Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۱۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
واژه وِلایت را به معنای سرپرستی یا دوستی دانستهاند.<ref>رک: ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۵۵، زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۷۰۴، صاحب بن عباد، إسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغه، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۳۷۳.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] | واژه وِلایت را به معنای سرپرستی یا دوستی دانستهاند.<ref>رک: ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۵۵، زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۷۰۴، صاحب بن عباد، إسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغه، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۳۷۳.</ref> به گفته [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، حق مطلب این است که ولایت به معنای نصرت و یاری نیست؛ بلکه به معنای سرپرستی و مالکیت تدبیر است. این معنا، معنایی عمومی است و در تمامی مشتقات آن جریان دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۱۷.</ref> از نظر وی ولایت عبارت است از یک نوع قرب و نزدیکی که موجب نوع خاصی از حق تصرف و مالکیت تدبیر میشود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۲.</ref> [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی آملی]]، معنای اصلی ولایت را قرب و نزدیکی و لازمه آن را تصدی و سرپرستی امور یا نصرت و محبت دانسته است.<ref>جوادی آملی، ولایت در قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۲۰.</ref> از نظر [[فخرالدین طریحی|فَخْرُالدّین طُریحی]]، صاحب [[مجمع البحرین و مطلع النیرین (کتاب)|مجمع البحرین]]، وَلایت به تدبیر و قدرت و فعل اشاره دارد و به معنای محبت اهل بیت و پیروانشان، امتثال اوامر و نواهی آنان و تأسی به آنها در رفتار و اخلاق است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۶۲و۴۶۳، ذیل واژه ولا.</ref> | ||
از نظر [[فخرالدین طریحی|فَخْرُالدّین طُریحی]]، صاحب [[مجمع البحرین و مطلع النیرین (کتاب)|مجمع البحرین]]، وَلایت به تدبیر و قدرت و فعل اشاره دارد و به معنای محبت اهل بیت و پیروانشان، امتثال اوامر و نواهی آنان و تأسی به آنها در رفتار و اخلاق است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۶۲و۴۶۳، ذیل واژه ولا.</ref> | |||
واژه ولایت، گاه به فتح واو (وَلایت) و گاه با کسر واو (وِلایت) اسعتمال شده است. گروهی از لغویون وَلایت را در مورد پیوندهایی مانند خویشاوندی، محبت، وراثت و نصرت و یاری کردن به کار برده و وِلایت را به سرپرستی و زمامداری امور معنا کردهاند.<ref>نگاه کنید به ازهری، تهذیب اللغة، دار احیاءالتراث العربی، ج۱۵، ص۳۲۳؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۸۸۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۵۵، ذیل واژه ولا.</ref> از نظر سیبویه، دانشمند معروف [[علم نحو]] در قرن دوم قمری، هر دو واژه به معنای زمامداری و تدبیر امور است با این تفاوت که به لحاظ ساختار صرفی، وَلایت، مصدر و وِلایت اسم مصدر است.<ref>نگاه کنید به ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref> عدهای نیز هر دو را به معنای نصرت و یاری دانستهاند.<ref>نگاه کنید به ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۷؛ جوهری، الصحاح، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۲۵۳۰؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ۱۳۶۸ش، ج۱۳، ص۲۰۳ و۲۰۴.</ref> | واژه ولایت، گاه به فتح واو (وَلایت) و گاه با کسر واو (وِلایت) اسعتمال شده است. گروهی از لغویون وَلایت را در مورد پیوندهایی مانند خویشاوندی، محبت، وراثت و نصرت و یاری کردن به کار برده و وِلایت را به سرپرستی و زمامداری امور معنا کردهاند.<ref>نگاه کنید به ازهری، تهذیب اللغة، دار احیاءالتراث العربی، ج۱۵، ص۳۲۳؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۸۸۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۵۵، ذیل واژه ولا.</ref> از نظر سیبویه، دانشمند معروف [[علم نحو]] در قرن دوم قمری، هر دو واژه به معنای زمامداری و تدبیر امور است با این تفاوت که به لحاظ ساختار صرفی، وَلایت، مصدر و وِلایت اسم مصدر است.<ref>نگاه کنید به ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref> عدهای نیز هر دو را به معنای نصرت و یاری دانستهاند.<ref>نگاه کنید به ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۷؛ جوهری، الصحاح، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۲۵۳۰؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ۱۳۶۸ش، ج۱۳، ص۲۰۳ و۲۰۴.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۱۹: | ||
==اهمیت و جایگاه== | ==اهمیت و جایگاه== | ||
برخی واژه ولایت و همه مشتقات آن را در [[قرآن | برخی واژه ولایت و همه مشتقات آن را در [[قرآن]] یکی از پراستعمالترین واژهها عنوان کردهاند.<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۴۹.</ref> اگر چه مشتقات این واژه مانند «ولی» و «مولی» ۲۳۳ بار (۱۱۰ بار به صورت فعل و ۱۲۳ بار به صورت اسم) در معانی مختلفی در قرآن به کار رفته است؛<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۳.</ref> ولی واژه «ولایت» فقط دو بار در قرآن آمده است؛<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۵.</ref> یکی در آیه ۷۲ [[سوره انفال]] و دیگری در آیه ۴۴ [[سوره کهف]] که در هر دو [[آیه]] به صورت «وَلایت» استفاده شده است.<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۶-۱۹۸.</ref> | ||
آیه ۵۵ سوره مائده | آیه ۵۵ سوره مائده مشهور به [[آیه ولایت]] از مهمترین دلایل اثبات امامت [[حضرت علی]] است. این آیه به نظر بسیاری از علمای [[شیعه]] و برخی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] مانند [[زمخشری]]، [[محمد بن جریر بن یزید طبری|طبری]]، [[نیشابوری]]، [[فخر رازی]] در وصف [[حضرت علی(ع)]] نازل شده است.<ref>رحیمی اصفهانی، ولایت و رهبری، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۱۹-۱۲۱.</ref> | ||
روایات بسیاری،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸-۲۴، باب دَعائِم الاسلام.</ref> ولایت را از اساسیترین و مهمترین پایهها و [[ارکان دین اسلام]] برشمردهاند؛<ref>طاهری خرم آبادی، ولایت و رهبری در اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۱۲۶.</ref> زیرا شامل مساله سرپرستی و زمامداری امور دینی اعم از ظاهری و باطنی، جسمی و روحی، دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، عبادی و اجتماعی میشود؛ مسائلی که همه از شئون دین اسلام هستند و از اموریاند که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول الله(ص)]] بر آن ولایت داشته است.<ref>حسینی تهرانی، امام شناسی، ۱۴۲۶ش، ج۲، ص۲۰۶.</ref> | روایات بسیاری،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸-۲۴، باب دَعائِم الاسلام.</ref> ولایت را از اساسیترین و مهمترین پایهها و [[ارکان دین اسلام]] برشمردهاند؛<ref>طاهری خرم آبادی، ولایت و رهبری در اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۱۲۶.</ref> زیرا شامل مساله سرپرستی و زمامداری امور دینی اعم از ظاهری و باطنی، جسمی و روحی، دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، عبادی و اجتماعی میشود؛ مسائلی که همه از شئون دین اسلام هستند و از اموریاند که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول الله(ص)]] بر آن ولایت داشته است.<ref>حسینی تهرانی، امام شناسی، ۱۴۲۶ش، ج۲، ص۲۰۶.</ref> | ||