۱۷٬۱۳۹
ویرایش
(ویکی سازی) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از [[ادا]]ی آن عاجز میباشم، [[قرض]] مرا ادا کن.» وقتی علی(ع) از مقدار [[قرض]] که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم [[قرض]] تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...» | هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از [[ادا]]ی آن عاجز میباشم، [[قرض]] مرا ادا کن.» وقتی علی(ع) از مقدار [[قرض]] که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم [[قرض]] تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...» | ||
عقیل گفت از بیت المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> | عقیل گفت از بیت المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> | ||
و آهنی گداخته را به دست وی که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده واعتراض نمود، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۶.</ref>گزارشی ازاین ماجرا درنهج البلاغه از زبان امیر المومنین(ع) آمده است. این داستان که بیانگر سختگیری [[امیرالمومنین(ع)]] در اجرای عدالت به خصوص در [[بیت المال]] مسلمانان است در تاریخ به داستان الحدیدة المحماة(آهن گداخته) مشهور شده است <ref>قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، نشر اسوه، ج۲، ص۱۲۵.</ref> تا آنجا که [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] در دیداری که [[عقیل بن ابیطالب|عقیل]] با او داشت به او گفت داستان حدیده محماة را برایم بگو که عقیل گریست و پیش از آن داستان دیگری از شدت عدالت امام علی(ع) نسبت به بیت المال و عتاب امام به فرزندش [[امام حسین علیهالسلام|حسین]] را نقل کرد. | و آهنی گداخته را به دست وی که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده واعتراض نمود، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۶.</ref>گزارشی ازاین ماجرا درنهج البلاغه از زبان امیر المومنین(ع) آمده است. این داستان که بیانگر سختگیری [[امیرالمومنین(ع)]] در اجرای عدالت به خصوص در [[بیت المال]] مسلمانان است در تاریخ به داستان الحدیدة المحماة(آهن گداخته) مشهور شده است <ref>قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، نشر اسوه، ج۲، ص۱۲۵.</ref> تا آنجا که [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] در دیداری که [[عقیل بن ابیطالب|عقیل]] با او داشت به او گفت داستان حدیده محماة را برایم بگو که عقیل گریست و پیش از آن داستان دیگری از شدت عدالت امام علی(ع) نسبت به بیت المال و عتاب امام به فرزندش [[امام حسین علیهالسلام|حسین]] را نقل کرد.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۱۷. | ||
</ref> | </ref> | ||
== ارتباط عقیل با معاویه== | == ارتباط عقیل با معاویه== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان | {{جعبه نقل قول| عنوان =[[عبدالحسین زرینکوب]] | نقلقول =«با آنکه معاویه در حق او (عقیل) بذل و بخشش بسیار کرد عقیل هرگز نه پیش او از علی شکایت کرد نه با او در مخالفت با علی همداستان شد.»<ref>زرینکوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۵.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 20%| اندازه خط = 12px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
در تهاجم مخالفان عقیل بر او، چیزی که یاریشان نمود جدا شدن او از برادرش علی و رفتنش به جانب [[معاویه]] در [[شام]] بود.<ref> ابن الاثیر٬ أسد الغابة، | در تهاجم مخالفان عقیل بر او، چیزی که یاریشان نمود جدا شدن او از برادرش علی و رفتنش به جانب [[معاویه]] در [[شام]] بود.<ref> ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۱.</ref> که آن را با درخواست مالی عقیل از علی مرتبط کردهاند. در حالی که [[ابن ابیالحدید]] معتقد است نظر همه راویان ثقه بر این است که رفتن عقیل به شام بعد از شهادت امیر مومنان بوده است ابن ابی الحدید خودش نیز این دیدگاه را پذیرفته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق٬ ج۱۰ ٬ ص۲۵۰؛ المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref>چنان که نامه او در اواخر [[ خلافت امام علی(ع)|حکومت امیرالمومنین]] به آن حضرت و پاسخ آن نامه حاکی از آن است. چه عقیل در این نامه ارادت خود به علی را بازگو کرده پیوستن گروه [[عبدالله بن ابی سرح|عبدالله بن أبی سرح]] به معاویه را دشمنی با خدا و رسول او و خاموش کردن نور الهی معرفی میکند.<ref>المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref>{{یاد| عقیل در بخشی از نامهاش به پیوستن عبدالله بن ابی سرح همراه با حدود ۴۰ نفر از [[طلقاء|طلقا]] و همفکران ابو سفیان و معاویه و نکوهش و توبیخ سخت آنها اشاره کرده است. امام علی(ع) نیز در پاسخش بر ادامه جهاد علیه معاویه و دشمنان دین تأکید کرده و او و فرزندانش را از حضور در جبهههای نبرد علیه دشمنان دین معاف کرده است. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰؛ المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref>}} | ||
نیز سخنانی که عقیل از [[فضایل امام علی(ع)| | نیز سخنانی که عقیل از [[فضایل امام علی(ع)| | ||
فضائل علی]] در حضور معاویه گفته است دال بر عدم کینه او با علی است. معاویه بدو گفت: علی را چگونه دیدی؟ گفت: گوئی پیامبر بود و صحابهاش مگر این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون [[ابوسفیان]] هستی و یارانش مگر این که ابوسفیان در جمعتان نیست.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰-۵۶۲</ref> | فضائل علی]] در حضور معاویه گفته است دال بر عدم کینه او با علی است. معاویه بدو گفت: علی را چگونه دیدی؟ گفت: گوئی پیامبر بود و صحابهاش مگر این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون [[ابوسفیان]] هستی و یارانش مگر این که ابوسفیان در جمعتان نیست.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰-۵۶۲</ref> | ||
از آنجا که معاویه از عقیل در مورد موقعیت [[امام حسن(ع)]] | از آنجا که معاویه از عقیل در مورد موقعیت [[امام حسن(ع)]]، [[ابن زبیر]]، [[مروان]] سوالاتی پرسید و اینان کسانی بودند که بعد از شهادت حضرت امیر در جامعه موقعیتی خاص پیدا کردند لذا معلوم میشود که عقیل بعد شهادت علی نزد معاویه رفته است.<ref>نجمی، عقیل بن ابیطالب در میزان تاریخ صحیح٬ ۱۳۷۵ش٬ ص۵۱</ref> | ||
برخی این ملاقات را در زمان حیات امام علی(ع) دانستهاند. دلیل این گروه این روایت است: روزی معاویه در حالی که عقیل نزدش نشسته بود گفت: این ابویزید [کنیه عقیل] است، اگر نمیدانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمیآمد و او را رها نمیکرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت | برخی این ملاقات را در زمان حیات امام علی(ع) دانستهاند. دلیل این گروه این روایت است: روزی معاویه در حالی که عقیل نزدش نشسته بود گفت: این ابویزید [کنیه عقیل] است، اگر نمیدانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمیآمد و او را رها نمیکرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت بهخیری را میخواهم.<ref>ابن الاثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰.</ref> | ||
[[عبدالله مامقانی]] در كتاب [[تنقیح المقال فی علم الرجال (کتاب)|تنقيح المقال]] مىنويسد: ما از جهت گرامى داشتن عقيل «چون برادرش علىّ عليه السّلام و پسر عمويش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و فرزندش حضرت مسلم است» در باره او سخن نمىگوئيم، | [[عبدالله مامقانی]] در كتاب [[تنقیح المقال فی علم الرجال (کتاب)|تنقيح المقال]] مىنويسد: ما از جهت گرامى داشتن عقيل «چون برادرش علىّ عليه السّلام و پسر عمويش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و فرزندش حضرت مسلم است» در باره او سخن نمىگوئيم، ولی به خبر او اعتماد و اطمينان نداريم.<ref>مامقانی، تنقیح المقال به نقل : فیض الاسلام، نهج البلاغه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۹۴۸. | ||
</ref> | </ref> | ||
== وفات == | == وفات == | ||
درگذشت | درگذشت عقیل را برخی در دوره حکومت [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] و برخی در ابتدای خلافت [[یزید بن معاویه|یزید]] (قبل از [[واقعه حره]]) دانستهاند.<ref>ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۹.</ref> | ||
== فرزندان == | == فرزندان == |
ویرایش