Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱
ویرایش
imported>Elyas-salehi جز (←تفاوت رشد و بلوغ) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{احکام}} | {{احکام}} | ||
'''سِنّ رُشد''' (به عربی: اِختبارُ الیَتیم) سنی که کودک | '''سِنّ رُشد''' (به عربی: اِختبارُ الیَتیم) سنی که کودک در آن، از جهت مسایل مالی مورد آزمایش قرار میگیرد و در صورت اثبات توانایی مالی، اموالش در اختیار او قرار داده میشود و مجاز است تمام تصرفات مالی را انجام دهد. رشد در مقابل سفاهت قرار میگیرد که باعث ایجاد [[محجور|محجوریت]] برای شخص میشود. مسئله سن رشد در ابواب مختلف فقهی مانند [[حج]]، [[ازدواج|نکاح]]، [[وصیت]] و [[قضاوت|قضا]] مطرح شده است. | ||
تعین سن رشد برای افراد | تعین سن رشد برای افراد با توجه به ویژگیهای مختلف جسمی، روحی و موقعیت اجتماعی و اقتصادی و تربیت خانوادگی متفاوت است؛ بههمین دلیل در [[فقه]]، سن خاصی برای رشد بیان نشده و با آزمایش کودک میتوان فهمید آیا به سن رشد رسیده است یا نه. [[بلوغ]] یکی از شروط رسیدن به سن رشد معرفی شده است. | ||
== اهیمت و جایگاه == | == اهیمت و جایگاه == | ||
در | دادن اموال یتیمان پس از رسیدن به سن رشد در دو آیه از قرآن بیان شده است؛ از جمله در آیه ۶ [[سوره نساء]] و آیه ۱۵۲ [[سوره انعام]]. [[عبدالله جوادی آملی]] از مفسران معاصر در [[تفسیر تسنیم (کتاب)|تفسیر تسنیم]] مینویسد: در [[جاهلیت]] بهجای حفظ و [[امانتداری]] اموالِ یتیمان، آنان را از [[ارث]] محروم میکردند و اموال آنها بهجهت سهلانگاری مورد اتلاف قرار میگرفت یا در اموال آنها، تصرف باطل و [[حرام]] انجام میدادند؛<ref> جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۷، ص۲۱۳و۲۱۴.</ref> به همین دلیل، سه حکم درباره مال یتیم در آیه ششم سوره نساء صادر میشود: | ||
* وجوب بازگرداندن اموال یتیمان به آنان؛ | * وجوب بازگرداندن اموال یتیمان به آنان؛ | ||
* نهی از تبدّل خبیث به طیّب (مانند خیانت در امانت نسبت به اموال یتیم)؛ | * نهی از تبدّل خبیث به طیّب (مانند خیانت در امانت نسبت به اموال یتیم)؛ | ||
* حرمت مخلوط کردن مال خود با اموال یتیم و تصرف در مجموع آنها.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۷، ص۲۱۳و۲۱۴.</ref> | * حرمت مخلوط کردن مال خود با اموال یتیم و تصرف در مجموع آنها.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۷، ص۲۱۳و۲۱۴.</ref> | ||
در روایات نیز رسیدن به سن رشد از شرایط تصرفات مالی شمرده شده است، [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] سن رشد در آیه «فاِن انَستُم مِنهُم رُشداً فَادفَعُوا اِلیهِم اَموالَهُم» را رسیدن به حدّ رشد، یعنی قدرت داشتن بر حفظ مال بیان میکند. <ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۱۱.</ref> آن حضرت در روایتی دیگری وقت در اختیار دادن اموال دختر را زمانی میداند که اموال خود را فاسد و ضایع نکند. <ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۴۱۰.</ref> همچنین آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: اگر کودک به حدّ [[بلوغ]] و [[احتلام]] برسد، لیکن دارای عقلی که موجب اطمینان به صحّت اعمال او گردد، نباشد، اموال وی در اختیارش قرار نمیگیرد.<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۴۲۷.</ref> | در روایات نیز رسیدن به سن رشد از شرایط تصرفات مالی شمرده شده است، [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] سن رشد در آیه «فاِن انَستُم مِنهُم رُشداً فَادفَعُوا اِلیهِم اَموالَهُم» را رسیدن به حدّ رشد، یعنی قدرت داشتن بر حفظ مال بیان میکند.<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۱۱.</ref> آن حضرت در روایتی دیگری وقت در اختیار دادن اموال دختر را زمانی میداند که اموال خود را فاسد و ضایع نکند. <ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۴۱۰.</ref> همچنین آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: اگر کودک به حدّ [[بلوغ]] و [[احتلام]] برسد، لیکن دارای عقلی که موجب اطمینان به صحّت اعمال او گردد، نباشد، اموال وی در اختیارش قرار نمیگیرد.<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۴۲۷.</ref> | ||
از عنوان رُشد (بهمعنای توانایی حفظ مال و مصرف درست آن) در فقه در ابواب حج، نکاح وصیت و قضا استفاده شده است. <ref>طوسی، المبسوط،۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۸۴؛ فاضل مقداد، التنقیح الرائع،۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۸۱؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ج۸، ص۱۵۵؛ مکی عاملی، اللمعة الدمشقیة، ۱۴۱۰ق، ص۱۲۱.</ref> | از عنوان رُشد (بهمعنای توانایی حفظ مال و مصرف درست آن) در فقه در ابواب حج، نکاح وصیت و قضا استفاده شده است. <ref>طوسی، المبسوط،۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۸۴؛ فاضل مقداد، التنقیح الرائع،۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۸۱؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ج۸، ص۱۵۵؛ مکی عاملی، اللمعة الدمشقیة، ۱۴۱۰ق، ص۱۲۱.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
رشد از نظر مشهور [[مجتهد|فقها]]، بهمعنای اصلاح و تدبیر امور مالی است و به شخصی که این صفت را داشته باشد، رشید گفته میشود.<ref>علامه حلی، تحریر الاحکام الشرعیة، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۵۳۵؛ مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان، ج۹، ص۱۹۴؛ فاضل مقداد، التنقیح الرائع، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۸۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۴۸.</ref> برخی رشد را کیفیت نفسانی در انسان میدانند که از افساد مالی و صرف کردن اموال در راههایی که از نظر عقلا شایستگی ندارد، جلوگیری میکند.<ref>امامی، حقوق مدنی، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۲۵۵.</ref> سفیه مقابل رشید است و چون سفاهت، امر ذاتی و نقضی در [[عقل]] است، به حکم حاکم نیاز ندارد و معاملات سفیه هر چند موافق روش عقلا باشد، باطل است.<ref> کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۸۴ش، ج۲ (قسم۱)، ص۱۷۰.</ref> به اتفاق فقها با اثبات سن رشد، محجوریت کودک تمام میشود و اموالش در اختیارش گذاشته میشود، در امور مادی استقلال دارد و میتواند حقوق خود را استیفا کند.<ref>فاضل آبی، کشف الرموز، ج۱، ص۵۵۲؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۰۴؛ کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۸۴ش، ج۲ (قسم۱)، ص۱۷۱.</ref> برخی از فقیهان در دادن استقلال مالی به کودک پس از سن رشد، ادّعای [[اجماع]] نمودهاند.<ref>ابن زهره حلی، غنیة النزوع، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۵۲؛ طباطبایی مجاهد، المناهل، ص۹۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۴۸.</ref> | رشد از نظر مشهور [[مجتهد|فقها]]، بهمعنای اصلاح و تدبیر امور مالی است و به شخصی که این صفت را داشته باشد، رشید گفته میشود.<ref>علامه حلی، تحریر الاحکام الشرعیة، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۵۳۵؛ مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان، ج۹، ص۱۹۴؛ فاضل مقداد، التنقیح الرائع، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۸۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۴۸.</ref> برخی رشد را کیفیت نفسانی در انسان میدانند که از افساد مالی و صرف کردن اموال در راههایی که از نظر عقلا شایستگی ندارد، جلوگیری میکند.<ref>امامی، حقوق مدنی، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۲۵۵.</ref> سفیه مقابل رشید است و چون سفاهت، امر ذاتی و نقضی در [[عقل]] است، به حکم حاکم نیاز ندارد و معاملات سفیه هر چند موافق روش عقلا باشد، باطل است.<ref> کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۸۴ش، ج۲ (قسم۱)، ص۱۷۰.</ref> به اتفاق فقها با اثبات سن رشد، محجوریت کودک تمام میشود و اموالش در اختیارش گذاشته میشود، در امور مادی استقلال دارد و میتواند حقوق خود را استیفا کند.<ref>فاضل آبی، کشف الرموز، ج۱، ص۵۵۲؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۰۴؛ کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۸۴ش، ج۲ (قسم۱)، ص۱۷۱.</ref> برخی از فقیهان در دادن استقلال مالی به کودک پس از سن رشد، ادّعای [[اجماع]] نمودهاند.<ref>ابن زهره حلی، غنیة النزوع، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۵۲؛ طباطبایی مجاهد، المناهل، ص۹۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۴۸.</ref> | ||
== تشخیص سن رشد == | == تشخیص سن رشد == | ||
سن خاصی به عنوان نشانه و علامت رشد در [[قرآن]]، بیان نشده | سن خاصی به عنوان نشانه و علامت رشد در [[قرآن]]، بیان نشده است.<ref>فاضل میبدی، «بلوغ از دیدگاه فقهی و کارشناسی»، سایت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم.</ref> به اعتقاد برخی محققان، با توجه به اینکه در قرآن مسئله [[جنابت|جنب شدن]] و رسیدن به سن رشد بهصورت جداگانه مطرح شده است، معتقدند نمیتوان سن دقیقی برای سن رشد بهدست آورد<ref name=":10">جناتی، «بلوغ از دیدگاه فقه اجتهادی»،۱۳۷۴ش، ص۴۲.</ref> و فقط از تعبیر «رشد» برای دادن مال [[یتیم]] به او استفاده شده است.<ref>سوره نساء، آیه ۶.</ref> به باور کاشف الغطاء، [[بلوغ |بلوغ جنسی]] نشانههای شرعی دارد و رشد و بلوغ فکری با سنجش و آزمودن کودک در [[معاملات|معاملاتش]] معلوم میشود.<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۸۴ش، ج۲ (قسم۱)، ص۱۶۶؛ برای اطلاع از همه احکام کودک، نگاه کنید به: انصاری، موسوعة أحکام الأطفال و أدلّتها، ۱۴۲۹ق.</ref> | ||
به باور کاشف الغطاء، [[بلوغ |بلوغ جنسی]] نشانههای شرعی دارد و رشد و بلوغ فکری با سنجش و آزمودن کودک در [[معاملات|معاملاتش]] معلوم میشود.<ref>کاشف الغطاء، تحریر المجلة، ۱۳۸۴ش، ج۲ (قسم۱)، ص۱۶۶؛ برای اطلاع از همه احکام کودک، نگاه کنید به: انصاری، موسوعة أحکام الأطفال و أدلّتها، ۱۴۲۹ق.</ref> | |||
== تفاوت رشد و بلوغ == | == تفاوت رشد و بلوغ == | ||
فقها با استناد به آیۀ ۶ [[سوره نساء]] و روایات برای اثبات رشد کودک، علاوه بر بلوغ، توانایی کامل کودک برای انجام معاملات را نیز شرط دانستهاند.<ref> زحیلی، فقه الاسلامی و ادلّته، ۱۴۰۹ق. ج ۴، ص۱۲۵؛ جزیری،۱۴۰۴ق، ج ۲، ص۳۵۳؛ نجفی،۱۹۸۱م، ج ۹، ص۲۶۷؛ حرعاملی، ج ۱۸، ص۴۰۹ـ۴۱۲، ج ۱۹، ص۳۷۰ـ۳۷۱.</ref> به باور آنها مفهوم بلوغ با مفهوم رشد متفاوت است، زیرا یتیم بودن کودک با بلوغ تمام | فقها با استناد به آیۀ ۶ [[سوره نساء]] و روایات برای اثبات رشد کودک، علاوه بر بلوغ، توانایی کامل کودک برای انجام معاملات را نیز شرط دانستهاند.<ref> زحیلی، فقه الاسلامی و ادلّته، ۱۴۰۹ق. ج ۴، ص۱۲۵؛ جزیری،۱۴۰۴ق، ج ۲، ص۳۵۳؛ نجفی،۱۹۸۱م، ج ۹، ص۲۶۷؛ حرعاملی، ج ۱۸، ص۴۰۹ـ۴۱۲، ج ۱۹، ص۳۷۰ـ۳۷۱.</ref> به باور آنها مفهوم بلوغ با مفهوم رشد متفاوت است، زیرا یتیم بودن کودک با بلوغ تمام میشود؛ ولی رشد کودک با بالغبودن اثبات نمیشود و ممکن است کودکی به سن بلوغ برسد، ولی رشید نباشد و به همین دلیل از برخی حقوقش مانند تصرف در اموالش ممنوع گردد.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۲۰ (باب انقظاع یتم الیتیم)؛ سبزواری، مهذّب الأحکام ۱۴۱۳ق، ج۲۱، ص۱۱۹.</ref> | ||
[[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و عدهای از فقها برای رفع حجر از کودک، [[بلوغ]] به تنهایی را کافی نمیداند، بلکه رسیدن به مرحله رشد را معتبر دانسته است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۱۳؛ فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة (کتاب الحجر)، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۷.</ref> بیشتر مفسران مراد از بلوغ اَشُدّ را رسیدن به سنی دانستهاند که در آن قوای جسمی و عقلی به رشد و شکوفایی میرسد.<ref> طباطبائی؛ طبرسی ۱۴۰۸ق؛ زمخشری، ذیل آیات ۵۸ ـ۵۹ سوره نور.</ref> | [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] و عدهای از فقها برای رفع حجر از کودک، [[بلوغ]] به تنهایی را کافی نمیداند، بلکه رسیدن به مرحله رشد را معتبر دانسته است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۱۳؛ فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعة (کتاب الحجر)، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۷.</ref> بیشتر مفسران مراد از بلوغ اَشُدّ را رسیدن به سنی دانستهاند که در آن قوای جسمی و عقلی به رشد و شکوفایی میرسد.<ref> طباطبائی؛ طبرسی ۱۴۰۸ق؛ زمخشری، ذیل آیات ۵۸ ـ۵۹ سوره نور.</ref> | ||
===محجور بودن=== | ===محجور بودن=== | ||
کودکان [[بلوغ|نابالغ]] و [[رشد|غیر رشید]] از تصرف در اموال خود و حقوق مالی و غیر مالی مانند حق [[قصاص]] و [[حق طلاق|طلاق]]، <ref>لطفی، «استنباط احکام و حقوق محجورین از قرآن کریم»، ۱۳۸۰ش، ص ۲۲.</ref> [[محجور]] و ممنوع هستند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۴.</ref> زیرا دو صفت بلوغ و رشد در آنها وجود ندارد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۴. </ref> برای اثبات محجوریت کودکان یتیم و برخی [[احکام شرعی|احکام]] آنها، به | کودکان [[بلوغ|نابالغ]] و [[رشد|غیر رشید]] از تصرف در اموال خود و حقوق مالی و غیر مالی مانند حق [[قصاص]] و [[حق طلاق|طلاق]]، <ref>لطفی، «استنباط احکام و حقوق محجورین از قرآن کریم»، ۱۳۸۰ش، ص ۲۲.</ref> [[محجور]] و ممنوع هستند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۴.</ref> زیرا دو صفت بلوغ و رشد در آنها وجود ندارد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۴. </ref> برای اثبات محجوریت کودکان یتیم و برخی [[احکام شرعی|احکام]] آنها، به آیه ۶ [[سوره نساء]] استدلال شده است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۱۰. </ref> | ||
در این آیه، به آزمایش یتیمان و نیز دو صفت بلوغ و رشد اشاره شده است. در فقه، درباره تقدم و تاخر بلوغ و رشد برای رفع حجر بحث شده است. این دو عامل رفع حجر بحث میشود؛ از جمله این که اگر رشد فکری، پیش از بلوغ جسمی رخ دهد [[محجور|محجوریت]] تمام میشود یا خیر؟<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۱۸.</ref> یا این که علاوه بر رشد، [[عدالت (فقه)|عدالت]] و عدم [[فاسق|فسق]] هم شرط بازگردان اموال [[یتیم]] و [[صغیر]] به خودشان هست یا خیر؟<ref>وجدانی فخر، الجواهر الفخریة، ۱۳۸۴ش، ج۸، ص۲۲۵ـ۲۲۸.</ref> طبق تبصره دو الحاقی (در سال ۱۳۷۰ش) ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی ایران، «اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی میتوان به او داد که رشد او ثابت شده باشد». | در این آیه، به آزمایش یتیمان و نیز دو صفت بلوغ و رشد اشاره شده است. در فقه، درباره تقدم و تاخر بلوغ و رشد برای رفع حجر بحث شده است. این دو عامل رفع حجر بحث میشود؛ از جمله این که اگر رشد فکری، پیش از بلوغ جسمی رخ دهد [[محجور|محجوریت]] تمام میشود یا خیر؟<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۶، ص۱۸.</ref> یا این که علاوه بر رشد، [[عدالت (فقه)|عدالت]] و عدم [[فاسق|فسق]] هم شرط بازگردان اموال [[یتیم]] و [[صغیر]] به خودشان هست یا خیر؟<ref>وجدانی فخر، الجواهر الفخریة، ۱۳۸۴ش، ج۸، ص۲۲۵ـ۲۲۸.</ref> طبق تبصره دو الحاقی (در سال ۱۳۷۰ش) ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی ایران، «اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی میتوان به او داد که رشد او ثابت شده باشد». |