Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۱۱
ویرایش
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
==ویژگیهای تفسیر== | ==ویژگیهای تفسیر== | ||
برای تفسیر المیزان ویژگیهای بیان شده است که برخی از آنها از این قرار است: | |||
*'''تفسیر قرآن به قرآن:''' سبک تفسیر المیزان، تفسیر قرآن به قرآن است. به نظر برخی گرچه این روش قبلا نیز وجود داشته است امّا موارد استفاده از آن اندک بوده است. حال اینکه بنای تفسیر المیزان بر این است که در هر آیه این روش پیاده شود.<ref>استادی، آشنایی با تفاسیر، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۸.</ref> دیدگاه علامه این است که هر چند برای فهم قرآن استفاده از مباحث علمی و فلسفی و مانند آن کار نادرستی نیست ولی بر این باور است که برای فهم حقایق قرآن دو روش وجود دارد یکی اینکه ما در مسئلهای که قرآن متعرض آن است، بحثی علمی، یا فلسفی را آغاز کنیم، تا حق مطلب برایمان روشن و ثابت شود، آن وقت بگوئیم: آیه هم همین را میگوید، این روش هر چند که مورد پسند بحثهای علمی و نظری است، ولی قرآن آن را نمیپسندد (روح این روش در واقع همان تحمیل کردن چیزی بر قرآن از خارج قرآن است.) روش دوم اینکه برای فهم آن مسئله، و تشخیص مقصود هر آیه، از نظائر آن آیه کمک گرفته و منظور آیه را بدست آوریم، (آنگاه اگر بگوئیم علم هم همین را میگوید عیبی ندارد)، و این روشی است که میتوان آن را تفسیر خواند و خود قرآن آن را میپسندد؛ چون قرآن خود را تبیان کل شئ و روشنگر هر چیزی میداند، چگونه ممکن است که روشنگر خودش نباشد.<ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸.</ref> | *'''تفسیر قرآن به قرآن:''' سبک تفسیر المیزان، تفسیر قرآن به قرآن است. به نظر برخی گرچه این روش قبلا نیز وجود داشته است امّا موارد استفاده از آن اندک بوده است. حال اینکه بنای تفسیر المیزان بر این است که در هر آیه این روش پیاده شود.<ref>استادی، آشنایی با تفاسیر، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۸.</ref> دیدگاه علامه این است که هر چند برای فهم قرآن استفاده از مباحث علمی و فلسفی و مانند آن کار نادرستی نیست ولی بر این باور است که برای فهم حقایق قرآن دو روش وجود دارد یکی اینکه ما در مسئلهای که قرآن متعرض آن است، بحثی علمی، یا فلسفی را آغاز کنیم، تا حق مطلب برایمان روشن و ثابت شود، آن وقت بگوئیم: آیه هم همین را میگوید، این روش هر چند که مورد پسند بحثهای علمی و نظری است، ولی قرآن آن را نمیپسندد (روح این روش در واقع همان تحمیل کردن چیزی بر قرآن از خارج قرآن است.) روش دوم اینکه برای فهم آن مسئله، و تشخیص مقصود هر آیه، از نظائر آن آیه کمک گرفته و منظور آیه را بدست آوریم، (آنگاه اگر بگوئیم علم هم همین را میگوید عیبی ندارد)، و این روشی است که میتوان آن را تفسیر خواند و خود قرآن آن را میپسندد؛ چون قرآن خود را تبیان کل شئ و روشنگر هر چیزی میداند، چگونه ممکن است که روشنگر خودش نباشد.<ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۸.</ref> | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
*'''پرداختن به غرض سوره ها:''' به نظر علامه طباطبائی هر سوره برای بیان معنای خاصی چینش یافته است و غرض واحدی دارد که بدون بیان آن سوره تمام نمیشود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۶.</ref> به همین خاطر او در ابتدای هر یک از سورهها به بیان غرض و هدف آن سوره میپردازد. | *'''پرداختن به غرض سوره ها:''' به نظر علامه طباطبائی هر سوره برای بیان معنای خاصی چینش یافته است و غرض واحدی دارد که بدون بیان آن سوره تمام نمیشود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۶.</ref> به همین خاطر او در ابتدای هر یک از سورهها به بیان غرض و هدف آن سوره میپردازد. | ||
*پرداختن به همه ابعاد مورد نیاز در تفسیر آیات: گفته شده علامه در تفسیر آیات، به همه ابعاد آن از جمله ادبی، تاریخی و علمی آیات پرداخته و مورد بررسی قرار داده است.<ref>«امتیازات المیزان در گفتوگو با استاد محمدهادی معرفت»، ص۱۲۷.</ref> توجه علامه طباطبائی در المیزان به شبهات و اشکالات مطرح شده در دوران اخیر و تلاش برای انطباق دین با تحولات زمان را نیز از امتیازات این تفسیر دانستهاند.<ref>ایازی، «اندیشههای اجتماعی در تفسیر المیزان»، ص۷۸ - ۸۱.</ref> | |||
* | |||
*'''مقدم داشتن قرآن بر روایات:''' علامه طباطبائی در تفسیر خود با پیش فرض مقدم بودن قرآن بر روایات، هرگاه سیاق آیات را مخالف مضمون روایتها تشخیص داده، از پذیرش آن روایات اجتناب نموده است.<ref>صحرایی اردکانی، «نقد و بررسی حدیث در تفسیر المیزان»، ص۱۹۸و۱۹۹.</ref> | *'''مقدم داشتن قرآن بر روایات:''' علامه طباطبائی در تفسیر خود با پیش فرض مقدم بودن قرآن بر روایات، هرگاه سیاق آیات را مخالف مضمون روایتها تشخیص داده، از پذیرش آن روایات اجتناب نموده است.<ref>صحرایی اردکانی، «نقد و بررسی حدیث در تفسیر المیزان»، ص۱۹۸و۱۹۹.</ref> |