پرش به محتوا

صفات سلبیه خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{اعتقادات شیعه}}
{{اعتقادات شیعه}}
'''صفات سَلبیه خدا''' به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که نقایص و کاستی‌ها را از ذات او نفی می‌کنند. در فلسفه اسلامی، این صفات بخشی از شناخت ذات حق‌تعالی محسوب می‌شوند و در مقابل [[صفات ثبوتیه خدا|صفات ثُبوتیه]] که به اثبات کمالات الهی می‌پردازند، قرار می‌گیرند. برخی [[فلسفه اسلامی|فیلسوفان]] و [[متکلم|متکلمان]] مسلمان، فقط توصیف سلبی از [[خدا|خداوند]] را درست می‌دانند؛ زیرا توصیف ایجابی می‌تواند منجر به باورهای [[شرک|شرک‌آلود]] شود. در عین حال، افرادی همچون [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] بر اهمیت هر دو نوع صفات (سلبیه و ثبوتیه) تأکید دارند و معتقدند که این صفات برای کامل و بی‌نقص بودن ذات الهی ضروری‌اند. بعضی از اندیشمندان هفت صفت سلبیۀ اصلی برای خداوند ذکر کرده‌اند، اما برخی پژوهشگران کلام همچون [[جعفر سبحانی]] و [[مرتضی مطهری]] معتقدند که همه صفات سلبی به سلب هر نوع نقص بازمی‌گردد و نمی‌توان فهرست مشخصی از این صفات ارائه کرد. برخی اندیشمندان مانند [[ملاصدرا]]، صفات سلبی را به صفات ثبوتی بازمی‌گردانند، در حالی که دیگرانی مانند [[قاضی سعید قمی]] صفات ثبوتی را بر امور سلبی مبتنی می‌دانند. بر همین مبنا، برخی از متفکران [[شیعه]] به الهیات سلبی روی آورده‌اند تا از تشبیه خدا به مخلوقات ودر نتیجه شرک پرهیز کنند، هرچند که همچنان از طریق صفات سلبی شناختی وهمی از صفات ایجابی خداوند ارائه می‌دهند.
'''صفات سَلبیه خدا''' به ویژگی‌هایی گفته می‌شود که نقایص و کاستی‌ها را از ذات خدا نفی می‌کنند. در [[فلسفه اسلامی]]، این صفات بخشی از شناخت ذات حق‌تعالی محسوب می‌شوند و در مقابل آنها، [[صفات ثبوتیه خدا|صفات ثُبوتیه]] به اثبات کمالات الهی می‌پردازند. برخی [[فیلسوف|فیلسوفان]] و [[متکلم|متکلمان مسلمان]]، فقط توصیف سلبی از [[خدا|خدا]] را درست می‌دانند؛ زیرا توصیف ایجابی می‌تواند منجر به باورهای [[شرک|شرک‌آلود]] شود. در عین حال، افرادی همچون [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] بر اهمیت هر دو نوع صفات (سلبیه و ثبوتیه) تأکید دارند و معتقدند که این صفات برای کامل و بی‌نقص بودن ذات الهی ضروری‌اند. بعضی از اندیشمندان هفت صفت سلبیۀ اصلی برای خداوند ذکر کرده‌اند، اما برخی پژوهشگران کلام همچون [[جعفر سبحانی]] و [[مرتضی مطهری]] معتقدند که همه صفات سلبی به سلب هر نوع نقص بازمی‌گردد و نمی‌توان فهرست مشخصی از این صفات ارائه کرد. برخی اندیشمندان مانند [[ملاصدرا]]، صفات سلبی را به صفات ثبوتی بازمی‌گردانند، در حالی که دیگرانی مانند [[قاضی سعید قمی]] صفات ثبوتی را بر امور سلبی مبتنی می‌دانند. بر همین مبنا، برخی از متفکران [[شیعه]] به [[الهیات سلبی]] روی آورده‌اند تا از [[تشبیه خدا|تشبیه خدا به مخلوقات]] ودر نتیجه شرک پرهیز کنند، هرچند که همچنان از طریق صفات سلبی شناختی وهمی از صفات ایجابی خداوند ارائه می‌دهند.
==مفهوم==
==مفهوم==
عالمان شیعه صفات سَلبیه را به عنوان صفاتی که هرگونه نقص و عدم امکان را از خداوند نفی می‌کنند، معرفی می‌کنند و تأکید دارند که این صفات نشان‌دهندهٔ پاکی و تقدیس ذات الهی هستند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۲۰.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] در [[نهایةالحکمه (کتاب)|نهایة الحکمه]] توضیح می‌دهد که صفات سلبیه به معنای سلب نقایص است و بنا بر این، نه صفاتی واقعی بلکه به مثابه سلبِ صفات در نظر گرفته می‌شوند و هرگونه نقص را از خداوند نفی می‌کنند.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۱۰.</ref>
عالمان شیعه صفات سَلبیه را به عنوان صفاتی که هرگونه نقص و عدم امکان را از خداوند نفی می‌کنند، معرفی می‌کنند و این صفات را نشان‌دهندهٔ پاکی و تقدیس ذات الهی می‌دانند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۱۲۰.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] در [[نهایة الحکمة (کتاب)|نهایة الحکمه]] توضیح می‌دهد که صفات سلبیه به معنای سلب نقایص است و بنا بر این، نه صفاتی واقعی بلکه به مثابه سلبِ صفات در نظر گرفته می‌شوند و هرگونه نقص را از خداوند نفی می‌کنند.<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۱۱۰.</ref>


==اهمیت==
==اهمیت==
خط ۱۱: خط ۱۱:


==بازگشت صفات سلبی به صفات ایجابی==
==بازگشت صفات سلبی به صفات ایجابی==
برخی اندیشمندان شیعه معتقدند که صفات سلبی خداوند به صفات ثبوتی باز می‌گردند. برای مثال [[ملاصدرا]] استدلال می‌کند که صفات سلبی خداوند مبتنی بر سلبِ نقص و نیستی است که همان سلبِ سلب هستند و معنای سلبِ سلب، وجود است؛ همان طور که معنای سلب نقص نیز همان کمال است.<ref>ابراهیمی دینانی، «بسیط الحقیقة»، ص۴۳۶.</ref> [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]] نیز معتقد است که وقتی صفاتی همچون «جهل» را از خداوند سلب می‌کنیم، در واقع معنای عدمی جهل از خداوند سلب می‌شود؛ در حالی که تصور این معنای عدمی بدون تصور مفهوم ایجابی آن (یعنی علم) ممکن نیست.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۶۰.</ref> در مقابلِ این گروه، برخی از متکلمان شیعه همچون [[قاضی سعید قمی]]،<ref>قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱۴۱۹ش، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و  [[ملا رجبعلی تبریزی|ملارجبعلی تبریزی]]،<ref>ملارجبعلی تبریزی، رساله اثبات واجب، در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ۱۳۷۸ش، ج۱، ۱۵۷–۲۵۸.</ref> قائلند که همه صفات ثبوتی به امور سلبی بازمی‌گردند.<ref>سید زائر، تحلیل و بررسی صفات ثبوتی ذاتی الهی، ۱۳۹۹ش، ص۳۰.</ref>
برخی اندیشمندان شیعه معتقدند که صفات سلبی خداوند به صفات ثبوتی باز می‌گردند. برای مثال [[ملاصدرا]] استدلال می‌کند که صفات سلبی خداوند مبتنی بر سلبِ نقص و نیستی است که همان سلبِ سلب هستند و معنای سلبِ سلب، وجود است؛ همان طور که معنای سلب نقص نیز همان کمال است.<ref>ابراهیمی دینانی، «بسیط الحقیقة»، ص۴۳۶.</ref> [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]] نیز معتقد است که وقتی صفاتی همچون «جهل» را از خداوند سلب می‌کنیم، در واقع معنای عدمی جهل از خداوند سلب می‌شود؛ در حالی که تصور این معنای عدمی بدون تصور مفهوم ایجابی آن (یعنی علم) ممکن نیست.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۶۰.</ref> در مقابلِ این گروه، برخی از متکلمان شیعه همچون [[قاضی سعید قمی]]<ref>قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱۴۱۹ش، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و  [[ملا رجبعلی تبریزی|ملارجبعلی تبریزی]]،<ref>ملارجبعلی تبریزی، رساله اثبات واجب، در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ۱۳۷۸ش، ج۱، ۱۵۷–۲۵۸.</ref> قائلند که همه صفات ثبوتی به امور سلبی بازمی‌گردند.<ref>سید زائر، تحلیل و بررسی صفات ثبوتی ذاتی الهی، ۱۳۹۹ش، ص۳۰.</ref>
==رابطه با صفات جلالی==
==رابطه با صفات جلالی==
{{اصلی|صفات جلال و جمال}}
{{اصلی|صفات جلال و جمال}}
اندیشمندان اسلامی در برخی آثار خود صفات جلالی خداوند را در معنای صفات سلبی او به کار می‌برند.<ref>شریف دارابی شیرازی، تحفة المراد، بی‌تا، ص۱۱۲.</ref> به گفتۀ [[جعفر سبحانی]]، مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از برتر بودن ذات خدا از اتصاف به کاستی‌ها و نقایص گزارش می‌دهد. به نظر او شاید این اصطلاح از آیه مبارکه «تَبارَکَ اسْمُ رَبّکَ ذِی‌الجَلالِ وَالإِکْرامِ» ([[سوره الرحمن]]، [[آیه ۷۸ سوره الرحمن|آیه ۷۸]]){{یاد|خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت.}} گرفته شده است.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۲، ص۷۱</ref> گفته شده که تا پیش از [[قرن نهم هجری قمری|قرن نهم هجری]]، این صفات به جای یکدیگر به کار برده نمی‌شدند و [[ابن‌میثم بحرانی]] نخستین کسی است که صفات جلال را به جای صفات سلبی به کار برد.<ref>سلمانی «جلال و جمال: در کلام»، ص۵۲۶.</ref> امام خمینی این نام‌گذاری را نادقیق دانسته؛ زیرا منظور از صفات جمال، صفاتی است که باعث اُنس و دلبستگی بنده به خداوند می‌شود و صفات جلال صفاتی است که وحشت و حیرت را در بندگان پدید می‌آورده و ممکن است هر دوی این‌ها صفاتی ایجابی باشند.<ref>موسوی خمینی، آداب الصلاه، ۱۳۶۸ش، ص۳۳۳.</ref>
اندیشمندان اسلامی در برخی آثار خود صفات جلالی خداوند را در معنای صفات سلبی او به کار می‌برند.<ref>شریف دارابی شیرازی، تحفة المراد، بی‌تا، ص۱۱۲.</ref> به گفتۀ [[جعفر سبحانی]]، مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از برتر بودن ذات خدا از اتصاف به کاستی‌ها و نقایص گزارش می‌دهد. به نظر او شاید این اصطلاح از آیه «تَبارَکَ اسْمُ رَبّکَ ذِی‌الجَلالِ وَالإِکْرامِ» ([[آیه ۷۸ سوره الرحمن]]){{یاد|خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت.}} گرفته شده است.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۲، ص۷۱</ref> گفته شده که تا پیش از [[قرن نهم هجری قمری|قرن نهم هجری]]، این صفات به جای یکدیگر به کار برده نمی‌شدند و [[ابن‌میثم بحرانی]] نخستین کسی است که صفات جلال را به جای صفات سلبی به کار برد.<ref>سلمانی «جلال و جمال: در کلام»، ص۵۲۶.</ref> [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] این نام‌گذاری را نادقیق دانسته؛ زیرا منظور از صفات جمال، صفاتی است که باعث اُنس و دلبستگی بنده به خدا می‌شود و صفات جلال صفاتی است که وحشت و حیرت را در بندگان پدید می‌آورده و ممکن است هر دوی این‌ها صفاتی ایجابی باشند.<ref>موسوی خمینی، آداب الصلاه، ۱۳۶۸ش، ص۳۳۳.</ref>
==رابطه با الهیات سلبی==
==رابطه با الهیات سلبی==
برخی از اندیشمندان مسلمان - به ویژه بسیاری از [[معتزله|معتزلیان]] - برای دوری از واقعی پنداشتن صفات ثبوتی خداوند، تشبیه خداوند به صفاتِ مخلوقات و گرفتاری در شرک، به [[الهیات سلبی]] قائل شدند.<ref>توکلی، «الهیات سلبی»، ص۹۶-۹۷.</ref> طرفداران الهیات سلبی معتقدند که دربارۀ افعال و [[اسما و صفات خدا|صفات خداوند]] صرفاً می‌توان به این پی برد که خداوند چه چیزی نیست؛ نه اینکه چه چیزی است.<ref>علیخانی، «الهیات سلبی؛ سیر تاریخی و بررسی دیدگاه‌ها»، ص۹۳</ref> الهیات سلبی در میان متفکران شیعه نیز طرفدارانی دارد. برای مثال [[قاضی سعید قمی]] قائل است که نسبت دادن هر صفت ایجابی به خداوند، موجب نقص در مفهوم او خواهد بود.<ref>نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.</ref> البته او برای قائل نشدن به نظریه [[تعطیل صفات]] (این نظریه که عقل ما از درک هر نوع صفت سلبی یا ایجابیِ خداوند عاجز است و صرفا حکم می‌کند که خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است)<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج ۲، ص۳۶۸.</ref> می‌گوید که از طریق اوصاف سلبی می‌توان شناختی وهمی از صفات ایجابی خداوند داشت.<ref>نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.</ref>
برخی از اندیشمندان مسلمان - به ویژه بسیاری از [[معتزله|معتزلیان]] - برای دوری از واقعی پنداشتن صفات ثبوتی خداوند، تشبیه خدا به صفاتِ مخلوقات و گرفتاری در شرک، به [[الهیات سلبی]] قائل شدند.<ref>توکلی، «الهیات سلبی»، ص۹۶-۹۷.</ref> طرفداران الهیات سلبی معتقدند که دربارۀ افعال و [[اسما و صفات خدا|صفات خدا]] صرفاً می‌توان به این پی برد که خدا چه چیزی نیست؛ نه اینکه چه چیزی است.<ref>علیخانی، «الهیات سلبی؛ سیر تاریخی و بررسی دیدگاه‌ها»، ص۹۳</ref> الهیات سلبی در میان متفکران شیعه نیز طرفدارانی دارد. برای مثال [[قاضی سعید قمی]] قائل است که نسبت دادن هر صفت ایجابی به خداوند، موجب نقص در مفهوم او خواهد بود.<ref>نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.</ref> البته او برای قائل نشدن به نظریه [[تعطیل صفات]] (این نظریه که عقل ما از درک هر نوع صفت سلبی یا ایجابیِ خداوند عاجز است و صرفا حکم می‌کند که خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است)<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج ۲، ص۳۶۸.</ref> می‌گوید که از طریق اوصاف سلبی می‌توان شناختی وهمی از صفات ایجابی خدا داشت.<ref>نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.</ref>


==پانویس==
==پانویس==