پرش به محتوا

فتح مکه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
طبق برخی گزارش‌ها، پس از فتح مکه، به پیشنهاد پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] روی شانه‌های پیامبر رفت و بت‌ها را به زمین انداخت. بت‌ها، در ورودی باب بنی‌شَیبه (یکی از ورودی‌های مَسْجِد الْحَرام) دفن شد. همچنین پیامبر(ص) [[سریه|سَریّه‌هایی]] را به اطراف مکه فرستاد تا بت‌خانه‌ها را تخریب کنند. با فتح مکه همه پیمان‌ها، قراردادها و مقام‌ها، جز [[سدانت کعبه|سِدانَت کعبه]] و [[سقایة الحاج|سِقایَةُ الحاجّ]] لغو شد.
طبق برخی گزارش‌ها، پس از فتح مکه، به پیشنهاد پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] روی شانه‌های پیامبر رفت و بت‌ها را به زمین انداخت. بت‌ها، در ورودی باب بنی‌شَیبه (یکی از ورودی‌های مَسْجِد الْحَرام) دفن شد. همچنین پیامبر(ص) [[سریه|سَریّه‌هایی]] را به اطراف مکه فرستاد تا بت‌خانه‌ها را تخریب کنند. با فتح مکه همه پیمان‌ها، قراردادها و مقام‌ها، جز [[سدانت کعبه|سِدانَت کعبه]] و [[سقایة الحاج|سِقایَةُ الحاجّ]] لغو شد.


== اهمیت فتح مکه در تاریخ اسلام ==
==اهمیت فتح مکه در تاریخ اسلام==
غزوه فتح مکه را از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ صدر اسلام دانسته‌اند که در نتیجه آن حکومت مشرکان در [[مکه]] پایان یافت و اسلام در [[جزیرة العرب]] حاکمیت پیدا کرد.<ref>کمساری، «دستاوردهای سیاسی فتح مکه»، ص۱۱۶.</ref> پس از فتح مکه اکثر قبیله‌های جزیرة العرب تا سال دهم اسلام آوردند و قدرت مشرکان در آنجا به کلی نابود شد.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۲۰۰.</ref> [[محمدحسین طباطبایی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] از مفسران شیعه، با تطبیق [[سوره نصر]] بر فتح مکه، معتقدند این غزوه بزرگ‌ترین پیروزی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] بود که در اثر آن بنیان شرک از جزیرة العرب برچیده شد و مردم دسته دسته به پیامبر ایمان آوردند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۳۷۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۷، ص۳۹۴.</ref>
غزوه فتح مکه را از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ صدر اسلام دانسته‌اند که در نتیجه آن، حکومت مشرکان در [[مکه]] پایان یافت و اسلام در [[جزیرة العرب|جزیرةالعرب]] حاکمیت پیدا کرد.<ref>کمساری، «دستاوردهای سیاسی فتح مکه»، ص۱۱۶.</ref> پس از فتح مکه، اکثر قبیله‌های جزیرةالعرب تا سال دهم اسلام آوردند و قدرت مشرکان در آنجا به‌کلی نابود شد.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۲۰۰.</ref> [[محمدحسین طباطبایی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] از مفسران شیعه، با تطبیق [[سوره نصر]] بر فتح مکه گفته‌اند این غزوه بزرگ‌ترین پیروزی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] بود که بر اثر آن، بنیان شرک از جزیرةالعرب برچیده شد و مردم دسته‌دسته به پیامبر ایمان آوردند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۳۷۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۷، ص۳۹۴.</ref>


پیغمبر(ص) در این غزوه توانست بدون خونریزی و بدون اینکه کوچک‌ترین آسیبی به کسی برسد مکه را فتح کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۷۵۸.</ref> به گفته [[سید جعفر شهیدی]] مؤلف [[تاریخ تحلیلی اسلام (کتاب)|کتاب تاریخ تحلیلی اسلام]]، رفتاری که پیغمبر(ص) با مردم مکه کرد، سماحت اسلام و بزرگواری پیامبر(ص) را در دیده مخالفان آشکار ساخت؛ زیرا قریش به مدت ۲۰ سال او و پیروانش را آزار داده بودند و از انتقام پیامبر می‌ترسیدند، اما وقتی با رفتار کریمانه پیامبر مواجه شدند، مسلمان شده، برای اسلام بجنگند.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۲ش، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> با این حال به باور برخی نویسندگان ایمان آوردن آنها، ایمان ظاهری و تسلیم شدن آنها نوعی عقب‌نشینی استراتژیک بود<ref>صمدی، «بازکاوی نقش قبایل قریش در جهت کسب قدرت با تأکید بر جریانات فتح مکه تا سقیفه»، ص۱۱.</ref> تا بتوانند در پوشش [[خلافت|خلافت اسلامی]] قدرت را از [[بنی‌هاشم]] بازپس‌گیرند.<ref>صمدی، «بازکاوی نقش قبایل قریش در جهت کسب قدرت با تأکید بر جریانات فتح مکه تا سقیفه»، ص۲۶.</ref>
پیغمبر(ص) در این غزوه توانست بدون خونریزی و بدون اینکه کوچک‌ترین آسیبی به کسی برسد مکه را فتح کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۷۵۸.</ref> به گفته [[سید جعفر شهیدی]] مؤلف [[تاریخ تحلیلی اسلام (کتاب)|کتاب تاریخ تحلیلی اسلام]]، رفتاری که پیغمبر(ص) با مردم مکه کرد، سماحت اسلام و بزرگواری پیامبر(ص) را در دیده مخالفان آشکار ساخت؛ زیرا قریش به مدت بیست سال او و پیروانش را آزار داده بودند و از انتقام پیامبر می‌ترسیدند.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۲ش، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>


== علت لشکرکشی ==
==علت لشکرکشی==
[[پرونده:تمبر فتح مکه.jpg|بندانگشتی|تمبر یادبود فتح مکه]]
[[پرونده:تمبر فتح مکه.jpg|بندانگشتی|تمبر یادبود فتح مکه]]
{{همچنین ببینید|صلح حدیبیه}}
{{همچنین ببینید|صلح حدیبیه}}
نقض صلح حُدَیْبیّه از سوی قریش، عامل اصلی لکشرکشی پیامبر(ص) به مکه و فتح آن بود.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۱۹۹.</ref> در [[سال ۶ هجری قمری|سال ششم هجری]] مسلمانان و مشرکان در [[حدیبیه|منطقه حُدَیْبیّه]] با یکدیگر قرارداد بستند که به مدت ده سال با هم صلح کنند و علیه یکدیگر اقدامی انجام ندهند.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۱۷.</ref> قبیله بنی‌خُزاعه با مسلمانان و قبیله بنی‌بَکر با [[قبیله قریش|قُرَیش]] هم‌پیمان شدند.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۱۸.</ref> در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۸۱-۷۸۴.</ref> به این ترتیب پیمان صلح حدیبیه پس از دو سال، از طرف قریش نقض شد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۸۷.</ref> با اینکه [[ابوسفیان|اَبوسُفیان]]، خود برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۹۲.</ref> اندکی بعد، پیامبر با سپاهی ده هزار نفره، سوی مکه حرکت کرد.<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۴.</ref>
نقض صلح حُدَیْبیّه از سوی قریش، عامل اصلی لکشرکشی پیامبر(ص) به مکه و فتح آن بود.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۱۹۹.</ref> در [[سال ۶ هجری قمری|سال ششم هجری]] مسلمانان و مشرکان در [[حدیبیه|منطقه حُدَیْبیّه]] با یکدیگر قرارداد بستند که به مدت ده سال با هم صلح کنند و علیه یکدیگر اقدامی انجام ندهند.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۱۷.</ref> قبیله بنی‌خُزاعه با مسلمانان و قبیله بنی‌بَکر با [[قبیله قریش|قُرَیش]] هم‌پیمان شدند.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۱۸.</ref> در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۸۱-۷۸۴.</ref> به این ترتیب پیمان صلح حدیبیه پس از دو سال، از طرف قریش نقض شد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۸۷.</ref> با اینکه [[ابوسفیان|اَبوسُفیان]]، خود برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۹۲.</ref> اندکی بعد، پیامبر با سپاهی ده هزار نفره، سوی مکه حرکت کرد.<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۴.</ref>


== پیروزی مسلمانان بدون خونریزی ==
==پیروزی مسلمانان بدون خونریزی==
[[پرونده:اذان بلال در فتح مکه کتاب سیره النبی قرن یازدهم.jpg|بندانگشتی|تصویری ازز اذان گفتن [[بلال حبشی]] در مکه در کتاب سیرةالنبی.|300x300پیکسل]]
[[پرونده:اذان بلال در فتح مکه کتاب سیره النبی قرن یازدهم.jpg|بندانگشتی|تصویری ازز اذان گفتن [[بلال حبشی]] در مکه در کتاب سیرةالنبی.|300x300پیکسل]]
پیامبر(ص) توانست با تدبیر و سیاستش، مکه را بدون خونریزی فتح کند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۸۶.</ref> با دستور پیامبر، سپاه اسلام در [[۱۰ رمضان]] سال ۸ق<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۹۹.</ref> با رعایت اصل غافلگیری، پیش از آنکه دشمن به فکر دفاع از خود بیافتد، از مدینه خارج شد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۹۲.</ref> مقصد اصلی، حتی برای سپاهیان اسلام معلوم نبود.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ۲۲۳.</ref> تا رسیدن سپاه به مَرّ الظَّهْران (وادی فاطمه کنونی در ۲۴ کیلومتری مکه<ref>بلادی، معالم مکة التاریخیة الأثریه، ۱۴۰۰ق، ص۲۵.</ref>) اهالی مکه و جاسوسان آنان هیچ خبری از حرکت جهادی سپاه اسلام نداشتند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۵۰.</ref> پس از آگاهی ابوسفیان از حضور سپاه اسلام در اطراف مکه، [[عباس بن عبدالمطلب|عَبّاس بن عَبدُالمُطَّلِب]] به دستور پیامبر، ابوسفیان را به ابتدای یک وادی برد تا از آنجا خیل عظیم مسلمان‌ها را دیده،<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref> فکر هرگونه مقاومتی را از سر بیرون کند تا فتح مکه بدون جنگ به انجام رسد.<ref>خطاب، الرسول القائد، ۱۴۲۲ق، ص۳۳۷.</ref> ابوسفیان نزد پیامبر(ص) آمد و اسلام آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۱۸.</ref>
پیامبر(ص) توانست با تدبیر و سیاستش، مکه را بدون خونریزی فتح کند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۸۶.</ref> با دستور پیامبر، سپاه اسلام در [[۱۰ رمضان]] سال ۸ق<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۹۹.</ref> با رعایت اصل غافلگیری، پیش از آنکه دشمن به فکر دفاع از خود بیافتد، از مدینه خارج شد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۹۲.</ref> مقصد اصلی، حتی برای سپاهیان اسلام معلوم نبود.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ۲۲۳.</ref> تا رسیدن سپاه به مَرّ الظَّهْران (وادی فاطمه کنونی در ۲۴ کیلومتری مکه<ref>بلادی، معالم مکة التاریخیة الأثریه، ۱۴۰۰ق، ص۲۵.</ref>) اهالی مکه و جاسوسان آنان هیچ خبری از حرکت جهادی سپاه اسلام نداشتند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۵۰.</ref> پس از آگاهی ابوسفیان از حضور سپاه اسلام در اطراف مکه، [[عباس بن عبدالمطلب|عَبّاس بن عَبدُالمُطَّلِب]] به دستور پیامبر، ابوسفیان را به ابتدای یک وادی برد تا از آنجا خیل عظیم مسلمان‌ها را دیده،<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref> فکر هرگونه مقاومتی را از سر بیرون کند تا فتح مکه بدون جنگ به انجام رسد.<ref>خطاب، الرسول القائد، ۱۴۲۲ق، ص۳۳۷.</ref> ابوسفیان نزد پیامبر(ص) آمد و اسلام آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۱۸.</ref>
خط ۴۳: خط ۴۳:
مطابق برخی گزارش‌ها، مسلمانان در [[۲۰ رمضان]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۱،‌ ص۱۴۳.</ref> مکه را با شعارِ «نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ حَقّاً حَقّا؛ ما حقیقتاً بندگان خداوندیم.» فتح کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۷</ref> البته تاریخ‌نگاران درباره روز ورود مسلمانان به مکه، اتفاق نظر ندارند و روزهای دیگری از ماه رمضان نیز برای این واقعه ثبت شده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ۱۵-۱۷.</ref> پیامبر(ص) به افراد حاضر در [[مسجد الحرام]]، به افراد داخل در خانه ابوسفیان و به کسانی که در خانه خود بمانند، امان داد.<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۳۴.</ref> در روز فتح مکه، از مسلمانان جز دو نفر به نام‌های کُرْز بن جابر<ref>ابن‌عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۳۱۰.</ref> و خُنَیْس بن خالد اشعری<ref>ابن‌اثیر، اُسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۱۲.</ref> (یا خالد اشعری<ref>مِقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۸۸.</ref>) که راه را گم کرده بودند، کسی کشته نشد. این دو نفر از مسیر دیگری رفته، در بین راه به دست [[شرک|مشرکان]] به قتل رسیدند.<ref>ابن‌عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۳۱۰.</ref>
مطابق برخی گزارش‌ها، مسلمانان در [[۲۰ رمضان]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۱،‌ ص۱۴۳.</ref> مکه را با شعارِ «نَحْنُ عِبَادُ اللَّهِ حَقّاً حَقّا؛ ما حقیقتاً بندگان خداوندیم.» فتح کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۷</ref> البته تاریخ‌نگاران درباره روز ورود مسلمانان به مکه، اتفاق نظر ندارند و روزهای دیگری از ماه رمضان نیز برای این واقعه ثبت شده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ۱۵-۱۷.</ref> پیامبر(ص) به افراد حاضر در [[مسجد الحرام]]، به افراد داخل در خانه ابوسفیان و به کسانی که در خانه خود بمانند، امان داد.<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۳۴.</ref> در روز فتح مکه، از مسلمانان جز دو نفر به نام‌های کُرْز بن جابر<ref>ابن‌عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۳۱۰.</ref> و خُنَیْس بن خالد اشعری<ref>ابن‌اثیر، اُسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۱۲.</ref> (یا خالد اشعری<ref>مِقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۸۸.</ref>) که راه را گم کرده بودند، کسی کشته نشد. این دو نفر از مسیر دیگری رفته، در بین راه به دست [[شرک|مشرکان]] به قتل رسیدند.<ref>ابن‌عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۳۱۰.</ref>


== عفو عمومی ==
==عفو عمومی==
{{جعبه نقل قول|عرض=۲۳۰px|اندازه قلم=14px|رنگ پس‌زمینه=#FFF9E7|تراز نقل قول=راست|نقل قول=[[عبدالحسین زرین‌کوب]]:{{-}}«اهل مکه پشیمان و وحشت‌زده ابوسفیان را به مدینه فرستادند تا محمد(ص) را از این آهنگ (حمله به مکه) منصرف دارند. اما دیگر دوران صلح گذشته بود و تا اهل مکه خبر شدند پیغمبر با ده هزار مسلمان خویش در ظرف یک هفته نزدیک دروازه شهرشان رسیده بود. مکه در مقابل وی مقاومت نکرد ... '''این بار محمد به عنوان فاتح اما باز مثل یک پیغمبر به شهر در آمد: بدون غارت بدون خونریزی.»'''|منبع=زرین‌کوب،‌ بامداد اسلام،‌ ۱۳۶۹ش، ص۳۷.}}
{{جعبه نقل قول|عرض=۲۳۰px|اندازه قلم=14px|رنگ پس‌زمینه=#FFF9E7|تراز نقل قول=راست|نقل قول=[[عبدالحسین زرین‌کوب]]:{{-}}«اهل مکه پشیمان و وحشت‌زده ابوسفیان را به مدینه فرستادند تا محمد(ص) را از این آهنگ (حمله به مکه) منصرف دارند. اما دیگر دوران صلح گذشته بود و تا اهل مکه خبر شدند پیغمبر با ده هزار مسلمان خویش در ظرف یک هفته نزدیک دروازه شهرشان رسیده بود. مکه در مقابل وی مقاومت نکرد ... '''این بار محمد به عنوان فاتح اما باز مثل یک پیغمبر به شهر در آمد: بدون غارت بدون خونریزی.»'''|منبع=زرین‌کوب،‌ بامداد اسلام،‌ ۱۳۶۹ش، ص۳۷.}}


پس از آنکه پیامبر(ص) وارد مکه شد، عفو عمومی اعلام کرد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۸۱۵.</ref> پیامبر(ص) به فرماندهان خود دستور داد از جنگ و خونریزی پرهیز کنند و تنها با کسانی که قصد جنگ دارند، مقابله کنند.<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۹۱ش، ص۴۶۰.</ref> [[سعد بن عباده|سَعد بن عُبادة]] که پرچم سپاه مسلمانان را در دست داشت با گفتنِ «الْيَوْمُ يَوْمُ الْمَلْحَمَة (یعنی: امروز روز انتقام است)» موجب هراس اهل مکه شد.<ref>واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۱.</ref> سخن سعد موجب ناراحتی پیامبر شد؛<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۸۱۴.</ref> ازاین‌رو پیامبر با بیانِ «الْيَوْمَ يَوْمُ الْمَرْحَمَة (یعنی: امروز، روز رحمت است)»<ref>واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۲.</ref> پرچم سپاه را از او گرفت و به [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۶۰.</ref> یا فرزند سعد داد.<ref>واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۲.</ref> پیامبر(ص) اهل مکه را به اسارت نگرفت و آنان را [[طلقاء|طُلَقاء]] (به معنای آزادشدگان) خواند و آزاد کرد.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۳۸۴.</ref> ازاین‌رو به ابوسفیان و اهل مکه، طلقاء می‌گفتند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۶۱.</ref> به گفته برخی پژوهشگران، تعبیر طلقاء بر نوعی بدنامی دلالت می‌کرد؛ چرا که مردم مکه با اکراه با پیامبر بیعت کردند.<ref>جوادی، «طلقاء و نقش آنان در تاریخ اسلام»، ص۷.</ref> پیامبر در فتح مکه همه پیمان‌ها، قراردادها و مقام‌ها را، جز [[سدانت کعبه|سِدانَت کعبه]] و [[سقایة الحاج|سِقایَةُ الحاجّ]] لغو کرد.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۰۰ق، ج۵، ص۱۶.</ref>
پس از آنکه پیامبر(ص) وارد مکه شد، عفو عمومی اعلام کرد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۸۱۵.</ref> پیامبر(ص) به فرماندهان خود دستور داد از جنگ و خونریزی پرهیز کنند و تنها با کسانی که قصد جنگ دارند، مقابله کنند.<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۹۱ش، ص۴۶۰.</ref> [[سعد بن عباده|سَعد بن عُبادة]] که پرچم سپاه مسلمانان را در دست داشت با گفتنِ «الْيَوْمُ يَوْمُ الْمَلْحَمَة (یعنی: امروز روز انتقام است)» موجب هراس اهل مکه شد.<ref>واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۱.</ref> سخن سعد موجب ناراحتی پیامبر شد؛<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۸۱۴.</ref> ازاین‌رو پیامبر با بیانِ «الْيَوْمَ يَوْمُ الْمَرْحَمَة (یعنی: امروز، روز رحمت است)»<ref>واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۲.</ref> پرچم سپاه را از او گرفت و به [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۶۰.</ref> یا فرزند سعد داد.<ref>واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۲.</ref> پیامبر(ص) اهل مکه را به اسارت نگرفت و آنان را [[طلقاء|طُلَقاء]] (به معنای آزادشدگان) خواند و آزاد کرد.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۳۸۴.</ref> ازاین‌رو به ابوسفیان و اهل مکه، طلقاء می‌گفتند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۶۱.</ref> به گفته برخی پژوهشگران، تعبیر طلقاء بر نوعی بدنامی دلالت می‌کرد؛ چرا که مردم مکه با اکراه با پیامبر بیعت کردند.<ref>جوادی، «طلقاء و نقش آنان در تاریخ اسلام»، ص۷.</ref> پیامبر در فتح مکه همه پیمان‌ها، قراردادها و مقام‌ها را، جز [[سدانت کعبه|سِدانَت کعبه]] و [[سقایة الحاج|سِقایَةُ الحاجّ]] لغو کرد.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۰۰ق، ج۵، ص۱۶.</ref>


=== استثناشدگان از عفو عمومی ===
===استثناشدگان از عفو عمومی===
پیامبر(ص) عده‌ای را از عفو عمومی استثنا کرد و فرمان داد آنها را حتی اگر زیر پرده کعبه پنهان شده باشند، بکُشند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۵۸.</ref> در منابع تاریخی تعداد این افراد یکسان ذکر نشده است و تا بیست نفر شمارش شده‌اند.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۳، ص۹.</ref> نام برخی از این افراد مطابق آنچه [[سید جعفر مرتضی عاملی]] در [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم]] برشمرده، چنین است:<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۳، ص۹-۱۰.</ref>
پیامبر(ص) عده‌ای را از عفو عمومی استثنا کرد و فرمان داد آنها را حتی اگر زیر پرده کعبه پنهان شده باشند، بکُشند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۵۸.</ref> در منابع تاریخی تعداد این افراد یکسان ذکر نشده است و تا بیست نفر شمارش شده‌اند.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۳، ص۹.</ref> نام برخی از این افراد مطابق آنچه [[سید جعفر مرتضی عاملی]] در [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم]] برشمرده، چنین است:<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۳، ص۹-۱۰.</ref>


'''مردان'''
'''مردان'''
* '''[[عکرمة بن ابی‌جهل|عِکْرِمَة بن ابی‌جَهْل]]:''' وی قبل از ورود مسلمانان از مکه گریخت، اما همسرش که قبلاً مسلمان شده بود، نزد پیامبر(ص) رفت و برای وی امان گرفت.<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۵.</ref>
*'''[[عکرمة بن ابی‌جهل|عِکْرِمَة بن ابی‌جَهْل]]:''' وی قبل از ورود مسلمانان از مکه گریخت، اما همسرش که قبلاً مسلمان شده بود، نزد پیامبر(ص) رفت و برای وی امان گرفت.<ref>ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۵.</ref>
* '''صَفْوان بن اُمَیّه:''' او از مکه گریخت، اما پس از آنکه عُمَیْر بن وَهْب برای او امان گرفت، نزد پیامبر بازگشت. وی از پیامبر دو ماه مهلت خواست تا اسلام بیاورد، پیامبر(ص) به او چهار ماه مهلت داد، سرانجام پس از مدتی اسلام آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۵۳-۸۵۵.</ref>
*'''صَفْوان بن اُمَیّه:''' او از مکه گریخت، اما پس از آنکه عُمَیْر بن وَهْب برای او امان گرفت، نزد پیامبر بازگشت. وی از پیامبر دو ماه مهلت خواست تا اسلام بیاورد، پیامبر(ص) به او چهار ماه مهلت داد، سرانجام پس از مدتی اسلام آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۵۳-۸۵۵.</ref>
* '''عبدالله بن اَبی‌سَرْح:''' [[عثمان بن عفان|عُثمان بن عَفّان]] که برادر رضاعی او بود، برایش امان گرفت.<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۶۳.</ref>
*'''عبدالله بن اَبی‌سَرْح:''' [[عثمان بن عفان|عُثمان بن عَفّان]] که برادر رضاعی او بود، برایش امان گرفت.<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۶۳.</ref>
* '''عبدالله بن خَطَل:''' وی بعد از اسلام آوردن، مسلمانی را به قتل رساند و مُرتَد شد.<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۳۳.</ref> وی پس از فتح مکه به دست مسلمانان در کنار کعبه کشته شد.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری،‌ ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۵۹.</ref>
*'''عبدالله بن خَطَل:''' وی بعد از اسلام آوردن، مسلمانی را به قتل رساند و مُرتَد شد.<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۳۳.</ref> وی پس از فتح مکه به دست مسلمانان در کنار کعبه کشته شد.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری،‌ ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۵۹.</ref>
* '''مقیس بن صباته:''' وی یکی از مسلمانان را به قتل رساند و مرتد شد. نمیله بن عبدالله کنانی وی را کشت.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۹-۵۰.</ref>
*'''مقیس بن صباته:''' وی یکی از مسلمانان را به قتل رساند و مرتد شد. نمیله بن عبدالله کنانی وی را کشت.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۹-۵۰.</ref>
* '''وَحْشیّ بن حَرْب:''' او قاتل [[حمزة بن عبدالمطلب|حَمزة بن عَبدالمُطَّلِب]] عموی پیامبر(ص) بود. پس از چندی نزد پیامبر(ص) آمد و مسلمان شد.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۶۴.</ref>
*'''وَحْشیّ بن حَرْب:''' او قاتل [[حمزة بن عبدالمطلب|حَمزة بن عَبدالمُطَّلِب]] عموی پیامبر(ص) بود. پس از چندی نزد پیامبر(ص) آمد و مسلمان شد.<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۶۴.</ref>


'''زنان'''
'''زنان'''
* '''[[هند دختر عتبه|هِند دختر عُتْبَه]]:''' مادر معاویه که در جنگ اُحُد، شکم حَمزة بن عَبدالمُطَّلِب را پاره کرد و جگر او را به دندان گرفت. او چهره خود را پوشاند و همراه زنان دیگر با پیامبر [[بیعت نساء|بیعت]] کرد و مسلمان شد.<ref>دیاربکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۲، ص۹۴.</ref>
*'''[[هند دختر عتبه|هِند دختر عُتْبَه]]:''' مادر معاویه که در جنگ اُحُد، شکم حَمزة بن عَبدالمُطَّلِب را پاره کرد و جگر او را به دندان گرفت. او چهره خود را پوشاند و همراه زنان دیگر با پیامبر [[بیعت نساء|بیعت]] کرد و مسلمان شد.<ref>دیاربکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۲، ص۹۴.</ref>
* '''ساره کنیز عَمرو بن هِشام:''' وی پیش از حرکت سپاه اسلام برای مشرکان جاسوسی کرده بود.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۳۵۴.</ref> او در روز فتح مکه کشته شد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۶۰.</ref>
*'''ساره کنیز عَمرو بن هِشام:''' وی پیش از حرکت سپاه اسلام برای مشرکان جاسوسی کرده بود.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۳۵۴.</ref> او در روز فتح مکه کشته شد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۶۰.</ref>
* '''قَریبه و فَرْتَنا دو کنیز عبدالله بن خَطَل:''' این دو کنیز آوازه‌خوان بودند و پیامبر(ص) را با ترانه‌های خود هَجْو می‌کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۶۰.</ref> قَریبه کشته شد، اما فَرْتَنا ایمان آورد و تا زمان عثمان زنده بود.<ref>صالحی شامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۲۲۵.</ref>
*'''قَریبه و فَرْتَنا دو کنیز عبدالله بن خَطَل:''' این دو کنیز آوازه‌خوان بودند و پیامبر(ص) را با ترانه‌های خود هَجْو می‌کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۶۰.</ref> قَریبه کشته شد، اما فَرْتَنا ایمان آورد و تا زمان عثمان زنده بود.<ref>صالحی شامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۲۲۵.</ref>


==شکستن بت‌ها==
==شکستن بت‌ها==
خط ۷۱: خط ۷۱:
{{-}}
{{-}}


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
{{پایان}}
{{پایان}}


== پیوند به بیرون ==
==پیوند به بیرون==
* [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2044015 «نگاهی تحلیلی به جزئیات فتح مکه»]
*[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2044015 «نگاهی تحلیلی به جزئیات فتح مکه»]


{{غزوه‌ها}}
{{غزوه‌ها}}
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۲۷

ویرایش