Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== ماجرای آغاز رسالت پیامبر== | == ماجرای آغاز رسالت پیامبر== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقلقول = [[عبدالحسین زرینکوب]]:{{-}}'''«در پایان روزگار ساسانیان که ایران و بیزانس دو دولت بزرگ آن روز جهان، آخرین رمق خود را ... از دست داده بودند ... در سرزمین حجاز که تقریبا فراموش عالمی بود نیروی تازهیی پدید آمد که بزودی بالید و بر کشید و دیری نپایید که طومار قدرتهای بزرگ جهان را درهم نوشت.»'''<ref>زرینکوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ۹.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |||
پیامبر وقتی که در [[غار حرا]] به تفکر و [[عبادت]] مشغول بود، با نزول نخستین آیات [[سوره علق]]، بعثتش آغاز شد و با نخستین آیات [[سوره مدثر]] ادامه یافت.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۲۹۸</ref> پیامبر(ص) ابتدا همسرش [[خدیجه]](س) و پسر عمویش [[علی(ع)]] را در جریان [[نبوت]] خویش قرار داد. سه سال بعد با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ}} ﴿۲۱۴﴾|ترجمه=و خویشان نزدیکت را هشدار ده.|سوره=[[سوره شعراء|شعراء]]|آیه=۲۱۴}} آشنایانش را از نبوت خود آگاه کرد و در همان سال با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ}} ﴿۹۴﴾|ترجمه=پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب|سوره=[[سوره حجر|حجر]]|آیه=۹۴}} نبوتش را علنی کرد. پیامبر(ص) نخستین بار در [[بازار عکاظ|بازار عُکاظ]] ،{{یادداشت| عُکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود.( نزدیک عرفات و فاصلهاش تا مکه، سه روز، و تا طائف، یک روز، راه بود) وجه تسمیه اش به عکاظ فخرفروشی مردم در این محل به یکدیگر بوده است.حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲. مردم، روز نخست اول ذیالقعده، به بازار عکاظ میرفتند و بیست شب در آنجا اقامت میکردند.این بازار در این ایام پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت میگرفت و شعرا اشعار میخواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات میکردند و گاهی به عیش و نوش میپرداختند.این بازار در ده میلی طائف و در یکی از مراحل صنعا قرار داشت وچون همه شروط یک بازار مورد قبول فرهنگ جاهلی را دارا بود از اینرو بهعنوان بزرگترین بازار جاهلی شهرت داشت.ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۴۴۸ نشر دارصادر، بيروت، طبع سوم۱۴۱۴ق}}جایی که مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عدهای نیز در بلندیهای آن به بیان اشعار تازه و داستانهای گوناگون مشغول بودند، دعوت خویش را آشکار کرد.{{یادداشت| د ر پاره ای از منابع گزارش هایی مبنی برحضور پیامبر همراه برخی از یارانش در عکاظ وجود دارد اما تصریحی به تبلیغ و دعوت در عکاظ نشده است. ابن سعد، طبقات، ج۴، ص ۲۱۵. }}{{مدرک}} [[ابولهب]] و عدهای به پیروی از او پیامبر(ص) را آزار رساندند؛ اما [[ابوطالب]] در حمایت از پیامبر(ص) آنان را تنبیه کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷-۱۸.</ref> | پیامبر وقتی که در [[غار حرا]] به تفکر و [[عبادت]] مشغول بود، با نزول نخستین آیات [[سوره علق]]، بعثتش آغاز شد و با نخستین آیات [[سوره مدثر]] ادامه یافت.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۲۹۸</ref> پیامبر(ص) ابتدا همسرش [[خدیجه]](س) و پسر عمویش [[علی(ع)]] را در جریان [[نبوت]] خویش قرار داد. سه سال بعد با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ}} ﴿۲۱۴﴾|ترجمه=و خویشان نزدیکت را هشدار ده.|سوره=[[سوره شعراء|شعراء]]|آیه=۲۱۴}} آشنایانش را از نبوت خود آگاه کرد و در همان سال با نزول آیه {{متن قرآن|{{قلم رنگ۱|سیاه|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ}} ﴿۹۴﴾|ترجمه=پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب|سوره=[[سوره حجر|حجر]]|آیه=۹۴}} نبوتش را علنی کرد. پیامبر(ص) نخستین بار در [[بازار عکاظ|بازار عُکاظ]] ،{{یادداشت| عُکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود.( نزدیک عرفات و فاصلهاش تا مکه، سه روز، و تا طائف، یک روز، راه بود) وجه تسمیه اش به عکاظ فخرفروشی مردم در این محل به یکدیگر بوده است.حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۴۲. مردم، روز نخست اول ذیالقعده، به بازار عکاظ میرفتند و بیست شب در آنجا اقامت میکردند.این بازار در این ایام پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت میگرفت و شعرا اشعار میخواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات میکردند و گاهی به عیش و نوش میپرداختند.این بازار در ده میلی طائف و در یکی از مراحل صنعا قرار داشت وچون همه شروط یک بازار مورد قبول فرهنگ جاهلی را دارا بود از اینرو بهعنوان بزرگترین بازار جاهلی شهرت داشت.ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۴۴۸ نشر دارصادر، بيروت، طبع سوم۱۴۱۴ق}}جایی که مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عدهای نیز در بلندیهای آن به بیان اشعار تازه و داستانهای گوناگون مشغول بودند، دعوت خویش را آشکار کرد.{{یادداشت| د ر پاره ای از منابع گزارش هایی مبنی برحضور پیامبر همراه برخی از یارانش در عکاظ وجود دارد اما تصریحی به تبلیغ و دعوت در عکاظ نشده است. ابن سعد، طبقات، ج۴، ص ۲۱۵. }}{{مدرک}} [[ابولهب]] و عدهای به پیروی از او پیامبر(ص) را آزار رساندند؛ اما [[ابوطالب]] در حمایت از پیامبر(ص) آنان را تنبیه کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷-۱۸.</ref> | ||