Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۱۵۴
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) (←خلق و قدمت قرآن: لینکدادن) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) (←افعال انسان: لینکدادن) |
||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
از سوی دیگر چنانکه قبلاً هم گفته شد، اباضیه [[قضا و قدر]] را از [[اصول دین]] میشمارند: ایمانِ انسان جز با اعتقاد به قدر خداوند کامل نیست <ref>معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، ج ۱، ص ۶۰</ref>. بر هر مکلف واجب است که بداند هر خیر و شرّ، ایمان و کفر، سعادت و شقاوت و... که به او میرسد، همه از ازل و پیش از وجود و ظهور در قضا و قدر الهی منطوی بوده است و همهچیز از زندگی و مرگ از قبل در قضای الهی مقدّر شده و هیچچیز از تقدیر او خارج نیست، زیرا قضا ایجاد اشیاء است در لوح محفوظ، و قدر علم مقادیر اشیاء قبل از ایجاد آنها، و عالَم خلق کلاً برحسب آنچه در علم خدا موجود بوده، ایجاد شده است <ref>جیطالی، قناطر الخیرات، ج ۱، ص ۲۵۱-۲۵۲؛ طعیمه، الاباضیه عقیده و مذهباً، ۱۲۸</ref>. نظر اباضیه در موضوع استطاعات هم موافق رأی مذکور است و آن را از اعراضی میدانند که خداوند در انسان خلق میکند تا فعلی از او سر زند <ref> طعیمه، الاباضیه عقیده و مذهباً، ۱۳۰؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۲۴۵</ref>. آنان معتقدند که استطاعت و تکلیف با فعل مقارناند، زیرا اگر خداوند استطاعت را در کسی ایجاد نکند، او قادر به کسب چیزی نخواهد بود <ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص ۱۷۴؛ طعیمه، الاباضیه عقیده و مذهباً، ص ۱۲۸</ref>. بعضی از اباضیه استطاعت را تخلیه خواندهاند، ولی بسیاری هم آن را تخلیه ندانسته، بلکه آن را به معنایی گرفتهاند که پدید آمدن فعل وابسته بدان است. استطاعت در دو وقت باقی نمیماند و استطاعت برای هر کار غیر از استطاعت برای ضد آن است <ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص ۱۷۴</ref> | از سوی دیگر چنانکه قبلاً هم گفته شد، اباضیه [[قضا و قدر]] را از [[اصول دین]] میشمارند: ایمانِ انسان جز با اعتقاد به قدر خداوند کامل نیست <ref>معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، ج ۱، ص ۶۰</ref>. بر هر مکلف واجب است که بداند هر خیر و شرّ، ایمان و کفر، سعادت و شقاوت و... که به او میرسد، همه از ازل و پیش از وجود و ظهور در قضا و قدر الهی منطوی بوده است و همهچیز از زندگی و مرگ از قبل در قضای الهی مقدّر شده و هیچچیز از تقدیر او خارج نیست، زیرا قضا ایجاد اشیاء است در لوح محفوظ، و قدر علم مقادیر اشیاء قبل از ایجاد آنها، و عالَم خلق کلاً برحسب آنچه در علم خدا موجود بوده، ایجاد شده است <ref>جیطالی، قناطر الخیرات، ج ۱، ص ۲۵۱-۲۵۲؛ طعیمه، الاباضیه عقیده و مذهباً، ۱۲۸</ref>. نظر اباضیه در موضوع استطاعات هم موافق رأی مذکور است و آن را از اعراضی میدانند که خداوند در انسان خلق میکند تا فعلی از او سر زند <ref> طعیمه، الاباضیه عقیده و مذهباً، ۱۳۰؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۲۴۵</ref>. آنان معتقدند که استطاعت و تکلیف با فعل مقارناند، زیرا اگر خداوند استطاعت را در کسی ایجاد نکند، او قادر به کسب چیزی نخواهد بود <ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص ۱۷۴؛ طعیمه، الاباضیه عقیده و مذهباً، ص ۱۲۸</ref>. بعضی از اباضیه استطاعت را تخلیه خواندهاند، ولی بسیاری هم آن را تخلیه ندانسته، بلکه آن را به معنایی گرفتهاند که پدید آمدن فعل وابسته بدان است. استطاعت در دو وقت باقی نمیماند و استطاعت برای هر کار غیر از استطاعت برای ضد آن است <ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص ۱۷۴</ref> | ||
خلق و اختراع تفضل الهی است و تکلیف خدا بر بندگان منّتی است که بر آنان نهاده، نه خلق و نه تکلیف هیچ کدام بر او واجب نیست، و اینکه برخی پنداشتهاند که تکلیف باید فقط در جهت صلاح بنده باشد، درست نیست <ref>جیطالی، قناطر الخیرات، ج ۱، ص ۲۳۶</ref>. خداوند در مورد بندگانش هر چه بخواهد میکند و رعایت مصلحت بنده بر او واجب نیست. مقتضای معنای لغوی امر، حُسنِ آنچه بدان امر شده، نیست؛ همچنانکه نهی بر قُبح آنچه از آن نهی شده، دلالت نمیکند. یعنی برخلاف نظر قدریه حُسن و قُبح امور را شرع معین میکند، نه مصلحت <ref>جیطالی، قناطر الخیرات، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۳۹</ref>. تکلیف بندگان از حکمت الهی سرچشمه میگیرد و شایستهٔ خداوند حکیم نیست که بندگان را در حالی که به آنان عقل و تمییز عنایت کرده، بیتعیین تکلیف رها کند. از سوی دیگر، اینان همانند معتزله معتقدند که خداوند تکلیف ما لایطاق هم بر بنده روا نمیدارد <ref>جیطالی، قناطر الخیرات، ج ۱، ص ۲۳۷- ۲۳۸</ref>، زیرا آن هم شایسته خداوند حکیم نیست. به اعتقاد اکثر اباضیه خداوند اراده کرده است که آنچه از طاعات و معاصی بندگان میداند، تحقق یابد، بیآنکه او را خوش آید یا کراهتی از آن داشته باشد. در نظر آنان قوّتِ طاعت توفیق است و تسدید و فضل و نعمت و احسان و لطف؛ و استطاعت بر کفر ضلالت است و خذلان و بلا و شرّ <ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص ۱۷۴</ref>. | خلق و اختراع تفضل الهی است و تکلیف خدا بر بندگان منّتی است که بر آنان نهاده، نه خلق و نه تکلیف هیچ کدام بر او واجب نیست، و اینکه برخی پنداشتهاند که تکلیف باید فقط در جهت صلاح بنده باشد، درست نیست <ref>جیطالی، قناطر الخیرات، ج ۱، ص ۲۳۶</ref>. خداوند در مورد بندگانش هر چه بخواهد میکند و رعایت مصلحت بنده بر او واجب نیست. مقتضای معنای لغوی امر، حُسنِ آنچه بدان امر شده، نیست؛ همچنانکه نهی بر قُبح آنچه از آن نهی شده، دلالت نمیکند. یعنی برخلاف نظر قدریه حُسن و قُبح امور را شرع معین میکند، نه مصلحت <ref>جیطالی، قناطر الخیرات، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۳۹</ref>. تکلیف بندگان از حکمت الهی سرچشمه میگیرد و شایستهٔ خداوند حکیم نیست که بندگان را در حالی که به آنان [[عقل]] و تمییز عنایت کرده، بیتعیین تکلیف رها کند. از سوی دیگر، اینان همانند معتزله معتقدند که خداوند تکلیف ما لایطاق هم بر بنده روا نمیدارد <ref>جیطالی، قناطر الخیرات، ج ۱، ص ۲۳۷- ۲۳۸</ref>، زیرا آن هم شایسته خداوند حکیم نیست. به اعتقاد اکثر اباضیه خداوند اراده کرده است که آنچه از طاعات و معاصی بندگان میداند، تحقق یابد، بیآنکه او را خوش آید یا کراهتی از آن داشته باشد. در نظر آنان قوّتِ طاعت توفیق است و تسدید و فضل و نعمت و احسان و لطف؛ و استطاعت بر کفر ضلالت است و خذلان و بلا و شرّ <ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ج ۱، ص ۱۷۴</ref>. | ||
===جهان عقبی و احوال انسان پس از مرگ=== | ===جهان عقبی و احوال انسان پس از مرگ=== |