پرش به محتوا

یزید بن معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (افزایش الگوی درجه بندی)
خط ۲۵: خط ۲۵:
{{شعر|}}{{ب|اذا اتکأت علي الأنماط فی غرف  |بدیر مران عندی ام كلثوم<ref> یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref>}}{{پایان شعر}}
{{شعر|}}{{ب|اذا اتکأت علي الأنماط فی غرف  |بدیر مران عندی ام كلثوم<ref> یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref>}}{{پایان شعر}}
==بیعت گرفتن معاویه برای یزید==
==بیعت گرفتن معاویه برای یزید==
طبق نقل تاریخ، زمانی که معاویه تصمیم به ولایتعهدی یزید گرفت، زیاد بن ابییه به او گفت: «یزید انسان سستی است که به شکارکردن بیش از [[خلافت]] علاقه دارد و برای خلافت مناسب نیست».<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> معاویه برای نشان دادن چهره‌ای مجاهد از یزید، در [[سال ۵۲ قمری]] او را با سپاهیان مسلمان، به سوی رم فرستاد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۶؛ یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۶۰.</ref> همچنین [[امارت حاجیان]] را به یزید داد تا وی را از شراب‌خواری بازدارد و از مخالفت‌ها علیه او بکاهد.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> به‌علاوه اینکه [[بیعت|بیعت گرفتن]] برای یزید را تا پس از شهادت [[امام حسن(ع)]] به تاخیر انداخت.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ۱۳۸۹ش، ص۳۴. </ref>
طبق نقل تاریخ، زمانی که معاویه تصمیم به ولایتعهدی یزید گرفت، زیاد بن ابیه به او گفت: «یزید انسان سستی است که به شکارکردن بیش از [[خلافت]] علاقه دارد و برای خلافت مناسب نیست».<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> معاویه برای نشان دادن چهره‌ای مجاهد از یزید، در [[سال ۵۲ قمری]] او را با سپاهیان مسلمان، به سوی رم فرستاد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۶؛ یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۶۰.</ref> همچنین [[امارت حاجیان]] را به یزید داد تا وی را از شراب‌خواری بازدارد و از مخالفت‌ها علیه او بکاهد.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ۱۳۸۹ش، ص۶۱. </ref> به‌علاوه اینکه [[بیعت|بیعت گرفتن]] برای یزید را تا پس از شهادت [[امام حسن(ع)]] به تاخیر انداخت.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ۱۳۸۹ش، ص۳۴. </ref>


در [[صلح امام حسن|صلح‌نامه]] امام حسن(ع) آمده بود که معاویه نباید کسی را جانشین خود کند و انتخاب خلیفه را به شورای مسلمانان واگذارد. پس از شهادت امام حسن(ع)، معاویه به صلح‌نامه وفادار نماند و به فرمانداران و کارگزارانش دستور داد به ستایش از یزید بپردازند و هیأت‌هایی از شهرهای بزرگ برای [[بیعت]] با یزید به سوی او روانه کنند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۶؛ یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۶۰.</ref>  
در [[صلح امام حسن|صلح‌نامه]] امام حسن(ع) آمده بود که معاویه نباید کسی را جانشین خود کند و انتخاب خلیفه را به شورای مسلمانان واگذارد. پس از شهادت امام حسن(ع)، معاویه به صلح‌نامه وفادار نماند و به فرمانداران و کارگزارانش دستور داد به ستایش از یزید بپردازند و هیأت‌هایی از شهرهای بزرگ برای [[بیعت]] با یزید به سوی او روانه کنند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۸۶؛ یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۶۰.</ref>  


مردم [[مدینه]] بیش از دیگر شهرهای اسلامی، با بیعت مخالف بودند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۲۵۰.</ref> معاویه به شاعرانِ مخالف یزید، هدیه‌هایی داد و نظر آنان را برگرداند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۵۰۳.</ref> همچنین به مدینه سفر کرد تا از مردم بیعت بگیرد؛<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۸۶۷.</ref> ولی نتوانست [[امام حسین]]، [[عبدالله بن زبیر]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن ابن ابی بکر]] را وادار به بیعت با یزید کند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۸۶۷.</ref> از [[عبدالله بن عمر]] نقل است که دراین‌باره گفته است: «‌بیعت کنیم با کسی که با میمون‎ها و سگ‌ها بازی می‌کند و [[شراب]] می‌‏نوشد و آشکارا فسق می‌کند؟! عذر ما نزد [[خدا]] چیست؟!‌».<ref>یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۶۰.</ref>
مردم [[مدینه]] بیش از دیگر شهرهای اسلامی، با بیعت مخالف بودند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۲۵۰.</ref> معاویه به شاعرانِ مخالف یزید، هدیه‌هایی داد و نظر آنان را برگرداند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۵۰۳.</ref> همچنین به مدینه سفر کرد تا از مردم بیعت بگیرد؛<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۸۶۷.</ref> ولی نتوانست [[امام حسین]]، [[عبدالله بن زبیر]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن ابن ابی بکر]] را وادار به بیعت با یزید کند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۸۶۷.</ref> از [[عبدالله بن عمر]] نقل است که دراین‌باره گفته است: «‌بیعت کنیم با کسی که با میمون‎ها و سگ‌ها بازی می‌کند و [[شراب]] می‌‏نوشد و آشکارا فسق می‌کند؟! عذر ما نزد [[خدا]] چیست؟!‌».<ref>یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۶۰.</ref>
==خلافت یزید==
==خلافت یزید==
پس از مرگ معاویه، یزید حاکم مدینه شد.<ref>طبری، تاریخ المم و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۹۰۴.</ref> او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، به انتصاب پدرش و به صورت موروثی به [[خلافت]] رسید.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ۱۳۸۹ش، ص۳۲. </ref> بر اساس منابع تاریخی، یزید در زمان حکومتش هرگونه مخالفتی را سرکوب می‌کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۴۰۹ق، ج‏۳، ص۶۷.</ref> در روز نخست، نامه‌ای به حاکم [[مدینه]] نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و به او دستور داد که از [[حسین بن علی(ع)]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن زبیر]] به زور بیعت بگیر و هر کس نپذیرفت گردنش را بزن.<ref>یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۷۷.</ref> [[مسعودی]] در توصیف سیاست او می­‎نویسد: سیره یزید همان سیره [[فرعون]] بود، بلکه فرعون عادل­‎تر از او در میان رعیتش و منصف‎تر از او در میان خاص و عامش بود.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۸.</ref> همچنین مسعودی از [[ابومخنف]]، نقل کرده که در زمان حکومت یزید، شراب‌خواری و گناه به دست کارگزاران او در [[مکه]] و [[مدینه]] به صورت علنی رواج یافت.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۴۰۹ق، ج‏۳، ص۶۸.</ref>
پس از مرگ معاویه، یزید حاکم مدینه شد.<ref>طبری، تاریخ المم و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۱۳۵۲ش، ج۷، ص۲۹۰۴.</ref> او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، به انتصاب پدرش و به صورت موروثی به [[خلافت]] رسید.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ۱۳۸۹ش، ص۳۲. </ref> بر اساس منابع تاریخی، یزید در زمان حکومتش هرگونه مخالفتی را سرکوب می‌کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۴۰۹ق، ج‏۳، ص۶۷.</ref> در روز نخست، نامه‌ای به حاکم [[مدینه]] نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و به او دستور داد که از [[حسین بن علی(ع)]] و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن زبیر]] به زور بیعت بگیر و هر کس نپذیرفت گردنش را بزن.<ref>یعقوبی، تاریخ، ترجمه آیتی، ۱۳۷۸ش، ج‏۲، ص۱۷۷.</ref> [[مسعودی]] در توصیف سیاست او می­‎نویسد: سیره یزید همان سیره [[فرعون]] بود، بلکه فرعون عادل­‎تر از او در میان رعیتش و منصف‎تر از او در میان خاص و عامش بود.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۸.</ref> همچنین مسعودی از [[ابومخنف]]، نقل کرده که در زمان حکومت یزید، شراب‌خواری و گناه به دست کارگزاران او در [[مکه]] و [[مدینه]] به صورت علنی رواج یافت.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۴۰۹ق، ج‏۳، ص۶۸.</ref>
confirmed، templateeditor
۱۱٬۷۲۹

ویرایش