پرش به محتوا

روح انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۴۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
به گفته حسن معلمی، استاد فلسفه اسلامی در [[قم]]، اهمیت و ارزش روح به بهترین وجه در قرآن مطرح شده و [[آیه|آیاتی]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به:  سوره اسراء، آیه ۸۵؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱؛ سوره حجر، آیه ۲۹؛ سوره ص، آیه ۷۲؛ سوره سجده، آیه ۹؛ سوره نبأ، آیه ۳۸.</ref> که درباره آن نازل شده،‌ مطالبی ارائه کرده است که عقل بشر به تنهایی به آنها نمی‌رسید.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۵۹.</ref> به تبع آیات، تفاسیر نیز به بحث درباره روح در ذیل آیات مرتبط پرداخته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۴و۶۷۵؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر،‌ ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۹۱-۴۰۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۹۵-۲۰۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۰-۲۶۹.</ref> در منابع روایی، ابواب و بخش‌هایی به بحث درباره روح و مباحث مرتبط با آن اختصاص یافته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۳ و ۱۳۴، ۲۷۳ و ۲۷۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۴۴۵-۴۶۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۱-۱۵۰.</ref>
به گفته حسن معلمی، استاد فلسفه اسلامی در [[قم]]، اهمیت و ارزش روح به بهترین وجه در قرآن مطرح شده و [[آیه|آیاتی]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به:  سوره اسراء، آیه ۸۵؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱؛ سوره حجر، آیه ۲۹؛ سوره ص، آیه ۷۲؛ سوره سجده، آیه ۹؛ سوره نبأ، آیه ۳۸.</ref> که درباره آن نازل شده،‌ مطالبی ارائه کرده است که عقل بشر به تنهایی به آنها نمی‌رسید.<ref>معلمی، نفس و روح در فلسفه اسلامی و آیات و روایات، ۱۳۹۶ش، ص۵۹.</ref> به تبع آیات، تفاسیر نیز به بحث درباره روح در ذیل آیات مرتبط پرداخته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۴و۶۷۵؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر،‌ ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۹۱-۴۰۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۹۵-۲۰۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۰-۲۶۹.</ref> در منابع روایی، ابواب و بخش‌هایی به بحث درباره روح و مباحث مرتبط با آن اختصاص یافته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۳ و ۱۳۴، ۲۷۳ و ۲۷۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۴۴۵-۴۶۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۱-۱۵۰.</ref>


گفته شده متکلمان متقدم مسلمان، اعم از [[شیعه]] و [[معتزله]] و [[اشاعره]]، در مباحث خود بخش مستقلی به روح اختصاص نداده‌اند؛ بلکه در ذیل بحث از حیات و حقیقت انسان درباره آن سخن گفته‌اند؛ اما بحث از روح، در آثار متکلمانی چون [[امام محمد غزالی|غزالی]]، [[فخررازی]]، [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[علامه حلی]] اهمیت بیشتری یافت و فصل‌ها و حتی رساله‌های مستقلی درباره آن نگاشته شد.<ref>نگاه کنید به: هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۰.</ref> به گفته [[سید محمد خامنه‌ای]]، استاد فلسفه اسلامی و رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا، در [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] بیشتر از [[نفس]] سخن گفته شده و روح جای چندانی در فلسفه ندارد و باب مخصوصی نیز به آن اختصاص داده نشده است.<ref>خامنه‌ای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۸۲-۸۹.</ref>
گفته شده متکلمان متقدم مسلمان، اعم از [[شیعه]] و [[معتزله]] و [[اشاعره]]، در مباحث خود بخش مستقلی به روح اختصاص نداده‌اند؛ بلکه در ذیل بحث از حیات و حقیقت انسان درباره آن سخن گفته‌اند؛ اما بحث از روح، در آثار متکلمانی چون [[امام محمد غزالی|غزالی]]، [[فخررازی]]، [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[علامه حلی]] اهمیت بیشتری یافت و فصل‌ها و حتی رساله‌های مستقلی درباره آن نگاشته شد.<ref>نگاه کنید به: هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۰.</ref> به گفته [[سید محمد خامنه‌ای]]، استاد فلسفه اسلامی و رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا، در [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] بیشتر از [[نفس]] بحث شده و روح جای چندانی در فلسفه ندارد و باب مخصوصی نیز به آن اختصاص داده نشده است.<ref>خامنه‌ای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۸۲-۸۹.</ref>
در [[فقه |فقه]] نیز در باب‌های [[طهارت]]، [[نماز]]، تجارت و [[صید و ذباحه]] و [[دیات]] از روح بحث شده است.<ref>مؤسّسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴،‌ ص۱۵۵و۱۵۶.</ref>
در [[فقه |فقه]] نیز در باب‌های [[طهارت]]، [[نماز]]، تجارت و [[صید و ذباحه]] و [[دیات]] از روح بحث شده است.<ref>مؤسّسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴،‌ ص۱۵۵و۱۵۶.</ref>


مراد از حقیقت انسان، روح یا نفس او دانسته شده<ref>نراقی، معراج السعاده، انتشارات هجرت، ص۱۹.</ref> و گفته شده روح، مایه برتری و تمایز انسان از سایر حیوانات و سرچشمه تمام توانایی‌ها و فعالیت‌های او به شمار می‌رود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۲.</ref> در [[حدیث|روایتی]] روح انسان از [[عالم ملکوت|ملکوت]] و از [[قدرت خدا]] شمرده شده است.<ref>عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۳۱۷.</ref> در برخی [[آیه|آیات قرآن]]،<ref>نگاه کنید به: سوره ص، آیه ۷۲؛ سوره سجده، آیه ۹؛ سوره حجر،‌ آیه ۲۹.</ref> روح انسانی به [[خدا]] اضافه شده است که گفته شده به جهت شرافت و عظمت دادن به آن است.<ref>نگاه کنید به: سهروردی،‌ مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، ج۳، ص۱۲۷؛ محسنی قندهاری، روح از نظر دین،‌عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۸۲؛ خامنه‌ای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۳۹.</ref>
مراد از حقیقت انسان، روح یا نفس او دانسته شده<ref>نراقی، معراج السعاده، انتشارات هجرت، ص۱۹.</ref> و گفته شده روح، مایه برتری و تمایز انسان از سایر حیوانات و سرچشمه تمام توانایی‌ها و فعالیت‌های او به شمار می‌رود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۲.</ref> در [[حدیث|روایتی]] روح انسان از [[عالم ملکوت|ملکوت]] و از [[قدرت خدا]] شمرده شده است.<ref>عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۳۱۷.</ref> در برخی [[آیه|آیات قرآن]]،<ref>نگاه کنید به: سوره ص، آیه ۷۲؛ سوره سجده، آیه ۹؛ سوره حجر،‌ آیه ۲۹.</ref> روح انسانی به [[خدا]] اضافه شده است که آن را به جهت شرافت و عظمت دادن به آن دانسته‌اند.<ref>نگاه کنید به: سهروردی،‌ مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، ج۳، ص۱۲۷؛ محسنی قندهاری، روح از نظر دین،‌عقل و علم روحی جدید، ۱۳۷۶ش، ص۸۲؛ خامنه‌ای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۳۹.</ref>
{{گفت و گو
{{گفت و گو
|عرض=25
|عرض=25
خط ۴۱: خط ۴۱:
به گفته [[فضل بن حسن طبرسی]]<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۵.</ref> و [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۲.</ref> بیشتر [[متکلم|متکلمان]] از جمله [[سید مرتضی]] معتقدند که روح جسم رقیق و لطیفی از جنس هواست که در مجاری و منافذ بدن جریان دارد. ارتباط این جسم لطیف با بدن به جریان گلاب در گل یا روغن کنجد در کنجد تشبیه شده است.<ref>نوری طبرسی، کفایة الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۱، ص۲۸۳.</ref> برخی روح را جسم لطیف و ملکوتی نورانی دانسته‌اند که حقیقت و چگونگی تعلق آن به بدن جز برای خداوند و اولیائش، برای کسی روشن نیست.<ref> نوری طبرسی، کفایة الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۱، ص۲۸۲و۲۸۳.</ref>
به گفته [[فضل بن حسن طبرسی]]<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۵.</ref> و [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۲.</ref> بیشتر [[متکلم|متکلمان]] از جمله [[سید مرتضی]] معتقدند که روح جسم رقیق و لطیفی از جنس هواست که در مجاری و منافذ بدن جریان دارد. ارتباط این جسم لطیف با بدن به جریان گلاب در گل یا روغن کنجد در کنجد تشبیه شده است.<ref>نوری طبرسی، کفایة الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۱، ص۲۸۳.</ref> برخی روح را جسم لطیف و ملکوتی نورانی دانسته‌اند که حقیقت و چگونگی تعلق آن به بدن جز برای خداوند و اولیائش، برای کسی روشن نیست.<ref> نوری طبرسی، کفایة الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۱، ص۲۸۲و۲۸۳.</ref>


در [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]] گفته شده<ref>هادیان، «روح: در کلام»، ص۴۲۰.</ref> بیشتر [[متکلم|متکلمان]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به: صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۴۷؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۱۴۴، ۵۹۶ - ۵۹۹؛ نوری طبرسی، کفایة الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۱، ص۲۸۲-۲۸۴؛ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۹-۱۱.</ref> روح و نفس انسان را به یک معنا به کار برده‌اند؛ اما از نظر سید محمد خامنه‌ای، مراد از روح در کلام در بیشتر موارد، روح بخاری است و گاهی هم به معنای حیات آمده است.<ref>خامنه‌ای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۹۰.</ref>
به گفته نویسنده مدخل روح در [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]،<ref>هادیان، «روح: در کلام»، ص۴۲۰.</ref> بیشتر [[متکلم|متکلمان]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به: صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۴۷؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۱۴۴، ۵۹۶ - ۵۹۹؛ نوری طبرسی، کفایة الموحدین، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۱، ص۲۸۲-۲۸۴؛ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۹-۱۱.</ref> روح و نفس انسان را به یک معنا به کار برده‌اند؛ اما از نظر سید محمد خامنه‌ای، مراد از روح در کلام در بیشتر موارد، روح بخاری است و گاهی هم به معنای حیات آمده است.<ref>خامنه‌ای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۹۰.</ref>


شیخ صدوق روح را مبدأ و سبب حیات دانسته است.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۴۷.</ref> [[شیخ مفید]] در کتاب [[تصحیح الاعتقادات (کتاب)|تصحیح اعتقادات الامامیه]]، با رد یکی بودن نفس و روح، برای روح چهار معنای مستقل ذکر کرده است که عبارتند از؛ حیات، قرآن، جبرئیل و یکی از ملائکه.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۷۹ و ۸۰.</ref> البته گفته شده طبق عبارات خود شیخ مفید و مطالبی که از او نقل شده،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۸۳ و۸۶.</ref> وی روح و نفس را مترادف دانسته است.<ref>خامنه‌ای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۱۵۶ و ۱۶۲ و ۱۶۳.</ref>
شیخ صدوق روح را مبدأ و سبب حیات دانسته است.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۴۷.</ref> [[شیخ مفید]] در کتاب [[تصحیح الاعتقادات (کتاب)|تصحیح اعتقادات الامامیه]]، با رد یکی بودن نفس و روح، برای روح چهار معنای مستقل ذکر کرده است که عبارتند از؛ حیات، قرآن، جبرئیل و یکی از ملائکه.<ref>مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۳ق، ص۷۹ و ۸۰.</ref> البته گفته شده طبق عبارات خود شیخ مفید و مطالبی که از او نقل شده،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص۸۳ و۸۶.</ref> وی روح و نفس را مترادف دانسته است.<ref>خامنه‌ای، روح و نفس، ۱۳۸۷ش، ص۱۵۶ و ۱۶۲ و ۱۶۳.</ref>
خط ۹۲: خط ۹۲:
# ملاصدرا به رغم قبول اعتبار روایات، آنها را به ارواح انسان‌های کامل، یعنی پیامبران و امامان معصوم(ع) اختصاص داده است.<ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، ۱۴۲۰ق، ص۱۲۱؛ فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۷.</ref>
# ملاصدرا به رغم قبول اعتبار روایات، آنها را به ارواح انسان‌های کامل، یعنی پیامبران و امامان معصوم(ع) اختصاص داده است.<ref>ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، ۱۴۲۰ق، ص۱۲۱؛ فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۷.</ref>
# گفته شده مراد احادیث این است که خداوند ارواح را در علم خود طرح و پی‌ریزی کرد و سپس بدن‌ها را آفرید و بعد ارواح را برای آن بدن‌ها به وجود آورد.<ref>مکدرموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ۱۳۷۲ش، ص۴۸۲.</ref>
# گفته شده مراد احادیث این است که خداوند ارواح را در علم خود طرح و پی‌ریزی کرد و سپس بدن‌ها را آفرید و بعد ارواح را برای آن بدن‌ها به وجود آورد.<ref>مکدرموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ۱۳۷۲ش، ص۴۸۲.</ref>
غلامرضا فیاضی معتقد است هر سه توجیه با ظاهر و تعابیر روایات ناسازگارند.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۷.</ref>  
غلامرضا فیاضی معتقد است هر سه توجیه با ظاهر و تعابیر روایات ناسازگارند.<ref>فیاضی، علم النفس فلسفی، ۱۳۹۳ش، ص۴۱۷.</ref> گفته شده مراد از دو هزار سال مشخص نیست که سال متعارف این دنیایی است یا غیر از آن است.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اظلله و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۶.</ref> از این روایات، نکات زیر برداشت شده است:
گفته شده مراد از دو هزار سال مشخص نیست که سال متعارف این دنیایی است یا غیر از آن است.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اظلله و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۶.</ref> از این روایات، نکات زیر برداشت شده است:
* ارواح پیش از خلق بدن، گروه گروه بودند و گروهی با هم انس و آشنایی و گروهی از همدیگر نفرت داشتند؛
* ارواح پیش از خلق بدن، گروه گروه بودند و گروهی با هم انس و آشنایی و گروهی از همدیگر نفرت داشتند؛
* ارواح درجه‌بندی داشتند و بالاترین درجه مربوط به ارواح پیامبر اسلام(ص)، امامان(ع) و پیامبران(ع) بود؛
* ارواح درجه‌بندی داشتند و بالاترین درجه مربوط به ارواح پیامبر اسلام(ص)، امامان(ع) و پیامبران(ع) بود؛
خط ۱۰۰: خط ۹۹:
* ارواح بدون هیچ تعلق و ارتباطی با بدن زندگی می‌کردند.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اظلله و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۶و۱۷.</ref>
* ارواح بدون هیچ تعلق و ارتباطی با بدن زندگی می‌کردند.<ref>بیابانی اسکویی، «[https://www.sid.ir/paper/119810/fa#downloadbottom انسان در عالم اظلله و ارواح: آیات و احادیث]»، ص۱۶و۱۷.</ref>


گفته شده همه متکلمان مسلمان اتفاق نظر دارند که روح حادث بوده و آفریده شده است برخلاف نظر افلاطون و پیروانش که روح را [[حدوث و قدم|قدیم]] می‌دانستند.<ref>هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۱.</ref>
ادعا شده همه متکلمان مسلمان اتفاق نظر دارند که روح حادث بوده و آفریده شده است برخلاف نظر افلاطون و پیروانش که روح را [[حدوث و قدم|قدیم]] می‌دانستند.<ref>هادیان، «روح؛ در کلام»، ص۴۲۱.</ref>


== دلایل اثبات روح انسانی ==
== دلایل اثبات روح انسانی ==
خط ۱۲۹: خط ۱۲۸:
{{اصلی|ارتباط با ارواح}}
{{اصلی|ارتباط با ارواح}}
آیت‌الله جعفر سبحانی معتقد است ارتباط با ارواح گذشتگان ممکن بوده و [[آیه|آیاتی]] مانند ۱۶۹-۱۷۱ سوره آل عمران، آیه ۷۹ و ۹۳ سوره اعراف و آیه ۴۵ سوره زخرف و روایات متعددی بر این ارتباط دلالت دارند.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۹۵-۱۴۶.</ref> از نظر او، انکار چنین ارتباطی، مخالف با آیات قرآن و [[سنت |سنت مسلم اسلامی]] و [[حدیث متواتر|احادیث متواتر]] است.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۳۸ و ۱۳۹.</ref> درباره حرمت یا جواز احضار ارواح در صورتی که مستلزم امر حرامی مانند ضرر زدن و اذیت کردن [[ایمان|مؤمن]] نباشد، اختلاف نظر وجود دارد.<ref>مؤسسه دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۱۵۵.</ref>
آیت‌الله جعفر سبحانی معتقد است ارتباط با ارواح گذشتگان ممکن بوده و [[آیه|آیاتی]] مانند ۱۶۹-۱۷۱ سوره آل عمران، آیه ۷۹ و ۹۳ سوره اعراف و آیه ۴۵ سوره زخرف و روایات متعددی بر این ارتباط دلالت دارند.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۹۵-۱۴۶.</ref> از نظر او، انکار چنین ارتباطی، مخالف با آیات قرآن و [[سنت |سنت مسلم اسلامی]] و [[حدیث متواتر|احادیث متواتر]] است.<ref>سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۱۳۸ و ۱۳۹.</ref> درباره حرمت یا جواز احضار ارواح در صورتی که مستلزم امر حرامی مانند ضرر زدن و اذیت کردن [[ایمان|مؤمن]] نباشد، اختلاف نظر وجود دارد.<ref>مؤسسه دائرة‌المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۱۵۵.</ref>
در صورت واقعی بودن ارتباط با ارواح مردگان، این امر را نشانه‌ای از تجرد روح و زندگی پس از مرگ دانسته‌اند.<ref>صابری نجف‌آبادی، جاودانگی انسان در حکمت متعالیه،‌ ۱۳۹۴ش، ص۴۴.</ref>


== کتاب‌شناسی ==
== کتاب‌شناسی ==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۱۹۳

ویرایش