کاربر:Naghavi/صفحه تمرین ۲

از ویکی شیعه

قتل صبر

مفهوم‌شناسی

قتل صبر در لغت به معناى نشان‌قرار‌دادن حیوان یا فردی برای زدن و کشتن است. در اصطلاح فقهی قتل صبر را حبس فرد برای کشتن وی دانسته‌اند.[۱] قتل صبر را به زجر‌کش‌کردن، کشتن در انظار عمومی و کشتن پس از تهدید هم تفسیر کرده‌اند.[۲] واژهٔ صبر در ترکیب قتل صبر به معنای درنگ و حبس[۳] یا اجبار[۴] به کار می‌رود. قتل صبر، در تعریفی دیگر حبس و بستن حیوان یا فرد و پرتاب‌كردن سنگ يا غير آن به سوى او تا كشته‌شدن دانسته شده است. در اصظلاح فقهی حیوانی که برای کشته‌شدن حبس شود مَصبوره نام دارد.[۵]

صاحب‌جواهر منظور از حبس در تعریف فقها برای قتل صبر را بستن دست و پای فرد در حال کشتن او می‌داند.[۶] محمدتقی بهجت نیز در توضیح حبس برای اسیر محکوم به قتل صبر به همین شیوه اشاره کرده است.[۷]

اهمیت و جایگاه

پیامبر(ص) از قتل صبر نهی کرده است. فقیهان در باب‌های جهاد، اطعمه و اشربه[۸] و حدود درباره قتل صبر نظر داده‌اند.[۹]

نظر فقیهان

فقیهان شیعه در کتاب‌های خود به بیان احکام قتل صبر پرداخته‌اند، از جمله:

فقیهان کشتن اسیر با قتل صبر را مکروه دانسته‌اند[۱۰] و صاحب‌جواهر در این مسئله نظر مخالفی از فقها نیافته است.[۱۱]

فقها خوردن گوشت حیوان مصبوره را حرام می‌دانند. مصبوره حیوانی است که به قتل صبر جان دهد، بدین گونه در ابتدا بسته شده یا علاوه بر آن مجروح شده و سپس بمیرد.

ذبح حیوان در حال نظاره حیوان دیگر مکروه دانسته شده و ذبح صبر نام دارد. برخی نیز این کار را حرام دانسته‌اند.

به فتوای ابوالصلاح حلبی می‌توان لواط‌کننده محکوم به قتل را به قتل صبر کشت، در صورتی که ولیّ فردی که با او لواط شده اجرای حد را خواستار شود.[۱۲] همچنین به نظر وی اگر مرد عاقلی سه‌بار به دلیل سه‌مرتبه لواط شلاق بخورد در ارتکاب چهارم می‌توان از مجازات قتل صبر برای او استفاده کرد.[۱۳] او درباره فرد خُنثی که لباس زنانه دارد و مشهور به زنا‌دادن است نیز همین حکم را دارد.[۱۴]

کشتگان به قتل صبر

جمعی از بزرگان شیعه در تاریخ به قتل صبر کشته شدند، از جمله:

  • محمد بن قاسم ملقب به صوفی مردی فقیه و زاهد بود. وی در قرن سوم در طالقان بر ضد معتصم عباسی قیام کرد و در نهایت دستگیر و به قتل صبر کشته شد.[۱۶]
  • حجر بن عدی: به گزارش مروج الذهب حجر بن عدی اولین کسی است که در امت اسلام با قتل صبر کشته شد.

پانویس

  1. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۱۳۳؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۴۲.
  2. شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۴۲.
  3. شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۰۲.
  4. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۴۳۸.
  5. علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۲۴۵.
  6. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۱۳۳.
  7. بهجت، جامع المسائل، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۹۴.
  8. شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۱۵.
  9. مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۵ش، ج۶، ص۴۹۸.
  10. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۱۳۱؛ بهجت، جامع المسائل، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۹۴.
  11. نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۱۳۱.
  12. حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۴۰۸.
  13. حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۴۰۹.
  14. حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۴۰۹.
  15. ابن‌طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۵۷.
  16. مقدمه بر خصائص الائمه، ۱۴۰۶ق، ص۲۱.

منابع