confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹
ویرایش
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اخلاق-عمودی}} | {{اخلاق-عمودی}} | ||
'''إفْتِرا''' از [[گناهان کبیره]] بهمعنای دروغسازی و نسبتدادن آن به اشخاص است؛ طوری که موجب ناخشنودی شنوندهاش گردد. افترا زدن [[حرام]] است. گفته شده افترا [[دروغ|دروغی]] است که از روی عمد گفته میشود و افتراگو کسی است که به دروغ بودن حرفش یقین دارد. قرآن | '''إفْتِرا''' از [[گناهان کبیره]] بهمعنای [[دروغ|دروغسازی]] و نسبتدادن آن به اشخاص است؛ طوری که موجب ناخشنودی شنوندهاش گردد. افترا زدن [[حرام]] است. گفته شده افترا [[دروغ|دروغی]] است که از روی عمد گفته میشود و افتراگو کسی است که به دروغ بودن حرفش یقین دارد. [[قرآن]] افترا را عملی ناپسند و [[ظلم]] در [[حقالناس|حق دیگران]] میداند و از آن بهعنوان گناهی بزرگ یاد میکند و افترازنندگان را از ظالمترین افراد معرفی میکند. | ||
افترا دروغی است که افتراگو آن را علیه دیگران به کار میبرد؛ اما دروغ گاهی در حق خود است و گاهی در حق دیگران. | افترا دروغی است که افتراگو آن را علیه دیگران به کار میبرد؛ اما دروغ گاهی در حق خود است و گاهی در حق دیگران. | ||
در [[فقه|فقه اسلامی]] افترا مجازات دارد و در صورتی که به شخصی افترا به [[زنا]] و [[لواط]] زده شود، [[حد شرعی|مجازات شرعی]] آن زدن هشتاد ضربه شلاق به افترازننده است و در مواردی که موضوع آن حدآور نباشد باعث ثبوت [[تعزیر]] است. همچنین افترا یکی از دلایل حرام بودن [[بدعت|تشریع در دین]] و مراجعه به [[کهانت#حکم فقهی|کاهن]] و ترتیب اثر دادن به گفتههای اوست. | در [[فقه|فقه اسلامی]] افترا مجازات دارد و در صورتی که به شخصی افترا به [[زنا]] و [[لواط]] زده شود، [[حد شرعی|مجازات شرعی]] آن زدن هشتاد ضربه [[تازیانه|شلاق]] به افترازننده است و در مواردی که موضوع آن حدآور نباشد باعث ثبوت [[تعزیر]] است. همچنین افترا یکی از دلایل [[حرام]] بودن [[بدعت|تشریع در دین]] و مراجعه به [[کهانت#حکم فقهی|کاهن]] و ترتیب اثر دادن به گفتههای اوست. | ||
برخی از عالمان دینی با استناد به عبارت «بَاهِتُوهُمْ» در [[حدیث مباهته|حَدیث مُباهِته]]، افترا به اهل [[بدعت]] را بهدلیل وجود مصلحت، لازم و آن را [[مباح|جایز]] دانستهاند؛ با این حال اکثر [[مجتهد|فقیهان]]، این برداشت را ناصحیح دانسته و [[حدیث]] را به «قانعکردن اهل بدعت با استدلالهای محکم» معنا کردهاند. | برخی از عالمان دینی با استناد به عبارت «بَاهِتُوهُمْ» در [[حدیث مباهته|حَدیث مُباهِته]]، افترا به اهل [[بدعت]] را بهدلیل وجود مصلحت، لازم و آن را [[مباح|جایز]] دانستهاند؛ با این حال اکثر [[مجتهد|فقیهان]]، این برداشت را ناصحیح دانسته و [[حدیث]] را به «قانعکردن اهل بدعت با استدلالهای محکم» معنا کردهاند. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
افترا را دروغسازی<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۰۱؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۱۷۱.</ref> بدون دلیل<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنمنظور، لسان العرب، ذیل واژه «فری»؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فری».</ref> و نسبت دادن آن به دیگری دانستهاند،<ref>برای نمونه نمونه نگاه کنید به طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۲۹؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فری».</ref> بهطوری که باعث تعجب و حیرت در شنوندهاش گردد<ref>برای نمونه نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۹۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۲۹.</ref> هرچند این نسبتدادن برخاسته از اعتقاد افترا زننده باشد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۸؛ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۸۳.</ref> [[فخرالدین طریحی|فخرالدین طُریحی]]، از [[تفسیر قرآن|مفسران قرآن کریم]] در [[قرن یازدهم هجری قمری|قرن یازده قمری]]، در کتابِ [[مجمع البحرین و مطلع النیرین (کتاب)|مجمع البحرین]] واژه «دروغ بزرگ» را در معنای افترا آورده است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۲۹.</ref> همچنین در کتابهای لغوی افترا و دروغ از | افترا را دروغسازی<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۰۱؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۱۷۱.</ref> بدون دلیل<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنمنظور، لسان العرب، ذیل واژه «فری»؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فری».</ref> و نسبت دادن آن به دیگری دانستهاند،<ref>برای نمونه نمونه نگاه کنید به طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۲۹؛ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه «فری».</ref> بهطوری که باعث تعجب و حیرت در شنوندهاش گردد<ref>برای نمونه نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۹۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۳۲۹.</ref> هرچند این نسبتدادن برخاسته از اعتقاد افترا زننده باشد.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۸؛ مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۸۳.</ref> [[فخرالدین طریحی|فخرالدین طُریحی]]، از [[تفسیر قرآن|مفسران قرآن کریم]] در [[قرن یازدهم هجری قمری|قرن یازده قمری]]، در کتابِ [[مجمع البحرین و مطلع النیرین (کتاب)|مجمع البحرین]] واژه «دروغ بزرگ» را در معنای افترا آورده است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۲۹.</ref> همچنین در کتابهای لغوی افترا و دروغ از واژههایی است که در بیان معنای واژه [[بهتان|بُهتان]] به کار رفته است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه «بهت»؛ حمیری، شمس العلوم، ۱۴۲۰ق، ذیل واژه «بهتان».</ref> | ||
[[عبدالله | [[عبدالله جوادی آملی]] ([[سال ۱۳۱۲ هجری شمسی|۱۳۱۲ش]])، در کتاب [[تحریر الاصول (کتاب)|تحریر الاصول]] ([[تقریرنویسی|تقریراتِ]] [[درس خارج|درس خارجِ]] [[اصول فقه]] [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]]) افترا را بهمعنای نسبت دادنِ هر آنچه که [[دروغ]] و غیر واقعی است، میداند اما آنچه که دروغ بودنش مسلّم و قطعی نیست را افترا نمینامد؛ بلکه آن را مشکوک الافتراء نامیده است.<ref>امام خمینی، تحریر الاصول، ۱۴۴۰ق، ج۳، ص۱۲۲.</ref> | ||
==جایگاه== | ==جایگاه== | ||
گفته شده واژگان [[شرک]]<ref>سوره نساء آیه ۴۸.</ref> [[دروغ|کذب]]<ref>سوره نساء آیه ۵۰..</ref> و [[ظلم]]<ref>سوره یونس آیه ۳۸.</ref> از مصادیق پرکاربرد واژه افترا در قرآن | گفته شده واژگان [[شرک]]<ref>سوره نساء آیه ۴۸.</ref> [[دروغ|کذب]]<ref>سوره نساء آیه ۵۰..</ref> و [[ظلم]]<ref>سوره یونس آیه ۳۸.</ref> از مصادیق پرکاربرد واژه افترا در [[قرآن]] است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ۱۴۱۲ق، ص۶۳۵.</ref> افترا در آیات قرآن بیشتر در مواردی نظیر ساختگی بودن رابطه [[پیامبران]] با [[خدا]] و شریک داشتن خدا بهکار رفته است و افترا زنندگان معتقدند یگانه بودن خدا صرفا یک ادعاست.<ref>سوره انعام آیه ۱۳۷و ۲۴و ۲۱.</ref> | ||
قرآن کریم افترا را از صفات و ویژگیهای کافران<ref>سوره اعراف آیه ۳۷.</ref> و [[شرک|مشرکان]]<ref>سوره انعام آیه ۹۳ .</ref> معرفی میکند و از افترا با عناوینی نظیر گناهِ آشکار<ref>سوره نساء آیه ۵۰ .</ref> گناهِ عظیم<ref>سوره نساء آیه ۴۸.</ref> و ظلم و انحراف از حق<ref>سوره فرقان آیه ۴.</ref> تعبیر میکند؛ همچنین افترا گویان (مُفتَری) ظالمترین و ستمکارترین انسانها<ref>سوره انعام آیه ۹۳.</ref> و نیز مجرم<ref>سوره آل عمران آیه ۹۴؛ سوره یونسآیه ۱۷؛ سوره هود آیه ۳۵ .</ref> و زیانکار<ref>سوره انعام آیه ۱۴۰؛ سوره اعراف آیه ۵۲؛ سوره آل عمران آیه ۹۴.</ref> شناخته شدهاند. قرآن ضمن نهی انسانها از افترا زدن به خدا<ref>سوره نحل آیه ۱۱۶.</ref> و خلق او<ref>سوره ممتحنه آیه ۱۲.</ref> افترا زنندگان را لعن و نفرین کرده<ref>سوره هود آیه ۱۸.</ref> و جایگاه آنان را جهنم<ref>سوره عنکبوت آیه ۶۸؛ سوره نحل آیه ۶۲.</ref> دانسته است. | قرآن کریم افترا را از صفات و ویژگیهای [[کفر|کافران]]<ref>سوره اعراف آیه ۳۷.</ref> و [[شرک|مشرکان]]<ref>سوره انعام آیه ۹۳ .</ref> معرفی میکند و از افترا با عناوینی نظیر گناهِ آشکار<ref>سوره نساء آیه ۵۰ .</ref> گناهِ عظیم<ref>سوره نساء آیه ۴۸.</ref> و ظلم و انحراف از حق<ref>سوره فرقان آیه ۴.</ref> تعبیر میکند؛ همچنین افترا گویان (مُفتَری) ظالمترین و ستمکارترین انسانها<ref>سوره انعام آیه ۹۳.</ref> و نیز مجرم<ref>سوره آل عمران آیه ۹۴؛ سوره یونسآیه ۱۷؛ سوره هود آیه ۳۵ .</ref> و زیانکار<ref>سوره انعام آیه ۱۴۰؛ سوره اعراف آیه ۵۲؛ سوره آل عمران آیه ۹۴.</ref> شناخته شدهاند. قرآن ضمن نهی انسانها از افترا زدن به خدا<ref>سوره نحل آیه ۱۱۶.</ref> و خلق او<ref>سوره ممتحنه آیه ۱۲.</ref> افترا زنندگان را لعن و نفرین کرده<ref>سوره هود آیه ۱۸.</ref> و جایگاه آنان را جهنم<ref>سوره عنکبوت آیه ۶۸؛ سوره نحل آیه ۶۲.</ref> دانسته است. | ||
در [[حدیث|روایات اسلامی]] نیز واژه افترا بیشتر درباره رد عقاید باطل افرادی بهکاررفته است که در راه شناخت [[توحید ذاتی|ذات]] و [[توحید صفاتی|صفات]] خدا قائل به [[تشبیه و تنزیه (کلامی و عرفانی)|تَشْبیهْ]] شدهاند.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۱۰۰.</ref> | در [[حدیث|روایات اسلامی]] نیز واژه افترا بیشتر درباره رد عقاید باطل افرادی بهکاررفته است که در راه شناخت [[توحید ذاتی|ذات]] و [[توحید صفاتی|صفات]] خدا قائل به [[تشبیه و تنزیه (کلامی و عرفانی)|تَشْبیهْ]] شدهاند.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۱۰۰.</ref> | ||
از دیدگاه فقها افترا نوع خاصی از دروغ است<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، المؤسوعة الفقهیه، ۱۳۲۳ق، ج۱۵، ص۲۶۲.</ref> و ادله کبیره بودن دروغ و نهی از آن شامل افترا نیز میشود.<ref>تبریزی، ارشاد الطالب، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref> [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، از [[مجتهد|فقیهان]] قرن سیزدهم قمری، در کتاب [[مکاسب (کتاب)|المکاسب]] در استدلال به کبیره بودن دروغ به [[آیه ۱۰۵ سوره نحل]]{{یاد|إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ»؛ دروغ را آن کسانی به خدا میبندند که ایمان به آیات خدا ندارند و این کافران البته خود مردمی دروغگویند.}} استناد میکند؛ به گفتهٔ وی افترا از اقسام دروغ است و بیان میدارد که خداوند فرد دروغگو را غیر مؤمن به آیات الهی و کافر به آنها قرار داده است.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۴.</ref> از افترا در کتابهای فقهی در بخشهایی نظیر [[حد شرعی|حدود]] ([[زنا#راههای اثبات|شهادت به زنا]])<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۴۳۸.</ref> و عبادات ([[مبطلات روزه]])<ref>یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۵۴۹.</ref> سخن گفته شده است. | از دیدگاه [[مجتهد|فقها]] افترا نوع خاصی از دروغ است<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، المؤسوعة الفقهیه، ۱۳۲۳ق، ج۱۵، ص۲۶۲.</ref> و ادله کبیره بودن دروغ و نهی از آن شامل افترا نیز میشود.<ref>تبریزی، ارشاد الطالب، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref> [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، از [[مجتهد|فقیهان]] قرن سیزدهم قمری، در کتاب [[مکاسب (کتاب)|المکاسب]] در استدلال به کبیره بودن دروغ به [[آیه ۱۰۵ سوره نحل]]{{یاد|إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ»؛ دروغ را آن کسانی به خدا میبندند که ایمان به آیات خدا ندارند و این کافران البته خود مردمی دروغگویند.}} استناد میکند؛ به گفتهٔ وی افترا از اقسام دروغ است و بیان میدارد که خداوند فرد دروغگو را غیر مؤمن به آیات الهی و کافر به آنها قرار داده است.<ref>انصاری، المکاسب، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۴.</ref> از افترا در کتابهای فقهی در بخشهایی نظیر [[حد شرعی|حدود]] ([[زنا#راههای اثبات|شهادت به زنا]])<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۴۳۸.</ref> و عبادات ([[مبطلات روزه]])<ref>یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۵۴۹.</ref> سخن گفته شده است. | ||
ماده ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) به بررسی جرم افترا و شرح آن پرداخته است.<ref>[https://davoudabadi.ir/page/3176849/%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D9%87%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%AA%DA%A9-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA «فصل بیست و هفتم - افترا و توهین و هتک حرمت»]، وبگاه مهدی دولت آبادی.</ref> | ماده ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) به بررسی جرم افترا و شرح آن پرداخته است.<ref>[https://davoudabadi.ir/page/3176849/%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D9%87%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%AA%DA%A9-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA «فصل بیست و هفتم - افترا و توهین و هتک حرمت»]، وبگاه مهدی دولت آبادی.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==حکم و مجازات شرعی افترا== | ==حکم و مجازات شرعی افترا== | ||
افترا [[حرام]] و از جمله [[گناهان کبیره | افترا [[حرام]] و از جمله [[گناهان کبیره]] شناخته شده است<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، المؤسوعة الفقهیه، ۱۳۲۳ق، ج۱۵، ص۲۶۱.</ref> که موجب هتک حیثیت و شرافت افراد جامعه میشود.<ref>پاد، حقوق کیفری اختصاصی، ۱۳۵۲، ج۱، ص۲۰ و ۳۲۱.</ref> علامه طباطبایی در ذیل [[آیه ۵۸ سوره احزاب]]، افترا و بهتان را از جمله گناهانی میداند که عقل انسان، زشتی آن را بدون نیاز به صدور نهی از جانب خدا درک میکند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۳۹.</ref> | ||
[[سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]]، ([[سال ۱۲۷۸ هجری شمسی|۱۲۷۸ش]]-[[سال ۱۳۷۱ هجری شمسی|۱۳۷۱ش]])، [[آیه ۳۳ سوره اعراف]]{{یاد|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ بگو که خدای من هر گونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در نهان و گناهکاری و ظلم به ناحق و شرک به خدا را که بر آن شرک هیچ دلیلی نفرستاده است و این که چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت دهید، همه را حرام کرده است.}} را دلیل بر حرام و گناه بودن افترا میداند که خداوند در قرآن اینگونه گناهان را با عنوان پلیدی و [[فحشا]] یاد کرده است.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، مکتبة الداوری، ج۱، ص۹۶.</ref> خویی همچنین افترا را بهعنوان یکی از دلایل حرام بودن رجوع به کاهن و ترتیب اثر دادن به گفتههای وی میداند.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، مکتبة الداوری، ج۱،ص۶۴۱.</ref> | [[سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]]، ([[سال ۱۲۷۸ هجری شمسی|۱۲۷۸ش]]-[[سال ۱۳۷۱ هجری شمسی|۱۳۷۱ش]])، [[آیه ۳۳ سوره اعراف]]{{یاد|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ بگو که خدای من هر گونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در نهان و گناهکاری و ظلم به ناحق و شرک به خدا را که بر آن شرک هیچ دلیلی نفرستاده است و این که چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت دهید، همه را حرام کرده است.}} را دلیل بر حرام و گناه بودن افترا میداند که خداوند در قرآن اینگونه گناهان را با عنوان پلیدی و [[فحشا]] یاد کرده است.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، مکتبة الداوری، ج۱، ص۹۶.</ref> خویی همچنین افترا را بهعنوان یکی از دلایل حرام بودن رجوع به کاهن و ترتیب اثر دادن به گفتههای وی میداند.<ref>خویی، مصباح الفقاهه، مکتبة الداوری، ج۱،ص۶۴۱.</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]:{{سخ}}هرکسی که بر ضرر مؤمنی حرفی زند و قصدش از این حرف این باشد که او را بدچهره و زشت کند و وجاهت اجتماعی او را از بین ببرد، برای اینکه او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از حمایت و دوستی خودش خارج میکند و در حمایت شیطان قرار میدهد، شیطان هم او را قبول نمیکند.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۸.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]:{{سخ}}هرکسی که بر ضرر مؤمنی حرفی زند و قصدش از این حرف این باشد که او را بدچهره و زشت کند و وجاهت اجتماعی او را از بین ببرد، برای اینکه او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از حمایت و دوستی خودش خارج میکند و در حمایت شیطان قرار میدهد، شیطان هم او را قبول نمیکند.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۸.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
افترا در کلام فقها مطلق نسبت دادن دروغ به دیگری است که ممکن است [[حد شرعی|مجازات شرعی]] آن یکی از موارد زیر باشد: | افترا در کلام فقها مطلق نسبت دادن دروغ به دیگری است که ممکن است [[حد شرعی|مجازات شرعی]] آن یکی از موارد زیر باشد: | ||
#[[حد شرعی|ثبوت حد]]: و آن در صورتی است که موضوع مورد افترا از موارد ثبوت حد باشد نظیر [[تهمت]] به [[زنا]] یا [[لواط]] که از آن به [[قذف]] تعبیر مى شود.<ref>موسوی سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۸، ص۲۴.</ref> در [[حدیث|روایات اسلامی]] افترا معادل [[قذف]] است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱۰،ص۶۵؛ محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۲۵۱۲.</ref> و حد آن هشتاد ضربه شلاق است.<ref>موسوی سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۸، ص۲۴.</ref> مستند این حکم حدیثی از [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] بیان شده است.<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱۰، ص۷۳.</ref> | #[[حد شرعی|ثبوت حد]]: و آن در صورتی است که موضوع مورد افترا از موارد ثبوت حد باشد نظیر [[تهمت]] به [[زنا]] یا [[لواط]] که از آن به [[قذف]] تعبیر مى شود.<ref>موسوی سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۸، ص۲۴.</ref> در [[حدیث|روایات اسلامی]] افترا معادل [[قذف]] است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱۰،ص۶۵؛ محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۲۵۱۲.</ref> و [[حد شرعی|حد]] آن هشتاد ضربه [[تازیانه|شلاق]] است.<ref>موسوی سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۸، ص۲۴.</ref> مستند این حکم حدیثی از [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] بیان شده است.<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۳۶۵ش، ج۱۰، ص۷۳.</ref> | ||
#[[تعزیر|ثبوت تعزیر]]: افترا بر [[مؤمن|مؤمنین]]، [[حرام]] و [[ادله اربعه|دلیل فقهی]] بر کبیره بودنش [[اجماع]] فقها بیان شده است.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۱۴۹.</ref> حد افترا بر مؤمن اگر از مواردی نباشد که موجب ثبوت حد است نظیر قذف به زنا، تعزیر است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۱۶؛ گلپایگانی، الدر المنضود، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۴۰.</ref> همچنین در روایات بیان شده است که اگر کسی [[کفر|کافری]] ([[کافر ذمی]]) را قذف کند، حدی بر قذف کننده جاری نمیشود اما [[تعزیر]] میشود.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۴۱.</ref> فقها نیز در بیان حکم شرایط مقذوف (کسیکه مورد افترا واقع شده) این حدیث را دلیل حکمِ فقهی خویش قرار دادهاند.<ref>بهعنوان نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۱۷.</ref> | #[[تعزیر|ثبوت تعزیر]]: افترا بر [[مؤمن|مؤمنین]]، [[حرام]] و [[ادله اربعه|دلیل فقهی]] بر کبیره بودنش [[اجماع]] فقها بیان شده است.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۱۴۹.</ref> حد افترا بر مؤمن اگر از مواردی نباشد که موجب ثبوت حد است نظیر قذف به زنا، تعزیر است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۱۶؛ گلپایگانی، الدر المنضود، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۴۰.</ref> همچنین در روایات بیان شده است که اگر کسی [[کفر|کافری]] ([[کافر ذمی]]) را قذف کند، حدی بر قذف کننده جاری نمیشود اما [[تعزیر]] میشود.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۴۱.</ref> فقها نیز در بیان حکم شرایط مقذوف (کسیکه مورد افترا واقع شده) این حدیث را دلیل حکمِ فقهی خویش قرار دادهاند.<ref>بهعنوان نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۴۱۷.</ref> | ||
#[[مبطلات روزه|باطل شدن روزه]]: بنابر نظر گروهی از فقیهان، دروغبستن به خدا، رسول خدا(ص) و [[امامان شیعه|ائمه(ع)]]<ref>یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۵۴۹.</ref> و همچنین [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] و سایر پیامبران و جانشینان آنها<ref>نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۶، ص۲۲۶؛ یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۵۵۰.</ref> درحال [[روزه]]، موجب باطل شدن روزه است.<ref>نراقی، مستند الشیعه، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> | #[[مبطلات روزه|باطل شدن روزه]]: بنابر نظر گروهی از فقیهان، دروغبستن به خدا، رسول خدا(ص) و [[امامان شیعه|ائمه(ع)]]<ref>یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۵۴۹.</ref> و همچنین [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] و سایر پیامبران و جانشینان آنها<ref>نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۶، ص۲۲۶؛ یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۵۵۰.</ref> درحال [[روزه]]، موجب باطل شدن روزه است.<ref>نراقی، مستند الشیعه، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> |