Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
برخی اندیشمندان شیعه معتقدند که صفات سلبی خداوند به صفات ثبوتی باز میگردند. برای مثال [[ملاصدرا]] استدلال میکند که صفات سلبی خداوند مبتنی بر سلبِ نقص و نیستی است که همان سلبِ سلب هستند و معنای سلبِ سلب، وجود است؛ همان طور که معنای سلب نقص نیز همان کمال است.<ref>ابراهیمی دینانی، «بسیط الحقیقة»، ص۴۳۶.</ref> [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]] نیز معتقد است که وقتی صفاتی همچون «جهل» را از خداوند سلب میکنیم، در واقع معنای عدمی جهل از خداوند سلب میشود؛ در حالی که تصور این معنای عدمی بدون تصور مفهوم ایجابی آن (یعنی علم) ممکن نیست.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۶۰.</ref> در مقابلِ این گروه، برخی از متکلمان شیعه همچون [[قاضی سعید قمی]]<ref>قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱۴۱۹ش، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و [[ملا رجبعلی تبریزی|ملارجبعلی تبریزی]]،<ref>ملارجبعلی تبریزی، رساله اثبات واجب، در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ۱۳۷۸ش، ج۱، ۱۵۷–۲۵۸.</ref> قائلند که همه صفات ثبوتی به امور سلبی بازمیگردند.<ref>سید زائر، تحلیل و بررسی صفات ثبوتی ذاتی الهی، ۱۳۹۹ش، ص۳۰.</ref> | برخی اندیشمندان شیعه معتقدند که صفات سلبی خداوند به صفات ثبوتی باز میگردند. برای مثال [[ملاصدرا]] استدلال میکند که صفات سلبی خداوند مبتنی بر سلبِ نقص و نیستی است که همان سلبِ سلب هستند و معنای سلبِ سلب، وجود است؛ همان طور که معنای سلب نقص نیز همان کمال است.<ref>ابراهیمی دینانی، «بسیط الحقیقة»، ص۴۳۶.</ref> [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]] نیز معتقد است که وقتی صفاتی همچون «جهل» را از خداوند سلب میکنیم، در واقع معنای عدمی جهل از خداوند سلب میشود؛ در حالی که تصور این معنای عدمی بدون تصور مفهوم ایجابی آن (یعنی علم) ممکن نیست.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۶۰.</ref> در مقابلِ این گروه، برخی از متکلمان شیعه همچون [[قاضی سعید قمی]]<ref>قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ۱۴۱۹ش، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و [[ملا رجبعلی تبریزی|ملارجبعلی تبریزی]]،<ref>ملارجبعلی تبریزی، رساله اثبات واجب، در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ۱۳۷۸ش، ج۱، ۱۵۷–۲۵۸.</ref> قائلند که همه صفات ثبوتی به امور سلبی بازمیگردند.<ref>سید زائر، تحلیل و بررسی صفات ثبوتی ذاتی الهی، ۱۳۹۹ش، ص۳۰.</ref> | ||
==رابطه با صفات جلالی== | ==رابطه با صفات جلالی== | ||
{{اصلی|صفات جلال | {{اصلی|صفات جمال و جلال الهی}} | ||
اندیشمندان اسلامی در برخی آثار خود صفات جلالی خداوند را در معنای صفات سلبی او به کار میبرند.<ref>شریف دارابی شیرازی، تحفة المراد، بیتا، ص۱۱۲.</ref> به گفتۀ [[جعفر سبحانی]]، مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از برتر بودن ذات خدا از اتصاف به کاستیها و نقایص گزارش میدهد. به نظر او شاید این اصطلاح از آیه «تَبارَکَ اسْمُ رَبّکَ ذِیالجَلالِ وَالإِکْرامِ» ([[آیه ۷۸ سوره الرحمن]]){{یاد|خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت.}} گرفته شده است.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۲، ص۷۱</ref> گفته شده که تا پیش از [[قرن نهم هجری قمری|قرن نهم هجری]]، این صفات به جای یکدیگر به کار برده نمیشدند و [[ابنمیثم بحرانی]] نخستین کسی است که صفات جلال را به جای صفات سلبی به کار برد.<ref>سلمانی «جلال و جمال: در کلام»، ص۵۲۶.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] این نامگذاری را نادقیق دانسته؛ زیرا منظور از صفات جمال، صفاتی است که باعث اُنس و دلبستگی بنده به خدا میشود و صفات جلال صفاتی است که وحشت و حیرت را در بندگان پدید میآورده و ممکن است هر دوی اینها صفاتی ایجابی باشند.<ref>موسوی خمینی، آداب الصلاه، ۱۳۶۸ش، ص۳۳۳.</ref> | اندیشمندان اسلامی در برخی آثار خود صفات جلالی خداوند را در معنای صفات سلبی او به کار میبرند.<ref>شریف دارابی شیرازی، تحفة المراد، بیتا، ص۱۱۲.</ref> به گفتۀ [[جعفر سبحانی]]، مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از برتر بودن ذات خدا از اتصاف به کاستیها و نقایص گزارش میدهد. به نظر او شاید این اصطلاح از آیه «تَبارَکَ اسْمُ رَبّکَ ذِیالجَلالِ وَالإِکْرامِ» ([[آیه ۷۸ سوره الرحمن]]){{یاد|خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت.}} گرفته شده است.<ref>سبحانی، منشور جاوید، قم، ج۲، ص۷۱</ref> گفته شده که تا پیش از [[قرن نهم هجری قمری|قرن نهم هجری]]، این صفات به جای یکدیگر به کار برده نمیشدند و [[ابنمیثم بحرانی]] نخستین کسی است که صفات جلال را به جای صفات سلبی به کار برد.<ref>سلمانی «جلال و جمال: در کلام»، ص۵۲۶.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] این نامگذاری را نادقیق دانسته؛ زیرا منظور از صفات جمال، صفاتی است که باعث اُنس و دلبستگی بنده به خدا میشود و صفات جلال صفاتی است که وحشت و حیرت را در بندگان پدید میآورده و ممکن است هر دوی اینها صفاتی ایجابی باشند.<ref>موسوی خمینی، آداب الصلاه، ۱۳۶۸ش، ص۳۳۳.</ref> | ||
==رابطه با الهیات سلبی== | ==رابطه با الهیات سلبی== | ||
برخی از اندیشمندان مسلمان - به ویژه بسیاری از [[معتزله|معتزلیان]] - برای دوری از واقعی پنداشتن صفات ثبوتی خداوند، تشبیه خدا به صفاتِ مخلوقات و گرفتاری در شرک، به [[الهیات سلبی]] قائل شدند.<ref>توکلی، «الهیات سلبی»، ص۹۶-۹۷.</ref> طرفداران الهیات سلبی معتقدند که دربارۀ افعال و [[اسما و صفات خدا|صفات خدا]] صرفاً میتوان به این پی برد که خدا چه چیزی نیست؛ نه اینکه چه چیزی است.<ref>علیخانی، «الهیات سلبی؛ سیر تاریخی و بررسی دیدگاهها»، ص۹۳</ref> الهیات سلبی در میان متفکران شیعه نیز طرفدارانی دارد. برای مثال [[قاضی سعید قمی]] قائل است که نسبت دادن هر صفت ایجابی به خداوند، موجب نقص در مفهوم او خواهد بود.<ref>نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.</ref> البته او برای قائل نشدن به نظریه [[تعطیل صفات]] (این نظریه که عقل ما از درک هر نوع صفت سلبی یا ایجابیِ خداوند عاجز است و صرفا حکم میکند که خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است)<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج ۲، ص۳۶۸.</ref> میگوید که از طریق اوصاف سلبی میتوان شناختی وهمی از صفات ایجابی خدا داشت.<ref>نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.</ref> | برخی از اندیشمندان مسلمان - به ویژه بسیاری از [[معتزله|معتزلیان]] - برای دوری از واقعی پنداشتن صفات ثبوتی خداوند، تشبیه خدا به صفاتِ مخلوقات و گرفتاری در شرک، به [[الهیات سلبی]] قائل شدند.<ref>توکلی، «الهیات سلبی»، ص۹۶-۹۷.</ref> طرفداران الهیات سلبی معتقدند که دربارۀ افعال و [[اسما و صفات خدا|صفات خدا]] صرفاً میتوان به این پی برد که خدا چه چیزی نیست؛ نه اینکه چه چیزی است.<ref>علیخانی، «الهیات سلبی؛ سیر تاریخی و بررسی دیدگاهها»، ص۹۳</ref> الهیات سلبی در میان متفکران شیعه نیز طرفدارانی دارد. برای مثال [[قاضی سعید قمی]] قائل است که نسبت دادن هر صفت ایجابی به خداوند، موجب نقص در مفهوم او خواهد بود.<ref>نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.</ref> البته او برای قائل نشدن به نظریه [[تعطیل صفات]] (این نظریه که عقل ما از درک هر نوع صفت سلبی یا ایجابیِ خداوند عاجز است و صرفا حکم میکند که خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است)<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج ۲، ص۳۶۸.</ref> میگوید که از طریق اوصاف سلبی میتوان شناختی وهمی از صفات ایجابی خدا داشت.<ref>نظری و دیگران، «الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل»، ص۱۰۴.</ref> |