پرش به محتوا

محمد بن عثمان عمری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویکی‌سازی)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۷: خط ۵۷:
*[[حسین بن منصور حلاج]]<ref>غفارزاده، زندگانی نواب خاص امام زمان، ص۱۷۹.</ref><ref>جباری، سازمان وکالت، ج۲، ص۶۹۴-۷۰۷.</ref>
*[[حسین بن منصور حلاج]]<ref>غفارزاده، زندگانی نواب خاص امام زمان، ص۱۷۹.</ref><ref>جباری، سازمان وکالت، ج۲، ص۶۹۴-۷۰۷.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
===وضعیت دوره نیابت===
از حوادث مهم دوران نیابت محمد بن عثمان، [[قیام صاحب زنج]] و ظهور [[قرامطه]] بود. از آنجا که صاحب زنج، نسب خود را به [[زید بن علی|زید]]، فرزند [[امام سجاد]](ع) می‌رساند، بخشی از [[علویان]] به او پیوستند و از سال ۲۵۷ق در قیام او حضور یافتند.<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۵و۱۷۶.</ref>


فرقه قرامطه به عنوان شاخه‌ای از فرقه [[اسماعیلیه]]، نیز به شیعه ارتباط داشت و این ارتباط می‌توانست مشکلاتی را برای [[امامیه]] ایجاد کند. به گفته جاسم حسین، تبلیغات قرامطه در رابطه با قیام [[قائم]]، حكومت را تحریک می‌كرد تا فعالیت‌هاى آنها را با [[غیبت امام دوازدهم]] مرتبط بداند و آن را به عنوان مرحله آمادگى براى قیام مهدی تلقى كند. وی معتقد است [[توقیعات امام زمان|توقیعی]] که از سوی امام زمان در لعن [[ابوالخطاب]] برای محمد بن عثمان صادر شد، ناظر به خطر قرامطه و برای نهی شیعیان از هر گونه ارتباط با آنان بوده است.<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۷و۱۷۸.</ref>
==شیوه فعالیت ==
==شیوه فعالیت ==
محمد بن عثمان برای آنکه بتواند وظایف سفارت را به دور از هرگونه حساسیت‌زایی برای مخالفان انجام دهد، چنین وانمود می‌کرد که تصور حکومت عباسی درباره جانشین نداشتن امام عسکری درست است. او به وکلای خود تأکید می‌کرد که مبادا اسم امام دوازدهم به میان آید، تا بدین وسیله ذهنیت حکومت به حال خود باقی بماند و افزون بر آن به وکلا سفارش می‌کرد که فعالیت‌های خود را با رعایت [[تقیه]] انجام دهند. این موضع‌گیری محمد بن عثمان برای آن بود تا حکومت آسوده‌خاطر باشد که شیعیان رهبر ندارند و قیام نمی‌کنند.<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۹.</ref> <ref>غفار زاده، زندگانی نواب خاص امام زمان، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۷.</ref>
محمد بن عثمان برای آنکه بتواند وظایف سفارت را به دور از هرگونه حساسیت‌زایی برای مخالفان انجام دهد، [[تقیه]] می‌کرد. او چنین وانمود می‌کرد که تصور حکومت عباسی درباره جانشین نداشتن امام عسکری درست است و به وکلای خود سفارش می‌کرد که فعالیت‌های خود را با رعایت تقیه انجام دهند و مبادا اسم امام دوازدهم به میان آید، تا بدین وسیله ذهنیت حکومت به حال خود باقی بماند. این موضع‌گیری محمد بن عثمان برای آن بود تا حکومت آسوده‌خاطر باشد که شیعیان رهبر ندارند و قیام نمی‌کنند.<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۹.</ref> <ref>غفار زاده، زندگانی نواب خاص امام زمان، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۷.</ref>


===کارگزاران و یاران===
===کارگزاران و یاران===
خط ۷۶: خط ۷۹:


==جایگاه علمی و روایی==
==جایگاه علمی و روایی==
شیخ طوسی در کتاب‌های [[رجال الطوسی|رجال]] و الغیبه، محمد و پدرش را وکیل امام زمان دانسته که دارای منزلتی بزرگ بودند و سخنان آنها را مورد وثوق و اطمینان دانسته است.<ref>طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۴۴۷.</ref><ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۴۳.</ref> [[علامه حلی]] هم در [[خلاصة الاقوال|کتاب رجالی]] خود، محمد را دارای مقامی دانسته که امام عسکری و پدرش به نیابت او از حضرت مهدی تصریح کرده‌اند.<ref>حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۷ق، ص۲۵۰.</ref> [[محدث قمی]]، محمد پسر عثمان بن سعید را نماینده امام زمان به مدت پنجاه سال دانسته که [[کرامت|کرامات]] بسیاری از او ظاهر گردید.<ref>قمی، سفینة البحار، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۴۰۵.</ref> [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] هم در [[تنقیح المقال]]، بزرگ بودن این مرد را چنان مشهور دانسته که احتیاج به توضیح یا اقامه برهان ندارد.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۳۵۲ق، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی]] نیز در [[معجم رجال الحدیث]]، روایاتی را که در شأن و عظمت او آمده کافی می‌داند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۱۷، ص۲۹۴.</ref>
شیخ طوسی در کتاب‌های [[رجال الطوسی|رجال]] و الغیبه، محمد و پدرش را وکیل امام زمان دانسته که دارای منزلتی بزرگ بودند و سخنان آنها را مورد وثوق و اطمینان دانسته است.<ref>طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۴۴۷.</ref><ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۴۳.</ref> [[علامه حلی]] هم در [[خلاصة الاقوال|کتاب رجالی]] خود، انتصاب محمد بن عثمان به سمت نیابت امام زمان را به معنای جایگاه والای او دانسته است.<ref>حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۷ق، ص۲۵۰.</ref> [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] در [[تنقیح المقال]]، جایگاه والای او را چنان مشهور دانسته که احتیاج به توضیح یا اقامه برهان ندارد.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۳۵۲ق، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی]] نیز در [[معجم رجال الحدیث]]، روایاتی را که در شأن و عظمت او آمده کافی می‌داند.<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۱۷، ص۲۹۴.</ref>


=== روایات و آثار ===
=== روایات و آثار ===
خط ۸۲: خط ۸۵:


محمد بن عثمان، تألیفاتی هم در [[فقه]] داشته که حاوی احادیثی از امام عسکری و حضرت مهدی است. او همچنین برخی روایات را از پدرش عثمان بن سعید نقل کرده است. از جمله این کتاب‌ها، «کتاب الاشربة» بود. به گفته ام کلثوم دختر ابوجعفر،‌این کتاب در وقت وصیت محمد بن عثمان، به [[حسین بن روح]] (نایب سوم) رسید و در دست او بود. چنانکه ابونصر گفته، این کتاب پس از حسین بن روح به [[علی بن محمد سمری|ابوالحسن سَمَری]] (نایب چهارم) رسید.<ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۶۳.</ref>.
محمد بن عثمان، تألیفاتی هم در [[فقه]] داشته که حاوی احادیثی از امام عسکری و حضرت مهدی است. او همچنین برخی روایات را از پدرش عثمان بن سعید نقل کرده است. از جمله این کتاب‌ها، «کتاب الاشربة» بود. به گفته ام کلثوم دختر ابوجعفر،‌این کتاب در وقت وصیت محمد بن عثمان، به [[حسین بن روح]] (نایب سوم) رسید و در دست او بود. چنانکه ابونصر گفته، این کتاب پس از حسین بن روح به [[علی بن محمد سمری|ابوالحسن سَمَری]] (نایب چهارم) رسید.<ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۶۳.</ref>.
==حوادث دوران نائب دوم==
از حوادث مهم دوران زندگی محمد بن عثمان، می‌توان به [[قیام صاحب زنج]] اشاره کرد. از آنجا که رهبر شورشیان، نسب خود را به [[زید بن علی|زید]]، فرزند [[امام سجاد]](ع) می‌رساند، بخشی از [[علویان]] به او پیوستند و از سال ۲۵۷ق در قیام او حضور یافتند.<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۵و۱۷۶.</ref> گرچه امام یازدهم،‏ آشکارا اعلام کرد که رهبر زنج از اهل بیت نیست، مقامات حکومت، این انقلاب را متصل به علویان می‌‏دانستند.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۳۹۸.</ref> به گفته طبری، سرکوبی قیام زنج در سال ۲۷۰ق با تبلیغات حکومت علیه علویان دنبال شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۷، ص۵۴۷.</ref>
از دیگر حوادث مهم این دوره، ظهور [[قرامطه]] به عنوان شاخه‌ای از فرقه [[اسماعیلیه]] بود. انتساب این فرقه به شیعه، می‌توانست مشکلاتی را برای [[امامیه]] ایجاد کند. به گفته جاسم حسین، تبلیغات قرامطه در رابطه با قیام [[قائم]]، حكومت را تحریک می‌كرد تا فعالیت‌هاى آنها را با [[غیبت امام دوازدهم]] مرتبط بداند و آن را به عنوان مرحله آمادگى براى قیام مهدی تلقى كند. وی معتقد است [[توقیع|توقیعی]] که از سوی امام زمان در لعن [[ابوالخطاب]] برای محمد بن عثمان صادر شد، ناظر به خطر قرامطه و برای نهی شیعیان از هر گونه ارتباط با آنان بوده است.<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۷و۱۷۸.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
confirmed، protected، templateeditor
۲۱۴

ویرایش