پرش به محتوا

نامه امام علی به شریح قاضی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
  | مؤید روایی  =
  | مؤید روایی  =
}}
}}
'''نامه امام علی به شُرَیح قاضی''' این نامه به خرید خانه‌ای، گران قیمت، توسط [[شریح بن حارث کندی|شریح قاضی]] و احضار وی نزد [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] اشاره دارد. امام(ع) پس از توبیخ شدید، نامه‌ای برای شریح می‌نویسد و او را به بی‌ارزشی دنیا و حساب و کتاب [[قیامت]] موعظه می‌کند. امام(ع) از شریح قاضی به عنوان یک کارگزار حکومتی انتظار دارد که زندگی اشرافی نداشته باشد چرا که قاضی در معرض اتهام است.
'''نامه امام علی به شُرَیح قاضی،''' نامه توبیخ‌آمیز [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] به [[شریح بن حارث کندی|شُریح بن حارث]] قاضی وقت کوفه، به دلیل خرید خانه‌ای گران‌قیمت.  


شریح قاضی که از سوی [[عمر بن خطاب]] به مقام [[قضاوت]] منصوب شده بود، در زمان امام(ع) با اجازه امام(ع) بر امر قضاوت ماندگار شد. مشروط بر آنکه حکمی را تنفیذ نکند مگر با اذن امام(ع). نامه امام(ع) به شریح قاضی علاوه بر [[نهج البلاغه|نهج‌البلاغه]] در کتاب امالی [[شیخ صدوق]] (متوفای ۳۸۱ق)، نسخه نهج‌البلاغه ابن مهذب (متوفای ۴۹۹ق) و برخی کتب [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] همچون [[دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم (کتاب)|دستور معالم الحکم]] نوشته قضاعی (متوفای ۴۵۴ق) و [[تذکرة الخواص من الامة فی ذکر خصائص الائمة (کتاب)|تذکرة‌الخواص]] اثر ابن جوزی (متوفای ۶۵۴ق) آمده است.<ref>قضاعی، دستور معالم الحکم، ۱۴۰۱ق، ص۱۱۰؛ ابن‌جوزی، تذكرة الخواص، ۱۳۷۶ش، ص۳۱۱.</ref>
امام علی در این نامه، شریح را به بی‌ارزشی دنیا و حساب و کتاب [[قیامت]] موعظه کرده است. همچنین از شریح به‌عنوان یک کارگزار حکومتی انتظار دارد که زندگی اشرافی نداشته باشد چرا که قاضی در معرض اتهام است.
 
این نامه، سومین نامه نهج‌البلاغه است. همچنین در [[الامالی (شیخ صدوق)|کتاب اَمالی شیخ صدوق]] و برخی کتب [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] همچون [[دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم (کتاب)|دستور معالم الحکم]] (متوفای ۴۵۴ق) و [[تذکرة الخواص من الامة فی ذکر خصائص الائمة (کتاب)|تذکرة‌الخواص]] اثر ابن‌جوزی (متوفای ۶۵۴ق) نیز آمده است.<ref>قضاعی، دستور معالم الحکم، ۱۴۰۱ق، ص۱۱۰؛ ابن‌جوزی، تذكرة الخواص، ۱۳۷۶ش، ص۳۱۱.</ref>


==اهمیت و جایگاه==
==اهمیت و جایگاه==
نامه امام(ع) به شریح قاضی را در راستای سیاست‌های کلی اداری به عنوان قاطعیت در برابر کارگزاران حکومتی برشمردند.<ref>محمدی ری شهری، دانش‌نامه امیرالمؤمنین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۳۵.</ref> شریح قاضی به عنوان خریدار خانه چون در معرض اتهام بود، امام(ع) این کار او را نپسندید.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۵۴.</ref> شریح قاضی قاضی کوفه بود. عمر بن خطاب او را به قضاوت کوفه گماشته بود.<ref>ذهبی، سير أعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۱۰۲.</ref> او در خلافت عثمان و [[حکومت امام علی(ع)|امام علی]] نیز در این منصب ابقا شد.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، ج۱۴، ص۲۹.</ref>  
نامه امام علی به شریح قاضی، را در راستای سیاست‌های کلی اداری به عنوان قاطعیت در برابر کارگزاران حکومتی برشمردند.<ref>محمدی ری شهری، دانش‌نامه امیرالمؤمنین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۳۵.</ref> شریح قاضی به عنوان خریدار خانه چون در معرض اتهام بود، امام(ع) این کار او را نپسندید.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۵۴.</ref>  


به گفته [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در شرح نهج‌البلاغه، حکومت امام(ع) بعد از دوران پرمخاطره [[عثمان بن عفان|عثمان]] و ریخت و پاش گسترده [[بیت المال|بیت‌المال]] بود که گروهی از سرشناسان جامعه اسلامی به زندگی پر زرق و برق روی آورده بودند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۵۴.</ref> لذا امام(ع) انتظار ندارد که قاضی او زندگی اشرافی داشته باشد.<ref>«[https://www.m-nasr.com/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-3 شرح نامه ۳]»،محمد نصر اصفهانی.</ref> امام(ع) برای متوقف ساختن این جریان در نامه‌های متعدد هشدار می‌دهد؛<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۵۴.</ref> و پس از نکوهش شریح، سندی عبرت‌آموز برای او تنظیم می‌کند تا ناپایداری دنیا و بی اعتباری دنیا را به وی نشان دهد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۴۲.</ref>
شریح، قاضی کوفه بود. [[عمر بن خطاب]] او را به قضاوت کوفه گماشته بود.<ref>ذهبی، سير أعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۱۰۲.</ref> او در خلافت عثمان و [[حکومت امام علی(ع)|حکومت امام علی(ع)]] در این منصب ابقا شد.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، ج۱۴، ص۲۹.</ref> طبق روایتی که در [[الکافی (کتاب)|الکافی]] نقل شده، هنگامی که امام علی(ع) شریح را به قضاوت نصب کرد، با او شرط کرد، هیچ حکمی را بدون هماهنگی با امام تنفیذ نکند.<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۴۰۷.</ref>
 
به گفته [[ناصر مکارم شیرازی|آیت‌الله مکارم شیرازی]] در شرح نهج‌البلاغه، حکومت امام علی(ع) بعد از دوران پرمخاطره [[عثمان بن عفان|عثمان]] و ریخت‌وپاش گسترده [[بیت المال|بیت‌المال]] بود که گروهی از سرشناسان جامعه اسلامی به زندگی پر زرق و برق روی آورده بودند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۵۴.</ref> لذا امام(ع) انتظار نداشت که قاضی او زندگی اشرافی داشته باشد.<ref>«[https://www.m-nasr.com/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-3 شرح نامه ۳]»،محمد نصر اصفهانی.</ref> امام(ع) برای متوقف ‌کردن این جریان در نامه‌های متعدد هشدار داد؛<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۵۴.</ref> و پس از نکوهش شریح، سندی عبرت‌آموز برای او تنظیم می‌کند تا ناپایداری و بی‌اعتباری دنیا را به وی نشان دهد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۴۲.</ref>


==زمینه و محتوای نامه==
==زمینه و محتوای نامه==
شريح قاضى در زمان حكومت حضرت(ع) خانه اى، گران قیمت، به مبلغ هشتاد دينار خريد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۴۲؛ جمعی از نویسنگان، دانشنامه امام علی(ع)ُ‌، ج۱، ص۱۸۳.</ref> امام(ع) پس از شنیدن خبر و اطمینان از خرید خانه‌ توسط شریح، او را احضار و توبیخ کرده و هشدار می‌دهد، به زودی مرگ به سراغش خواهد آمد و او را از این خانه خارج خواهد کرد.<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref> امام(ع) به شریح توصیه می‌کند که خرید خانه نباید از مال حرام باشد و الّا دچار خسارت‌های بزرگ در دنیا و آخرت خواهد شد.<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref>
شريح قاضى در زمان حكومت حضرت(ع) خانه‌اى، گران‌قیمت، به مبلغ هشتاد دينار خريد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۴۲؛ جمعی از نویسنگان، دانشنامه امام علی(ع)ُ‌، ج۱، ص۱۸۳.</ref> امام(ع) پس از شنیدن خبر و اطمینان از خرید خانه‌ توسط شریح، او را احضار و توبیخ کرده و هشدار داد، به زودی [[مرگ]] به سراغش خواهد آمد و او را از این خانه خارج خواهد کرد.<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref> امام(ع) به شریح توصیه کرد که خرید خانه نباید از [[مال حرام]] باشد و الّا دچار خسارت‌های بزرگ در دنیا و آخرت خواهد شد.<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref>


امام(ع) سندی بر بی رغبتی دنیا برای شریح نوشته و یادآور می‌شود، اگر شریح از مضمون سند مطلع بود در خرید خانه یک درهم هم هزینه نمی‌کرد.
امام(ع) سندی بر بی‌رغبتی دنیا برای شریح نوشته و یادآور شد، اگر شریح از مضمون سند مطلع بود در خرید خانه یک درهم هم هزینه نمی‌کرد. امام در آن سند معنوی، چهار حد برای خانه تعیین کرد: حدّ اوّل به آفات و بلاها، حدّ دوم به مصائب، حد سوم به هوس‌هاى تباهى‌آور و حد چهارم به شيطان گمراه‌كننده، بیان این حدود برای خطرات و چالش‌هایی است که به خریدار خواهد رسید.<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref>
امام(ع) در آن سند معنوی، چهار حد برای خانه تعیین کرد: حدّ اوّل به آفات و بلاها، حدّ دوم به مصائب، حد سوم به هوسهاى تباهى آور و حد چهارم به شيطان گمراه كننده، بیان این حدود برای خطرات و چالش‌هایی است که به خریدار خواهد رسید.<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref>


امام(ع) با عبرت از گذشتگان و جبارانی که بدن‌هایشان در زیر خاک پوسیده شده به شریح هشدار می‌دهد، خود را برای حساب قیامت آماده کند.<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref> در این نامه نکاتی همچون پرهیز از غفلت و غرور،<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۴۲.</ref> برحذر بودن از [[حب دنیا]] و کسب مال دنیا از راه [[مال حرام|حرام]] و [[رشوه]] گرفتن در [[احکام شرعی|احکام]]<ref>ابن میثم، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۴۴.</ref> در برخی از شروح بیان شده است.
امام(ع) با عبرت از گذشتگان و جبارانی که بدن‌هایشان در زیر خاک پوسیده شده به شریح هشدار می‌دهد، خود را برای حساب قیامت آماده کند.<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref> در این نامه نکاتی همچون پرهیز از غفلت و غرور،<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۴۲.</ref> برحذر بودن از [[حب دنیا|حُب دنیا]] و کسب مال دنیا از راه [[مال حرام|حرام]] و [[رشوه|رشوه‌گرفتن]] در [[احکام شرعی|احکام]]<ref>ابن میثم، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۴۴.</ref> در برخی از شروح بیان شده است.


==سند نامه==
==سند نامه==
نامه امام به شریح در کتاب امالی شیخ صدوق (متوفای ۳۸۲)<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۳۱۱.</ref> با اندک تفاوت<ref>حسینی خطیب، مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۱۸۸.</ref> و در نسخه ابن مهذب (متوفای ۴۹۹ق) آمده است.<ref>ابن مهذب، نسخه نهج‌البلاغه، ۱۴۰۶ق، ص۲۳۰.</ref> همچنین [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] (متوفای ۱۰۳۱ق) در کتاب اربعین،<ref>شیخ بهایی، اربعین، ۱۴۳۱ق، ص۲۲۶.</ref> ابن جوزی (متوفای ۶۵۴) در [[تذکرة الخواص من الامة فی ذکر خصائص الائمة (کتاب)|تذکرةالخواص]]<ref>ابن‌جوزی، تذكرة الخواص، ۱۳۷۶ش، ص۳۱۱.</ref> و قضاعی (متوفای ۴۵۴ق) در [[دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم (کتاب)|دستور معالم الحکم]]<ref>قضاعی، دستور معالم الحکم، ۱۴۰۱ق، ص۱۱۰.</ref> از جمله علمایی هستند که نامه امام را با تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای (که نشان می‌دهد آن را از منبع دیگرى قبل از نهج‌البلاغه گرفته‌اند)، در کتاب خود آوردند.<ref>حسینی خطیب، مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۱۸۸؛ مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۴۱.</ref>  
نامه امام به شریح در کتاب [[الامالی (شیخ صدوق)|امالی شیخ صدوق]] (متوفای ۳۸۲)<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۳۱۱.</ref> با اندک تفاوت<ref>حسینی خطیب، مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۱۸۸.</ref> و در نسخه ابن‌مهذب (متوفای ۴۹۹ق) آمده است.<ref>ابن مهذب، نسخه نهج‌البلاغه، ۱۴۰۶ق، ص۲۳۰.</ref> همچنین [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] (متوفای ۱۰۳۱ق) در کتاب اربعین،<ref>شیخ بهایی، اربعین، ۱۴۳۱ق، ص۲۲۶.</ref> ابن‌جوزی (متوفای ۶۵۴) در [[تذکرة الخواص من الامة فی ذکر خصائص الائمة (کتاب)|تذکرةالخواص]]<ref>ابن‌جوزی، تذكرة الخواص، ۱۳۷۶ش، ص۳۱۱.</ref> و قضاعی (متوفای ۴۵۴ق) در [[دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم (کتاب)|دستور معالم الحکم]]<ref>قضاعی، دستور معالم الحکم، ۱۴۰۱ق، ص۱۱۰.</ref> از جمله کسانی هستند که نامه امام را با تفاوت‌هایی در کتاب خود آوردند.<ref>حسینی خطیب، مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۱۸۸؛ مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۴۱.</ref>  
به گفته [[حسن حسن‌زاده آملی|علامه حسن زاده]]، شیخ بهایی سند این نامه را از اساتید و راویان بزرگ نقل کرده است و لذا در سند آن هیچ مناقشه ای نیست.<ref>حسن زاده آملی، تکمله شرح منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ۱۳۶۴ش، ج۱۷، ص۱۰۸.</ref>  
 
این نامه در نسخه‌های [[سید علی‌نقی فیض‌الاسلام|فیض‌الاسلام]]،<ref>فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ش، ص۸۳۳.</ref> [[محمد دشتی|دشتی]]،<ref>دشتی، ترجمه نهج‌البلاغه، ۱۳۷۹ش، ص٤۸۰.</ref> صبحی صالح،<ref>صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹.</ref> عبده،<ref>عبده، شرح نهج‌البلاغه، قاهره، ص۴.</ref> ابن ابی‌الحدید<ref> ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، قم، ج۱۴، ص۲۷.</ref> جزو سومین نامه‌های نهج‌البلاغه ثبت شده است.
به گفته [[حسن حسن‌زاده آملی|علامه حسن‌زاده]]، شیخ بهایی سند این نامه را از اساتید و راویان بزرگ نقل کرده برای همین در سند آن مناقشه‌ای نیست.<ref>حسن زاده آملی، تکمله شرح منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ۱۳۶۴ش، ج۱۷، ص۱۰۸.</ref> این نامه در نسخه‌های نهج‌البلاغه، سومین نامه است.<ref>فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۷۸ش، ص۸۳۳؛ دشتی، ترجمه نهج‌البلاغه، ۱۳۷۹ش، ص٤۸۰؛ صبحی صالح، تصحیح نهج‌البلاغه، ۱۴۲۶ق، ص۵۴۹؛ عبده، شرح نهج‌البلاغه، قاهره، ص۴؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، قم، ج۱۴، ص۲۷.</ref>  


==متن و ترجمه==
==متن و ترجمه==