Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۹۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویرایش شکلی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حَقُّالناس''' حقوق مردم بر ذمه انسان است؛ که در برابر [[حقالله]] (حقوق خدا بر بندگان) قرار دارد. حقالناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز دربرمیگیرد. برخی از حقوق مردم عبارت است از: [[سرقت]]، [[قذف|قَذْف]]، [[غیبت]] و [[سخنچینی]]. | '''حَقُّالناس''' حقوق مردم بر ذمه انسان است؛ که در برابر [[حقالله]] (حقوق خدا بر ذمه بندگان) قرار دارد. حقالناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز دربرمیگیرد. برخی از حقوق مردم عبارت است از: [[سرقت]]، [[قذف|قَذْف]]، [[غیبت]] و [[سخنچینی]]. حقالناس با [[توبه]] و [[شهادت|شهادت در راه خدا]] که با آن همه [[گناهان]] پاک میشود، بخشیده نمیشود. حقالناس باید جبران شود یا صاحبحق آن را ببخشد. | ||
حقالناس با [[توبه]] و [[شهادت|شهادت در راه خدا]] که با آن همه [[گناهان]] پاک میشود، بخشیده نمیشود. حقالناس باید جبران شود یا صاحبحق آن را ببخشد. | |||
در احکام قضایی [[دین اسلام]]، میان حقالناس و حقالله تفاوتهایی وجود دارد؛ مثلا اجرای حکم در حقالناس به درخواست صاحبحق نیاز دارد؛ ولی در حقاللّه مشروط به مطالبه کسی نیست. | در احکام قضایی [[دین اسلام]]، میان حقالناس و حقالله تفاوتهایی وجود دارد؛ مثلا اجرای حکم در حقالناس به درخواست صاحبحق نیاز دارد؛ ولی در حقاللّه مشروط به مطالبه کسی نیست. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۱: | ||
برخی [[فقیه|فقیهان]]، حقالناس را بر دو نوع دانستهاند: حقالناسِ محض، مانند رعایت جان و مال مردم و حقالناس غیرمحض یعنی حقوقی که هر دو جنبهٔ حقالله و حقالناس را دارند؛ مانند [[سرقت]]،<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> [[تعزیر]]<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۰۹.</ref> و [[قذف]].<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۶۰.</ref> | برخی [[فقیه|فقیهان]]، حقالناس را بر دو نوع دانستهاند: حقالناسِ محض، مانند رعایت جان و مال مردم و حقالناس غیرمحض یعنی حقوقی که هر دو جنبهٔ حقالله و حقالناس را دارند؛ مانند [[سرقت]]،<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> [[تعزیر]]<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۰۹.</ref> و [[قذف]].<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۱۶۰.</ref> | ||
حقالناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز در برمیگیرد.<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> از اینرو [[غیبت]]،<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> [[تهمت]]، [[سخنچینی]] | حقالناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز در برمیگیرد.<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> از اینرو [[غیبت]]،<ref> نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.</ref> [[تهمت]]، [[سخنچینی]] و ناراحتکردن بیجای مردم را هم حقالناس شمردهاند.<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۵۰.</ref> در روایتی از [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد(ع)]] که به [[رسالة الحقوق|رساله حقوق]] شناخته میشود، بیش از پنجاه حق و تکلیف نسبت به دیگران ذکر شده است.<ref>ابنشعبه، تحفالعقول، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۵-۲۷۲.</ref> | ||
==اهمیت در احادیث اسلامی== | ==اهمیت در احادیث اسلامی== | ||
در | حقالناس در احادیث از عوامل مستجابنشدن [[دعا]] شمرده شده است.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۳۲۱.</ref> [[امام صادق|امام صادق(ع)]] هیچ عبادتی را برتر از ادای حق [[ایمان|مؤمن]] ندانسته است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref> در [[حدیث مناهی|حدیث مَناهی،]] از [[رسول اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] آمده است کسی که حق دیگری برگردنش است و توان پرداخت آن را دارد، ولی در پراخت آن امروز و فردا میکند، هر روز در پروندهاش معادل [[گناه]] عَشّار، ثبت میشود.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۶-۱۷.</ref> عشار به کسی میگفتند که به دستور حاکم ستمگر، یکدهم اموال مردم را بهزور دریافت میکرد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱۶ق، ج۳، ۴۰۴.</ref> | ||
==جایگاه در فقه و حقوق== | ==جایگاه در فقه و حقوق== | ||
در منابع [[فقه|فقهی]] از حقالناس در بخش احکام قضایی سخن میگویند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> در قوانین حقوقیِ [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز به آن توجه شده است.<ref>برای نمونه: نگاه کنید به شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲؛ مجموعه جرائم و مجازاتها، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶.</ref> برای مثال [[دیه]] | در منابع [[فقه|فقهی]] از حقالناس در بخش احکام قضایی سخن میگویند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> در قوانین حقوقیِ [[جمهوری اسلامی ایران]] نیز به آن توجه شده است.<ref>برای نمونه: نگاه کنید به شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲؛ مجموعه جرائم و مجازاتها، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶.</ref> برای مثال [[دیه]]، [[قصاص]] و برخی از جرایم [[تعزیر|تعزیری]] مثل توهین، از باب حقالناسبودن، جرم دانسته شدهاند.<ref> شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۹-۱۲۰</ref> | ||
==تفاوت با حق الله== | ==تفاوت با حق الله== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۳: | ||
* اثبات حقالناس نزد [[قاضی]] آسانتر از اثبات حقالله است؛ زیرا حقاللّه با یک شاهد مرد و دو شاهد زن، یا یک شاهد مرد همراه با [[سوگند]]، یا شهادت زنان بهتنهایی، اثبات نمیشود؛ ولی برخی از حقالناسها را میتوان با این شواهد اثبات کرد.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۲۴۸-۲۴۹.</ref> | * اثبات حقالناس نزد [[قاضی]] آسانتر از اثبات حقالله است؛ زیرا حقاللّه با یک شاهد مرد و دو شاهد زن، یا یک شاهد مرد همراه با [[سوگند]]، یا شهادت زنان بهتنهایی، اثبات نمیشود؛ ولی برخی از حقالناسها را میتوان با این شواهد اثبات کرد.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۲۴۸-۲۴۹.</ref> | ||
* اجرای حکم در حقالناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد؛ ولی حقاللّه، بر مطالبه کسی مبتنی نیست.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۰۱.</ref> در ماده ۱۵۹ قانون تعزیرات ایران، تعقیب و مجازات مجرم در حقالناس، متوقف بر آن است که صاحبحق یا قائم مقامِ قانونی حقش را مطالبه کند.<ref>شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲.</ref> | * اجرای حکم در حقالناس به درخواست صاحب حق نیاز دارد؛ ولی حقاللّه، بر مطالبه کسی مبتنی نیست.<ref>منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۰۱.</ref> در ماده ۱۵۹ قانون تعزیرات ایران، تعقیب و مجازات مجرم در حقالناس، متوقف بر آن است که صاحبحق یا قائم مقامِ قانونی وی حقش را مطالبه کند.<ref>شیری، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۲.</ref> | ||
* در حقالناس، برخلاف حقالله، قاضی نمیتواند مجرم را از اقرارکردن منصرف کند.<ref> محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۳.</ref> | * در حقالناس، برخلاف حقالله، قاضی نمیتواند مجرم را از اقرارکردن منصرف کند.<ref> محقق داماد، قواعد فقه، ۱۴۰۶ق، ج۳، ص۳۳.</ref> | ||
* برخی از مصادیق حقالناس، قابلبخشش یا انتقالاند، اما در حقاللّه رضایت فردی که جرم بر او صورت گرفته، موجب سقوط حق نمیشود.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳-۴۴.</ref> | * برخی از مصادیق حقالناس، قابلبخشش یا انتقالاند، اما در حقاللّه رضایت فردی که جرم بر او صورت گرفته، موجب سقوط حق نمیشود.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۴۳-۴۴.</ref> | ||
*حقالناسها با توبه ساقط نمیشوند، اما برخی از حقاللهها با توبه ساقط میشوند.<ref>اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه لاحیاء الآثار الجعفریه، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref> | *حقالناسها با [[توبه]] ساقط نمیشوند، اما برخی از حقاللهها با توبه ساقط میشوند.<ref>اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه لاحیاء الآثار الجعفریه، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref> | ||
*حقالناس مبتنی بر دقت و احتیاط، ولی حقاللّه مبتنی بر آسانگیری و تخفیف است.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> گفته شده برخی فقیهان، تفاوتهای حقالله با حقالناس در احکام قضایی را ناشی از همین میدانند.<ref>مرقایی، «حق الله و حق الناس»، ج۱۳.</ref> | *حقالناس مبتنی بر دقت و احتیاط، ولی حقاللّه مبتنی بر آسانگیری و تخفیف است.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.</ref> گفته شده برخی فقیهان، تفاوتهای حقالله با حقالناس در احکام قضایی را ناشی از همین میدانند.<ref>مرقایی، «حق الله و حق الناس»، ج۱۳.</ref> | ||
* حقالناس با [[شهادت]] در راه خدا بخشیده نمیشود؛ حالآنکه حقالله با شهادت بخشیده میشود.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.</ref> ازاینرو گفته شده که [[امام حسین(ع)]] در [[شب عاشورا]] از یاران خود خواست کسانی که حق مردم به گردنشان است، در لشکر او نمانند.<ref> شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۹، ص۴۳۰.</ref> | * حقالناس با [[شهادت]] در راه خدا بخشیده نمیشود؛ حالآنکه حقالله با شهادت بخشیده میشود.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.</ref> ازاینرو گفته شده که [[امام حسین(ع)]] در [[شب عاشورا]] از یاران خود خواست کسانی که حق مردم به گردنشان است، در لشکر او نمانند.<ref> شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۱۹، ص۴۳۰.</ref> | ||
==جبران== | ==جبران== | ||
در حقالناس، علاوه بر [[توبه]]، باید حقوق مردم جبران شود یا صاحبحق آن را ببخشد.<ref>نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.</ref> به گفته برخی فقیهان این مسئله شامل حقوقی | در حقالناس، علاوه بر [[توبه]]، باید حقوق مردم جبران شود یا صاحبحق آن را ببخشد.<ref>نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.</ref> به گفته برخی [[فقیهان]] این مسئله شامل حقوقی که انسان قبل از [[بلوغ]] ضایع کرده، هم میشود.<ref>نگاه کنید به مراغی، العناوین الفقهیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۶۰.</ref> | ||
برپایه روایتی از [[پیامبر اکرم]]، در [[قیامت]] از حسنات کسی که حق مردم بر گردن او باشد، به صاحبحق میدهند و اگر حسناتش تمام شد، [[گناهان]] صاحبحق را به پای او مینویسند؛ سپس او را وارد آتش میکنند.<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۶.</ref> | برپایه روایتی از [[پیامبر اکرم]]، در [[قیامت]] از حسنات کسی که حق مردم بر گردن او باشد، به صاحبحق میدهند و اگر حسناتش تمام شد، [[گناهان]] صاحبحق را به پای او مینویسند؛ سپس او را وارد آتش میکنند.<ref> علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۶.</ref> بر پایه روایتی از [[امام صادق(ع)]] در کتاب [[لئالی الاخبار]]، بدترین حال انسان در قیامت، وقتی است که مستحقان [[زکات]] و [[خمس]] جلوی انسان را بگیرند و خدا از حسنات او به آنها عوض بدهد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18539/1/214 تویسرکانی، لئالی الاخبار، علامه، ج۳، ص۲۱۴.]</ref> | ||
== مطالعه بیشتر== | == مطالعه بیشتر== | ||
* نگاهی به حقالناس | * نگاهی به حقالناس به قلم محمود اکبری با مقدمه [[آیتالله مکارم شیرازی]]. فصلهای کتاب به این شرح است: اهمیت حقالناس، حقالناس و درآمدهای حرام، حقالناس و مسائل مالی و حقوقی، حقالناس و مسائل عِرضی و آبرویی. <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31158 نورلیب، شناسامه کتاب نگاهی به حق الناس]</ref> | ||
* حقالناس: | * حقالناس: به قلم عباس رحیمی که به زبان فارسی نوشته شده است. کتاب شش فصل دارد که آبروی مسلمان و حقالناس در قیامت از جمله سرفصلهای آن است.<ref> [https://www.gisoom.com/book/1932230/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AD%D9%82-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%A7%D8%B3/ شبکه جامع کتاب گیسوم]</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |