پرش به محتوا

زهد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۸
جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۶: خط ۶:


===تفاوت با رهبانیت===
===تفاوت با رهبانیت===
زهد در [[اسلام]] با [[رهبانیت]] در مسیحیت متفاوت است. رهبانیت به معنای بریدن از مردم و نعمت‌های خداوند است اما زهد به معنای جدا شدن از مردم و دنیا نیست بلکه به معنای بی‌رغبتی و دل‌نبستن به آنها است. بر پایه روایتی از [[امام صادق(ع)]]، زاهد، حلال خدا را بر خود حرام نمی‌کند اما اعتمادش به مال دنیا بیشتر از اعتمادش به خدا نیست.<ref> مجلسی،‌ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۱۰.</ref> به گفته[[مرتضی  مطهری]]، زاهد بر خلاف راهب، اجتماع و مسئولیت‌های مدنی خود را ترک نمی‌کند و از نعمت‌های خداوند مانند داشتن همسر و فرزند،‌ سلامت و نظافت دوری نمی‌جوید.<ref>مطهری،‌ سیری در نهج البلاغه، ص۲۲۱.</ref> <br />
زهد در [[اسلام]] با [[رهبانیت]] در مسیحیت متفاوت است. رهبانیت به معنای بریدن از مردم و نعمت‌های خداوند است اما زهد به معنای جدا شدن از مردم و دنیا نیست بلکه به معنای بی‌رغبتی و دل‌نبستن به آنها است. بر پایه روایتی از [[امام صادق(ع)]]، زاهد، حلال خدا را بر خود حرام نمی‌کند اما اعتمادش به مال دنیا بیشتر از اعتمادش به خدا نیست.<ref> مجلسی،‌ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۱۰.</ref> به گفته [[مرتضی  مطهری]]، زاهد بر خلاف راهب، اجتماع و مسئولیت‌های مدنی خود را ترک نمی‌کند و از نعمت‌های خداوند مانند داشتن همسر و فرزند،‌ سلامت و نظافت دوری نمی‌جوید.<ref>مطهری،‌ سیری در نهج البلاغه، ص۲۲۱.</ref> <br />


==اهمیت ==
==اهمیت ==
زهد از مفاهیم اخلاقی و عرفانی است و در آموزه‌های دینی بسیار به آن سفارش شده است. از آن در [[فقه]] نیز بحث می‌شود و از نظر برخی از فقیهان زهد [[مستحب]] است. فقها در پرداخت [[زکات]]، زاهدان مستحق را در اولویت قرار می‌دهند.<ref>حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۳۸.</ref> در برخی از متون فقهی، زاهد بودن از شرایط [[قاضی]] نیز قرار داده شده است.<ref>حلی، السرائر، ج۳، ص۵۳۸.</ref> همچنین گفته شده، حکم فقیهی که [[اعلمیت|عالم‌تر]] و زاهدتر است، در صورت اختلاف بر حکم فقیه دیگر مقدم است.<ref>حلی، تحریرالأحکام، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۱۹.</ref>
زهد از مفاهیم اخلاقی و عرفانی است و در آموزه‌های دینی بسیار به آن سفارش شده است. در عرفان از مراحل [[سیر و سلوک]] شمرده شده است{{مدرک}} از آن در [[فقه]] نیز بحث می‌شود و از نظر برخی از فقیهان زهد [[مستحب]] است. فقها در پرداخت [[زکات]]، زاهدان مستحق را در اولویت قرار می‌دهند.<ref>حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۳۸.</ref> در برخی از متون فقهی، زاهد بودن از شرایط [[قاضی]] نیز قرار داده شده است.<ref>حلی، السرائر، ج۳، ص۵۳۸.</ref> همچنین گفته شده، حکم فقیهی که [[اعلمیت|عالم‌تر]] و زاهدتر است، در صورت اختلاف بر حکم فقیه دیگر مقدم است.<ref>حلی، تحریرالأحکام، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۱۱۹.</ref>


در برخی روایات، آراسته‌ترین افراد، زاهدان معرفی شده‌اند<ref>ری شهری، میزان الحکمه، ۱۳۷۷- ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۱۶۶، ح۷۶۸۶.</ref> [[امام علی(ع)]] این صفت را از اوصاف اولیه رهبران می‌داند.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه۸۱.</ref> همچنین پیامبر اسلام این ویژگی را مایه سعادت<ref>قمی، کنز الدقائق، ج۷، ص۳۰۱.</ref> و آسودگی<ref>طوسی، امالی، ۱۴۱۷ق، ص۲۷.</ref> امت برشمرده است.
در برخی روایات، آراسته‌ترین افراد، زاهدان معرفی شده‌اند<ref>ری شهری، میزان الحکمه، ۱۳۷۷- ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۱۶۶، ح۷۶۸۶.</ref> [[امام علی(ع)]] این صفت را از اوصاف اولیه رهبران می‌داند.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه۸۱.</ref> همچنین پیامبر اسلام این ویژگی را مایه سعادت<ref>قمی، کنز الدقائق، ج۷، ص۳۰۱.</ref> و آسودگی<ref>طوسی، امالی، ۱۴۱۷ق، ص۲۷.</ref> امت برشمرده است.


از [[امام صادق(ع)]] نیز نقل است که همه خوبی­‌ها در خانه­‌ای قرار داده شده و کلید آن زهد و بی‌­رغبتی به دنیا است.»<ref>کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۱۰۴.</ref>
از [[امام صادق(ع)]] نیز نقل است که همه خوبی­‌ها در خانه­‌ای قرار داده شده و کلید آن زهد و بی‌­رغبتی به دنیا است.»<ref>کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۱۰۴.</ref>
=== زهد در تصوف===
زهد، از ارکان [[تصوف]] و از مراحل [[سیر و سلوک]] است{{مدرک}} گفته شده زهد در آراء و نظرات متصوفه در دوره‌های نخستین تأثیرگذار بوده است. البته تفسیری که برخی از متصوفه از زهد ارائه می‌دهند با نظر مشهور مسلمانان تفاوت‌هایی دارد. در نظر آنان، زهد با [[عزلت]] ارتباط نزدیکی دارد و به ترک دنیا و دشمن داشتن آن تفسیر شده است. در  [[حکومت حضرت علی]]، برخی به بهانه زهدورزی از ورود به حکومت و سیاست خودداری کردند.
اما [[اهل بیت]] دنیا داشتن و توجه به تأمین معاش را منافی با زهد ندانسته‌، بلکه از نظر آنان دلبستگی و تعلق به دنیا با زهد منافات دارد. از نظر اسلام، زاهدان حقیقی در عین دارایی و برخورداری از دنیا، نسبت به آن بی‌رغبت و بی‌تعلق‌اند.<ref> آمدِی، غرر الحکم، ۱۳۹۳ش، ص۴۸، مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۵۲.</ref>


==آثار و نشانه‌ها==
==آثار و نشانه‌ها==
خط ۲۵: خط ۲۱:


در روایات شیعه برای زهد نشانه‌هایی همچون صبر در برابر [[حرام]]<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۳۱۳.</ref>، رغبت به کارهای خداپسندانه<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۴۲۷.</ref>، بی‌اعتنایی به دنیا<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۴۲۷. </ref> توجه به [[آخرت]]<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۳۱۵.</ref> ذکر شده است.
در روایات شیعه برای زهد نشانه‌هایی همچون صبر در برابر [[حرام]]<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۳۱۳.</ref>، رغبت به کارهای خداپسندانه<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۴۲۷.</ref>، بی‌اعتنایی به دنیا<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۴۲۷. </ref> توجه به [[آخرت]]<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۳۱۵.</ref> ذکر شده است.
== دیدگاه متصوفه ==
زهد، از ارکان [[تصوف]] است. البته تفسیری که برخی از متصوفه از زهد ارائه می‌دهند با نظر مشهور مسلمانان تفاوت‌هایی دارد. در نظر آنان، زهد با [[عزلت]] ارتباط نزدیکی دارد و به ترک دنیا و دشمن داشتن آن تفسیر شده است. گفته شده است  زهد، در دیدگاه و نظرات متصوفه، در دوره‌های نخستین تأثیرگذار بوده است. در [[حکومت حضرت علی]]، برخی به بهانه زهدورزی از ورود به حکومت و سیاست کناره‌گیری کردند.
اما [[اهل بیت]] دنیا داشتن و توجه به تأمین معاش را منافی با زهد ندانسته‌، بلکه از نظر آنان دلبستگی و تعلق به دنیا با زهد منافات دارد. از نظر اسلام، زاهدان حقیقی در عین دارایی و برخورداری از دنیا، نسبت به آن بی‌رغبت‌اند.<ref> آمدِی، غرر الحکم، ۱۳۹۳ش، ص۴۸، مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۵۲.</ref> همچنین [[پیامبر اکرم]]، کسانی که زندگی را رها کرده بودند و تنها به [[ریاضت]] و [[عبادت]] می‌پرداختند را، مذمت و کار آنها را تأیید نکرده است.


== در ادبیات فارسی==
== در ادبیات فارسی==