پرش به محتوا

خسف بیداء: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۱۹
جز
ویرایش
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع)
جز (ویرایش)
خط ۱۴: خط ۱۴:
|شکل بندی خط آخر=
|شکل بندی خط آخر=
}}
}}
واژه «خَسْف» به معنای فرو رفتن و پنهان شدن<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «خسف»، ج۲، ص۲۵۴.</ref> و بَیداء، نام سرزمینی بیابانی و خالی از آب و گیاه، میان مکّه و مدینه است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۵۲۳.</ref> برخی منابع، این مکان را در یک میلی<ref>حدود دو کیلومتر</ref> [[مسجد شجره]] به سمت مکه دانسته‌اند.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ۱۳۹۲ش، ج‌۲، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref>
واژه «خَسْف» به معنای فرو رفتن و پنهان شدن<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «خسف»، ج۲، ص۲۵۴.</ref> و بَیداء، نام سرزمینی بیابانی و خالی از آب و گیاه، میان مکّه و مدینه است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۵۲۳.</ref> برخی منابع، این مکان را در حدود دو کیلومتری [[مسجد شجره]] به سمت مکه دانسته‌اند.<ref>فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ۱۳۹۲ش، ج‌۲، ص۱۶۰-۱۶۱.</ref>


یکی از نشانه‌های حتمی قیام [[امام زمان(عج)]]، «خسف بیداء» یا «خسف به بیداء» معرفی شده است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۷۸، باب ۲۵، حدیث ۷.</ref> و منظور از  این اصطلاح این است که [[سفیانی]]، لشکر بزرگی به قصد جنگ با [[امام مهدی]] عازم مکه می‌کند؛ اما بین [[مکه]] و [[مدینه]] در محلی که به سرزمین «[[بیداء]]» معروف است به گونه‌ای [[معجزه]]‌آسا به امر [[خداوند]] در زمین فرو می‌روند. این حادثه در روایات [[اهل سنت]]<ref>صنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۳۷۱، حدیث ۲۰۷۶۹.</ref> و [[شیعه]]، یکی از نشانه‌های [[ظهور]] و قیام امام زمان(عج) معرفی شده و در شماری از آنها بر حتمی بودن آن تأکید شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۱ق، ج۸، ص۳۱۰؛ شیخ صدوق، کتاب الخصال، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۰۳؛ نعمانی، الغیبة، مکتبة الصدوق، ص۲۵۷، باب ۱۴، حدیث ۱۵.</ref>
یکی از نشانه‌های حتمی قیام [[امام زمان(عج)]]، «خسف بیداء» یا «خسف به بیداء» معرفی شده است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۷۸، باب ۲۵، حدیث ۷.</ref> و منظور از  این اصطلاح این است که [[سفیانی]]، لشکر بزرگی به قصد جنگ با [[امام مهدی]] عازم مکه می‌کند؛ اما بین [[مکه]] و [[مدینه]] در محلی که به سرزمین «[[بیداء]]» معروف است به گونه‌ای [[معجزه]]‌آسا به امر [[خداوند]] در زمین فرو می‌روند. این حادثه در روایات [[اهل سنت]]<ref>صنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۳۷۱، حدیث ۲۰۷۶۹.</ref> و [[شیعه]]، یکی از نشانه‌های [[ظهور]] و قیام امام زمان(عج) معرفی شده و در شماری از آنها بر حتمی بودن آن تأکید شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۱ق، ج۸، ص۳۱۰؛ شیخ صدوق، کتاب الخصال، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۰۳؛ نعمانی، الغیبة، مکتبة الصدوق، ص۲۵۷، باب ۱۴، حدیث ۱۵.</ref>
خط ۲۰: خط ۲۰:
==چگونگی خسف در بیداء==
==چگونگی خسف در بیداء==
درباره جزئیات خسف به بیداء سخن روشنی در [[روایات]] نیامده و تنها به فرو رفتن سپاهیان سفیانی در این زمین اشاره شده است. [[امام باقر(ع)]] فرمود:
درباره جزئیات خسف به بیداء سخن روشنی در [[روایات]] نیامده و تنها به فرو رفتن سپاهیان سفیانی در این زمین اشاره شده است. [[امام باقر(ع)]] فرمود:
:::«سفیانی گروهی را به مدینه روانه می‌کند و [[مهدی]] از آنجا به مکه می‌رود. خبر به فرمانده سپاه سفیانی می‌رسد که مهدی(عج) به سوی مکه رفته است. او لشکری به تعقیب امام می‌فرستد ولی او را نمی‌یابند تا اینکه مهدی، با حالت ترس و نگرانی همانند [[موسی بن عمران]]، داخل مکه می‌شود. هنگامی که سپاه [[سفیانی]] وارد سرزمین [[بیداء]] می‌شوند منادی از آسمان ندا می‌کند: «ای دشت! آن قوم را نابود ساز»؛ سپس زمین لشکر سفیانی را فرو برده و همگی به جز سه نفر از بین می‌روند.»<ref>نعمانی، الغیبة، مکتبة الصدوق، ص۲۷۹، باب۱۴، حدیث ۶۷.</ref>


یکی از بازماندگان که در روایات با صفت «بشیر» معرفی شده است به طرف امام زمان رفته و در مکه هلاکت لشکریان سفیانی را به ایشان بشارت می‌دهد و شرحی از حادثه را نقل می‌کند.<ref group="یادداشت"> می‌گوید: من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم که شهرها را از دمشق تا زوراء و همچنین شهر کوفه را ویران کردیم. آنگاه به مدینه آمدیم و این شهر را نیز در هم کوبیدیم و نیز مسجد نبوی را خُرد کردیم و مرکبهای سواری خود را در روضه نبوی بستیم و مرکبها آنجا را آلوده کردند و سپس از مدینه با سپاهی مجهز به قصد خراب کردن خانه خدا و کشتار مردم حرکت کردیم. چون به سرزمین بیداء رسیدیم مقداری در آنجا توقف کردیم. ناگاه صدایی بلند شد و گفت:ای سرزمین بیداء! ستمگران را در کام خویش فرو ببر و هلاک کن. پس تمام سپاهیان در کام زمین فرو رفتند و فقط من و برادرم باقی ماندیم که ناگهان فرشته‌ای نمایان شد و به صورت من و برادرم آنچنان کوبید که صورت ما به عقب برگشت و به برادرم دستور داد به طرف سفیانی برود و خبر هلاکت لشکرش را به او بدهد و به من هم دستور داد به نزد شما بیایم و بشارت هلاکت لشکر سفیانی را به شما برسانم و بدست شما توبه کنم که خدا توبه من را خواهد پذیرفت. سپس حضرت توبه او را می‌پذیرد و دست مبارکشان را بر صورت وی می‌کشند و به حالت اول بازگردیده با حضرت بیعت می‌کند و همراه ایشان خواهد بود. (مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۰).</ref>
«سفیانی گروهی را به مدینه روانه می‌کند و [[مهدی]] از آنجا به مکه می‌رود. خبر به فرمانده سپاه سفیانی می‌رسد که مهدی(عج) به سوی مکه رفته است. او لشکری به تعقیب امام می‌فرستد ولی او را نمی‌یابند تا اینکه مهدی، با حالت ترس و نگرانی همانند [[موسی بن عمران]]، داخل مکه می‌شود. هنگامی که سپاه [[سفیانی]] وارد سرزمین [[بیداء]] می‌شوند منادی از آسمان ندا می‌کند: «ای دشت! آن قوم را نابود ساز»؛ سپس زمین، لشکر سفیانی را فرو برده و همگی به جز سه نفر از بین می‌روند.»<ref>نعمانی، الغیبة، مکتبة الصدوق، ص۲۷۹، باب۱۴، حدیث ۶۷.</ref>
 
یکی از بازماندگان که در روایات با صفت «بشیر» معرفی شده است به طرف امام زمان رفته و در مکه هلاکت لشکریان سفیانی را به ایشان بشارت می‌دهد و شرحی از حادثه را نقل می‌کند.<ref group="یادداشت">می‌گوید: من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم که شهرها را از دمشق تا زوراء و همچنین شهر کوفه را ویران کردیم. آنگاه به مدینه آمدیم و این شهر را نیز در هم کوبیدیم و نیز مسجد نبوی را خُرد کردیم و مرکبهای سواری خود را در روضه نبوی بستیم و مرکبها آنجا را آلوده کردند و سپس از مدینه با سپاهی مجهز به قصد خراب کردن خانه خدا و کشتار مردم حرکت کردیم. چون به سرزمین بیداء رسیدیم مقداری در آنجا توقف کردیم. ناگاه صدایی بلند شد و گفت:ای سرزمین بیداء! ستمگران را در کام خویش فرو ببر و هلاک کن. پس تمام سپاهیان در کام زمین فرو رفتند و فقط من و برادرم باقی ماندیم که ناگهان فرشته‌ای نمایان شد و به صورت من و برادرم آنچنان کوبید که صورت ما به عقب برگشت و به برادرم دستور داد به طرف سفیانی برود و خبر هلاکت لشکرش را به او بدهد و به من هم دستور داد به نزد شما بیایم و بشارت هلاکت لشکر سفیانی را به شما برسانم و بدست شما توبه کنم که خدا توبه من را خواهد پذیرفت. سپس حضرت توبه او را می‌پذیرد و دست مبارکشان را بر صورت وی می‌کشند و به حالت اول بازگردیده با حضرت بیعت می‌کند و همراه ایشان خواهد بود. (مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۰).</ref>


==تعداد لشکریان==
==تعداد لشکریان==
خط ۲۸: خط ۲۹:


==زمان خسف==
==زمان خسف==
پدیده خسف پس از [[ظهور]] و قبل از قیام [[امام زمان]] اتفاق می‌افتد. بعضی از [[روایات]] زمان این اتفاق را پس از ظهور معرفی کرده و برخی دیگر آن را پس از بیعت یاران خاص امام مهدی(عج) دانسته‌اند. مصنّف عبد الرزاق،<ref>صنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۳۷۱.</ref> مصنف ابن ابی شیبه،<ref>ابن ابی شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۱۵، ص۴۵.</ref> مسند احمد<ref> احمد بن حنبل، مسند، مؤسسه قرطبه، ج۶، ص۳۱۶.</ref> و برخی منابع دیگر، به طور روشن به این رخداد اشاره کرده‌اند.
پدیده خسف پس از [[ظهور]] و قبل از قیام [[امام زمان]] اتفاق می‌افتد. بعضی [[روایات]] زمان این اتفاق را پس از ظهور معرفی کرده و برخی دیگر آن را پس از بیعت یاران خاص امام مهدی(عج) دانسته‌اند. مصنّف عبدالرزاق،<ref>صنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۱۱، ص۳۷۱.</ref> مصنف ابن ابی‌شیبه،<ref>ابن ابی شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۱۵، ص۴۵.</ref> مسند احمد<ref> احمد بن حنبل، مسند، مؤسسه قرطبه، ج۶، ص۳۱۶.</ref> و برخی منابع دیگر، به طور روشن به این رخداد اشاره کرده‌اند.


برخی زمان این حادثه را حدود یکماه پس از ظهور تخمین زده‌اند.<ref group="یادداشت"> برخی روایات بیان می‌کنند وقتی سفیانی بر پنج شهر (فلسطین، اردن، دمشق، حلب و حمص) مسلط می‌شود نُه ماه حکومت می‌کند(نعمانی، الغیبه،  مکتبة الصدوق، ص۳۰۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۲، ص۱۴۰).</ref>
برخی زمان این حادثه را حدود یکماه پس از ظهور تخمین زده‌اند.<ref group="یادداشت"> برخی روایات بیان می‌کنند وقتی سفیانی بر پنج شهر (فلسطین، اردن، دمشق، حلب و حمص) مسلط می‌شود نُه ماه حکومت می‌کند(نعمانی، الغیبه،  مکتبة الصدوق، ص۳۰۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۲، ص۱۴۰).</ref>
Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۵٬۹۴۸

ویرایش