کاربر:Abbasahmadi/صفحه تمرین2

از ویکی شیعه

الصلاة خیر من النوم یا تثویب جمله‌ای است که اهل‌سنت در اذان به جای حی علی خیر العمل در اذان صبح می‌گویند. بنا بر روایات این عبارت در زمان پیامبر(ص) جزو اذان نبوده اما خلیفه دوم آن را به اذان صبح اضافه کرده است.

مفهوم‌شناسی

الصلاة خیر من النوم جمله‌ای است که اهل‌سنت دو بار در اذان صبح پس از حی علی الفلاح می‌گویند و گفتن آن را در اذان صبح مستحب و ترک آن را مکروه دانسته‌اند.[۱] آنها عبارت حی علی خیر العمل را در هیچ کدام از اذان‌ها نمی‌گویند.[نیازمند منبع]

به گفتن الصلاة خیر من النوم تثویب نیز گفته شده است؛[یادداشت ۱] البته تثویب شامل موارد دیگری نیز می‌شود.

گفته شده همه علمای اهل‌سنت در مشروع بودن الصلاة خیر من النوم اتفاق‌نظر دارند،[۲] مگر ابوحنیفه که آن را مشروع ندانسته است.[نیازمند منبع][۳] البته گفته شده پیروان او پس از او، از این نظر برگشته و این عبارت را در اذان صبح می‌گویند.[۴] برهان‌الدین مرغینانی از فقیهان مذهب حنفیه در قرن ششم قمری نیز،‌ به جواز افزودن این عبارت در اذان تصریح کرده است.[نیازمند منبع][۵]

مذاهب اهل‌سنت درباره اینکه تثویب باید در اذان اول صبح گفته شود یا اذان دوم اختلاف‌نظر دارند.[۶] اهل‌سنت حدود یک ربع ساعت قبل از ورود وقت نماز صبح، اذان اول صبح را می‌گویند. این اذان غیر از اذانی است که هنگام ورود وقت نماز صبح (فجر) گفته می‌شود.[۷]

یک یادداشت درباره مفهوم تثویب [یادداشت ۲]

تثویب در اذان گفتن جمله اصلاة خیر من النوم به جای جمله حی علی خیر العمل است که اهل‌سنت در اذان دوم نماز صبح می‌گویند. این جمله به نظر فقیهان شیعه بدعت و گفتن آن به قصد مشروعیت حرام و بدون قصد آن، مورد اختلاف است.[۸]

به گفته بیشتر فقیهان شیعه ، تثویب این است که مؤذن دو بار عبارت الصلاة خیر من النوم را پس از قول حیعَلَتَیْن (حی علی الصلاة و حی علی الفلاح) بگوید.[۹] حتی برخی به این معنا ادعای اجماع کرده‌اند.[۱۰]

گفته شده تثویب این است که مؤذن عبارت الصلاة خیر من النوم را دو بار بعد از حیعلتین یا بعد از اذان، در اذان صبح اضافه کند. و نیز گفته شده آن گفتن دو بار حی علی الصلاة و حی علی الفلاح بین اذان و اقامه است. و نیز گفته شده آن تکرار شهادتین است.[۱۱]

فقیهان تثویب را به معنای بازگشت به اعلام به صلاة بعد از اعلام اول به نماز دانسته‌اند که گاهی با عبارت الصلاة خیر من النوم و گاهی با عبارت الصلاة الصلاة یا الصلاة حاضرة یا مانند آن است. بیشتر فقیهان شیعه و فقیهان مذاهب اهل‌سنت تثویب را به همین معنا استعمال کرده‌اند.[۱۲] برخی از فقیهان شیعه تثویب را به معنای تکرار دو بار شهادتین استعمال کرده‌اند.[۱۳]

تثویب نزد فقیهان مذاهب به سه معنا استعمال شده است:

  • تثویب قدیم: افزودن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح
  • تثویب جدید: افزودن «حی علی الصلاة، حی علی الفلاح» یا عبارت دیگری بر حسب آنچه در هر شهر یا کشوری مرسوم است، بین اذان و اقامه.
  • ما كان يختصّ به بعض من يقوم بأُمور المسلمين ومصالحهم من تكليف شخص بإعلامهم بوقت الصلاة، فذلك الإعلام أو النداء يطلق عليه (التثويب) أيض‏[۱۴]

فقهای مسلمان در مراد از تثویب اختلاف‌نظر دارند و سه معنا برای آن ذکر کرده‌اند:

۱. قول مؤذن در اذان فجر الصلاة خیر من النوم، و این قول شافعی است جایی که می‌؛وید: یقول بعد الدعاء ال الصلاة الصلاة خیر من النوم مرتین فی مقبل الاذان[۱۵]

۲. قول مؤذن حی علی الصلاة حی علی الفلاح دو بار. این از ابی حنیفه نقل شده که گفت: تثویب این است که بعد از فراغ از اذان صبح بگویی حی علی الصلاة حی علی الفلاح دو بار.[۱۶] از محمد بن حسن نقل شده که تثویب در ابتدا الصلاة خیر من النوم بین اذان و اقامه بود. سپس مردم در کوفه حی علی الصلاة حی علی الفلاح را دو بار بین اذان و اقامه ایجاد کردند.[۱۷]

۳. تکرار شهادتین یا با تکبیر است. ابن ادریس: آن تکرار شهادتین است دو دفعه.[۱۸] ولی مصطلح در آن ترجیع است نه تثویب. [۱۹]

برخی عالمان اهل سنت افزودن این عبارت را در اذان فجر (اذان دوم صبح) بدعت می‌دانند؛ با این استدلال که بلال آن را به اذان تهجد (اذان اول صبح) افزود.[نیازمند منبع]

تفاوت با ترجیع

ترجیع به معنای تکرار تکبیر و شهادتین در اول اذان است.[۲۰] یا به این معنا است که شهادتین یک بار خفضاً و یک بار رَفَعَ گفته شود.[۲۱] ترجیع و تثویب هر دو در معنای بازگشت و تکرار مشترک هستند ولی در محل مختلف هستند؛ ترجیع در همه اذان و تثویب بنابر قول مشهور، مختص به اذان صبح است.[۲۲]

در تعریف ترجیع در اذان تعاریفی آمده که برخی از آنها چنین‌اند:

تکرار شهادتین دو بار دیگر: یک بار مؤذن آرام می‌گوید در حالی که به گوش حاضرین می‌رساند و یک بار بلند می‌گوید.[۲۳]

تکرار تکبیر و شهادتین[۲۴]

تکرار الفصل زیادة علی الموظف[۲۵]

در تعریف اول ترجیع به شهادتین مختص شد، در تعریف دوم تکبیر نیز به آن افزوده شد و در تعریف سوم شامل همه فصول اذان شد. [۲۶]

جایگاه

گفته شده شیعیان دوازده‌امامی، زیدیه و اسماعیلیه بر این باوزند که جمله حی علی خیر العمل در اذان نخست بود و پیامبر آن را در اذان خود می‌گفتند.[۲۷] شیعیان الصلاة خیر من النوم را جزء اذان ندانسته و معتقدند عمر فصل حی علی خیر العمل را از اذان حذف کرده و به جای آن الصلاة خیر من النوم افزود با این استدلال که می‌ترسد مردم به نماز ترغیب شده و از جهاد دست بکشند.[۲۸]

از این عنوان در باب صلاة بحث شده است.[۲۹]

[یادداشت ۳]

در صحیح معاویة بن وهب از امام صادق از تثویب بین اذان و اقامه پرسید. حضرت فرمود، مانعرفه[۳۰]

در کلام ابی‌الحسن علیه السلام آمده که الصلاة خیر من النوم بدعة بنی‌امیة. و لیس ذلک من اصل الاذان و لا بأس اذا اراد الرجل ان ینبه الناس للصلاة ان ینادی بذالک و لا یجعله ن اصل الاذان فانا لا نراه اذانا.[۳۱]

شیعیان در اینکه الصلاة خیر من النوم جزئی از اذان و اقامه نیست اتفاق‌نظر دارند و به واسطه آن در اذان و اقامه از دیگر مسلمانان متمایز می‌شوند.[۳۲]

در سال ۴۴۷ق اذان در مشهد به مقابر قریش و مشهد العقیقة و مساجد الکرخ به الصلاة خیر من النوم خوانده می‌شد و حی علی خیر العمل که قبل از آن در اذان مرسوم بود برداشته شد.[۳۳]

بر اساس روایتی در کتاب موطأ نوشته مالک بن انس، مؤذن برای اعلام وقت نماز صبح نزد عمر خلیفه دوم رفت او را دید که خوابیده است. گفت «الصلاة خیر من النوم». عمر با شنیدن این عبارت، آن را در اذان صبح قرار داد.[۳۴]شیعیان نیز آن را یکی از اجتهادات خلیفه دوم دانسته‌اند.[نیازمند منبع]

محدثان اهل‌سنت جمله الصلاة خیر من النوم را از پیامبر حکایت کرده و به بلال و ابومَحْذورة نسبت می‌دهند.[نیازمند منبع]

حکومت‌های شیعه در حذف الصلاة خیر من النوم از اذان و ترویج حی علی خیر العمل تلاش می‌کردند[۳۵] و حکومت‌های سنی عکس آن عمل می‌کردند.[۳۶] برای نمونه طغرل بیک اولین پادشاه سلجوقیان پس از تسلط بر بغداد، به اهل کرخ دستور داد الصلاة‌ خیر من النوم را به اذان صبح بیافزایند.[۳۷]

در مستدرک الوسائل بابی با عنوان عدم جواز تثویب در اذان و اقامه وجود دارد.[نیازمند منبع]

افزودن الصلاة خیر من النوم به اذان

روایات در منابع اهل‌سنت درباره اینکه الصلاة خیر من النوم در زمان پیامبر(ص) جزیی از اذان بوده یا خیر و نیز اینکه چگونه به اذان افزوده شده مختلف است. بر اساس روایتی در مسند احمد بن حنبل، بلال هنگام گفتن اذان صبح وقتی فهمید پیامبر(ص) خواب است این عبارت را به اذان افزود[نیازمند منبع] و طبق بر روایتی در سنن ابن ماجه، پیامبر آن را تأیید کرد.[نیازمند منبع]بر اساس روایتی در سنن ابی‌داوود پیامبر(ص) هنگام آموزش اذان به محذوره، الصلاة خیر من النوم را جزیی از اذان صبح شمرد.[نیازمند منبع]

عده‌ای از علمای اهل‌سنت بر این باورند که تَثْویب یا الصلاة خیر من النوم، پس از درگذشت پیامبر اسلام(ص) به اذان اضافه شده است• بنا به روایتی که مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی نقل کرده مؤذن خلیفه دوم، روزی برای اذان صبح آمده بود که خلیفه در خواب بود، از این رو جمله را گفت که "الصلاة خیر من النوم؛ نماز از خواب بهتر است"، خلیفه بیدار شد و به او دستور داد آن را به اذان صبح اضافه کند•[۳۸] همچنین در نسخه‌ای از کتاب مالک بن انس که محمد بن حسن آن را روایت کرده آمده است که "الصلاة خیر من النوم"، باید پس از پایان اذان گفته شود چراکه شایسته نیست چیزی که در اذان نیست، در آن اضافه شود•[۳۹]

در منابع روایی اهل سنت روایاتی وجود دارد که بر اساس آنها پیامبر در آموزش اذان به مخدره این عبارت را آورده است یا به دستور او، بلال این عبارت به اذان افزوده است• عالمان شیعه این روایات را ضعیف دانسته و برای رد آن به اذان با حی علی خیرالعمل صحابه استناد کرده‌اند•[نیازمند منبع] بر اساس روایات شیعه و برخی از روایات اهل سنت الصلاة خیر من النوم در خلافت عمر به اذان اضافه شده و نخستین بار توسط سعد مؤذن به اذان است و به همین دلیل بلال برای خلیفه دوم اذان نمی‌گفت•[۴۰]

برخی روایات اهل سنت، مبدأ تشریع الصلاة خیر من النوم را خواب ابن زیاد یا خواب عبدالله بن عمر دانسته‌اند.[نیازمند منبع]

بدعت

عالمان شیعه مانند عبدالحسین شرف‌الدین موسوی آن را بدعت عمر می‌دانند. [۴۱]

مشروعیت

اهل سنت برای مشروعیت تثویب به عمل صحابه استناد می‌کنند[نیازمند منبع] که از نظر علمای شیعه عمل و قول صحابه حجت نیست•[نیازمند منبع] از نظر علمای شیعه فقط قول و فعل معصوم حجت است•[نیازمند منبع] از نظر امامیه و زیدیه تثویب (اضافه کردن الصلاة خیر من النوم در اذان) بدعت است•[۴۲]

همه فقیهان شیعه به جز اندکی از آنها، تثویب را به معنای افزودن آن بعد از حیعلیتین، یا افزودن آن بعد از اذان مشروع ندانسته‌اند؛ حتی تثویب را به معنای تکرار شهادتین نیز مشروع نشمرده‌اند مگر افزودن آن برای اشعار.[۴۳] همچنین اگر به قصد مشروعیت گفته شود در معنای سوم نیز حرام دانسته‌اند؛ زیرا تشریعی حرام است.[۴۴]

علامه حلی تثویب را بدعت شمرده است.[۴۵] عالم دیگر شیعه نیز بدعت عمر شمرده است.

فقیهان شیعه تثویب را با قصد مشروعیت یا تعبد به آن حرام دانسته‌اند.[۴۶] بلکه برخی ادعای اجماع بر آن کرده‌اند.[۴۷] آنها استدلال کرده‌اند که اذان عبادتی است که از شرع به ما القاء شده ماننددیگر عباداتی که دخلی برای عقل در آن نیست پس زیاده در آن بدعت و تشریع محرم است.[۴۸] و نیز به دلیل اینکه نصوصی که متضمن فصول اذان است از این عبارت خالی است.[۴۹]

در بعضی اخبار آمده تثویب در اقامه سنت است[۵۰] که از اخبار شاذ شمرده شده که اصحاب از آن اعراض کرده‌اند و امکان حمل آن بر تقیه نیز هست.[۵۱]

البته تثویب اگر به قصد تنبیه گفته شود فقیهان شیعه آن را جایز شمرده‌اند.[۵۲] یا اگر از روی تقیه باشد.[۵۳] اما اگر نه از روی تنبیه و نه از روی مشروعیت و نه از روی تقیه باشد بین عالمان شیعه دو قول وجود دارد،[۵۴] برخی مانند فاضل اصفهانی[۵۵] و الکاشانی[۵۶] قائل به کراهت شده‌اند و محقق نجفی[۵۷] و شیخ جعفر کاشف الغطاء[۵۸] حرام دانسته‌اند. به گفته شیخ جعفر کاشف‌الغطاء این عبارت از اصل بدعت است و قصد خروج از اذان آن را جایز نمی‌کند.[یادداشت ۴][۵۹]

فعبّر بعضهم في بعض كتبهم بعدم الاستحباب، وعدم دلالة الشرع عليه،[۶۰] وصرّح بعضهم بالحرمة وعدم الجواز،[۶۱] وربما عبّر عنه بأنّه بدعة،[۶۲] وصرّح جملة منهم بالكراهة.[۶۳]

برخى در راستاى نفى اختلاف فقها بين قول به حرمت و كراهت، اين‏گونه جمع كرده‏اند كه مراد قائلان به حرمت، گفتن آن به قصد مشروعيت و مراد قائلان به كراهت، گفتن آن بدون قصد مشروعيت است. در نتيجه مخالف را منحصر در ابن جنيد دانسته‏‌اند؛[۶۴] ليكن كلمات قائلان به حرمت، مطلق است و مقيّد به صورت قصد مشروعيت نيست؛ هرچند امكان حمل آن به صورت قصد مشروعيت وجود دارد.[۶۵] البتّه برخى به حرمت ذاتى (حرمت حتّى بدون قصد مشروعيت) تثويب به معناى نخست، تصريح كرده‏‌اند.[۶۶]

ابن جنید گفته لا بأس بالتثویب فی اذان الفجر خاصة[۶۷]

بعضی از حنفیه معتقدند تثویب به معنای افزودن الصلاة خیر من النوم بعد از الحیعلتین در اذان صبح یا بعد از آن نزد همه فقها سنت است و برخی عالمان حنفی و شافعی گفتن آن در اذان عشاء را نیز جائز شمرده‌اند.[۶۸] بعضی از شافعیه آن را در همه وقت‌ها جایز دانسته‌اند.[۶۹] اما مالکیه و حنابله در غیر نماز صبح مکروه دانسته‌اند؛ و آن مذهب است نزد حنفیه و شافعیه.[۷۰]

اهل‌سنت گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان دوم صبح به جای حی علی خیر العمل را مستحب دانسته‌اند.[۷۱]

شافعی گفته الصلاة خیر من النوم را در اذان صبح نپسندیده زیرا ابومحذوره از پیامبر روایت نکرده که دستور به تثویب داده باشد.[۷۲][نیازمند منبع]

به گفته ابن رشد، عالمان اهل‌سنت درباره گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح اختلاف‌نظر دارند. به گفته بیشتر آنها این فراز در اذان صبح گفته می‌شود و به فتوای برخی از عالمان اهل‌سنت گفته نمی‌شود زیرا جزیی از اذان نیست. شافعی نظر دوم را دارد. دلیل اختلاف آنها این است که آیا این فراز در زمان پیامبر گفته می‌شده یا در زمان عمر به آن افزوده شده است.[۷۳]

بر اساس روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده، این عبارت بدعت بنی‌امیه است. و در اصل اذان نبوده است و اشکالی ندارد که شخص، هنگامی که می خواهد مردم را بیدار کند، آن را بگوید، ولی نباید آن را جزئی از اذان قرار دهد؛ زیرا ما آن را جزء اذان نمی دانیم.[نیازمند منبع]

برخی روایات منابع اهل سنت در این باب را از نظر سند مرود دانسته‌اند. همچنین کیفیّت تشریع اذان را به صورتی که این روایات بیان می کنند، با اصول معروف برای تشریع احکام، دارای تصادم و با مقام نبوّت، دارای تنافی دانسته‌اند.[۷۴]

اذان در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فاقد فقرۀ: «الصلاه خیر من النوم» بوده است و چگونگی تشریع اذان به غیر آن چیزی است که فقهای عامّه به روایات آن اعتماد کرده اند و منبع تشریع اذان از سوی خدا و به وسیلۀ تعلیم جبرئیل امین بوده است.[۷۵]


بنابراين، هر مسلمان چاره‏اى جز پذيرفتن اين دو امر ندارد:

أ) تشريع اذان و اقامه به خداوند بر مى‏گردد و اوست كه اذان و اقامه را به بنده‏اش وحى كرد و بشر نقشى در تشريع آنها ندارد. ب) همچنان كه اصل اذان، وحى الهى است كه بر قلب پيامبر نازل شده، هر فصلى از آن نيز وحى الهى به سوى پيامبر (ص) است، پس هيچ انسانى نمى‏تواند فصلى را از آن كم و يا بخشى را به آن اضافه كند. (فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی) ج۴۰-۳۹، ص۱۹، نرم افزار فقه مقارن نور)

ابن رشد مالکی: واختلفوا في قول المؤذن في صلاة الصبح الصلاة خير من النوم هل يقال فيها أم لا؟ فذهب الجمهور إلى أنه يقال ذلك فيها. وقال آخرون: إنه لا يقال ; لأنه ليس من الأذان المسنون، وبه قال الشافعي. وسبب اختلافهم: اختلافهم هل قيل ذلك ‌في ‌زمان ‌النبي - صلى الله عليه وسلم - أو إنما قيل في زمان عمر؟ [۷۶]

نماد اذان اهل سنت

انگیزه افزودن الصلاة خیر من النوم

علی شهرستانی، پژوهشگر شیعه، معتقد است ارتباط اعتقادی بین «عقیده به ولایت» و «حی علی خیر العمل» و نیز میان «خلافت انتخابی» و «الصلاة خیر من النوم» وجود دارد. به گفته وی بر اساس روایات شیعه، مراد از خیر العمل ولایت است و عمر و دیگران به همین دلیل آن را از اذان حذف کردند.[۷۷]

بر اساس روایتی در علل الشرایع ابن عباس می‌گوید عمر می‌خواست مردم با پشت گرمی به نماز، جهاد را وانگذارند. از این رو، آن را از اذان برداشت.{{مدرک}[۷۸]

تک‌نگاری

کتاب «الصلاة خیر من النوم فی الاذان/الوجه الاخر» نوشته سید علی شهرستانی به زبان عربی است که سال ۱۴۳۳ق از سوی منشورات الرافد در بغداد چاپ شده است.[۷۹] کتاب «الصلاة خیر من النوم شِرعَةٌ اَم بدعة»، از همین نویسنده به عنوان جلد دوم «موسوعة لاذان بین الاصالة و التحریف» منتشر شده است.

کتاب «گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح» که به عنوان جلد بیست و چهارم کتاب «در مکتب اهل‌بیت(ع)» از سوی مجمع جهانی اهل‌بیت نوشته و چاپ شده است.[۸۰] این کتاب به دیگران زبان‌ها[نیازمند منبع] از جمله عربی (مسألة الصلاة خیر من النوم) نیز چاپ شده است.[۸۱]

«الصلاة خیر من النوم، حقیقةٌ اَم اتهام»، نوشته علاءالدین بصیر، پژوهشگر وهابی که مرکز التنویر للدراسات الاسلامیه آن را در ده جلد چاپ کرده است.[۸۲] التحقیق العجیب فی التثویب، نوشته محمد عبد الحي اللكنوي و الصلاة خیر من النوم و التثویب فی اذان الفجر نوشته موسی اسماعیل از دیگر کتاب‌های اهل‌سنت در این زمینه است.[۸۳]

پانویس

  1. نگاه کنید به جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۸۳•
  2. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.
  3. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.
  4. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.
  5. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.
  6. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۳ و ۴.
  7. منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۵.
  8. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۳۲۹.
  9. المبسوط 1: 95. المهذّب 1: 89. الجامع للشرائع: 71. المنتهى 4: 381. الدروس 1: 162. جامع المقاصد 2: 189، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  10. التذكرة 3: 47، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  11. جواهر الکلام ج۹، ص۱۱۲ و ۱۱۳، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۲.
  12. لانتصار( السرخي): 138. السرائر 1: 212- 213. الموسوعة الفقهية الكويتيّة 10: 148، به نقل از به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۴، ص۴۰۱.
  13. السرائر 1: 212، ه نقل از به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۴، ص۴۰۱.
  14. المبسوط( السرخسي) 1: 128، ط دار المعرفة. بدائع الصنائع 1: 148، ط دار الكتاب العربي. الكفاية على هامش فتح القدير 1: 214، ط دار إحياء التراث العربي. مواهب الجليل 1: 431- 432، ط دار الفكر. نهاية المحتاج 1: 409 ط مصطفى البابي الحلبي، ه نقل از به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۴، ص۴۰۱.
  15. مختصر المزني: 12. المغني( ابن قدامة) 1: 419- 420. وانظر: الناصريات: 183، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۲۹.
  16. هو ان یقول بعد الفراغ من الاذان فی الفجر... شرح فتح القدير 1: 215. المغني( ابن قدامة) 1: 420. وانظر: الانتصار: 138، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۲۹.
  17. نقله عنه في المبسوط( السرخسي) 1: 130. الناصريات: 183- 184، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۲۹.
  18. السرائر 1: 212. وانظر: النهاية: 67، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  19. انظر: المبسوط 1: 142. المهذب 1: 89. جواهرالكلام 9: 110، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  20. المبسوط 1: 95. الدروس الشرعية 1: 162، به نقل از به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۴، ص۴۰۱.
  21. الموسوعة الفقهية الكويتيّة 10: 149، به نقل از به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۴، ص۴۰۱.
  22. هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۴، ص۴۰۱.
  23. انظر: الخلاف( للطوسي) 1: 288، م 32. تذكرة الفقهاء 3: 45- 46. المبسوط( للسرخسي) 1: 128، ط دار المعرفة. حاشية ابن عابدين 1: 209. المجموع 3: 91، ط دار الفكر. تحفة الفقهاء: 118، ط دار الكتب العلمية، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۵، ص۶۱.
  24. المبسوط 1: 95. المعتبر 2: 143- 144، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۵، ص۶۱.
  25. ذكرى الشيعة 2: 201؛ به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۵، ص۶۱.
  26. هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۵، ص۶۱.
  27. شهرستانی، جلوه خلافت در «الصلاة خیر من النوم-بخش دوم»، ص۹۰.
  28. شهرستانی، جلوه خلافت در «الصلاة خیر من النوم-بخش دوم»، ص۹۰.
  29. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق منذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  30. الوسائل 5: 426، ب 22 من الأذان و الإقامة، ح 1، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۰.
  31. المستدرك 4: 44، ب 19 من الأذان والإقامة، ح 2، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۰، ص۱۳۶.
  32. جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  33. المنتظم في تاريخ الملوك والُأمم، 8/ 172، به نقل از اسعد بن علی، «الشیخ الطوسی مجددا»، ص۷۹.
  34. مالک بن انس، موطأ، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۷۲.
  35. رک: اخبار بنی‌عبید ج۱، ص۸۴ و ۵۰؛ الخطط المقریزیة ج۲، ص۳۴۰ و ۳۴۲؛ وفیات الاعیان ج۱، ص۳۷۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۱۶۰؛ تاریخ ابن خلدون ج۴، ص۶۰ و ۴۸۰؛ الکامل فی التاریخ ج۷، ص۳۱ و ج۸، ص۸۳؛ المنظم ج۱۶، ص۳۲ (حوادث سنة‌۴۵۰)؛ تاریخ بغداد ج۹، ص۴۰۱. به نقل از شهرستانی، «جلوه خلافت در الصلاة خیر من النوم-بخش اول»، ص۱۳۰.
  36. الخطط مقریزی ج۲، ص۲۷۱؛ النجوم الزاهرة ج۴،‌ص۲۲۲؛ الکامل ج۸، ص۵۹؛ حوادث سنة ۴۴۳ و ص۷۹ و ۱۰۷، حوادث سنة ۴۶۲؛ المنتظم ج۱۵، ص۳۳۱؛ تاریخ ابی الفداء ج۲، ص۱۷۰؛ تاریخ الاسلام ج۳۰، ص۹؛ البدایة و النهایة، ج۱۲، ص۷۳؛ به نقل از شهرستانی، «جلوه خلافت در الصلاة خیر من النوم-بخش اول»، ص۱۳۰.
  37. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۵۶۸.
  38. مالک بن انس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۴•
  39. مالک بن انس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۵•
  40. سبحانی،الاعتصام بالکتاب و السنه، ص۵۶•
  41. شرف‌الدین موسوی، سید عبدالحسین، الفصول المهمة فی تألیف الامة، ۱۳۷۷ق، ص۸۲.
  42. سید مرتضی، السمائل الناصریات، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۳•
  43. جواهر الکلام ج۹، ص۱۱۳-۱۱۶، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  44. هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  45. نهاية الإحكام 1: 415، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  46. النهاية: 67، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  47. الانتصار: 138. السرائر 1: 212، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  48. المسالك 1: 190. المدارك 3: 291. الحدائق 7: 420، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۰۹.
  49. المدارك 3: 291. الحدائق 7: 420، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۰.
  50. كما عن أبي بصير عن أبي عبد اللَّه عليه السلام قال:« النداء و التثويب في الإقامة من السنّة». الوسائل 5: 427، ب 22 من الأذان و الإقامة، ح 3، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۰.
  51. الذكرى 3: 201. المسالك 1: 190. الحدائق 7: 421. الغنائم 2: 419- 420، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  52. الوسيلة: 92. المفاتيح 1: 118، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  53. انظر: المفاتيح 1: 118. الحدائق 7: 421. غنائم الأيّام 2: 419- 420، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  54. جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  55. كشف اللثام 3: 385، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  56. المفاتيح 1: 118، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  57. جواهر الكلام 9: 116، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  58. كشف الغطاء 3: 146، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  59. كشف الغطاء 3: 146، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۸، ص۱۱۱.
  60. الخلاف 1: 286، 287، م 30. وانظر: المهذّب 1: 89، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  61. النهاية: 67. السرائر 1: 212. القواعد 1: 266. المختلف 2: 146، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  62. الجامع للشرائع: 71. الإرشاد 1: 251. التذكرة 3: 47، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  63. الانتصار: 137. المبسوط 1: 142. المعتبر 2: 144. الشرائع 1: 76. جامع الخلاف والوفاق: 61. الدروس 1: 162، به نقل از جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲۴، ص۳۳۰.
  64. رياض المسائل 3/ 340- 343، به نقل از هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  65. جواهر الكلام 9/ 116، به نقل از هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  66. كشف الغطاء 3/ 146، به نقل از هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  67. هاشمی شاهرودی، فقه اهل‌بیت(ع)، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ج۱۶، ص۲۲۱.
  68. بدائع الصنائع ج1، ص148، ط دار الكتاب العربي؛ المجموع ج۳، ص۹۷ و ۹۸ ط المكتبة السلفية، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  69. المجموع ج3، ص97- 98، ط المكتبة السلفية، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  70. كشاف القناع ج1، ص215؛ المغني 1: 408. مواهب الجليل 1: 431. المجموع 3: 97. بدائع الصنائع 1: 148، به نقل از هاشمی شاهرودی، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، ۱۴۳۲ق، ج۲، ص۴۴.
  71. كتاب السرائر 1/ 212، به نقل از هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۴۹.
  72. الام، ج۱، ص۱۰۴، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق، به نقل از کتاب الصلاة خیر من النوم. فارسی.
  73. ابن‌رشد، بدایة المجتهد و نهایة المتقصد، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۸۹.
  74. گروه پژوهش مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح، ۱۳۹۳ش، ص۷۵.
  75. گروه پژوهش مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح، ۱۳۹۳ش، ص۷۶.
  76. ابن رشد مالکی، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۱۴.
  77. شهرستانی، «جلوه خلافت در الصلوة خیر من النوم-بخش اول»، ص۱۳۰.
  78. شهرستانی، «جلوه خلافت در الصلوة خیر من النوم-بخش اول»، ص۱۳۲.
  79. شهرستانی، الصلاة خیر من النوم فی الاذان / الوجه الآخر، ۱۴۳۳ق، شناسنامه کتاب.
  80. مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان، مجمع جهانی اهل‌بیت، شناسنامه کتاب.
  81. لجنة البحوث، مسألة الصلاة خیر من النوم، ۱۴۲۵ق، شناسنامه کتاب.
  82. بصیر، الصلاة خیر من النوم حقیقة ام اتهام، مرکز التنویر للدراسات الانسانیة، شناسنامه کتاب.
  83. https://ketabonline.com/ar/books/13997https://ketabonline.com/ar/books/95930

یادداشت

  1. زیرا من ثاب اذا رجع، و ذلک لان الموذن دعا الی الصلاة بالحیعلتین، ثم دعا الیها بقوله الصلاة خیر من النوم» (منتقی و بلا «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، ص۲.) تثويب از ريشه «ثاب يثوب» به معناى بازگشت است. وقتى مؤذّن مى‏گويد «حىّ على الصلاة»، مردم را به نماز فراخوانده است، وقتى در چند جمله بعد مى‏گويد: «الصلاة خيرٌ من النوم» معنايش بازگشت به فراخوان نماز است.
  2. راغب معتقد است تثویب در لغت به معنای تکرار ندا است و تثویب در اذان از همین معنا گرفته شده است. (راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۸۰.) صاحب مجمع البحرین معتقد است تثویب از ثاب به معنای بازگشت گرفته شده؛ زیرا مؤذن پس از گفتن حی علی الصلاة دوباره به صلاة بازگشته و می‌گوید الصلاة خیر من النوم. (طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۰.)
  3. سنة اربعمئاة:
  4. الظاهر ان تحریمه ذاتی و اصله بدعی فلا یسوغه قصد الخروج عن الاذان.

منابع

  • لجنة البحوث، مسألة الصلاة خیر من النوم، المجمع العالمی لاهل البیت(ع)، ۱۴۲۵ق.
  • شرف‌الدین موسوی، سید عبدالحسین، الفصول المهمة فی تألیف الامة، بی‌جا، مؤسسة البعثة، ۱۳۷۷ق.
  • جزیری، عبدالرحمن بن محمدعوض، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دارلکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۳م•
  • هاشمی شاهرودی، محمود، موسوعة‌الفقه الاسلامی المقارن، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۳۲ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق و تصحیح احمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۵ش.
  • جمعی از پژوهشگران، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل‌بیت(ع)، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۳ق.
  • هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۲ش.
  • هاشمی شاهرودی، محمود، فقه اهل‌بیت(ع)، اشراف و تحریر خالد غفوری، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، بی‌تا.
  • اسعد بن علی، «الشیخ الطوسی مجددا»، در مجله المنهاج مجلة اسلامیة، فکریة،‌فصلیة، شماره ۲۰، بی‌تا.
  • مالک بن انس، موطأ، تصحیح محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان، قم، مجمع جهانی اهل‌بیت، بی‌تا.
  • شهرستانی، سید علی، جلوه خلافت در «الصلاة خیر من النوم-بخش دوم»، در مجله امامت‌پژوهی، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۰ش.
  • ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تصحیح سهیل زکار و خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌رشد، محمد بن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۵م.
  • گروه پژوهش مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح، ترجمه حسین علی عربی، قم، مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۳ش.
  • شهرستانی، سید علی، «جلوه خلافت در الصلوة خیر من النوم-بخش اول»، در مجله امامت پژوهی، بهار ۱۳۹۰ش.
  • بصیر، علاءالدین، الصلاة خیر من النوم حقیقة ام اتهام، بی‌جا، مرکز التنویر للدراسات الاسلامیه، بی‌جا.
  • منتقی، امین یحی و امین الحاج بلا، «حکم التثویب و وقته فی الفقه الاسلامی»، در مجلة العلوم و البحوث الاسلامیة، شماره ۵، آگوست ۲۰۱۲م.
  • ابن رشد مالکی، ابوالولید محمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۲۵ق.

پیوند به بیرون