پرش به محتوا

طریقت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''طریقت''' در تصوف اسلامی، راهی برای رسیدن بندگان به خداست که برای پیمودن آن نظام نظری و عملی گسترده‌ای به‌عنوان طریقت‌های صوفیانه ایجاد شده است. در [[تصوف|تصوف اسلامی]]، مفهوم طریقت در کنار دو مفهوم شریعت و حقیقت تبیین شده است. در طریقت‌، اتصال معنوی به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] الزامی دانسته شده و در اغلب طریقه‌ها به‌واسطه [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] برقرار شده است. برخی ظهور طریقت را ناشی از تعلیم و تربیت [[امامان شیعه|ائمه شیعه(ع)]] دانسته‌اند.
'''طریقت''' در تصوف اسلامی، راهی برای رسیدن بندگان به خدا و معرفت اوست. برای پیمودن این راه، نظام نظری و عملی گسترده‌ای به‌عنوان طریقت‌های صوفیانه ایجاد شده است. در [[تصوف|تصوف اسلامی]]، مفهوم طریقت در کنار دو مفهوم شریعت و حقیقت قرار دارد. در طریقت‌، اتصال معنوی به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] الزامی دانسته شده و به باور اغلب صوفیان این اتصال به‌واسطه [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] برقرار می‌شود. برخی ظهور طریقت را ناشی از تعلیم و تربیت [[امامان شیعه|ائمه شیعه(ع)]] دانسته‌اند.


افکار و آداب متفاوت اهل طریقت مورد انتقاد عالمان مذاهب مختلف اسلامی، از جمله عالمان شیعه، قرار گرفته است. [[مرتضی مطهری]] قرار دادن طریقت و حقیقت در مقابل شریعت را از مهم‌ترین اختلافات میان صوفیان و فقیهان اسلامی می‌داند. شیوه زندگی صوفیانه، خانقاه‌نشینی، آموزش خاص خانقاهی، [[غناء]] و [[سماع]] از دیگر موارد انتقاد بر طریقت برشمرده شده است. گفته شده که عالمان شیعه بیشترین نقدها را بر طریقت وارد کرده‌اند؛ کسانی چون [[شیخ مفید]]، [[علامه حلی]]، [[ملاصدرا]] و [[شیخ حر عاملی]].
افکار و آداب متفاوت اهل طریقت مورد انتقاد عالمان مذاهب مختلف اسلامی، از جمله عالمان شیعه، قرار گرفته است. [[مرتضی مطهری]] قرار دادن طریقت و حقیقت در مقابل شریعت را از مهم‌ترین اختلافات میان صوفیان و فقیهان اسلامی می‌داند. شیوه زندگی صوفیانه، خانقاه‌نشینی، آموزش خاص خانقاهی، [[غناء]] و [[سماع]] از دیگر موارد انتقاد بر طریقت شمرده شده است. گفته شده که عالمان شیعه بیشترین نقدها را بر طریقت وارد کرده‌اند؛ کسانی چون [[شیخ مفید]]، [[علامه حلی]]، [[ملاصدرا]] و [[شیخ حر عاملی]].


طریقت را دربرگیرنده اصول سلوک معنوی در [[اسلام]] و اصلی‌ترین عامل حفظ و انتقال تعالیم صوفیه در جهان اسلام دانسته‌اند. طریقت دارای منازلی قلمداد شده که سالک باید طی سفر معنوی خود در آنها اقامت کند. طریقت را عامل اصلی گسترش اسلام در برخی مناطق جهان دانسته‌اند. اهل طریقت هم از [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] دانسته شده‌اند و هم از [[شیعه]]. در طریقه‌های شیعی، چون [[نعمت‌ اللهیه]]، [[ذهبیه]] و [[خاکساریه]]، طریقت با اعتقاد به پیروی کامل از امام زنده همراه شده است.  
طریقت را دربرگیرنده اصول سلوک معنوی در [[اسلام]] و اصلی‌ترین عامل حفظ و انتقال تعالیم صوفیه در جهان اسلام دانسته‌اند. طریقت را دارای منازلی دانسته‌اند که سالک باید طی سفر معنوی خود در آنها اقامت کند. طریقت را عامل اصلی گسترش اسلام در برخی مناطق جهان می‌دانند. اهل طریقت پیروانی هم از [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] و هم از [[شیعه]] دارد. در طریقه‌های شیعی، چون [[نعمت‌ اللهیه]]، [[ذهبیه]] و [[خاکساریه]]، طریقت با اعتقاد به پیروی کامل از امام زنده همراه شده است.  


پیدایش طریقت در تاریخ تصوف اسلامی را هم‌زمان با پیدایش نظام آموزشی [[خانقاه]] در نیمه دوم قرن سوم قمری دانسته‌اند. اواخر سده پنجم تا اواخر سده هفتم قمری را از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ تصوف به‌جهت پیدایش کهن‌ترین و اصلی‌ترین طریقه‌ها قلمداد کرده‌اند. گفته شده که در این دوره، طریقه‌هایی تأسیس شدند که موجب نزدیکی تصوف به تشیع شدند. اواخر دوره زندیه تا اوایل دوره قاجاریه را دوران شکوفایی دوباره طریقه‌های شیعی ایران برشمرده‌اند. این شکوفایی با مخالفت برخی از سرسخت‌ترین مخالفان طریقت و تصوف از فقیهان شیعه همراه بوده است.
پیدایش طریقت در تاریخ تصوف اسلامی را هم‌زمان با پیدایش نظام آموزشی [[خانقاه]] در نیمه دوم قرن سوم قمری دانسته‌اند. اواخر سده پنجم تا اواخر سده هفتم قمری را از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ تصوف به‌جهت پیدایش کهن‌ترین و اصلی‌ترین طریقه‌ها قلمداد کرده‌اند. گفته شده که در این دوره، طریقه‌هایی تأسیس شدند که موجب نزدیکی تصوف به تشیع شدند. اواخر دوره زندیه تا اوایل دوره قاجاریه را دوران شکوفایی دوباره طریقه‌های شیعی ایران برشمرده‌اند. این شکوفایی با مخالفت برخی از سرسخت‌ترین مخالفان طریقت و تصوف از فقیهان شیعه همراه بوده است.


==تعریف و جایگاه==
==تعریف و جایگاه==
طریقت، در تصوف اسلامی، راهی برای رسیدن بندگان به [[خدا]] و معرفت او دانسته شده است.<ref>نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۳؛ سلیم، شریعت طریقت و حقیقت، ۱۳۸۰ش، ص۴۷.</ref> محققان معتقدند که در [[تصوف|تصوف اسلامی]] مفهوم طریقت در کنار دو مفهوم شریعت و حقیقت تبیین شده است:<ref>زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۲۴؛ ژوفروا، «ماهیت و شکل‌گیری اصطلاح طریقت در حوزه تصوف»، ۱۴۱.</ref> شریعت به‌عنوان ظاهر دین که شامل اوامر و نواهی اخلاقی و فقهی است؛ حقیقت به‌عنوان باطن دین که محل تحقق شناخت و کمال است؛ طریقت به‌عنوان راهی معنوی که باید از ظاهر دین برای رسیدن به باطن آن از سوی سالک طی شود.<ref>گولپینارلی، تصوف در يکصد پرسش و پاسخ، ۱۳۸۰ش، ص۲۵؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۳.</ref>  
طریقت در تصوف اسلامی، راهی برای رسیدن بندگان به [[خدا]] و معرفت او دانسته شده است.<ref>نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۳؛ سلیم، شریعت طریقت و حقیقت، ۱۳۸۰ش، ص۴۷.</ref> محققان معتقدند که در [[تصوف|تصوف اسلامی]] مفهوم طریقت در کنار دو مفهوم شریعت و حقیقت تبیین شده است:<ref>زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۲۴؛ ژوفروا، «ماهیت و شکل‌گیری اصطلاح طریقت در حوزه تصوف»، ۱۴۱.</ref> شریعت به‌عنوان ظاهر دین که شامل اوامر و نواهی اخلاقی و فقهی است؛ حقیقت به‌عنوان باطن دین که محل تحقق شناخت و کمال است؛ طریقت به‌عنوان راهی معنوی که باید از ظاهر دین برای رسیدن به باطن آن از سوی سالک طی شود.<ref>گولپینارلی، تصوف در يکصد پرسش و پاسخ، ۱۳۸۰ش، ص۲۵؛ نصر، «اصول و مبانی تصوف»، ص۳.</ref>  
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول =<small>'''نقد سعدی بر عزلت‌گرایی اهل طریقت''':</small><ref>یوسف‌پور، نقد صوفی، ۱۳۸۰ش، ص۷۸.</ref> {{سخ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول =<small>'''نقد سعدی بر عزلت‌گرایی اهل طریقت''':</small><ref>یوسف‌پور، نقد صوفی، ۱۳۸۰ش، ص۷۸.</ref> {{سخ}}
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه{{سخ}}بشکست عهد صحبت اهل طریق را{{سخ}}گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود{{سخ}}تا اختیار کردی از آن این فَریق را{{سخ}}گفت آن گلیم خویش بِدَر می‌بَرَد ز موج{{سخ}}وین جَهْد می‌کند که بگیرد غریق را.<ref>سعدی، گلستان سعدی، ۱۳۸۶ش، ص۲۶۶-۲۶۷.</ref>| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= |رنگ پس‌زمینه =#F4FFF4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه{{سخ}}بشکست عهد صحبت اهل طریق را{{سخ}}گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود{{سخ}}تا اختیار کردی از آن این فَریق را{{سخ}}گفت آن گلیم خویش بِدَر می‌بَرَد ز موج{{سخ}}وین جَهْد می‌کند که بگیرد غریق را.<ref>سعدی، گلستان سعدی، ۱۳۸۶ش، ص۲۶۶-۲۶۷.</ref>| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= |رنگ پس‌زمینه =#F4FFF4| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۹۹۳

ویرایش