Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۲۷
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
===برخورد با فرقههای دیگر=== | ===برخورد با فرقههای دیگر=== | ||
از پرسشهای شیعیان و پاسخهای امام جواد(ع) که در منابع شیعی نقل شده، به دست میآید که در دوره امامت او، فرقههای [[اصحاب حدیث| | از پرسشهای شیعیان و پاسخهای امام جواد(ع) که در منابع شیعی نقل شده، به دست میآید که در دوره امامت او، فرقههای [[اصحاب حدیث|اهلحدیث]]، [[واقفیه]]، [[زیدیه]] و [[غالیان|غُلات]] فعالیت میکردند.<ref>عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۳۹۱ش، ص۱۵۰.</ref> براساس روایات، در زمان امام جواد(ع) با توجه به مباحثی که میان [[محدث|محدثان]] مطرح میشد، برخی از شیعیان در خصوص جسمبودن خداوند به تردید افتادند. آن حضرت ضمن ردّ جسمپنداری خدا، شیعیان را از [[نماز]] خواندن پشت سر کسانی که [[خدا]] را جسم میدانستند و نیز از پرداخت [[زکات]] به آنان نهی میکرد.<ref> صدوق، توحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.</ref> او در پاسخ به [[داوود بن قاسم بن اسحاق|ابوهاشم جعفری]] که از [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیه «لا تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِک الْأَبْصار»<ref>سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> پرسیده بود، امکان [[رؤیت خدا|دیدن خدا]] با چشم (عقیده مُجسّمه) را نفی کرد و گفت اوهام قلوب (خطورات و تصورات قلبی)، دقیقتر از دید چشمان است. انسان میتواند چیزهایی را که ندیده تصور کند؛ اما نمیتواند آنها را ببیند. وقتی اوهام قلوب نمیتوانند خدا را درک کنند، چگونه چشمان او را بینند و درک کنند؟<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۹.</ref> | ||
روایاتی از حضرت جواد(ع) در مذمت [[واقفیه|واقفیان]] نقل شده است<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸ ص۲۶۷؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۱۵۰.</ref> او [[زیدیه]] و واقفیان را در ردیف [[ناصبی|نواصب]] قرار میداد<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۴۶۰. </ref> و میگفت آیه «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ؛ در آن روز چهرههايى | روایاتی از حضرت جواد(ع) در مذمت [[واقفیه|واقفیان]] نقل شده است<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸ ص۲۶۷؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۱۵۰.</ref> او [[زیدیه]] و واقفیان را در ردیف [[ناصبی|نواصب]] قرار میداد<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۴۶۰. </ref> و میگفت آیه «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ؛ در آن روز چهرههايى زبوناند كه تلاش كرده و رنج [بيهوده] بردهاند»<ref> سوره غاشیه، آیات ۲ و۳.</ref> درباره آنان نازل شده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۹، ۴۶۰.</ref> او همچنین [[فهرست اصحاب امام جواد(ع)|اصحاب خود]] را، از نماز خواندن پشت سر واقفیان نهی میکرد.<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۷۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۸.</ref> | ||
امام جواد(ع) | امام جواد به مقابله با باورهای غالیانه این دوره نیز پرداخت و کوشید شیعیان را از عقاید غالیانه دور نگه دارد.<ref>نگاه کنید به: حاجیزاده، «غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، ص۲۲۶.</ref> او [[غالیان]]ی همچون [[ابوالخطاب|ابوالخَطّاب]] و پیروانش را [[لعن]] میکرد. همچنین کسانی را که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید میکردند نیز لعن مینمود.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.</ref> وی افرادی همچون ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابیهاشم را پیرو ابوالخطاب معرفی میکرد و میگفت آنان با نام ما ([[اهلبیت(ع)|اهلبیت]]) از مردم بهرهکشی میکنند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.</ref> بنابر روایتی که در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]] آمده، امام قتل دو تن از [[غالیان|غُلات]] به نامهای ابوالسَّمهری و ابنابیزَرقاء را جایز دانست و دلیل آن را نقش آنان در منحرف کردن [[شیعه|شیعیان]] ذکر کرد.<ref> کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸، حلی، رجال العلامة الحلي،۱۴۰۲ق، ص۲۶۸.</ref> | ||
او خطاب به [[محمد بن سنان]]، ادعای | او خطاب به [[محمد بن سنان]]، ادعای مُفَوِّضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امامان شیعه|امامان]] را رد کرد. البته تفویض احکام را هم به [[مشیت|مشیت الهی]] منتسب کرد و گفت این عقیدهای است که هرکس از آن جلوتر برود، از [[اسلام]] خارج است و هرکس آن را نپذیرد (دینش) نابود میشود و هرکس آن را بپذیرد، به حق پیوسته است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۱.</ref> | ||
== روایات و مناظرات == | == روایات و مناظرات == | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
|شکل بندی خط آخر= | |شکل بندی خط آخر= | ||
}} | }} | ||
به گفته [[عزیزالله عطاردی]]، حدود ۲۵۰ [[حدیث]] از امام جواد(ع) در موضوعات [[فقه|فقهی]]، [[تفسیر قرآن|تفسیری]] و [[کلام اسلامی|عقیدتی]] نقل شده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.</ref> | به گفته [[عزیزالله عطاردی]]، حدود ۲۵۰ [[حدیث]] از امام جواد(ع) در موضوعات [[فقه|فقهی]]، [[تفسیر قرآن|تفسیری]] و [[کلام اسلامی|عقیدتی]] نقل شده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.</ref> کمبودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از [[امامان شیعه|امامان معصوم]] را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان [[شهادت]] دانستهاند.<ref> پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۶۲.</ref> | ||
[[سید ابن طاووس|سید | [[سید ابن طاووس|سید بن طاووس]] در کتاب [[مهج الدعوات و منهج العبادات (کتاب)|مُهَجُ الدّعَوات]] حرزی از وی برای در امان ماندنِ [[مأمون عباسی]] نقل کرده است.<ref>سید ابن طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۳۹-۴۲.</ref> همچنین [[حرز|حِرز]]ِِ «يَا نُورُ يَا بُرْهَانُ يَا مُبِينُ يَا مُنِيرُ يَا رَبِّ اكْفِنِي الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُكَ النَّجَاةَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ» به وی منسوب است.<ref>سید ابن طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۴۲.</ref> به همراه داشتن [[حرز امام جواد(ع)|حِرز امام جواد(ع)]] نزد شیعیان متداول است و برای «کسی را همیشه همراه خود کردن»، مَثَل شده است.<ref> نگاه کنید به دهخدا، لغتنامه، ذیل «حرز جواد».</ref> | ||
امام محمدِ تقی(ع) در دوران [[امامت]] | امام محمدِ تقی(ع) در دوران [[امامت]] خود، چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظرهها به درخواست درباریان مأمون و [[معتصم عباسی|معتصم]] و با هدف آزمایش پیشوای نهم شیعیان انجام میگرفته و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران میشده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۳.</ref> منابع نُه مناظره و گفتگو از جوادالائمه گزارش کردهاند که چهار مورد آنها با [[یحیی بن اکثم|یحیی بن اَکثم]] و یک مورد با احمد بن ابیداوود، قاضیالقضاتهای بغداد، بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با [[عبدالله بن موسی بن جعفر|عبدالله بن موسی]]، [[داوود بن قاسم بن اسحاق|ابوهاشم جعفری]]، [[عبدالعظیم حسنی]] و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهیِ مربوط به [[حج]]، [[طلاق]]، حد سرقت و مباحثی دیگر همچون ویژگی [[اصحاب امام مهدی عجل الله فرجه الشریف|یاران امام دوازدهم]]، فضایلی که برای [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عُمر]] نقل شده و [[اسما و صفات|اسماء و صفات خدا]] بوده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۱-۴۴۹؛ احمدی میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۳۸۱، ۴۲۷ و...</ref> | ||
=== مناظره درباره مسئله فقهی === | === مناظره درباره مسئله فقهی === | ||
از مناظرات مهم امام محمد تقی(ع) که در زمان [[مأمون عباسی]] در [[بغداد]] صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع [[شیعه]]، علت | از مناظرات مهم امام محمد تقی(ع) که در زمان [[مأمون عباسی]] در [[بغداد]] صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع [[شیعه]]، علت این مناظره اعتراض سران عباسی به پیشنهاد [[ازدواج]] او با [[ام فضل دختر مأمون|امالفضل]] از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جوادالائمه(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظرهای ترتیب دادند. یحیی در مناظره، نخست مسئلهای فقهی درباره شخص [[احرام|مُحرِمی]] که حیوانی را شکار کرده، مطرح ساخت. امام جواد(ع)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله، از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد(ع)، مسئله را با صورتهای مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در [[فقه]] اعتراف کردند. گفتهاند که مأمون پس از مناظره گفت خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه اندیشیده بودم، همان شد.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.</ref>براساس برخی گزارشها مأمون پس از پاسخهای امام جواد(ع) در مناظره با یحیی بن اکثم، اطرافیان و حاضران در مجلس را نکوهش {{یادداشت|ثم نظر إلى أهل بيته فقال لهم : أعرفتم الان ما كنتم تنكرونه؟ }}و تصریح کرد که این خاندان فضیلتشان بر دیگران مشهود است و کمیِ سن مانع کمالات و فضایلشان نمیشود. او افزود که پیامبر(ص) دعوتش را با فراخواندن امام علی (در حالی که ده سال بیشتر نداشت) آغاز کرد و اسلامش را پذیرفت.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۷۸.</ref> بنا بر روایتی که در [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] نقل شده، مأمون پیش از این مناظره، به اطرافیانش گفته بود که این [[اهلبیت(ع)|خانواده]] حسابشان با دیگران جداست و چون نپذیرفته بودند، به آنها گفته بود امتحان کنند.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۷۵. | ||
</ref> | </ref> | ||
=== مناظره درباره خلفا === | === مناظره درباره خلفا === | ||
به نقل منابع روایی شیعه، امام محمد تقی(ع) در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اَکْثَم درباره فضایل [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] مناظره کرد. یحیی خطاب به او گفت | به نقل منابع روایی شیعه، امام محمد تقی(ع) در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اَکْثَم درباره فضایل [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] مناظره کرد. یحیی خطاب به او گفت [[جبرئیل]] از طرف خدا به رسولش گفت از ابوبکر سؤال کن آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد من منکر فضل ابوبکر نیستم؛ اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند و آن اینکه پیامبر فرمود هنگامی که حدیثی از طرف من به شما میرسد، آن را بر [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] من عرضه کنید. اگر موافق با آن بود، بپذیرید و اگر نبود، قبول نکنید؛ زیرا دروغگویان و جعلکنندگان حدیث زیاد خواهند شد. سپس امام گفت این حدیث با قرآن موافقت ندارد؛ زیرا خداوند در قرآن میفرماید «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ما از رگِ گردن به شما نزدیکتریم.»<ref>سوره ق، آیه ۱۶.</ref> آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از پرسید؟<ref> طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref> | ||
پس از | پس از آن، یحیی درباره روایت «مَثَل ابوبکر و عُمر در زمین همانند [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] در آسمان است» سؤال کرد. جوادالائمه پاسخ داد محتوای این روایت صحیح نیست؛ زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظهای مرتکب [[گناه]] نشدهاند؛ در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه [[اسلام]] بیاورند، سالهای طولانی [[شرک|مُشرک]] بودهاند.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۷.</ref> | ||
=== قطع دست دزد === | === قطع دست دزد === | ||
در زمان سکونت جوادالائمه(ع) در بغداد، درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود، میان فقهای اهلسنت اختلاف پیش آمد. برخی میگفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج میدانستند. معتصم از امام جواد(ع) خواست تا نظر خود را بیان کند. جوادالائمه از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد؛ اما خلیفه اصرار کرد و امام گفت | در زمان سکونت جوادالائمه(ع) در بغداد، درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود، میان فقهای اهلسنت اختلاف پیش آمد. برخی میگفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج میدانستند. معتصم از امام جواد(ع) خواست تا نظر خود را بیان کند. جوادالائمه از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد؛ اما خلیفه اصرار کرد و امام گفت فقط انگشتان دزد قطع میشود و بقیه دست باقی میماند. وی دلیل خود را آیه «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِله فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً؛ و مساجد ویژه خداست، پس هیچکس را با خدا مخوانید»<ref>سوره جن، آیه ۱۸.</ref> عنوان کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۵-۶.</ref> گفته شده این واقعه سبب ترویج جایگاه [[امامت]] در بین مردم شد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۶. </ref> | ||
== | == فضایل و کرامات== | ||
در منابع روایی فضايل و کراماتی برای امام جواد(ع) نقل شده است. | در منابع روایی فضايل و کراماتی برای امام جواد(ع) نقل شده است. | ||
===جود و بخشش زیاد به دیگران=== | ===جود و بخشش زیاد به دیگران=== |