confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۷۲
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
==قصیده رائیه و مدح بنی امیه== | ==قصیده رائیه و مدح بنی امیه== | ||
[[خالد بن عبد اللّه قسری]] با شنیدن قصیدۀ کمیت در هجو «[[یمن]]» با مطلع{{شعر}}{{ب|الا حییت عنا یا مدینا|و هل ناس تقول مسلمینا}}{{پایان شعر}} تصمیم به انتقام از او گرفت. او [[قصائد هاشمیات|هاشمیات]] را به سی کنیز آموخت و به سوی [[هشام بن عبد الملک]] فرستاد. هشام، از آنها خواست تا [[قرآن]] بخوانند و شعر بسرایند. آنها هاشمیات کمیت را، خواندند. او با شنیدن این اشعار برآشفت و به خالد که عامل او در [[عراق]] بود نامه نوشت که: سر کمیت را برایش بفرستد.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۴۰</ref> | [[خالد بن عبد اللّه قسری]] با شنیدن قصیدۀ کمیت در هجو «[[یمن]]» با مطلع{{شعر}}{{ب|الا حییت عنا یا مدینا|و هل ناس تقول مسلمینا}}{{پایان شعر}} تصمیم به انتقام از او گرفت. او [[قصائد هاشمیات|هاشمیات]] را به سی [[کنیز]] آموخت و به سوی [[هشام بن عبد الملک]] فرستاد. هشام، از آنها خواست تا [[قرآن]] بخوانند و شعر بسرایند. آنها هاشمیات کمیت را، خواندند. او با شنیدن این اشعار برآشفت و به خالد که عامل او در [[عراق]] بود نامه نوشت که: سر کمیت را برایش بفرستد.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۴۰</ref> | ||
[[ابان بن ولید]] عامل [[واسط]]، که با کمیت دوست بود. غلامی را بر استری نشاند و او را به شرط رساندن نامهاش به کمیت آزاد کرد. ابان در نامه از کمیت خواست با حیله جایش را در زندان با «حبی» همسر و دخترعمویش، عوض کند. کمیت این کار را کرده و از زندان گریخت و بنی اسد، طایفه «حبی»، هم مانع این شدند که خالد بن عبدالله آسیبی به او برساند.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۴۱-۴۲</ref> | [[ابان بن ولید]] عامل [[واسط]]، که با کمیت دوست بود. غلامی را بر استری نشاند و او را به شرط رساندن نامهاش به کمیت آزاد کرد. ابان در نامه از کمیت خواست با حیله جایش را در زندان با «حبی» همسر و دخترعمویش، عوض کند. کمیت این کار را کرده و از زندان گریخت و بنی اسد، طایفه «حبی»، هم مانع این شدند که خالد بن عبدالله آسیبی به او برساند.<ref>امینی، الغدیر، ج۴، ص۴۱-۴۲</ref> |