پرش به محتوا

عقیل بن ابی‌طالب: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح نویسه‌های عربی
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[شهریور]]|روز=[[۷]]|سال=[[۱۴۰۳]]|کاربر=Shamsoddin  }}
{{جعبه اطلاعات صحابه
{{جعبه اطلاعات صحابه
|اطلاعات صحابه        =عقیل بن ابی‌طالب
|اطلاعات صحابه        =عقیل بن ابی‌طالب
| تصویر              =
| تصویر              =
| توضیح تصویر        =
| توضیح تصویر        =
| نام کامل            = عقیل بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب
| نام کامل            = عقیل بن ابی‌طالب
| کنیه                =ابویزید  
| کنیه                =ابویزید  
| لقب                =
| لقب                =
خط ۱۱: خط ۱۲:
| مهاجر/انصار        =[[مهاجر]]
| مهاجر/انصار        =[[مهاجر]]
| نسب/قبیله          =[[قریش]]
| نسب/قبیله          =[[قریش]]
| خویشاوندان سرشناس  =[[ابوطالب]]، [[امام علی (ع)]]
| خویشاوندان سرشناس  =[[ابوطالب]]، [[امام علی(ع)]]
| تاریخ و مکان درگذشت =دوران حکومت [[معاویه]]، مدینه
| تاریخ و مکان درگذشت =دوران حکومت [[معاویه]]، مدینه
| تاریخ و مکان شهادت  =
| تاریخ و مکان شهادت  =
خط ۲۱: خط ۲۲:
| حضور در جنگ‌ها      =[[جنگ موته]]، [[غزوه حنین]]
| حضور در جنگ‌ها      =[[جنگ موته]]، [[غزوه حنین]]
| هجرت به            = مدینه
| هجرت به            = مدینه
| دلیل شهرت          = برادر [[امیرالمؤمنین(ع)]] و پدر [[مسلم بن عقیل|مسلم]]
| دلیل شهرت          = برادر [[امام علی(ع)]] و پدر [[مسلم بن عقیل|مسلم]]
| نقش‌های برجسته      = نسب‌شناس [[قبیله قریش|قریش]]  
| نقش‌های برجسته      = نسب‌شناس [[قبیله قریش|قریش]]  
| دیگر فعالیت‌ها      =
| دیگر فعالیت‌ها      =
| آثار                =
| آثار                =
}}
}}
'''عقیل بن ابی‌طالب''' از [[صحابه]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، برادر [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین(ع)]] و پدر [[مسلم بن عقیل|مسلم]] از نسب‌شناسان [[قریش]] بود.
'''عقیل بن ابی‌طالب''' از [[صحابه]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، برادر [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و از نسب‌شناسان [[قریش]] بود. [[مسلم بن عقیل]] فرستاده امام حسین(ع) به سوی مردم کوفه فرزند اوست.


== زندگی‌نامه ==
==زندگی‌نامه==
{{جعبه نقل قول| عنوان = نامه عقیل به [[امیرالمؤمنین(ع)]]| نقل‌قول = <small>ضحاک بن قیس فهری، پس از واقعه [[حکمیت]] و تفرقه یاران [[امیر مؤمنان(ع)]]، از طرف [[معاویه]] با لشکری بین سه تا چهار هزار نفر به غارت و کشتار در شهرها و روستاها و اخذ اموال حاجیان پرداخت و بعضی از حجاج را کشت، و چون حضرت(ع) از کوفیان خواست که به مقابله و دفاع برخیزند سستی نمودند. چون خبر این واقعه به عقیل رسید، نامه ­ای به برادرش [= امیرالمؤمنین(ع)] نوشت، که قسمتی از آن چنین است:
عقیل پسر [[ابوطالب]] پسر [[عبدالمطلب]]، کنیه‌اش ابویزید بود. بنا بر برخی برخی گزارش‌ها، وی از برادرش حضرت علی(ع) بیست سال بزرگتر بوده<ref>ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref>بنابراین ده سال بعد از [[عام الفیل]] متولد شده است. مادر او نیز [[فاطمه بنت اسد]] است.<ref>ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰.</ref>
… فأف لحیاة فی دهر جرأ علیک الضحاک! وما الضحاک [إلا] فقع بقرقر، و قدتوهمت حیث بلغنی ذلک أن شیعتک و أنصارک خذلوک، فأکتب الی یابن أمی برأیک، فان کنت الموت ترید تحملت الیک ببنی أخیک و ولد أبیک، فعشنا منک ما عشت، و متنا معک إذا مت، فو الله! ما أحب أن أبقی فی الدنیا بعدک فواقاً. و أقسم بالاعزّ الاجلّ! ان عیشا نعیشه بعدک فی الحیاة لغیر هنئ و لامرئ و لانجیع، و السلام علیک و رحمة الله و برکاته.</small>


ترجمه: … اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی­ ست بدبخت. و چون از این امور <small>[مقصود حمله ضحاک و بی‌وفایی کوفیان است]</small> مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کرده‌اند.‌ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو می‌زی­ ایم تا تو می‌زی­‌ای، و با تو می‌­میریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظه ­ای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّ و اجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشایند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة]]، [[محمدباقر محمودی]]، ج ۵، صص ۲۰۹- ۳۰۰.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
عقیل از قبیله قریش و نسب‌شناس بوده است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref> از این‌رو گفته‌اند نزد برخی از قریشیان محبوبیت نداشته است زیرا نسب آن‌ها را می‌دانست و بدی‌هایشان را بازگو می‌کرد.<ref>ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> همچنین او فردی حاضرجواب بوده است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref>
عقیل پسر [[ابوطالب]] پسر [[عبدالمطلب]]، [[کنیه|کنیه‌اش]]‌ ابویزید بود. بنا بر گزارش‌ها، وی از حضرت علی(ع) بیست سال بزرگتر بوده<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۲۱</ref>بنابراین ده سال بعد از [[عام الفیل]] متولد شده است. مادر او نیز فاطمه بنت اسد است.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰</ref>


وی از [[علم انساب|نسب‌شناسان]] [[قریش]] و شخصی حاضر جواب بود که بدون اعتنا به اینکه شخص مقابلش چه جایگاهی دارد، بدو پاسخ می‌داد.<ref>البلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref> بسیاری از قریش او را دوست نمی‌داشتند زیرا نسب آن‌ها را می‌دانست و بدی‌هایشان را بازگو می‌کرد.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳ ٬ ص۱۰۷۸</ref>
==اسلام آوردن==
عقیل پس از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] اسلام آورد. او در این جنگ توسط سپاه مسلمانان [[اسیر]] شد؛ اما چون پولی نداشت عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای آزادی او ۴۰۰۰ درهم [[فدیه]] داد.<ref> ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> به گفتۀ ابن‌قتیبه، عقیل بلافاصله پس از آزادی بعد از جنگ بدر، [[مسلمان]] شد.<ref> ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۵۶.</ref> البته برخی احتمال داده‌اند او در [[مکه]]، [[اسلام]] آورده بود، اما ایمان خود را مخفی می‌کرد و پس از جنگ بدر، آن را علنی کرد.<ref>نجمی، عقیل بن ابی‌طالب در میزان تاریخ صحیح، ۱۳۷۵ش، ص۴۹.</ref> پیامبر(ص) نیز پیش از شروع جنگ بدر از مسلمانان خواسته بود: در صورت دیدن عباس، عقیل، نوفل بن حارث و بَخْتَری آنان را نکشند. چرا که به ستم بیرون آورده شده‌اند.<ref> بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۲۸</ref> با این حال، ابن‌حجر گفته است عقیل در سال [[فتح مکه]] مسلمان شد؛ البته او  گفته است که برخی معتقدند که عقیل پس از [[صلح حدیبیه]] مسلمان شد و در ابتدای [[سال ۸ هجری قمری|سال هشتم هجری]] به [[مدینه]] [[هجرت به مدینه|هجرت]] کرد.<ref>ابن‌حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref> البته، در منابع از حضور عقیل در ولیمه [[ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)|ازدواج علی(ع)]] که چند ماه پس از جنگ بدر بود، سخن به میان آمده است.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۵۴</ref>
{{جعبه نقل قول| عنوان = پیامبر خطاب  به عقیل:| نقل‌قول =من تو را دو جور دوست دارم؛ دوست‌داشتنی به خاطر خویشاوندبودن و دوست‌داشتنی به خاطر محبتی که عمویم ابوطالب به تو داشت.|تاریخ بایگانی| منبع =<ref>ابن‌عبدالبر، الاستیعاب ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸</ref>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


==در زمان پیامبر اکرم(ص)==
عقیل در [[جنگ موته]] شرکت کرد و نیز طبق روایتی وی در [[جنگ حنین]] از کسانی بود که هنگام فرار برخی از لشکریان، ثابت‌قدم ماند.<ref>ابن‌حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref>
===اسلام آوردن===
احتمال قوی داده شده است که عقیل در [[مکه]]، [[اسلام]] آورده بود، لیکن آن را مخفی می‌داشت و پس از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] که در [[مدینه]] ماند٬ اسلام خود را علنی کرد.<ref>نجمی، عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح، ۱۳۷۵ش، ص۴۹</ref> چنان که پیامبر نیز پیش از شروع جنگ به مسلمانان فرمود: در صورت دیدن عباس و عقیل و نوفل بن حارث و بَخْتَری{{یاد| ابوالبختری عاص بن هشام بن خالد المخزومی از قریش و یکی از بزرگان و دلیران عرب جاهلیت و برادر [[ابوجهل]] است که اسلام را درک کرد و هم اوست که مردم را از گرویدن به حضرت رسول باز میداشت و سرانجام در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] به [[سال ۲ هجری قمری]] به قتل رسید.<ref>زرکلی، الاعلام،۱۹۸۰ م،  ج۳، ص۲۴۷.</ref> }} آنان را نکشید. چرا که می‌دانید به ستم بیرون آورده شده‌اند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۲۸</ref>


با این حال نقل شده است آنان در بدر [[اسیر]] شدند و چون عقیل پولی نداشت عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای آزادی وی ۴۰۰۰ درهم [[فدیه]] داد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref>. به گفتۀ [[ابن قتیبه]]، عقیل بلافاصله پس از آزادی بعد از جنگ بدر، مسلمان شد.<ref>ابن‌ قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م٬ ص۱۵۶.</ref>
او از پیامبر احادیث متعددی نقل کرده است.<ref>ابن‌عبدالبر، الاستیعاب ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> و عده‌ای نیز از او نقل روایت کرده‌اند.<ref>ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۵۴۲.</ref>


به گفته ابن حجر، عقیل در سال [[فتح مکه]] مسلمان شد؛ اما در ادامه می‌گوید: برخی گفته‌اند که وی پس از [[صلح حدیبیه]] مسلمان شد و در ابتدای [[سال ۸ هجری قمری|سال هشتم هجری]] به [[مدینه]] [[هجرت به مدینه|هجرت]] کرد.<ref>ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref> لیکن حضور عقیل در ولیمه ازدواج علی(ع) که چند ماه پس از جنگ بدر بود<ref>ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق٬ ج۳ ٬ ص۳۵۴</ref>٬ این سخن را نقض می‌کند.
عقیل به همراه دو نفر دیگر در زمان [[عمر بن خطاب]] فراخوانده شد که مردم را جهت تقسیم بیت‌المال به ترتیب مراتبشان بنویسند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۰.</ref>


===در محضر پیامبر===
===همراهی امام علی در تجهیز پیامبر و فاطمه===
پیامبر به او می‌فرمود من تو را دو جور دوست دارم؛ دوست داشتنی به خاطر خویشاوند بودن و دوست داشتنی به خاطر محبتی که عمویم ابوطالب به تو داشت.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب ۱۴۱۲ق، ج۳ ٬ ص۱۰۷۸</ref>
عقیل به هنگام غسل پیامبر(ص) و دفن آن حضرت توسط علی(ع) حضور داشت.<ref>الهلالی، کتاب سلیم، ۱۴۰۵ق، ص۶۶۵.</ref> او همچنین به هنگام نماز بر جنازه [[حضرت فاطمه(س)]] و [[دفن حضرت زهرا(س)|دفن]] آن حضرت حضور داشته است.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۱۸۳.</ref>


وی در [[جنگ موته]] شرکت کرد و نیز طبق روایتی وی در [[جنگ حنین]] از کسانی بود که هنگام فرار برخی از لشکریان، ثابت قدم ماند.<ref>ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref>
زمانی که [[عثمان بن عفان|عثمان]]، [[ابوذر]] را به [[ربذه]]، [[تبعید]] کرد و مردم را از مشایعت او منع نمود، او به همراه امام علی(ع)، حسن(ع)، حسین(ع) و [[عمار]]، ابوذر را بدرقه کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۸، ص۲۰.</ref>
 
{{جعبه نقل قول| عنوان = نامه عقیل به [[امام علی(ع)]] پس از غارت و کشتار ضحاک بن قیس و کوتاهی کوفیان| نقل‌قول = اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی است بدبخت. و چون از این امور <small>[حمله ضحاک و بی‌وفایی کوفیان]</small> مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کرده‌اند. ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو می‌زی­‌ایم تا تو می‌زی­‌ای، و با تو می‌­میریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظه‌ای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّواجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشایند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة (کتاب)|نهج السعادة]]، [[محمدباقر محمودی|محمودی]]، ج۵، ص۲۰۹- ۳۰۰.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
او از پیامبر احادیث متعددی نقل کرده است.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب ۱۴۱۲ق٬ ج۳ ٬ ص۱۰۷۸</ref> و عده‌ای نیز از او نقل روایت کرده‌اند.<ref>ابن حجر عسقلانی٬ تهذیب التهذیب٬ ج۷، ص۲۵۴۲</ref>
عقیل بعد از انتقال پایتخت به [[کوفه]]، در [[مدینه]] ماند و در هیچ یک از جنگ‌های [[امام علی(ع)]] حاضر نبود.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰.</ref> نقل شده است که پس از [[ماجرای حکمیت]]، معاویه حملات ایذائی را علیه حضرت ترتیب داد که در یکی از آن‌ها لشکری به فرماندهی [[ضحاک بن قیس|ضحّاک بن‌قیس]] به [[عراق عرب|عراق]] فرستاد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۵-۵۶.</ref> حضرت علی(ع) سپاهی را به فرماندهی [[حجر بن عدی]] تجهیز کرد و حجر لشکر ضحاک را در هم شکست.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> با رسیدن این اخبار به عقیل وی نگران شد و نامه‌ای به امام نوشت و از او درخواست کسب تکلیف کرد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> امام با نوشتن نامه‌ای به عقیل خبر داد که فتنه ضحاک دفع شده است و وی را از نگرانی رهانید.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref>
 
==در زمان امام علی(ع)==
===همکاری با عمر===
وی به همراه ۲ نفر دیگر در زمان [[عمر بن خطاب]] فراخوانده شد که مردم را جهت تقسیم بیت المال به ترتیب مراتبشان بنویسند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۰.</ref>
===در کنار علی(ع)===
عقیل به هنگام غسل پیامبر(ص) و دفن آن حضرت توسط علی(ع) حضور داشت.<ref>الهلالی٬ کتاب سلیم٬ ۱۴۰۵ق٬ ص۶۶۵</ref>
 
او همچنین به هنگام نماز بر پیکر [[حضرت فاطمه(س)]] و [[دفن حضرت زهرا(س)|دفن]] آن حضرت نیز حضور داشته است.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۴ق٬ ج۴۳ ٬ ص۱۸۳.</ref>
 
زمانی که [[عثمان بن عفان|عثمان]]، [[ابوذر]] را به [[ربذه]]، [[تبعید]] کرد و مردم را از مشایعت او منع نمود، او به همراه امیرالمؤمنین علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) و [[عمار]]، ابوذر را مشایعت نمود.<ref>کلینی، الکافی٬ ۱۳۶۵ش٬ ج۸ ٬ ص۲۰</ref>
 
عقیل بعد از انتقال پایتخت به [[کوفه]]٬ در [[مدینه]] ماند و در هیچ یک از جنگ‌های [[امیرالمؤمنین(ع)]] حاضر نبود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق٬ ج۱۰ ٬ ص۲۵۰</ref>
 
چنین نقل شده است که پس از [[ماجرای حکمیت]]، معاویه از ترس حمله امیرالمومنین(ع) حملات ایذائی را علیه حضرت ترتیب داد که در یکی از آن‌ها لشکری به فرماندهی [[ضحاک بن قیس|ضحّاک بن‌قیس]] به [[عراق عرب|عراق]] فرستاد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۵-۵۶.</ref> حضرت علی(ع)‌سپاهی را به فرماندهی [[حجر بن عدی]] تجهیز کردند که حجر توانست لشکر ضحاک را در هم بشکند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> با رسیدن این اخبار به عقیل وی نگران شد و نامه‌ای به امام نوشت و از او درخواست کسب تکلیف کرد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> امام با نوشتن نامه‌ای به عقیل خبر داد که فتنه ضحاک دفع شده است و وی را از نگرانی رهانید.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref>


===داستان درخواست از بیت المال===
===داستان درخواست از بیت المال===
هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از [[ادا]]ی آن عاجز می‌باشم، [[قرض]] مرا ادا کن.» وقتی علی(ع) از مقدار [[قرض]] که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آن‌قدر ندارم که بتوانم [[قرض]] تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک می‌کنم...»
{{اصلی|داستان حدیده محماة}}
عقیل گفت از بیت المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref>
هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بیت‌المال در اختیار آن حضرت بود، عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از ادای آن عاجزم، [[قرض]] مرا ادا کن.» وقتی علی(ع) از مقدار [[قرض]] که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آن‌قدر ندارم که بتوانم [[قرض]] تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک می‌کنم...»
و آهنی گداخته را به دست وی که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده واعتراض نمود، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۶.</ref>گزارشی ازاین ماجرا درنهج البلاغه از زبان امیر المومنین(ع) آمده است. این داستان  که بیانگر سخت‌گیری [[امیرالمومنین(ع)]] در اجرای عدالت به خصوص در [[بیت المال]] مسلمانان است در تاریخ به داستان الحدیدة المحماة(آهن گداخته) مشهور شده است <ref>قمی، شیخ عباس،  سفینة البحار، نشر اسوه، ج۲، ص۱۲۵.</ref> تا آنجا که [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] در دیداری که [[عقیل بن ابی‌طالب|عقیل]] با او داشت به او گفت داستان حدیده محماة را برایم بگو که عقیل گریست و پیش از آن داستان دیگری از شدت عدالت امام علی(ع) نسبت به بیت المال و عتاب امام به فرزندش [[امام حسین علیه‌السلام|حسین]] را نقل کرد.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق،  ج۴۲، ص۱۱۷.
عقیل گفت از بیت‌المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> و آهنی گداخته را به دست عقیل که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده و اعتراض کرد، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.<ref>ابن‌أبی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۶.</ref>گزارشی ازاین ماجرا درنهج البلاغه از زبان امام علی(ع) آمده است و در تاریخ به داستان الحدیدة المحماة (آهن گداخته) مشهور شده است.<ref>قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۱۲۵.</ref> [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] نیز در دیداری که [[عقیل بن ابی‌طالب|عقیل]] با او داشت از عقیل درخواست کرد که داستان حدیده محماة را برایش نقل کند.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق،  ج۴۲، ص۱۱۷.</ref>
</ref>


== ارتباط عقیل با معاویه==
==ملاقات عقیل با معاویه==
{{جعبه نقل قول| عنوان =[[عبدالحسین زرین‌کوب]] | نقل‌قول =«با آنکه معاویه در حق او (عقیل) بذل و بخشش بسیار کرد عقیل هرگز نه پیش او از علی شکایت کرد نه با او در مخالفت با علی همداستان شد.»<ref>زرین‌کوب،‌ بامداد اسلام،‌ ۱۳۶۹ش، ص۱۳۵.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 20%| اندازه خط = 12px|رنگ پس‌زمینه =#FFF9E7| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =[[عبدالحسین زرین‌کوب]] | نقل‌قول =«با آنکه معاویه در حق او (عقیل) بذل و بخشش بسیار کرد عقیل هرگز نه پیش او از علی شکایت کرد نه با او در مخالفت با علی همداستان شد.»<ref>زرین‌کوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۵.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 20%| اندازه خط = 12px|رنگ پس‌زمینه =#FFF9E7| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


در تهاجم مخالفان عقیل بر او، چیزی که یاریشان نمود جدا شدن او از برادرش علی و رفتنش به جانب [[معاویه]] در [[شام]] بود.<ref> ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۱.</ref> که آن را با درخواست مالی عقیل از علی مرتبط کرده‌اند. در حالی که [[ابن ابی‌الحدید]] معتقد است نظر همه راویان ثقه بر این است که رفتن عقیل به شام بعد از شهادت امیر مومنان بوده است ابن ابی الحدید خودش نیز این دیدگاه را پذیرفته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق٬ ج۱۰ ٬ ص۲۵۰؛ المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref>چنان که نامه او در اواخر [[ خلافت امام علی(ع)|حکومت امیرالمومنین]] به آن حضرت و پاسخ آن نامه حاکی از آن است. چه عقیل در این نامه ارادت خود به علی را بازگو کرده پیوستن گروه [[عبدالله بن ابی سرح|عبدالله بن أبی سرح]] به معاویه را دشمنی با خدا و رسول او و خاموش کردن نور الهی معرفی می‌کند.<ref>المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref>{{یاد| عقیل در بخشی از نامه‌اش به پیوستن عبدالله بن ابی سرح همراه با حدود ۴۰ نفر از [[طلقاء|طلقا]] و همفکران ابو سفیان و معاویه و نکوهش و توبیخ سخت آنها اشاره کرده است. امام علی(ع) نیز در پاسخش بر ادامه جهاد علیه معاویه و دشمنان دین تأکید کرده و او و فرزندانش را از حضور در جبهه‌های نبرد علیه دشمنان دین معاف کرده است. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰؛ المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref>}}
در تهاجم مخالفان عقیل بر او، چیزی که یاریشان نمود جدا شدن او از برادرش علی و رفتنش به جانب [[معاویه]] در [[شام]] بود.<ref> ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۱.</ref> که آن را با درخواست مالی عقیل از علی مرتبط کرده‌اند. در حالی که [[ابن ابی‌الحدید]] معتقد است نظر همه راویان ثقه بر این است که رفتن عقیل به شام بعد از شهادت امام علی(ع) بوده است.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰.</ref>چنانکه نامه او در اواخر [[ خلافت امام علی(ع)]] به آن حضرت و پاسخ آن نامه حاکی از آن است. چه عقیل در این نامه ارادت خود به علی را بازگو کرده پیوستن گروه [[عبدالله بن ابی‌سرح]] به معاویه را دشمنی با خدا و رسول او و خاموش کردن نور الهی معرفی می‌کند.<ref>المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref>{{یاد| عقیل در بخشی از نامه‌اش به پیوستن عبدالله بن ابی‌سرح همراه با حدود ۴۰ نفر از [[طلقاء]] و همفکران ابوسفیان و معاویه و نکوهش و توبیخ سخت آنها اشاره کرده است. امام علی(ع) نیز در پاسخش بر ادامه جهاد علیه معاویه و دشمنان دین تأکید کرده و او و فرزندانش را از حضور در جبهه‌های نبرد علیه دشمنان دین معاف کرده است.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰؛ المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref>}}


نیز سخنانی که عقیل از [[فضایل امام علی(ع)|
معاویه بدو گفت: علی را چگونه دیدی؟ گفت: گوئی پیامبر بود و صحابه‌اش مگر این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون [[ابوسفیان]] هستی و یارانش مگر این که ابوسفیان در جمعتان نیست.<ref> ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۲.</ref>  
فضائل علی]] در حضور معاویه گفته است دال بر عدم کینه او با علی است. معاویه بدو گفت: علی را چگونه دیدی؟ گفت: گوئی پیامبر بود و صحابه‌اش مگر این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون [[ابوسفیان]] هستی و یارانش مگر این که ابوسفیان در جمعتان نیست.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰-۵۶۲</ref>  


از آنجا که معاویه از عقیل در مورد موقعیت [[امام حسن(ع)]]، [[ابن زبیر]]، [[مروان]] سوالاتی پرسید و اینان کسانی بودند که بعد از شهادت حضرت امیر در جامعه موقعیتی خاص پیدا کردند لذا معلوم می‌شود که عقیل بعد شهادت علی نزد معاویه رفته است.<ref>نجمی، عقیل بن ابی‌طالب در میزان تاریخ صحیح٬ ۱۳۷۵ش٬ ص۵۱</ref>
از آنجا که معاویه از عقیل در مورد موقعیت [[امام حسن(ع)]]، [[ابن‌زبیر]]، [[مروان]] سؤالاتی پرسید و اینان کسانی بودند که بعد از شهادت حضرت امیر در جامعه موقعیتی خاص پیدا کردند لذا معلوم می‌شود که عقیل بعد شهادت علی نزد معاویه رفته است.<ref>نجمی، عقیل بن ابی‌طالب در میزان تاریخ صحیح، ۱۳۷۵ش، ص۵۱</ref>


برخی این ملاقات را در زمان حیات امام علی(ع)دانسته‌اند. دلیل این گروه این روایت است: روزی معاویه در حالی که عقیل نزدش نشسته بود گفت: این ابویزید [کنیه عقیل] است، اگر نمی‌دانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمی‌آمد و او را رها نمی‌کرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت به‌خیری را می‌خواهم.<ref>ابن الاثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰.</ref>  
برخی این ملاقات را در زمان حیات امام علی(ع) دانسته‌اند. دلیل این گروه این روایت است: روزی معاویه در حالی که عقیل نزدش نشسته بود گفت: این ابویزید [کنیه عقیل] است، اگر نمی‌دانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمی‌آمد و او را رها نمی‌کرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت به‌خیری را می‌خواهم.<ref>ابن الاثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰.</ref>  
[[عبدالله مامقانی]] در كتاب [[تنقیح المقال فی علم الرجال (کتاب)|تنقيح المقال]] مى‌نويسد: ما از جهت گرامى داشتن عقيل «چون برادرش علىّ عليه السّلام و پسر عمويش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و فرزندش حضرت مسلم است» در باره او سخن نمى‌گوئيم، ولی به خبر او اعتماد و اطمينان نداريم.<ref>مامقانی، تنقیح المقال به نقل : فیض الاسلام، نهج البلاغه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۹۴۸.
[[عبدالله مامقانی]] در کتاب [[تنقیح المقال فی علم الرجال (کتاب)|تنقیح المقال]] می‌نویسد: ما از جهت گرامی‌داشتن عقیل «چون برادرش علیّ علیه‌السّلام و پسرعمویش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و فرزندش حضرت مسلم است» درباره او سخن نمی‌گوئیم، ولی به خبر او اعتماد و اطمینان نداریم.<ref>مامقانی، تنقیح المقال به نقل: فیض الاسلام، نهج البلاغه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۹۴۸.</ref>
</ref>


== وفات ==
==وفات==
درگذشت عقیل را برخی در دوره حکومت [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] و برخی در ابتدای خلافت [[یزید بن معاویه|یزید]] (قبل از [[واقعه حره]]) دانسته‌اند.<ref>ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۹.</ref>
درگذشت عقیل را برخی در دوره حکومت [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] و برخی در ابتدای خلافت [[یزید بن معاویه|یزید]] (قبل از [[واقعه حره]]) دانسته‌اند.<ref>ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۹.</ref>


== فرزندان ==
==فرزندان==
{{ستون-شروع|۵}}
{{ستون-شروع|۵}}
# [[مسلم بن عقیل بن ابی طالب|مسلم]]
# [[مسلم بن عقیل بن ابی طالب|مسلم]]
خط ۱۱۶: خط ۹۸:
[[شیخ مفید]]، از دختری به نام اُمّ لُقمان نیز نامبرده که به همراه دیگر خواهرانش (ام هانیء، اسماء، رَمْله، و زینب) هنگام شنیدن خبر [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]] از خانه برون می‌آید و به گریه و زاری می‌پردازد.<ref>المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۴.</ref>
[[شیخ مفید]]، از دختری به نام اُمّ لُقمان نیز نامبرده که به همراه دیگر خواهرانش (ام هانیء، اسماء، رَمْله، و زینب) هنگام شنیدن خبر [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]] از خانه برون می‌آید و به گریه و زاری می‌پردازد.<ref>المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۴.</ref>


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}
==یادداشت==
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
{{یادداشت‌ها}}


== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
خط ۱۲۷: خط ۱۰۹:
* ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق.
* ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق.
* ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
* ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.
* ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، علی محمد البجاوی، بیروت،‌دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، علی محمد البجاوی، بیروت،دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
* بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق محمدباقر المحمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ق-۱۹۷۴م.
* بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق محمدباقر المحمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ق-۱۹۷۴م.
* دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* زرین‌کوب،‌ عبدالحسین، بامداد اسلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
* زرین‌کوب، عبدالحسین، بامداد اسلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
* کلینی، الکافی، تهران،‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵ش.
* کلینی، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵ش.
* مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الإئمة الأطهار، بیروت،‌ دار االإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الإئمة الأطهار، بیروت، دار االإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدتقی٬ بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.  
* مجلسی، محمدتقی، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.  
* محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، بیروت، مؤسسة التضامن الفکری، ۱۳۸۷ق-۱۹۶۸م.(نسخه موجود در لوح فشرده مکتبة اهل البیت(ع)، نسخه دوم).
* محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، بیروت، مؤسسة التضامن الفکری، ۱۳۸۷ق-۱۹۶۸م.(نسخه موجود در لوح فشرده مکتبة اهل البیت(ع)، نسخه دوم).
* مدنی الشیرازی، السیدعلی خان، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، تحقیق السیدمحمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۷ق.
* مدنی الشیرازی، السیدعلی خان، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، تحقیق السیدمحمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۷ق.
خط ۱۴۴: خط ۱۲۶:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* [http://ensani.ir/fa/article/57140/%D8%B9%D9%82%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA عقیل در اینیه حقیقت]
*[http://ensani.ir/fa/article/57140/%D8%B9%D9%82%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA عقیل در اینیه حقیقت]


{{مهاجران به مدینه}}
{{مهاجران به مدینه}}