پرش به محتوا

رجعت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
'''رَجعَت'''، به معنای زنده‌شدن گروهی از مردگان، پیش از [[قیامت]] است. رجعت از اعتقادات اختصاصی امامیه است و برای اثبات آن به [[قرآن]] و [[حدیث|روایات]] استناد کرده‌اند. همچنین آن را از [[ضروری مذهب|ضروریات مذهب شیعه]] دانسته و بر حقانیت آن ادعای [[اجماع]] کرده‌اند. بیشتر عالمان امامیه رجعت را با زمان [[قیام امام مهدی(ع)|قیام]] و [[ظهور امام زمان|ظهور حضرت مهدی(ع)]] همزمان می‌دانند.
'''رَجعَت'''، به معنای زنده‌شدن گروهی از مردگان، پیش از [[قیامت]] است. رجعت از اعتقادات اختصاصی امامیه است و برای اثبات آن به [[قرآن]] و [[حدیث|روایات]] استناد کرده‌اند. همچنین آن را از [[ضروری مذهب|ضروریات مذهب شیعه]] دانسته و بر حقانیت آن ادعای [[اجماع]] کرده‌اند. بیشتر عالمان امامیه رجعت را با زمان [[قیام امام مهدی(ع)|قیام]] و [[ظهور امام زمان|ظهور حضرت مهدی(ع)]] همزمان می‌دانند.


[[امامیه]] با آن که اصل رجعت را با استناد به روایات [[تواتر|متواتر]] مُسلَم گرفته‌اند، اما در جزئیات و چگونگی آن نظرات مختلفی دارند. برخی بر این باورند که رجعت‌کنندگان با همان بدن‌هایی که در زندگی دنیا بوده‌اند دوباره رجعت می‌کنند. برخی نیز گفته‌اند با [[بدن برزخی|بدن‌ مثالی]] رجعت می‌کنند. برخی نیز معتقدند که اصل رجعت مورد اتفاق است، ولی علم به جزئیات و چگونگی آن نزد خدا و اولیائش است.
[[امامیه]] با آن که اصل رجعت را با استناد به روایات [[تواتر|متواتر]] پذیرفته‌اند، اما در جزئیات و چگونگی آن نظرات مختلفی دارند.  


براساس برخی روایات، [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] نخستین کسی است که رجعت می‌کند. همچنین برپایه برخی روایات، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و سایر [[امامان شیعه|ائمه(ع)]]، [[مؤمن|مؤمنان]] و [[شهادت|شهداء]]، [[اصحاب کهف]]، [[یوشع (پیامبر)|یوشع]]، [[مؤمن آل فرعون]] و برخی زنان مانند [[ام ایمن|ام‌ایمن]]، [[حبابه والبیه]]، [[سمیه دختر خباط|سمیه]] و [[صیانة ماشطة]]، از رجعت‌کنندگانند. دشمنان اهل‌بیت(ع)، دشمنان [[پیامبران]] و نیز [[منافق|منافقان]] از جمله کسانی‌اند که با توجه به برخی روایات، رجعت می‌کنند و از آن‌ها انتقام گرفته می‌شود.
برخی بر این باورند که رجعت‌کنندگان با همان بدن‌هایی که در زندگی دنیا بوده‌اند دوباره رجعت می‌کنند. برخی نیز گفته‌اند با [[بدن برزخی|بدن‌ مثالی]] رجعت می‌کنند. برخی نیز معتقدند که اصل رجعت مورد اتفاق است، ولی علم به جزئیات و چگونگی آن نزد خدا و اولیائش است.
 
براساس برخی روایات، نخستین کسی که رجعت می‌کند،  [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] است. همچنین برپایه برخی روایات، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و سایر [[امامان شیعه|ائمه(ع)]]، [[مؤمن|مؤمنان]] و [[شهادت|شهداء]]، [[اصحاب کهف]]، [[یوشع (پیامبر)|یوشع]]، [[مؤمن آل فرعون]] و برخی زنان مانند [[ام ایمن|ام‌ایمن]]، [[حبابه والبیه]]، [[سمیه دختر خباط|سمیه]] و [[صیانة ماشطة]]، از رجعت‌کنندگانند. دشمنان اهل‌بیت(ع)، دشمنان [[پیامبران]] و نیز [[منافق|منافقان]] از جمله کسانی‌اند که با توجه به برخی روایات، رجعت می‌کنند و از آن‌ها انتقام گرفته می‌شود.


آثاری پیرامون رجعت نگارش یافته است. کتاب [[الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة (کتاب)|الإیقاظ من الهُجعة بالبرهان علی الرَجعة]]، تألیف [[شیخ حر عاملی|حُر عاملی]] و کتاب [[الشیعة و الرجعة (کتاب|الشیعة و الرجعة]]، اثر [[محمدرضا طبسی نجفی]] از جمله این آثارند.
آثاری پیرامون رجعت نگارش یافته است. کتاب [[الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة (کتاب)|الإیقاظ من الهُجعة بالبرهان علی الرَجعة]]، تألیف [[شیخ حر عاملی|حُر عاملی]] و کتاب [[الشیعة و الرجعة (کتاب|الشیعة و الرجعة]]، اثر [[محمدرضا طبسی نجفی]] از جمله این آثارند.


==مفهوم‌شناسی و جایگاه==
==مفهوم‌شناسی و جایگاه==
رجعت به معنای زنده‌شدن گروهی از مردم پس از مرگ و پیش از [[قیامت]] است.<ref>حر عاملی، الإیقاظ من الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۳.</ref> به‌گفته [[شیخ مفید]]، رجعت، نزد شیعه، باور به بازگشت امام علی(ع) و سایر [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] به دنیا، پس از شهادت حضرت مهدی(ع) و حکومت کردن آن‌ها بر روی زمین، بدون معارض و درگیری است.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴ق، ص۳۲۴.</ref> رجعت در لغت به‌معنای بازگشت است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «رجع».</ref> و در روایات با عنوان «الکَرّة» (بازگشت) نیز به‌کار رفته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۵۴۲.</ref>
رجعت به معنای زنده‌شدن گروهی از مردم پس از مرگ و پیش از [[قیامت]] است.<ref>حر عاملی، الإیقاظ من الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۳.</ref> به‌گفته [[شیخ مفید]]، رجعت، نزد شیعه، باور به بازگشت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و سایر [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] به دنیا، پس از شهادت حضرت مهدی(ع) و حکومت کردن آن‌ها بر روی زمین، بدون معارض و درگیری است.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴ق، ص۳۲۴.</ref> رجعت در لغت به‌معنای بازگشت است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «رجع».</ref> و در روایات با عنوان «الکَرّة» (بازگشت) نیز به‌کار رفته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۵۴۲.</ref>


صورت‌هایی از اعتقاد به رجعت را به [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] نیز نسبت داده‌اند: برای نمونه در [[تورات]] به زنده‌شدن [[بنی‌اسرائیل]] و حکومت [[داوود (پیامبر)|حضرت داود]] و بیدارشدن بسیاری از اموات در [[آخرالزمان]] اشاره شده است و همچنین در [[انجیل]] بر رجعت پیروان [[بازگشت حضرت عیسی|حضرت عیسی]] و سلطنت وی در قیامت اول، پیش از قیامت دوم سخن به میان رفته است.<ref>کیانی‌فرید، «رجعت»، ص۵۹۳.</ref>
رجعت از امور اعتقادی است که از طرفی با [[امامت]] و با [[مهدویت]] مرتبط است و از طرفی دیگر زمینه‌ساز باور به [[معاد]] و [[ثواب و عقاب]] است از‌این رو در [[کلام اسلامی|علم کلام]] درباره اثبات و صحت و صدق باور به آن، بحث می‌شود.<ref>رضوانی، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۸ش، ص۶۶۱.</ref> همچنین این مسئله از مسائل مورد اختلاف شیعه و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] است.<ref>مظفر، بدایة المعارف الالهیة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۶۹.</ref>


رجعت از امور اعتقادی است که از طرفی با [[امامت]] و با [[مهدویت]] مرتبط است و از طرفی دیگر زمینه‌ساز باور به [[معاد]] و [[ثواب و عقاب]] است از‌این رو در [[کلام اسلامی|علم کلام]] درباره اثبات و صحت و صدق باور به آن، بحث می‌شود.<ref>رضوانی، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۸ش، ص۶۶۱.</ref> همچنین این مسئله از مسائل مورد اختلاف شیعه و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] است.<ref>مظفر، بدایة المعارف الالهیة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۶۹.</ref>
صورت‌هایی از اعتقاد به رجعت را به [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] نیز نسبت داده‌اند: برای نمونه در [[تورات]] به زنده‌شدن [[بنی‌اسرائیل]] و حکومت [[داوود (پیامبر)|حضرت داود]] و بیدارشدن بسیاری از اموات در [[آخرالزمان]] اشاره شده است. در [[انجیل]] نیز بر رجعت پیروان [[بازگشت حضرت عیسی|حضرت عیسی]] و سلطنت وی در قیامت اول، پیش از قیامت دوم سخن به میان رفته است.<ref>کیانی‌فرید، «رجعت»، ص۵۹۳.</ref>


==از نشانه‌های تشیع==
==رجعت از نشانه‌های تشیع==
به گفته [[شیخ حر عاملی]]، باور به رجعت، از ویژگی‌ها و نشانه‌های شیعه بودن است.<ref>حر عاملی، الإیقاظ من الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۱.</ref> [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الاعتقادات (کتاب)|الاعتقادات]] گفته از اعتقادات شیعه این است که آموزه رجعت، حق است.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۰.</ref> عالمانی همچون [[شیخ مفید]]<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴ق، ص۴۸.</ref> [[سید مرتضی]]،<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref> بر صحیح بودن اعتقاد به رجعت، ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.  
به گفته [[شیخ حر عاملی|حر عاملی]]، باور به رجعت، از ویژگی‌ها و نشانه‌های شیعه بودن است.<ref>حر عاملی، الإیقاظ من الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۱.</ref> [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الاعتقادات (کتاب)|الاعتقادات]] گفته از اعتقادات شیعه این است که آموزه رجعت، حق است.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۰.</ref> عالمانی همچون [[شیخ مفید]]<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴ق، ص۴۸.</ref> [[سید مرتضی]]،<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref> بر صحیح بودن اعتقاد به رجعت، ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.  


برخی آن را از باورهای مسلم و از ضروریات مذهب شیعه بر شمرده‌اند و برخی دیگر اگرچه آن را از ضروریات ندانسته‌اند، ولی انکار آن را نیز جایز ندانسته‌اند.<ref>سلیمیان، بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، ۱۳۸۷ش، ص۳۹.</ref> برای نمونه [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در [[حق الیقین]] گفته است که رجعت از اجماعیات و بلکه از ضروریات مذهب شیعه به شمار می‌رود<ref>علامه مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه‌، ج۲، ص۳۳۵.</ref> و انکار آن مساوی با خروج از مذهب شیعه است.<ref>علامه مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه‌، ج۲، ص۳۵۴.</ref> [[سید عبدالله شبر]] نیز اعتقاد به آن را از ضروریات مذهب شمرده و منکر آن را خارج از مذهب شیعه دانسته است.<ref>شبر، حق الیقین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> [[شیخ حر عاملی|حر عاملی]] گفته است باور به رجعت نزد اکثر عالمان امامیه از ضروریات شمرده شده است و از عالمان مشهور شیعه کسی نیست که در انکار آن چیزی گفته یا نوشته باشد.<ref>حر عاملی، الإیقاظ من الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۹۶.</ref> به گفته [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]]، شیعه به نحو اجمال، قائل به رجعت است و انکار آن مستلزم ردّ قرآن و روایات متواتری است که در منابع متواتر روایی آمده است.<ref>صافی گلپایگانی، مجموعة الرسائل، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۴۰۶.</ref>
برخی آن را از باورهای مسلم و از ضروریات مذهب شیعه بر شمرده‌اند و برخی دیگر اگرچه آن را از ضروریات ندانسته‌اند، ولی انکار آن را نیز جایز ندانسته‌اند.<ref>سلیمیان، بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، ۱۳۸۷ش، ص۳۹.</ref> برای نمونه [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در [[حق الیقین]] گفته است که رجعت از اجماعیات و بلکه از ضروریات مذهب شیعه به شمار می‌رود<ref>علامه مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه‌، ج۲، ص۳۳۵.</ref> و انکار آن مساوی با خروج از مذهب شیعه است.<ref>علامه مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه‌، ج۲، ص۳۵۴.</ref> [[سید عبدالله شبر]] نیز اعتقاد به آن را از ضروریات مذهب شمرده و منکر آن را خارج از مذهب شیعه دانسته است.<ref>شبر، حق الیقین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> حر عاملی گفته است باور به رجعت نزد اکثر عالمان امامیه از ضروریات شمرده شده است و از عالمان مشهور شیعه کسی نیست که در انکار آن چیزی گفته یا نوشته باشد.<ref>حر عاملی، الإیقاظ من الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۹۶.</ref> به گفته [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]]، شیعه به نحو اجمال، قائل به رجعت است و انکار آن مستلزم ردّ قرآن و روایات متواتری است که در منابع متواتر روایی آمده است.<ref>صافی گلپایگانی، مجموعة الرسائل، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۴۰۶.</ref>


البته برخی عالمان شیعه همچون [[سید محسن امین|سیدمحسن امین]]، [[محمدجواد مغنیه]] و [[محمدرضا مظفر]]، باور به رجعت را از ضروریات مذهب شیعه نمی‌دانند و بر این نظرند که آموزه رجعت به‌واسطه روایاتی که از [[امامان شیعه]] وارد شده، اثبات می‌گردد و اعتقاد به آن برای باورمندان به صحت این روایات، لازم است.<ref>امین، نقض الوشیعة، ۱۴۰۳ق، ص۳۷۶؛ مغنیه، الجوامع و الفوارق، ۱۴۱۴ق، ص۳۰۰-۳۰۲؛ مظفر، عقاید الشیعة، ۱۴۲۹ق، ص۸۴.</ref>
البته برخی عالمان شیعه همچون [[سید محسن امین|سیدمحسن امین]]، [[محمدجواد مغنیه]] و [[محمدرضا مظفر]]، باور به رجعت را از ضروریات مذهب شیعه نمی‌دانند و بر این نظرند که آموزه رجعت به‌واسطه روایاتی که از [[امامان شیعه]] وارد شده، اثبات می‌گردد و اعتقاد به آن برای باورمندان به صحت این روایات، لازم است.<ref>امین، نقض الوشیعة، ۱۴۰۳ق، ص۳۷۶؛ مغنیه، الجوامع و الفوارق، ۱۴۱۴ق، ص۳۰۰-۳۰۲؛ مظفر، عقاید الشیعة، ۱۴۲۹ق، ص۸۴.</ref> [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] معتقد است اصل رجعت ضروری است؛ اما خصوصیات و چگونگی آن ضروری نیست و دلیلی نیز بر آن وجود ندارد.<ref>موسوی اردبیلی، تقریرات فلسفه (تقریرات درس فلسفه امام خمینی)، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۱۹۷.</ref>


==چگونگی رجعت==
==چگونگی رجعت==
به‌گفته [[شیخ مفید]]، امامیه بر اعتقاد به این که پیش از قیامت، افراد کثیری از اموات به دنیا رجعت می‌کنند، اتفاق‌نظر دارند؛ ولی در معنا و چگونگی آن اختلاف‌نظر دارند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴ق، ص۴۶.</ref> سید عبدالله شبر گفته است اعتقاد به اصل رجعت واجب است؛ اما به جزئیات و چگونگی آن علم نداریم و علم به آن نزد خدا و اولیائش است.<ref>شبر، حق الیقین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> برخی محدثان و متکلمان بر این باورند که در رجعت به‌مانند قیامت، خداوند بدن مردگان را از قبر، زنده کرده و محشور می‌گرداند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، الایقاظ الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۹۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۵۶۲.</ref> [[مرتضی مطهری]] در بیان دیدگاه [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، در خصوص چگونگی رجعت، گفته است که از نظر وی رجعت بدین معنا نیست که اموات با همان بدن‌های عنصری‌شان که در دنیا بوده‌اند به این دنیا رجعت می‌کنند؛ بلکه بازگشت ارواح آن‌ها در جسم رقیق و شبح‌گونه مانند آنچه اهل مکاشفه ادعای رؤیت آن را دارند، خواهد بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۵۶۲.</ref>
به‌گفته [[شیخ مفید]]، امامیه در اصل باور به رجعت اتفاق‌نظر دارند؛ اما در معنا و چگونگی آن نظرات مختلفی دارند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴ق، ص۴۶.</ref> سید عبدالله شبر گفته است اعتقاد به اصل رجعت واجب است؛ اما به جزئیات و چگونگی آن علم نداریم و علم به آن نزد خدا و اولیائش است.<ref>شبر، حق الیقین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۳۷.</ref> برخی محدثان و متکلمان بر این باورند که در رجعت به‌مانند قیامت، خدا بدن مردگان را از [[قبر]]، زنده کرده و محشور می‌گرداند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، الایقاظ الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۹۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۵۶۲.</ref> [[مرتضی مطهری]] در بیان دیدگاه [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، در خصوص چگونگی رجعت، گفته است که از نظر وی رجعت بدین معنا نیست که اموات با همان بدن‌های عنصری‌شان که در دنیا بوده‌اند به این دنیا رجعت می‌کنند؛ بلکه بازگشت ارواح آن‌ها در جسم رقیق و شبح‌گونه مانند آنچه اهل مکاشفه ادعای رؤیت آن را دارند، خواهد بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۵۶۲.</ref>


[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] معتقد است اصل رجعت ضروری است؛ اما خصوصیات و چگونگی آن ضروری نیست و دلیلی نیز بر آن وجود ندارد.<ref>موسوی اردبیلی، تقریرات فلسفه (تقریرات درس فلسفه امام خمینی)، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۱۹۷.</ref> او همچنین در این مسئله معتقد است که نفوس رجعت‌کنندگان، بدن مُلکی (بدن دنیایی) ایجاد می‌کنند و با همان بدن‌های ملکی به دار دنیا بازگشت می‌کنند.<ref>موسوی اردبیلی، تقریرات فلسفه (تقریرات درس فلسفه امام خمینی)، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۱۹۷.</ref> [[محمدعلی شاه‌آبادی]]، رجعت به دنیا را با بدن مثالی یا برزخی دانسته است.<ref>محمدی، «فلسفه رجعت از منظر آیةالله شاه آبادی»، ص۸۵.</ref> [[محمدباقر بهبودی]] (۱۳۰۷-۱۳۹۳ش)، مصحح و رجال‌شناس شیعه، بر این نظر است که رجعت، مشهود همگان نیست و تصویر آن براساس برخاستن از گور، برداشتی عامیانه است که با منطق قرآن و عقل سازگاری ندارد. او معتقد است رجعت افراد بشر، بر پایه همین نظام موجود تکوینی است که انسان‌ها یعنی نطفه‌های بشری از صُلب پدران وارد رحمِ مادران شوند و بعد از ولادت، خاطره گذشته ها را از یاد ببرند.<ref>[http://mbehboudi.org/article/rajat/ «رجعت در قرآن و اندیشه شیعیان»، وبگاه آثار استاد محمدباقر بهبودی.]</ref>
امام خمینی معتقد است که نفوس رجعت‌کنندگان، بدن مُلکی (بدن دنیایی) ایجاد می‌کنند و با همان بدن‌های ملکی به دار دنیا بازگشت می‌کنند.<ref>موسوی اردبیلی، تقریرات فلسفه (تقریرات درس فلسفه امام خمینی)، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۱۹۷.</ref> [[محمدعلی شاه‌آبادی]]، رجعت به دنیا را با [[بدن برزخی|بدن مثالی یا برزخی]] دانسته است.<ref>محمدی، «فلسفه رجعت از منظر آیةالله شاه آبادی»، ص۸۵.</ref> [[محمدباقر بهبودی]] (۱۳۰۷-۱۳۹۳ش)، مصحح شیعه، بر این نظر است که رجعت، مشهود همگان نیست و تصویر آن براساس برخاستن از گور، برداشتی عامیانه است که با منطق قرآن و عقل سازگاری ندارد. او معتقد است رجعت افراد بشر، بر پایه همین نظام موجود تکوینی است که انسان‌ها یعنی نطفه‌های بشری از صُلب پدران وارد رحمِ مادران شوند و بعد از ولادت، خاطره گذشته ها را از یاد ببرند.<ref>[http://mbehboudi.org/article/rajat/ «رجعت در قرآن و اندیشه شیعیان»، وبگاه آثار استاد محمدباقر بهبودی.]</ref>


برخی عالمان نیز روایاتی که در باب رجعت وارد شده را به تأویل برده و گفته‌اند منظور از رجعت، بازگشت [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] با جسم‌هایشان به دار دنیا نیست؛ بلکه مقصود این است که در عصر [[ظهور امام زمان|ظهور حضرت مهدی(ع)]]، دولت‌های آن‌ها، قوانین و امر و نهی‌هایشان، بازگشت می‌کند.<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۵؛ حر عاملی، الایقاظ الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۹۴.</ref> [[سید مرتضی]] این دیدگاه را به عده اندکی از [[امامیه]] نسبت داده و آن را ردّ کرده است.<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref>
برخی عالمان نیز روایاتی که در باب رجعت وارد شده را به تأویل برده و گفته‌اند منظور از رجعت، بازگشت [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] با جسم‌هایشان به دار دنیا نیست؛ بلکه مقصود این است که در عصر [[ظهور امام زمان|ظهور حضرت مهدی(ع)]]، دولت‌های آن‌ها، قوانین و امر و نهی‌هایشان، بازگشت می‌کند.<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۵؛ حر عاملی، الایقاظ الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۹۴.</ref> [[سید مرتضی]] این دیدگاه را به عده اندکی از [[امامیه]] نسبت داده و آن را ردّ کرده است.<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref>