پرش به محتوا

واقعه کربلا: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:


====شهادت امام حسین====
====شهادت امام حسین====
پیادگان تحت امر [[شمر بن ذی‌الجوشن]]، حسین(ع) را احاطه کردند؛ ولی همچنان پیش نمی‌آمدند و شمر آنها را به حمله تشویق می‌کرد.<ref>بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۸</ref> شمر به تیراندازان دستور داد امام را تیرباران کنند. از فراوانی تیرها، بدن امام پر از تیر شد.{{یاد|عبارت الارشاد شیخ مفید این‌گونه است: وَ أَمَرَ الرُّمَاةَ أَنْ يَرْمُوهُ فَرَشَقُوهُ بِالسِّهَامِ حَتَّى صَار كالقنفذ...شمر به تیراندازان دستور داد بدن امام حسین(ع) را تیرباران کنند؛ آنقدر تیر بر بدن او وارد شد که مانند خارپشت شد. (مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲)}}<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۵؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ص۱۱۱؛ شعرانی دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۱۹۴.</ref> حسین(ع)، عقب کشید و آنان در برابرش صف بستند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> جراحات وارده و خستگی، حسین(ع) را به شدت کم توان کرده بود. ازاین‌رو ایستاد تا اندکی استراحت کند. در این هنگام، سنگی به پیشانی‌اش اصابت کرد و خون از آن جاری شد. همین که امام خواست با لبه پیراهن،(با دستمال یا پارچه ای)<ref>شعرانی،دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۱۹۱.</ref> خون صورتش را پاک کند، [[تیر سه‌شعبه]] و مسمومی به سویش پرتاب شد و بر قلب<ref> خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۴؛ ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۷۳؛ سید بن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ق، ص۱۲۰.</ref> یا سینه<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۳.</ref> نشست. امام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّه‏؛ خدایا تو شاهدی که این مردم شخصی را می‌کشند که روی زمین پسر پیامبری غیر او وجود ندارد». سپس تیر را از پشت سر بیرون کشید و خون مانند ناودان جاری شد.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۴؛ سید بن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ق، ص۱۲۱.</ref> حسین(ع) دست خود را روی زخم گذاشت و هنگامی که پر از خون شد، خون‌ها را به طرف آسمان پاشید. گفته شده قطره‌ای خون به زمین بازنگشت.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۳.</ref> سپس از آن خون‌ها به سر و محاسن خود مالید و گفت: همین‌گونه خواهم ماند تا جدم رسول خدا(ص) را ملاقات کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۳.</ref> امام حسین(ع) در این حال از جنگ ناتوان شد و توقف کرد. نوشته‌اند هر کسی نزد او می‌آمد منصرف می‌شد<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۳.</ref> تا اینکه [[مالک بن نسیر کندی|مالک بن نُسَیر]]، با شمشیر، چنان ضربتی بر سرِ حسین(ع) زد که کلاه‌خود امام، پاره شد و شمشیر به سر او اصابت کرد و کلاه‌خود.<ref>بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۰۳؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۴۸؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۷۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۰.</ref> [[سید ابن طاووس|سید بن طاووس]]<ref>السيد بن طاووس، الملهوف على قتلى الطّفوف، ج۱، ص۱۷۵.</ref> افتادن امام از روی مرکب بر زمین را پس از تیر باران کمانداران دانسته است. و حمله تعداد زیادی از سپاهیان را با دستور شمر در این صحنه دانسته که ضعف بدنی حضرت به حدی شدید بود که افتان و خیزان بود، به مشقت بر می‌خاست و باز می‌افتاد.<ref>شعرانی ، دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۱۹۵.</ref>
پیادگان تحت امر [[شمر بن ذی‌الجوشن]]، حسین(ع) را احاطه کردند؛ ولی همچنان پیش نمی‌آمدند و شمر آنها را به حمله تشویق می‌کرد.<ref>بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۸</ref> شمر به تیراندازان دستور داد امام را تیرباران کنند. از فراوانی تیرها، بدن امام پر از تیر شد.{{یاد|شیخ مفید در الارشاد گفته است آنقدر تیر بر بدن امام حسین(ع) وارد شد که مانند خارپشت شد (حَتَّى صَار كالقنفذ). (مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲)}}<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۵؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ص۱۱۱؛ شعرانی دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۱۹۴.</ref> حسین(ع)، عقب کشید و آنان در برابرش صف بستند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref> جراحات وارده و خستگی، حسین(ع) را به شدت کم توان کرده بود. ازاین‌رو ایستاد تا اندکی استراحت کند. در این هنگام، سنگی به پیشانی‌اش اصابت کرد و خون از آن جاری شد. همین که امام خواست با لبه پیراهن (یا دستمال یا پارچه‌ای<ref>شعرانی،دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۱۹۱.</ref>) خون صورتش را پاک کند، [[تیر سه‌شعبه]] و مسمومی به سویش پرتاب شد و بر قلب<ref> خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۴؛ ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۷۳؛ سید بن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ق، ص۱۲۰.</ref> یا سینه<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۳.</ref> نشست. امام فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّه‏؛ خدایا تو شاهدی که این مردم شخصی را می‌کشند که روی زمین پسر پیامبری غیر او وجود ندارد». سپس تیر را از پشت سر بیرون کشید و خون مانند ناودان جاری شد.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۴؛ سید بن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ق، ص۱۲۱.</ref> حسین(ع) دست خود را روی زخم گذاشت و هنگامی که پر از خون شد، خون‌ها را به طرف آسمان پاشید. گفته شده قطره‌ای خون به زمین بازنگشت.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۳.</ref> سپس از آن خون‌ها به سر و محاسن خود مالید و گفت: همین‌گونه خواهم ماند تا جدم [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] را ملاقات کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۳.</ref> امام حسین(ع) در این حال از جنگ ناتوان شد و توقف کرد. نوشته‌اند هر کسی نزد او می‌آمد منصرف می‌شد<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۳.</ref> تا اینکه [[مالک بن نسیر کندی|مالک بن نُسَیر]]، با شمشیر، چنان ضربتی بر سرِ حسین(ع) زد که کلاه‌خود امام، پاره شد و شمشیر به سر او اصابت کرد و کلاه‌خود پر از خون شد.<ref>بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۰۳؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۴۸؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۷۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۰.</ref> [[سید ابن طاووس|سید بن طاووس]] افتادن امام از روی مرکب بر زمین را پس از تیر باران کمانداران دانسته است.<ref>سيد بن طاووس، الملهوف على قتلى الطّفوف، ص۱۷۵.</ref>
{{شعر جدید
| جداکننده = \\| متن =چون صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست\\وز رفیقان ره استمدادا همت می‌کنم}}


<ref>دیوان حافظ، نشر جیحون، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۴.</ref> مردی به نام [[زرعة بن شریک تمیمی]] نیز ضربتی سخت به شانه چپ امام زد. [[سنان بن انس نخعی]] هم تیری به گلوی او زد. سپس [[صالح بن وهب یزنی|صالح بن وهب جعفی]] (<small>به نقلی سنان بن انس</small>) پیش آمد و چنان با نیزه بر پهلوی حسین(ع) زد که با گونه راست از اسب به زمین افتاد.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۸؛ بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۳؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲.</ref>
مردی به نام [[زرعة بن شریک تمیمی]] نیز ضربتی سخت به شانه چپ امام زد. [[سنان بن انس نخعی]] هم تیری به گلوی او زد. سپس [[صالح بن وهب یزنی|صالح بن وهب جعفی]] (<small>به نقلی سنان بن انس</small>) پیش آمد و چنان با نیزه بر پهلوی حسین(ع) زد که با گونه راست از اسب به زمین افتاد.<ref> دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۸؛ بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۳؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲.</ref>


[[پرونده:تابلوی عصر عاشورا.jpg|بندانگشتی|[[تابلو عصر عاشورا|تابلوی عصر عاشورا]] اثر [[محمود فرشچیان]]]]
[[پرونده:تابلوی عصر عاشورا.jpg|بندانگشتی|[[تابلو عصر عاشورا|تابلوی عصر عاشورا]] اثر [[محمود فرشچیان]]]]
شمربن ذی الجوشن با گروهی از سپاهیان عمر سعد از جمله سنان بن انس و [[خولی بن یزید اصبحی]]، به سوی حسین(ع) آمدند. شمر آنان را به تمام کردن کار حسین(ع) تشویق کرد؛<ref> بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۷۷؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۷.</ref> اما کسی نپذیرفت. او به خولی دستور داد تا سر حسین(ع) را جدا کند. وقتی خولی وارد [[گودال قتلگاه]] شد، دست و بدنش لرزید و نتوانست این کار را انجام دهد. شمر<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۶؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۶۹.</ref> و به نقلی سنان بن انس<ref> طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۰-۴۵۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبیر، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۴۱؛ اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، دارالمعرفه، ص۱۱۸؛ مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۸؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲.</ref> از اسب پیاده شد و [[مقام رأس الحسین|سر حسین(ع)]] را جدا کرد و به دست خولی داد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبیر، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۴۱، ج۳، ص۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۳؛ اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، دارالمعرفه، ص۱۱۸؛ مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۸</ref>
شمربن ذی الجوشن با گروهی از سپاهیان عمر سعد از جمله سنان بن انس و [[خولی بن یزید اصبحی]]، به سوی حسین(ع) آمدند. شمر آنان را به تمام کردن کار حسین(ع) تشویق کرد؛<ref> بلاذری، انساب‌الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۷۷؛ ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۷.</ref> اما کسی نپذیرفت. او به خولی دستور داد تا سر حسین(ع) را جدا کند. وقتی خولی وارد [[گودال قتلگاه]] شد، دست و بدنش لرزید و نتوانست این کار را انجام دهد. شمر<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۶؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۶۹.</ref> و به نقلی سنان بن انس<ref> طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۰-۴۵۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبیر، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۴۱؛ اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، دارالمعرفه، ص۱۱۸؛ مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۸؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲.</ref> از اسب پیاده شد و [[مقام رأس الحسین|سر حسین(ع)]] را جدا کرد و به دست خولی داد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبیر، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۴۱، ج۳، ص۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۳؛ اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، دارالمعرفه، ص۱۱۸؛ مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۸</ref>
از [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] نقل شده که هنگامی که حسین(ع) به شهادت رسید، بیش از سیصد زخم بر تن او بود و همه آنها هم در جلوی بدن او بود؛ زیرا او پشت به دشمن نمی‌کرد.<ref>شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۴.</ref>


[[علامه طهرانی]] در لمعات الحسین <ref>طهرانی، لمعات الحسین، ص۳۹.</ref> براین باور است که [[نیر تبریزی]] در شعر معروفش اوضاع موجودات مختلف در جهان هستی (هر کدام را به اندازه ظرفیت و استعدادش)  هنگام شهادت امام(ع) خوب مجسم کرده است. فرازهایی از شعر نیّر در دیوانش (آتشکده نیّر) این است.<ref>[https://www.karbobala.com/poems/info/5586 «خضرا و غبرا»،] کرب‌وبلا؛ پایگاه تخصصی امام حسین(ع).</ref>
[[علامه طهرانی]] در لمعات الحسین <ref>طهرانی، لمعات الحسین، ص۳۹.</ref> براین باور است که [[نیر تبریزی]] در شعر معروفش اوضاع موجودات مختلف در جهان هستی (هر کدام را به اندازه ظرفیت و استعدادش)  هنگام شهادت امام(ع) خوب مجسم کرده است. فرازهایی از شعر نیّر در دیوانش (آتشکده نیّر) این است.<ref>[https://www.karbobala.com/poems/info/5586 «خضرا و غبرا»،] کرب‌وبلا؛ پایگاه تخصصی امام حسین(ع).</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۲۶

ویرایش