کاربر ناشناس
هارون بن موسی تلعکبری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mahboobi بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
# به نوشته [[شیخ طوسی]]<ref>رجال الطوسی، ص 442</ref> در 313، [[محمدبن محمدبن اشعث]] محدّث معروف و مؤلف کتاب اشعثیات که در [[مصر]] می زیسته، به تلعکبری و پدر و برادر وی اجازه روایت داده و این اجازه را [[محمدبن داودبن سلیمان]] به تلعکبری رسانده است و و تلعکبری از محمدبن داود روایات الاشعثیات را که به [[پیامبر اکرم]] می رسد، شنیده و نقل کرده، ولی دیگر روایات این کتاب را ـ که اندک می باشد ـ نقل نکرده است.<ref>رجال الطوسی ، ص 444</ref> | # به نوشته [[شیخ طوسی]]<ref>رجال الطوسی، ص 442</ref> در 313، [[محمدبن محمدبن اشعث]] محدّث معروف و مؤلف کتاب اشعثیات که در [[مصر]] می زیسته، به تلعکبری و پدر و برادر وی اجازه روایت داده و این اجازه را [[محمدبن داودبن سلیمان]] به تلعکبری رسانده است و و تلعکبری از محمدبن داود روایات الاشعثیات را که به [[پیامبر اکرم]] می رسد، شنیده و نقل کرده، ولی دیگر روایات این کتاب را ـ که اندک می باشد ـ نقل نکرده است.<ref>رجال الطوسی ، ص 444</ref> | ||
# به گزارش ابن نجّار،<ref>ابن نجّار،ج 17، ص 31</ref> ابومحمدهارون بن موسی عکبری (ظاهراً مصحّف تلعکبری)، از [[عبیداللّه بن حسین بن علویه بزاز]]، در 315 [[حدیث]] شنید. | # به گزارش ابن نجّار،<ref>ابن نجّار،ج 17، ص 31</ref> ابومحمدهارون بن موسی عکبری (ظاهراً مصحّف تلعکبری)، از [[عبیداللّه بن حسین بن علویه بزاز]]، در 315 [[حدیث]] شنید. | ||
# محمدبن حسین بن حفص خَثْعَمی (متوفی 317)، دومین استاد تلعکبری است که به او | # [[محمدبن حسین بن حفص خَثْعَمی]] (متوفی 317)، دومین استاد تلعکبری است که به او اجازه روایت داد.<ref>ابن رازی، المسلسلات، ص 243ـ244؛ ابن شاذان، ص 112؛ طوسی، رجال الطوسی، ص 442؛ طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ص 308</ref> | ||
# تلعکبری از ابوالقاسم بَغوی (متوفی 317) روایت کرده است.<ref>ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ج 4، ص 287</ref> | # تلعکبری از [[ابوالقاسم بَغوی]] (متوفی 317) روایت کرده است.<ref>ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ج 4، ص 287</ref> | ||
# وی از احمدبن موسی بن العباس بن مجاهد در 318 اخذ حدیث کرده است.<ref>خزاز رازی ، ص 146</ref> | # وی از [[احمدبن موسی بن العباس بن مجاهد]] در 318 اخذ حدیث کرده است.<ref>خزاز رازی ، ص 146</ref> | ||
# به گزارش شیخ طوسی در رجال<ref>رجال،ص 450</ref> در سال 318 تلعکبری یحیی بن زکریا کَتَنْجی را، که بیش از 120 سال داشته ، دیده و از وی حدیث شنیده بوده است. | # به گزارش [[شیخ طوسی]] در رجال<ref>رجال،ص 450</ref> در سال 318 تلعکبری [[یحیی بن زکریا کَتَنْجی]] را، که بیش از 120 سال داشته ، دیده و از وی [[حدیث]] شنیده بوده است. | ||
# در 322 از احمدبن محمدبن ابی الغریب (یا العریب) حدیث شنیده است.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 410؛ ر.ک: دلائل الامامه ، ص 81</ref> | # در 322 از [[احمدبن محمدبن ابی الغریب]] (یا العریب) حدیث شنیده است.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 410؛ ر.ک: دلائل الامامه ، ص 81</ref> | ||
# به گزارش رجال | # به گزارش [[رجال طوسی]]،<ref>رجال طوسی،ص 432</ref> وی از [[علی بن حسین بن بابویه قمی]]، در 323 هنگامی که ابن بابویه وارد [[بغداد]] شد حدیث شنید و اجازه تمام روایاتش را دریافت داشت.<ref>ابن طاووس، جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، ص 182</ref> | ||
# در 323 و پس از آن، تلعکبری از حسن بن محمدبن احمد زیدی ـ ساکن رُمَیْلَة بغداد ـ حدیث شنید و از وی اجازه روایت گرفت.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 422</ref> | # در 323 و پس از آن، تلعکبری از [[حسن بن محمدبن احمد زیدی]] ـ ساکن رُمَیْلَة بغداد ـ حدیث شنید و از وی اجازه روایت گرفت.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 422</ref> | ||
===مهمترین مشایخ=== | ===مهمترین مشایخ=== | ||
# مهمترین استاد تلعکبری محمدبن هَمّام بغدادی است که نخستین بار در 323 از او حدیث شنید.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 439</ref> تلعکبری در دهلیز منزل محمدبن | # مهمترین استاد تلعکبری [[محمدبن هَمّام بغدادی]] است که نخستین بار در 323 از او [[حدیث]] شنید.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 439</ref> تلعکبری در دهلیز منزل [[محمدبن همّام]]، به پیشنهاد ابن همّام با خدمتکار [[امام حسن عسکری]] علیه السلام هم صحبت شد و ماجراهایی از زندگی آن حضرت را از وی شنید.<ref>دلائل الامامة، ص 428ـ 431؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص 215؛ طوسی، رجال طوسی، ص 444ـ 445</ref> این ماجرا نشان دهنده نزدیکی تلعکبری به ابن همّام است. وی بیش از همه از این استادش روایت نقل کرد. | ||
# دیگر استاد مهم تلعکبری، ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید معروف به ابن عُقْدَه (متوفی 332) است که سه بار، از جمله در 330، به بغداد آمد | # دیگر استاد مهم تلعکبری، [[ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید]] معروف به ابن عُقْدَه (متوفی 332) است که سه بار، از جمله در 330، به [[بغداد]] آمد در همان سال تلعکبری از وی [[حدیث]] شنید.<ref>شبیری، نعمانی و مصادر غیبت، ص 253؛ ر.ک: به خطیب بغدادی، ج 5، ص 19</ref> | ||
===مشایخ دیگر=== | ===مشایخ دیگر=== | ||
تلعکبری از مشایخ بسیار دیگری هم روایت کرده است و شمار مشایخ وی تقریباً به 130 تن می رسد، از جمله : | تلعکبری از مشایخ بسیار دیگری هم روایت کرده است و شمار مشایخ وی تقریباً به 130 تن می رسد، از جمله : | ||
# احمدبن محمدبن سلیمان باغَنْدی (متوفی 326)،<ref>خزاز رازی ، ص 146</ref> سعیدبن احمدبن موسی العرّاد (متوفی 326)،<ref>نجاشی ، ص 180</ref> احمدبن محمدبن اسماعیل مقری (متوفی 327)،<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 412</ref> ابن ابی الیابِس (متوفی 341)،<ref>طوسی رجال طوسی، ص 426</ref> ابن حُجام (جُحام)<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 443ـ444</ref> | # [[احمدبن محمدبن سلیمان باغَنْدی]] (متوفی 326)،<ref>خزاز رازی ، ص 146</ref> | ||
# یکی از مشایخ تلعکبری، احمدبن محمدبن جعفر صولی است<ref>دلائل الامامة، ص 91، 94</ref> که در 352 یا 353 وارد بغداد شده و برای مردم حدیث نقل کرده است.<ref>مفید، الامالی، ص 164؛ نجاشی ، ص 84؛ طوسی ، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ص 76</ref> علی القاعده تلعکبری هم در یکی از این سالها از وی حدیث آموخته است . یکی از مشایخ وی امام رضا علیه السلام را درک کرده و در 340 که تلعکبری وی را دیده ، بیش از 150 سال داشته است.<ref>ر.ک:طوسی، رجال طوسی، ص 451، ش 6411</ref> | # [[سعیدبن احمدبن موسی العرّاد]] (متوفی 326)،<ref>نجاشی ، ص 180</ref> احمدبن | ||
# در میان مشایخ او نام یک زن نیز دیده می شود: فاطمه دختر هارون بن موسی بن الفرات که از طریق جد خود کتاب عبیداللّه حلبی را روایت کرده است.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 452</ref> تلعکبری از شیخ صدوق (متوفی 381) ـ احتمالاً در سفر وی به بغداد ـ روایت کرده است.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 439</ref> | # [[محمدبن اسماعیل مقری]] (متوفی 327)،<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 412</ref> | ||
# در سامرا نیز از محمدبن احمدبن عبیداللّه منصوری حدیث شنیده است.<ref>دلائل الامامة ، ص 474</ref> | # [[ابن ابی الیابِس]] (متوفی 341)،<ref>طوسی رجال طوسی، ص 426</ref> | ||
# در میان مشایخ وی نام حسین بن حمدان خَصیبی ، از غالیان شیعی، نیز دیده می شود.<ref>خزاز رازی، ص 236؛ طوسی، رجال طوسی، ص 423؛ ر.ک: به نجاشی، ص 67؛ ابن غضائری ، ص 54</ref> | # [[ابن حُجام]] (جُحام)<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 443ـ444</ref> | ||
# [[ابوغالب زراری]] (متوفی 368)<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 410</ref> | |||
# یکی از مشایخ تلعکبری، [[احمدبن محمدبن جعفر صولی]] است<ref>دلائل الامامة، ص 91، 94</ref> که در 352 یا 353 وارد [[بغداد]] شده و برای مردم حدیث نقل کرده است.<ref>مفید، الامالی، ص 164؛ نجاشی ، ص 84؛ طوسی ، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ص 76</ref> علی القاعده تلعکبری هم در یکی از این سالها از وی حدیث آموخته است . یکی از مشایخ وی [[امام رضا علیه السلام]] را درک کرده و در 340 که تلعکبری وی را دیده ، بیش از 150 سال داشته است.<ref>ر.ک:طوسی، رجال طوسی، ص 451، ش 6411</ref> | |||
# در میان مشایخ او نام یک زن نیز دیده می شود: فاطمه دختر [[هارون بن موسی بن الفرات]] که از طریق جد خود کتاب [[عبیداللّه حلبی]] را روایت کرده است.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 452</ref> تلعکبری از [[شیخ صدوق]] (متوفی 381) ـ احتمالاً در سفر وی به بغداد ـ روایت کرده است.<ref>طوسی، رجال طوسی، ص 439</ref> | |||
# در [[سامرا]] نیز از [[محمدبن احمدبن عبیداللّه منصوری]] حدیث شنیده است.<ref>دلائل الامامة ، ص 474</ref> | |||
# در میان مشایخ وی نام [[حسین بن حمدان خَصیبی]]، از [[غالی|غالیان]] شیعی، نیز دیده می شود.<ref>خزاز رازی، ص 236؛ طوسی، رجال طوسی، ص 423؛ ر.ک: به نجاشی، ص 67؛ ابن غضائری ، ص 54</ref> | |||
===از رویان اصول کافی=== | ===از رویان اصول کافی=== | ||
تلعکبری یکی از راویان محمدبن یعقوب کلینی (متوفی 328 یا 329) و کتاب کافی است.<ref>کلینی، ج 6، ص 202؛ طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ص 395؛ طوسی، الاستبصار، ج 1، ص 73، ج 4، مشْیِخَه، ص 308ـ309؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 10، مشیخه، ص 13، 23</ref> برخی محدّثان در 327 از کلینی در بغداد حدیث شنیده اند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج 10، مشیخه ، ص 29؛ طوسی، الاستبصار، ج 4، مشیخه، ص 310</ref> شاید تلعکبری هم در همین سال یا حدود آن از شیخ کلینی حدیث دریافت کرده باشد. گفتنی است که وی از سایر کتابهای کلینی (مثلاً رسائل | تلعکبری یکی از راویان [[محمدبن یعقوب کلینی]] (متوفی 328 یا 329) و کتاب [[اصول کافی|کافی]] است.<ref>کلینی، ج 6، ص 202؛ طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ص 395؛ طوسی، الاستبصار، ج 1، ص 73، ج 4، مشْیِخَه، ص 308ـ309؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 10، مشیخه، ص 13، 23</ref> برخی محدّثان در 327 از کلینی در بغداد [[حدیث]] شنیده اند.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج 10، مشیخه ، ص 29؛ طوسی، الاستبصار، ج 4، مشیخه، ص 310</ref> شاید تلعکبری هم در همین سال یا حدود آن از شیخ کلینی حدیث دریافت کرده باشد. گفتنی است که وی از سایر کتابهای کلینی (مثلاً [[رسائل الائمه]]) نیز روایت کرده است. | ||
==از دیدگاه عالمان رجال== | ==از دیدگاه عالمان رجال== | ||
تلعکبری در کتب رجال به جلالت قدر و بلندی مرتبت ستوده شده است: | تلعکبری در کتب رجال به جلالت قدر و بلندی مرتبت ستوده شده است: | ||
* ابن طاووس از وی با عنوان «الشیخ | * [[ابن طاووس]] از وی با عنوان «الشیخ الصدوق» یاد کرده است.<ref>ابن طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل فی عمل الیوم و اللیلة، ص 52، 228، 236؛ ابن طاووس، کشف المحجة لثمرة المهجة، ص 18</ref> | ||
* شیخ مفید در کتاب لمح البرهان (تألیف 363)، تلعکبری را در شمار «فقهای عصر و روات و فضلا» آورده است.<ref>به نقل ابن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنة، ص 5</ref> | * [[شیخ مفید]] در کتاب لمح البرهان (تألیف 363)، تلعکبری را در شمار «فقهای عصر و روات و فضلا» آورده است.<ref>به نقل ابن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنة، ص 5</ref> | ||
* ابن نجّار وی را راوی مطالب نادرست معرفی کرده<ref>ابن حجر عسقلانی، ج 7، ص 241</ref> که این امر ناشی از اختلاف مذهبی وی با تلعکبری بوده است. | * [[ابن نجّار]] وی را راوی مطالب نادرست معرفی کرده<ref>ابن حجر عسقلانی، ج 7، ص 241</ref> که این امر ناشی از اختلاف مذهبی وی با تلعکبری بوده است. | ||
==تالیفات== | ==تالیفات== | ||
احمدبن علی | [[احمدبن علی نجاشی]]، تلعکبری را صاحب کتب دانسته ولی تنها نام یک کتاب وی را ذکر کرده است. آثار شناخته شده تلعکبری، که هیچیک از آنهابه طورمستقل باقی نمانده، عبارت انداز: | ||
# | # «[[الجوامع فی علوم الدین]]»<ref>نجاشی ، ص 439</ref> که از محتوای آن اطلاع درستی نداریم. | ||
# | # «[[مشْیخَه]]» به نقل [[ابن حجر عسقلانی]] از ابن نجّار، تلعکبری در مشیخه خود از [[احمدبن عباس نجاشی]] روایت کرده،<ref>ابن حجر عسقلانی، ج 1، ص 289</ref> این متن با اندک تفاوتی و به شکل صحیحتر در [[رجال شیخ طوسی]]<ref>رجال شیخ طوسی،ص 412، ش 5964</ref> وارد شده است. | ||
# «کتابی در ادعیه و مستحبات» ابن طاووس در کتب دعای خود اسناد بسیاری را با نام تلعکبری آغاز کرده که متن احادیث به اعمال مستحبی و دعا تعلق دارد. به سبب کثرت اینگونه موارد و مشابهت مضمونی آنها، احتمالاً این احادیث از کتابی نوشته تلعکبری در باره دعا و مستحبات گرفته شده است.<ref>ر.ک:ابن طاووس ،الاقبال بالاعمال الحسنة، ص 11، 24، 47؛ ابن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 175؛ ابن طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 192، 478ـ479، 501 ـ 502</ref> | # «کتابی در ادعیه و مستحبات» [[ابن طاووس]] در کتب دعای خود اسناد بسیاری را با نام تلعکبری آغاز کرده که متن احادیث به اعمال مستحبی و [[دعا]] تعلق دارد. به سبب کثرت اینگونه موارد و مشابهت مضمونی آنها، احتمالاً این احادیث از کتابی نوشته تلعکبری در باره دعا و مستحبات گرفته شده است.<ref>ر.ک:ابن طاووس ،الاقبال بالاعمال الحسنة، ص 11، 24، 47؛ ابن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 175؛ ابن طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 192، 478ـ479، 501 ـ 502</ref> | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
به گفته نجاشی، مردم به خانه تلعکبری می آمدند و بر وی حدیث می خواندند.<ref>نجاشی، ص 439</ref> این تعبیر حاکی از بسیاریِ شاگردان وی است. اما ابن نجّار ادعا کرده است که راویان اندکی از تلعکبری روایت کرده اند.<ref>به نقل ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ج 4، ص 287؛ ابن حجر عسقلانی، ج 7، ص 241</ref> احتمالاً وی در این ادعا ناظر به راویان اهل تسنن است. | به گفته نجاشی، مردم به خانه تلعکبری می آمدند و بر وی حدیث می خواندند.<ref>نجاشی، ص 439</ref> این تعبیر حاکی از بسیاریِ شاگردان وی است. اما ابن نجّار ادعا کرده است که راویان اندکی از تلعکبری روایت کرده اند.<ref>به نقل ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ج 4، ص 287؛ ابن حجر عسقلانی، ج 7، ص 241</ref> احتمالاً وی در این ادعا ناظر به راویان اهل تسنن است. | ||
شیخ | [[شیخ طوسی]]، با واسطه «جماعةٌ من اصحابنا»، از تلعکبری روایت کرده است. در باره مراد از این تعبیر توضیحاتی داده شده است.<ref>ر.ک:محقق حلّی، ص 191؛ نوری ، ج 1، ص 75</ref> [[شیخ مفید|مفید]] از وی با تعبیر «شیخنا» نام برده و ابن طاووس به شاگردی مفید نزد تلعکبری تصریح کرده است.<ref>ابن طاووس،کشف المحجة لثمرة المهجة، ص 18</ref> | ||
# بیش از همه پسر تلعکبری، ابوالحسین محمدبن | # بیش از همه پسر تلعکبری، [[ابوالحسین محمدبن هارون]]، از وی نقل کرده است. | ||
# شیخ | # [[شیخ طوسی]]، [[سلامة بن ذکاء حَرّانی]] را صاحب التلعکبری خوانده<ref>رجال طوسی، ص 427</ref> که ظاهراً به معنای شاگرد ویژه است. | ||
'''شاگردان دیگر''' | '''شاگردان دیگر''' | ||
شاگردان دیگر تلعکبری عبارت اند از: | شاگردان دیگر تلعکبری عبارت اند از: | ||
# سیدمرتضی علم | # [[سید مرتضی علم الهدی|سیدمرتضی علم الهدی]]؛<ref>طوسی، رجال طوسی، ش 6209</ref> | ||
# | # [[سیدرضی]]؛<ref>شریف رضی، ص 57، 64، 72</ref> | ||
# محمدبن محمدبن خالد مُذاری که در صفر 383 از تلعکبری حدیث اخذ کرده است؛<ref>عمادالدین طبری، ص 9</ref> | # محمدبن محمدبن خالد مُذاری که در [[صفر]] 383 از تلعکبری حدیث اخذ کرده است؛<ref>عمادالدین طبری، ص 9</ref> | ||
# علی بن حسین بن محمدبن مَنْده که در صفر و ربیع الاول 381 از تلعکبری حدیث شنیده است؛<ref>خزاز رازی، ص 69، 294، ر.ک: به ص 33، 44</ref> | # علی بن حسین بن محمدبن مَنْده که در [[صفر]] و [[ربیع الاول]] 381 از تلعکبری [[حدیث]] شنیده است؛<ref>خزاز رازی، ص 69، 294، ر.ک: به ص 33، 44</ref> | ||
# ابوالحسن علی بن محمد قزوینی؛<ref>ابن طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی ( ع )، ص 188؛ ر.ک: به کولبرگ، ص 575 ـ 576</ref> | # ابوالحسن علی بن محمد قزوینی؛<ref>ابن طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی ( ع )، ص 188؛ ر.ک: به کولبرگ، ص 575 ـ 576</ref> | ||
# محمدبن احمدبن | # [[محمدبن احمدبن شاذان]]، مؤلف مائةُ منقبةٍ؛<ref>ر.ک:ابن شاذان، ص 108ـ 109، 112</ref> | ||
# حسن بن ابی طاهر جاوانی مؤلف نورالهدی؛<ref>ر.ک:ابن طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی(ع)، ص 605</ref> | # حسن بن ابی طاهر جاوانی مؤلف نورالهدی؛<ref>ر.ک:ابن طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی(ع)، ص 605</ref> | ||
# ابوالقاسم علی، فرزند شیخ | # ابوالقاسم علی، فرزند [[شیخ مفید]]؛<ref>حلوانی ، ص 147؛ ر.ک: شبیری، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ش، ص 119</ref> | ||
# محمدبن حسن بن حسین بن ایوب قمی،<ref>عاصم بن حمید، ص 21</ref> مؤلف اختصاص که به اشتباه به شیخ مفید نسبت داده شده است؛<ref>ر.ک:شبیری، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ص 209ـ264</ref> | # محمدبن حسن بن حسین بن ایوب قمی،<ref>عاصم بن حمید، ص 21</ref> مؤلف اختصاص که به اشتباه به شیخ مفید نسبت داده شده است؛<ref>ر.ک:شبیری، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ص 209ـ264</ref> | ||
# جعفربن احمدبن علی قمی معروف به ابن رازی؛<ref>ابن رازی، جامع الاحادیث ، ص 98، 116؛ ابن رازی، مسلسلات ، ص 243، 246</ref> | # جعفربن احمدبن علی قمی معروف به ابن رازی؛<ref>ابن رازی، جامع الاحادیث ، ص 98، 116؛ ابن رازی، مسلسلات ، ص 243، 246</ref> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۶: | ||
* دلائل الامامة ، منسوب به محمدبن جریر طبری آملی، قم : موسسه البعثه، 1413. | * دلائل الامامة ، منسوب به محمدبن جریر طبری آملی، قم : موسسه البعثه، 1413. | ||
* محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات 351ـ380 ه، بیروت 1409/1989. | * محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات 351ـ380 ه، بیروت 1409/1989. | ||
* محمدبن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال ، چاپ علی محمد بجاوی ، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت، بی تا. | * محمدبن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال ، چاپ علی محمد بجاوی ، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت، بی تا. | ||
* احمدبن محمد زراری ، رسالة ابی غالب الزراری الی ابن ابنه فی ذکر آل اعین ، چاپ محمدرضا حسینی ، قم 1411. | * احمدبن محمد زراری ، رسالة ابی غالب الزراری الی ابن ابنه فی ذکر آل اعین ، چاپ محمدرضا حسینی ، قم 1411. | ||
* زید زراد، اصل زید الزراد ، در کتاب الاصول الستة عشر ، | * زید زراد، اصل زید الزراد ، در کتاب الاصول الستة عشر ، | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۵: | ||
* همو، مصباح المتهجد ، بیروت 1411 ب. | * همو، مصباح المتهجد ، بیروت 1411 ب. | ||
* عاصم بن حمید، اصل عاصم بن حمیدالحناط ، در کتاب الاصول الستة عشر ، | * عاصم بن حمید، اصل عاصم بن حمیدالحناط ، در کتاب الاصول الستة عشر ، | ||
* ابوسعید عباد عصفری ، اصل ابی سعید عبادالعصفری ، در کتاب الاصول الستة عشر | * ابوسعید عباد عصفری ، اصل ابی سعید عبادالعصفری ، در کتاب الاصول الستة عشر | ||
* حسن بن یوسف علامه حلّی ، ایضاح الاشتباه ، چاپ محمد حسون ، قم 1415. | * حسن بن یوسف علامه حلّی ، ایضاح الاشتباه ، چاپ محمد حسون ، قم 1415. | ||
* همو، رجال العلامة الحلّی ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم ، نجف 1381/1961، چاپ افست قم 1402. | * همو، رجال العلامة الحلّی ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم ، نجف 1381/1961، چاپ افست قم 1402. |