، دراسات فقیه فی مسائل خلافیه، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۹۵.</ref> و وَضع نیز یاد شده است.<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> در مقابل تکتف، واژه ارسال و اِسدال یا سَدل قرار دارد که به معنای رهاساختن دست‌ها است.<ref>المبارکفوری، تحفه الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳؛.</ref>


تکتف از جمله مسائل اختلافی بین [[اهل‌بیت(ع)|مذهب اهل‌بیت]] و مذاهب دیگر است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل‌البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۱.</ref> اکثریت اهل‌سنت تکتف را یکی از آداب مستحب نماز به شمار می‌آورند.<ref>ابن جبرین، شرح عمده الاحکام، ج۱۳، ص۴۷.</ref>
تکتف از مسائل اختلافی [[شیعه|مذهب شیعه]] با مذاهب دیگر است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل‌البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۱.</ref> اکثریت اهل‌سنت تکتف را از آداب مستحب نماز می‌دانند.<ref>ابن جبرین، شرح عمده الاحکام، ج۱۳، ص۴۷.</ref>


==دیدگاه شیعه==
==دیدگاه شیعه==
نظر مشهور [[امامیه|شیعیان امامیه]] درباره تکتف این است که این عمل [[حرام]] بوده و موجب بطلان نماز می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل‌البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۲.</ref> [[سید مرتضی]]<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۲۱۹.</ref> و [[شیخ طوسی]] ادعای [[اجماع]] بر این حکم کرده‌اند.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲</ref> عده‌ای از فقهای شیعه فقط آن را حرام دانسته،<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۱۱.</ref> [[ابوالصلاح حلبی]] آن را مکروه و [[ابن‌جنید اسکافی|اسکافی]] ترک آن‌ را [[مستحب]] دانسته‌اند.<ref>نجفی جواهری، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵.</ref>
به نظر مشهور فقیهان شیعه، تکتف [[حرام]] است و موجب بطلان نماز می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل‌البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۲.</ref> [[سید مرتضی]]<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۲۱۹.</ref> و [[شیخ طوسی]] ادعای [[اجماع]] بر این حکم کرده‌اند.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲</ref> عده‌ای از فقهای شیعه فقط آن را حرام دانسته،<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۱۱.</ref> [[محمدحسن نجفی]] در کتاب جواهر الکلام گفته است [[ابوالصلاح حلبی]] تکتف را مکروه و [[ابن‌جنید اسکافی|اسکافی]] ترک آن‌ را [[مستحب]] دانسته‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵.</ref>
 
===ادله===
با توجه به این که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] روزی پنج مرتبه [[نماز]] می‌خواندند، اگر همراه با تکتف بود، این موضوع برای [[صحابه]] کاملا روشن و بدون ابهام بود. همچنین روایات معارضی در مقابل آنها وجود دارد که تکتف را نفی می‌کند.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۲.</ref> از جمله این روایات، حدیث ابوحمید ساعدی است که نماز پیامبر(ص) را مفصل توضیح می‌دهد؛ اما سخنی از تکتف در آن نیامده است.<ref>الترمزی، الجامع الصحیح، دارالحدیث، ج۲، ص۸۴.</ref> این حدیث در حضور عده‌ای از اصحاب پیامبر(ص) بازگو شده و هیچکدام نسبت به آن اعتراضی نکرده‌اند که نشان از تأیید آن توسط این افراد دارد که موجب تقویت این حدیث می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۵.</ref>


[[قرطبی]]، مفسر و فقیه اهل‌سنت نیز می‌گوید برخی از علما به دلیل کثرت نقل‌های معتبر درباره کیفیت نماز پیامبر(ص) که در آنها اشاره‌ای به تکتف نشده است و نیز عدم تناسب تکتف با افعال نماز، آنها را بر روایاتی که تکتف را اثبات می‌کنند، ترجیح داده‌اند.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref>  
===دلیل===
دلیل فقهای شیعه برای این حکم، استناد به احادیثی است که در آنها را نفی می‌کند.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۲.</ref> از جمله، حدیثی است که ابوحمید ساعدی نقل کرده است که در آن نماز پیامبر(ص) را توضیح می‌دهد؛ اما سخنی از تکتف در آن نیامده است.<ref>الترمزی، الجامع الصحیح، دارالحدیث، ج۲، ص۸۴.</ref> [[قرطبی]]، از مفسران اهل‌سنت نیز می‌گوید برخی از علما به دلیل کثرت نقل‌های معتبر درباره کیفیت نماز پیامبر(ص) که در آنها اشاره‌ای به تکتف نشده است و نیز عدم تناسب تکتف با افعال نماز، آنها را بر روایاتی که تکتف را اثبات می‌کنند، ترجیح داده‌اند.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref>


احادیثی از ائمه شیعه نقل شده است که از انجام تکتف و تکفیر در نماز نهی کرده‌اند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۴.</ref> همچنین از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]<ref>شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۲۲.</ref> و [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] نقل شده است که تکتف، از رسوم [[مجوس|کفار مجوسی]] بوده است.<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۲۶۵.</ref> [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] نیز معتقد است که این سنت توسط [[عمر بن خطاب|عمر بن خطاب]] و به تقلید از اسیران ایرانی رواج یافت.<ref>نجفی جواهری، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۹.</ref>
همچنین احادیثی از امامان شیعه نقل شده است که از تکتف و تکفیر در نماز نهی کرده‌اند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۴.</ref> از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]<ref>شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۲۲.</ref> و [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] نقل شده است که تکتف، از رسوم [[مجوس|کفار مجوسی]] بوده است.<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۲۶۵.</ref> [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] نیز معتقد است که این سنت توسط [[عمر بن خطاب]] و به تقلید از اسیران ایرانی رواج یافت.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۹.</ref>


=== تقیه ===
=== تقیه ===
فقهای [[شیعه]] همچون [[شهید ثانی]] تکتف را در حال [[تقیه]]، [[مباح|جایز]] بلکه [[واجب]] دانسته‌اند؛<ref>شهید ثانی، روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، ج۲، ص۴۲۳؛ سبزواری، مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۹۱؛ شیخ انصاری، رسائل فقهیه، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۶.</ref> اما برخی از مراجع تقلید کنونی تکتف را در زمان حاضر جزء موارد تقیه مداراتی ندانسته و تنها در موارد اضطراری، فتوا به جواز آن داده‌اند.<ref>خامنه‌ای، اجوبه الاستفتائات، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۶۰.</ref>
فقهای شیعه همچون [[شهید ثانی]] تکتف را در حال [[تقیه]]، [[مباح|جایز]] بلکه [[واجب]] دانسته‌اند؛<ref>شهید ثانی، روض الجنان، ج۲، ص۴۲۳؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۹۱؛ شیخ انصاری، رسائل فقهیه، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۶.</ref> اما [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله خامنه‌ای]] از مراجع تقلید قرن پانزدهم قمری، تکتف را در زمان حاضر جزو موارد تقیه مداراتی ندانسته و تنها در موارد اضطراری آن را جایز می‌داند.<ref>خامنه‌ای، اجوبه الاستفتائات، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۶۰.</ref>


==دیدگاه اهل‌سنت==
==دیدگاه اهل‌سنت==
فقهای اهل‌سنت درباره حکم تکتف و کیفیت و محل قراردادن دست‌ها و زمان انجام تکتف نظرات مختلفی ارائه کرده‌اند<ref>الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۲۷</ref> که نشان‌دهنده وجود اختلاف شدید اهل‌سنت در این زمینه است.
عالمان اهل‌سنت تکتف را نشانه خشوع، خضوع و تعظیم می‌دانند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> فقهای اهل‌سنت درباره حکم تکتف و کیفیت و محل قراردادن دست‌ها و زمان انجام آن نظرات مختلفی دارند:<ref>الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۲۷</ref> گفته شده این اختلاف درباره تکتف، گاهی منجر به درگیری میان پیروان فرقه‌های اهل‌سنت نیز شده است.<ref>سبحانی، الاعتصام بالکتاب و السنه، ۱۳۷۵ش، ص۶۳.</ref>
===حکم===
===حکم===
عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] درباره حکم تکتف، دچار اختلاف شده و [[فتوا|فتاوای]] متفاوتی ارائه کرده‌اند. اختلاف علمای اهل‌سنت درباره تکتف گاهی منجر به درگیری شدید بین پیروان این فرقه‌ها شده است.<ref>سبحانی، الاعتصام بالکتاب و السنه، ۱۳۷۵ش، ص۶۳.</ref>
عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] درباره حکم تکتف، اختلاف‌نظر دارند:
* [[واجب|وجوب]]: برخی از عالمان متأخر اهل‌سنت همچون [[محمد ناصرالدین البانی|البانی]](۱۳۳۳-۱۴۲۰م) و [[شوکانی]](۱۱۷۳-۱۲۵۰ق)؛ برخلاف علمای پیشن معتقد به [[واجب|وجوب]] تکتف هستند.<ref>العوایشه، الموسوعه الفقهیه المیسره فی فقه الکتاب والسنه المطهره، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹؛ شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref>
* [[مستحب|استحباب]]: به گفته عینی (۷۶۲-۸۵۵ق)، [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]]، [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی‌]]، [[احمد بن حنبل|ابن‌‌حنبل]] و عموم عالمان اهل‌سنت تکتف را مستحب می‌دانند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref>
* [[مستحب|استحباب]]: عینی(۷۶۲-۸۵۵ق)، مورخ و محدث بزرگ اهل‌سنت، می‌گوید [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی‌]] و [[احمد بن حنبل|احمد بن‌ حنبل]] و عموم عالمان اهل‌سنت تکتف را مستحب می‌دانند. عینی این عمل را به برخی از صحابه همچون [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] نسبت داده است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> طبق این نظریه، نماز بدون رعایت تکتف، صحیح خواهد بود.<ref>فتاوی نور علی الدرب، ۱۴۲۸ق،‌ ج۸، ص۱۴۲.</ref>
* استحباب تخییری: اوزاعی (۷۰۷–۷۷۴م)<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> و ابن‌‌عبدالبر (۳۶۸–۴۶۳ق‌) قائل به استحباب تخییری تکتف و ارسال بودند.<ref>السراوی، القطوف الدانیه، ۱۹۹۷م، ج۲، ص۳۷.</ref>
* [[مکروه|کراهت]]: [[قرطبی]] مفسر مالکی مذهب قرن هفتم میلادی می‌گوید [[مالک بن انس|مالک‌ بن‌ انس]] تکتف را در نماز واجب، [[مکروه]] می‌دانست و در [[نمازهای مستحب|نماز مستحبی]] حکم به [[مستحب|استحباب]] داده بود.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref> گفته شده است که [[عبدالله بن زبیر]] و [[حسن بصری]] بر همین عقیده بودند.<ref>نووی، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، ج۳، ص۳۱۱.</ref> برخی از فقیهان اهل‌سنت، تکتف را مخصوص زمانی می‌دانند که قیام طولانی شده و نمازگزار دچار خستگی می‌شود.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref>
* [[واجب|وجوب]]: [[محمد ناصرالدین البانی|اَلبانی]] (۱۳۳۳-۱۴۲۰م) و شوکانی (۱۱۷۳-۱۲۵۰ق) معتقد به [[واجب|وجوب]] تکتف هستند.<ref>العوایشه، الموسوعه الفقهیه المیسره فی فقه الکتاب والسنه المطهره، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹؛ شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref>
* استحباب تخییری: درمیان علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]، [[اوزاعی]](۷۰۷–۷۷۴م)<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> و [[ابن‌ عبدالبر]](۳۶۸–۴۶۳ق‌) قائل به استحباب تخییری تکتف و ارسال آن بودند.<ref>السراوی، القطوف الدانیه، ۱۹۹۷م، ج۲، ص۳۷.</ref>
* [[مکروه|کراهت]]: به گفته قرطبی مفسر مالکی‌مذهب، [[مالک بن انس|مالک‌ بن‌ انس]] تکتف را در نمازِ واجب، مکروه می‌دانست اما آن را در نمازهای مستحبی، مستحب می‌دانست.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref> گفته شده است که [[عبدالله بن زبیر]] و [[حسن بصری]] بر همین عقیده بودند.<ref>نووی، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، ج۳، ص۳۱۱.</ref> برخی از فقیهان اهل‌سنت، تکتف را مخصوص زمانی می‌دانند که نمازگزار به سبب قیام طولانی خسته شود.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref>


===کیفیت===
===کیفیت===
عینی روش صحیح تکتف را قرار دادن کف دست راست بر پشت مچ دست چپ به‌گونه‌ای که مچ، وسط کف دست قرار بگیرد، دانسته‌ است. اما برخی دیگر از علمای اهل‌سنت، قراردادن کف دست بر روی ساعد، پشت کف دست چپ را برگزیده‌اند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی گفته‌اند طوری پشت دست چپ را بگیرد که انگشت شصت و انگشت کوچک در کف دست راست قرار بگیرد. [[ابویوسف]] از شاگردان  ابوحنیفه، نیز می‌گوید به‌صورت طولی بر روی مچ قرار دهد.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی فقهای معاصر اهل‌سنت گفته‌اند کف دست راست را بر پشت دست چپ بر روی ساعد دست قرار می‌گیرد.<ref>بن‌باز، فتاوی نور علی الدرب، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۱۴۴.</ref>
عینی از فقهای اهل‌سنت، تکتف را قراردادن کف دست راست بر پشت مچ دست چپ به‌گونه‌ای که مچ، وسط کف دست قرار بگیرد، دانسته‌ است. اما برخی دیگر از علمای اهل‌سنت، قراردادن کف دست بر ساعد، پشت کف دست چپ را برگزیده‌اند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی گفته‌اند طوری پشت دست چپ را بگیرد که انگشت شصت و انگشت کوچک در کف دست راست قرار بگیرد. ابویوسف از شاگردان  [[ابوحنیفه]]، نیز می‌گوید به‌صورت طولی بر روی مچ قرار دهد.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> بن‌باز گفته است کف دست راست را بر پشت دست چپ بر روی ساعد دست قرار می‌گیرد.<ref>بن‌باز، فتاوی نور علی الدرب، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۱۴۴.</ref>
[[پرونده:کیفیت تکتف مذاهب مختلف.jpg|بندانگشتی|انواع تکتف در مذاهب مختلف]]
[[پرونده:کیفیت تکتف مذاهب مختلف.jpg|بندانگشتی|انواع تکتف در مذاهب مختلف]]
===موضع===
===موضع===
قرار دادن دست‌ها زیر ناف را نظر [[احمد بن حنبل]] دانسته‌اند که در کتب حنابله نیز آمده است.<ref>بن‌باز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref> به‌گفته عینی، مَرغینانی، فقیه قرن ششم و صاحب کتاب الهدایه قائل به قرار گرفتن دست‌ها زیر ناف است. [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] روی سینه یا زیر سینه را پذیرفته و مدعی است که [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] قرار دادن دست‌ها در زیر ناف را سنت می‌دانست.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی از محققان اهل‌سنت نوشته‌اند که [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]] و [[احمد بن حنبل|حنبلی‌ها]] قراردادن دست‌ها زیر ناف و شافعی‌ها قراردادن دست زیر سینه را سنت دانست‌اند؛ ولی صحیح این است که دست‌ها بر روی سینه قرار داده شود<ref>الطیار و دیگران، الفقه المیسر، ۱۴۳۳ق، ج۱، ص۲۸۳.</ref> [[بن‌باز]]، مفتی اعظم معاصر وهابیان نیز همین نظر را ترجیح داده است.<ref>بن‌باز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref>
فقهای اهل‌سنت، درباه اینکه دست‌ها در کجای بدن قرار می‌گیرد، اختلاف‌نظر دارند. برخی از آنها محل قرارگرفتن دست‌ها را زیرناف<ref>بن‌باز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref> و برخی دیگر روی سینه یا زیر آن می‌دانند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]] و [[احمد بن حنبل|حنبلی‌ها]] قراردادن دست‌ها زیر ناف و شافعی‌ها قراردادن آنها زیر سینه را سنت می‌دانند.<ref>الطیار و دیگران، الفقه المیسر، ۱۴۳۳ق، ج۱، ص۲۸۳.</ref> بن‌باز از مفتیان وهابی، معتقد است که دست‌ها بر سینه قرار می‌گیرد.<ref>بن‌باز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref> برخی نیز گفته‌اند که مردها دست‌ها را زیر ناف و زنان آنها را روی سینه قرار می‌دهند.<ref>حنفی رازی، تحفه الملوک، ۱۴۱۷ق، ص۶۹.</ref>
 
عینی به نقد سخن [[ماوردی]](۳۶۴-۴۵۰ق) که می‌گوید قراردادن دست‌ها بر سینه، نشانه خضوع و خشوع است، پرداخته و می‌گوید قراردادن دست‌ها زیر ناف خضوع و خشوع بیشتری دارد و از شباهت به اهل‌کتاب دورتر است و برای پوشاندن عورت و ممانعت از افتادن لباس و برای تعظیم کردن؛ همان‌گونه که در برابر پادشاهان انجام می‌شود، مناسبت‌تر است؛ چراکه مقصود اصلی از این اقدام، تعظیم است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref>
 
با این همه، برخی گفته‌اند مردها دست‌های خود را زیر ناف و زنان روی سینه قرار می‌دهد<ref>حنفی رازی، تحفه الملوک، ۱۴۱۷ق، ص۶۹.</ref> و [[العثیمین]](۱۳۴۷ -‌۱۴۲۱ق می‌گوید حدیث قرار دادن دست زیر ناف، ضعیف است.<ref>العثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۷۳.</ref>


===زمان===
===زمان===
عینی می‌گوید [[ابوحنیفه]] و ابویوسف تکتف را هنگام قیام سنت دانسته و برخی هنگام قرائت؛ اما قول صحیح این است که هنگام قیامی که ذکر مأثور دارد انجام شود. گروهی از علمای اهل‌سنت با هدف مخالفت با شیعه، تکتف را در هر نوع قیام، سنت دانسته‌اند<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> در نتیجه درباره تکتف بعد از [[رکوع]]، هنگام قنوت، در نماز میت و بین تکبیرهای نماز عیدین، اختلاف شده است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> نقل شده است که [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی‌ها]] قراردادن دست‌ها بر سینه پس از رکوع را بدعت می‌دانند و از [[احمد بن حنبل]]، نظرات متفاوتی نقل شده که یکی از آنها تخییر است.<ref>عطیه، شرح بلوغ المرام، ج۶۱، ص۶.</ref>
عینی از علمای اهل‌سنت گفته است [[ابوحنیفه]] و ابویوسف تکتف را هنگام قیام سنت می‌دانند و برخی دیگر هنگام قرائت. از نظر عینی آن هنگام هر قیامی که ذکر مأثور دارد، انجام شود. همچنین گروهی از علمای اهل‌سنت با هدف مخالفت با شیعه، تکتف را در هر نوع قیام، سنت دانسته‌اند<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> ازاین رو درباره تکتف بعد از [[رکوع]]، هنگام قنوت، در نماز میت و بین تکبیرهای نماز عیدین، اختلاف شده است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> نقل شده است که [[ابوحنیفه|حنفی‌ها]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی‌ها]] قراردادن دست‌ها بر سینه پس از رکوع را [[بدعت]] می‌دانند و از [[احمد بن حنبل|ابن حنبل]]، نظرات متفاوتی نقل شده که یکی از آنها تخییر است.<ref>عطیه، شرح بلوغ المرام، ج۶۱، ص۶.</ref>


==مستند==
==مستند==
[[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] برای حکم به تکتف، دلائلی ارائه کرده‌اند که اهم این دلائل به شرح ذیل است<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۵.</ref>:
[[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] برای حکم به تکتف، دلائلی ارائه کرده‌اند که برخی از آنها عبارتند از:<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۵.</ref>


* حدیث سهل بن‌ سعد: در این حدیث آمده است که به مردم دستور داده می‌شد که در نماز دست راست خود را بر ساعد دست چپ خود قرار دهند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۳۱۱ق، ج۱، ص۱۴۸.</ref>
* حدیث سهل بن‌ سعد: در این حدیث آمده است که به مردم دستور داده می‌شد که در نماز دست راست خود را بر ساعد دست چپ خود قرار دهند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۳۱۱ق، ج۱، ص۱۴۸.</ref>
خط ۶۳: خط ۵۹:


===نقد ادله===
===نقد ادله===
روایات مربوط به تکتف که اهل‌سنت به آن‌ها استناد کرده‌اند، منحصر به چند نفر از صحابه می‌شود که عموما دارای ابهام است و سند بیشتر این روایات قابل مناقشه است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۲.</ref> نقدهایی که بر این احادیث وارد شده است به شرح ذیل است:
روایات که اهل‌سنت برای حکم تکتف به آنها استناد می‌کنند، منحصر به چند نفر از صحابه می‌شود که عموما دارای ابهام است و سند بیشتر این روایات قابل مناقشه است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۲.</ref> نقدهایی که بر این احادیث وارد شده است به شرح ذیل است:


* روایت سهل بن‌ سعد که در [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده، از جهت متن دچار مشکل است؛ زیرا مشخص نشده است که چه کسی مردم را امر به تکتف می‌کرده است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل‌البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۶.</ref> شارحان حدیث اهل‌سنت نیز درباره انتساب این روایت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مناقشاتی انجام داده‌اند.<ref>کورانی، الکوثر الجاری الی ریاض احادیث البخاری، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۲۷.</ref>
* روایت سهل بن‌ سعد که در [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده، از جهت متن دچار مشکل است؛ زیرا مشخص نشده است که چه کسی مردم را امر به تکتف می‌کرده است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل‌البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۶.</ref> شارحان حدیث اهل‌سنت نیز درباره انتساب این روایت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مناقشاتی انجام داده‌اند.<ref>کورانی، الکوثر الجاری الی ریاض احادیث البخاری، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۲۷.</ref>