۱۷٬۱۳۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
عمده دلیلی که عالمان سلفی و وهابیون به آن استناد کردهاند این است که گزارشی از عمل به این قبیل توسلها در میان [[صحابه|صحابه پیامبر]] وجود ندارد. دیدگاه سلفیه و وهابیان درباره توسل از سوی عالمان شیعه و [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] نقد شده است. آنان به برخی نقلها و گزارشهای تاریخی استناد کردهاند که برپایه آنها [[صحابه|صحابه پیامبر]] به این نوع توسلها عمل میکردهاند. | عمده دلیلی که عالمان سلفی و وهابیون به آن استناد کردهاند این است که گزارشی از عمل به این قبیل توسلها در میان [[صحابه|صحابه پیامبر]] وجود ندارد. دیدگاه سلفیه و وهابیان درباره توسل از سوی عالمان شیعه و [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] نقد شده است. آنان به برخی نقلها و گزارشهای تاریخی استناد کردهاند که برپایه آنها [[صحابه|صحابه پیامبر]] به این نوع توسلها عمل میکردهاند. | ||
== | ==جایگاه توسل نزد مسلمانان== | ||
===اتفاقنظر مسلمانان در مشروعیت اصل توسل=== | ===اتفاقنظر مسلمانان در مشروعیت اصل توسل=== | ||
توسل از باورهای مشترک مسلمانان است.<ref>سبکی، شفاء السقام، ۱۴۱۹ق، ص۲۹۳.</ref> [[ابنتیمیه حرانی|ابنتیمیه]] مشروعیت اصل آن را مورد اتفاق همه مسلمانان دانسته است.<ref>ابنتیمیه، قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة، ۱۴۲۲ق، ص۱۶.</ref> تقیالدین سُبکی (درگذشت: ۷۵۶ق)، عالم شافیمذهب اهل مصر، در کتاب [[شفاء السقام فی زیارة خیر الانام (کتاب)|شِفاء السَّقام]]، مجادله و نزاع درباره آن را مجادله در ضروریات دانسته است.<ref>سبکی، شفاء السقام، ۱۴۱۹ق، ص۳۱۸.</ref> [[جعفر سبحانی]] متکلم شیعه نیز اصل توسل به اسباب در حیات بشری را [[فطرت|فطری]] دانسته است.<ref>سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ۱۳۷۴ش، ص۱۸.</ref> | توسل از باورهای مشترک مسلمانان است.<ref>سبکی، شفاء السقام، ۱۴۱۹ق، ص۲۹۳.</ref> [[ابنتیمیه حرانی|ابنتیمیه]] مشروعیت اصل آن را مورد اتفاق همه مسلمانان دانسته است.<ref>ابنتیمیه، قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة، ۱۴۲۲ق، ص۱۶.</ref> تقیالدین سُبکی (درگذشت: ۷۵۶ق)، عالم شافیمذهب اهل مصر، در کتاب [[شفاء السقام فی زیارة خیر الانام (کتاب)|شِفاء السَّقام]]، مجادله و نزاع درباره آن را مجادله در ضروریات دانسته است.<ref>سبکی، شفاء السقام، ۱۴۱۹ق، ص۳۱۸.</ref> [[جعفر سبحانی]] متکلم شیعه نیز اصل توسل به اسباب در حیات بشری را [[فطرت|فطری]] دانسته است.<ref>سبحانی، التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء، ۱۳۷۴ش، ص۱۸.</ref> | ||
خط ۲۶: | خط ۲۳: | ||
البته مواردی از توسل در میان اهلسنت نیز گزارش شده است. برای نمونه سَمْعانی، تاریخنگار، محدث و فقیه شافعیمذهب قرن ششم هجری، به زیارت قبر [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] میرفته و به او متوسل میشده است.<ref>سمعانی، الانساب، ۱۳۸۲ق، ج۱۲، ص۴۷۹.</ref> ابوعلی خَلّال، از دیگر عالمان اهلسنت در قرن سوم هجری، گفته است هرگاه برایم مشکلی پیش میآمد به زیارت قبر موسی بن جعفر میرفتم و به او متوسل میشدم و مشکلم برطرف میشد.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، |۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۳۳.</ref> از [[محمد بن ادریس شافعی|محمد بن اِدریس شافعی]]، از [[مذاهب چهارگانه اهل سنت|فقهای چهارگانه اهلسنت]]، نیز نقل شده که قبر موسی بن جعفر را «داروی شفابخش» توصیف کرده است.<ref>کعبی، الامام موسی بن الکاظم علیه السلام سیره و تاریخ، ۱۴۳۰ق، ص۲۱۶.</ref> | البته مواردی از توسل در میان اهلسنت نیز گزارش شده است. برای نمونه سَمْعانی، تاریخنگار، محدث و فقیه شافعیمذهب قرن ششم هجری، به زیارت قبر [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] میرفته و به او متوسل میشده است.<ref>سمعانی، الانساب، ۱۳۸۲ق، ج۱۲، ص۴۷۹.</ref> ابوعلی خَلّال، از دیگر عالمان اهلسنت در قرن سوم هجری، گفته است هرگاه برایم مشکلی پیش میآمد به زیارت قبر موسی بن جعفر میرفتم و به او متوسل میشدم و مشکلم برطرف میشد.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، |۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۳۳.</ref> از [[محمد بن ادریس شافعی|محمد بن اِدریس شافعی]]، از [[مذاهب چهارگانه اهل سنت|فقهای چهارگانه اهلسنت]]، نیز نقل شده که قبر موسی بن جعفر را «داروی شفابخش» توصیف کرده است.<ref>کعبی، الامام موسی بن الکاظم علیه السلام سیره و تاریخ، ۱۴۳۰ق، ص۲۱۶.</ref> | ||
== | ==مفهومشناسی توسل و مشروعیت آن== | ||
توسل به این معناست که فردی، شخص یا چیزی که نزد خداوند جایگاه ویژهای دارد را واسطه یا وسیله اجابت دعای خود قرار دهد.<ref>حمیری، التأمل فی حقیقة التوسل، ۱۴۲۸ق، ص۱۶.</ref> توسل از لحاظ لغوی با واژه وسیله همریشه است.<ref>جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «وسل».</ref> «وسیله» هر آنچیزی است که برای نزدیکشدن به چیز دیگری از آن استفاده میشود.<ref>جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «وسل».</ref> | |||
توسل و [[استغاثه|اِستغاثه]] از سوی برخی هممعنا تلقی شده است.<ref>سبکی، شفاء السقام، ۱۴۱۹ق، ص۳۱۴.</ref> برخی نیز آنها را متفاوت دانستهاند، بدین بیان که استغاثه فقط برای موقعیت و حالت شدت و سختی است، اما توسل به حالت سختی اختصاص ندارد و آسایش را نیز شامل میشود.<ref>عبدالرحمن عبدالمنعم، معجم المصطلحات والألفاظ الفقهیة، دار الفضیلة، ص۱۵۰.</ref> | |||
برای مشروعیت و جواز شرعی توسل به ادله زیر استناد کردهاند: | برای مشروعیت و جواز شرعی توسل به ادله زیر استناد کردهاند: | ||
*'''قرآن:''' خدا در [[آیه وسیله]] به مؤمنان دستور داده است که برای تقرب به خداوند وسیلهای بجویند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۲۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۴۹.</ref> همچنین در [[آیه ۶۴ سوره نساء]] به گنهکاران توصیه شده که نزد پیامبر(ص) بروند و از او درخواست کنند که درباره آنها از خداوند [[استغفار|طلب مغفرت]] کند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۷، ص۴۱۲؛ سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> از دیگر آیاتی که بر مشروعیت توسل دلالت میکند، [[آیه ۹۷ سوره یوسف]] است<ref>مکارم شیرازی، آیات الولایة فی القرآن، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۱.</ref> که براساس آن فرزندان [[یعقوب (پیامبر)|حضرت یعقوب]] از پدرشان درخواست کردند که برای آنها [[استغفار|طلب مغفرت]] کند.<ref>سوره یوسف، آیه ۹۷.</ref> | *'''قرآن:''' خدا در [[آیه وسیله]] به مؤمنان دستور داده است که برای تقرب به خداوند وسیلهای بجویند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۲۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۴۹.</ref> همچنین در [[آیه ۶۴ سوره نساء]] به گنهکاران توصیه شده که نزد پیامبر(ص) بروند و از او درخواست کنند که درباره آنها از خداوند [[استغفار|طلب مغفرت]] کند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۹۰ش، ج۷، ص۴۱۲؛ سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> از دیگر آیاتی که بر مشروعیت توسل دلالت میکند، [[آیه ۹۷ سوره یوسف]] است<ref>مکارم شیرازی، آیات الولایة فی القرآن، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۱.</ref> که براساس آن فرزندان [[یعقوب (پیامبر)|حضرت یعقوب]] از پدرشان درخواست کردند که برای آنها [[استغفار|طلب مغفرت]] کند.<ref>سوره یوسف، آیه ۹۷.</ref> |
ویرایش