۱۷٬۱۳۹
ویرایش
(ویکی سازی) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| حوادث مهم= خروج [[بنیاسرائیل]] از [[مصر]] | | حوادث مهم= خروج [[بنیاسرائیل]] از [[مصر]] | ||
}} | }} | ||
'''موسی(ع)''' از [[اولو العزم|پیامبران اولوالعزم]] و صاحب شریعت و رهبر [[بنیاسرائیل]]. داستانها و [[معجزه|معجزات]] حضرت موسی در [[قرآن]] بیش از هر [[پیامبران|پیامبر]] دیگری ذکر شده است. یکی از القاب اصلی حضرت موسی، کلیمالله است که در این باره گفته شده، خداوند با وی مستقیم و بدون واسطه سخن میگفت. | '''موسی(ع)''' از [[اولو العزم|پیامبران اولوالعزم]] و صاحب شریعت و رهبر [[بنیاسرائیل]]. داستانها و [[معجزه|معجزات]] حضرت موسی در [[قرآن]] بیش از هر [[پیامبران|پیامبر]] دیگری ذکر شده است. یکی از القاب اصلی حضرت موسی، [[کلیمالله (لقب)|کلیمالله]] است که در این باره گفته شده، خداوند با وی مستقیم و بدون واسطه سخن میگفت. | ||
پارهای از داستانهای قرآن درباره موسی عبارتند از همراهی او با یکی از اولیای الهی -که بنابر روایات شیعه [[حضرت خضر|خضر]] بوده است- و داستان انداخته شدن موسی به رود. طبق داستان اخیر، مادر موسی از ترس کشته شدن فرزندش توسط سربازان [[فرعون]]، او را در صندوقچهای گذاشت و به رود انداخت. موسی به قصر فرعون رسید و در آنجا رشد یافت. ماجرای درگیری موسی با فرد قبطی از دیگر داستانهای قرآنی است که براساس آن فرد قبطی کشته شد و موسی(ع) وادار شد از [[مصر]] فرار کند و به [[مدین (شهر)|مدین]] برود. | پارهای از داستانهای قرآن درباره موسی عبارتند از [[داستان خضر و موسی|همراهی او با یکی از اولیای الهی]] -که بنابر روایات شیعه [[حضرت خضر|خضر]] بوده است- و داستان انداخته شدن موسی به رود. طبق داستان اخیر، [[مادر موسی]] از ترس کشته شدن فرزندش توسط سربازان [[فرعون]]، او را در صندوقچهای گذاشت و به رود انداخت. موسی به قصر فرعون رسید و در آنجا رشد یافت. ماجرای درگیری موسی با فرد قبطی از دیگر داستانهای قرآنی است که براساس آن فرد قبطی کشته شد و موسی(ع) وادار شد از [[مصر]] فرار کند و به [[مدین (شهر)|مدین]] برود. | ||
حضرت موسی(ع) در مدین با دختر [[شعیب (پیامبر)|شعیب پیامبر]] | حضرت موسی(ع) در مدین با دختر [[شعیب (پیامبر)|شعیب پیامبر]] ازدواج کرد و ده سال به چوپانی پرداخت. او در چهلسالگی در [[بقعه مبارکه|سرزمین طور]]، [[وحی|وحی الهی]] را دریافت کرد و به [[نبوت|پیامبری]] رسید و آموزهها و دستوراتی از جمله [[توحید]]، لزوم [[عبادت|عبادت خداوند]]، ادای [[نماز]] و مسئله [[معاد]] را دریافت نمود. وی همراه با برادرش [[هارون (پیامبر)|هارون]] نزد فرعون رفت تا رهایی بنیاسرائیل را از او بخواهد؛ اما فرعون با وجود آنکه [[معجزه|معجزاتی]] از حضرت موسی مشاهده کرد، حقانیت او را نپذیرفت و به اذیت و آزار [[بنیاسرائیل]] پرداخت. حضرت موسی به دستور خداوند، به همراه بنیاسرائیل و با کمک معجزه شکافته شدن دریا از مصر خارج شدند. معجزات دیگری نیز در [[قرآن]] و [[حدیث|روایات معصومان]] برای حضرت موسی نقل شده است؛ از جمله [[عصای موسی|تبدیل عصا به مار]] و [[ید بیضا]]. | ||
[[شیعه|شیعیان]] برآنند که همه [[پیامبران]] و از جمله حضرت موسی، از ابتدای تولد تا پایان عمر، [[عصمت پیامبران|از | [[شیعه|شیعیان]] برآنند که همه [[پیامبران]] و از جمله حضرت موسی، از ابتدای تولد تا پایان عمر، [[عصمت پیامبران|از گناه معصوماند]]؛ اما [[تفسیر قرآن|مفسران]] [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] با اتکا به ذکر مواردی از رویدادهای زندگی موسی که در قرآن ذکر شده، از جمله [[کشتن قبطی]] یا انداختن [[الواح موسی|الواح]] با عصبانیت، [[عصمت]] وی را زیر سؤال بردهاند. مفسران شیعه با بیان شواهدی توضیح دادهاند که این موارد بهمعنای ردّ عصمت حضرت موسی نیست. | ||
آثار هنری و تألیفی بسیاری درباره حضرت موسی، زندگی و نبوت او تولید و انتشار یافته است؛ از جمله تابلو مینیاتور [[محمود فرشچیان]] از تبدیل شدن | آثار هنری و تألیفی بسیاری درباره حضرت موسی، زندگی و نبوت او تولید و انتشار یافته است؛ از جمله تابلو مینیاتور [[محمود فرشچیان]] از تبدیل شدن عصای موسی به مار. شاعرانی مانند [[سعدی|سعدی شیرازی]]، [[مولوی]]، [[اقبال لاهوری]] و [[پروین اعتصامی]]، اشعاری درباره موسی سرودهاند. فیلمهایی نیز درباره حضرت موسی تولید شده است که فیلم سینمایی ده فرمان از جمله آنهاست. | ||
==جایگاه== | ==جایگاه== | ||
موسى بن عمران<ref>حجازی، التفسير الواضح، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۷۴۶.</ref> بزرگترین پیامبر [[بنیاسرائیل]] و رهبر آن قوم بود،<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۸۷ش، ص۹۳۷.</ref> که آنان را از اسارت مصریها آزاد کرد و به سمت سرزمین موعود حرکت داد.<ref>خرمشاهی، «موسی(ع)»، ج۲، ص۲۱۸۰.</ref><br> | موسى بن عمران<ref>حجازی، التفسير الواضح، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۷۴۶.</ref> بزرگترین پیامبر [[بنیاسرائیل]] و رهبر آن قوم بود،<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۸۷ش، ص۹۳۷.</ref> که آنان را از اسارت مصریها آزاد کرد و به سمت سرزمین موعود حرکت داد.<ref>خرمشاهی، «موسی(ع)»، ج۲، ص۲۱۸۰.</ref><br> | ||
حضرت موسی(ع) یکی از پنج | حضرت موسی(ع) یکی از پنج پیامبر[[اولو العزم| اولوالعزم]]<ref>زحیلی، تفسير الوسيط، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۱۸۱.</ref>، یعنی دارای شریعت،<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۸۷ش، ص۹۳۷.</ref> بود. نام موسی(ع) ۱۳۶ بار در [[قرآن]] آمده<ref>رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.</ref> و [[معجزه|معجزات]] بسیاری از او در [[قرآن]] نقل شده است.<ref>رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.</ref> قرآن داستانهای زندگی موسی را بیش از دیگر [[پیامبران]] یاد کرده است.<ref>رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.</ref> او داماد [[ شعیب (پیامبر)|حضرت شعیب]] بود.<ref>اعلمى، تراجم أعلام النساء، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۴۵.</ref> [[ یوشع (پیامبر) | حضرت یوشع]]، وصی و جانشین موسی(ع) بود.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۸۲.</ref><br> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقلقول =«'''وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا...وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا'''؛ و در این کتاب، (سرگذشت) موسی را یاد کن، بیتردید او انسانی خالصشده و فرستادهای [بهعنوان] پیامبر بود... و او را در حالی که با وی راز گفتیم مقرب خود قرار دادیم.»<ref>سوره مریم، آیه ۵۱-۵۲.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان = | نقلقول =«'''وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا...وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا'''؛ و در این کتاب، (سرگذشت) موسی را یاد کن، بیتردید او انسانی خالصشده و فرستادهای [بهعنوان] پیامبر بود... و او را در حالی که با وی راز گفتیم مقرب خود قرار دادیم.»<ref>سوره مریم، آیه ۵۱-۵۲.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
قرآن، موسی(ع) را [[رسول]] و [[نبوت| نبی]] معرفی کرده<ref>سوره مریم، آیه ۵۱.</ref> و او را به دلیل رسالتش و گفتگو با خداوند، بر قومش برتری داده است.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۴۴.</ref> [[الواح موسی|الواح]]<ref>ابنعطیه، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۴۸.</ref> و [[تورات]] بر حضرت موسی نازل شد.<ref>زحیلی، التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، ۱۴۱۸ق، ج۲۱، ص۲۱۶.</ref> او صاحب کتاب آسمانی و [[شریعت]] بود<ref>رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.</ref> و شريعت او در میان ادیان الهی، نزدیکترین شریعت به [[اسلام]] دانسته شده است.<ref>حجازی، التفسير الواضح، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۷۴۶.</ref><br> | قرآن، موسی(ع) را [[رسول]] و[[نبوت| نبی]] معرفی کرده<ref>سوره مریم، آیه ۵۱.</ref> و او را به دلیل رسالتش و گفتگو با خداوند، بر قومش برتری داده است.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۴۴.</ref> [[الواح موسی|الواح]]<ref>ابنعطیه، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۴۸.</ref> و [[تورات]] بر حضرت موسی نازل شد.<ref>زحیلی، التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، ۱۴۱۸ق، ج۲۱، ص۲۱۶.</ref> او صاحب کتاب آسمانی و [[شریعت]] بود<ref>رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.</ref> و شريعت او در میان ادیان الهی، نزدیکترین شریعت به [[اسلام]] دانسته شده است.<ref>حجازی، التفسير الواضح، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۷۴۶.</ref><br> | ||
بهگفته [[ سید محمدحسین فضلالله |محمدحسین فضلالله]] از عالمان معاصر، رسالت حضرت موسی محدود به گروه یا مکان معینی نبوده، بلکه جهانی و همگانی بوده است.<ref>فضلالله، تفسير من وحي القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۴، ص۲۸.</ref> با این حال برخی محققان براساس [[ آیه|آیات قرآن]] و تورات معتقدند که مخاطب دین یهود و کتاب تورات، صرفا | بهگفته [[ سید محمدحسین فضلالله |محمدحسین فضلالله]] از عالمان معاصر، رسالت حضرت موسی محدود به گروه یا مکان معینی نبوده، بلکه جهانی و همگانی بوده است.<ref>فضلالله، تفسير من وحي القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۴، ص۲۸.</ref> با این حال برخی محققان براساس [[ آیه|آیات قرآن]] و تورات معتقدند که مخاطب دین یهود و کتاب تورات، صرفا [[بنیاسرائیل|قوم بنىاسرائیل]] (فرزندان [[یعقوب (پیامبر)| یعقوب]]) بوده و خطابى به سایر [[امت]]ها ندارد.<ref>احمدی، [http://ensani.ir/fa/article/91907 «نظریهای درباره محدود بودن شریعت حضرت موسی و حضرت عیسی به بنیاسرائیل»]، پرتال جامع علوم انسانی.</ref> | ||
بنىاسرائیل]] (فرزندان [[یعقوب (پیامبر)| یعقوب]]) بوده و خطابى به سایر [[امت]]ها ندارد.<ref>احمدی، [http://ensani.ir/fa/article/91907 «نظریهای درباره محدود بودن شریعت حضرت موسی و حضرت عیسی به بنیاسرائیل»]، پرتال جامع علوم انسانی.</ref> | |||
'''سخن گفتن با خداوند'''{{سخ}} | '''سخن گفتن با خداوند'''{{سخ}} | ||
[[پرونده:Mosa v tor1.jpg|150px|بندانگشتی|نقاشی «در کوه طور»، اثر فرهاد رفیعی، با تکنیک اکریلیک ([[سال ۱۳۹۰ هجری شمسی|۱۳۹۰ش]]).<ref>«[http://arthibition.net/fa/product/show/12324 در کوه طور]»، آرتیبیشن.</ref>]] | [[پرونده:Mosa v tor1.jpg|150px|بندانگشتی|نقاشی «در کوه طور»، اثر فرهاد رفیعی، با تکنیک اکریلیک ([[سال ۱۳۹۰ هجری شمسی|۱۳۹۰ش]]).<ref>«[http://arthibition.net/fa/product/show/12324 در کوه طور]»، آرتیبیشن.</ref>]] | ||
{{اصلی| گفتگوی حضرت موسی با خداوند}} | {{اصلی| گفتگوی حضرت موسی با خداوند}} | ||
صفت | صفت «[[کلیمالله (لقب)|کلیمالله]]» (بهمعنای کسی که خدا با او سخن گفت) مختص حضرت موسی(ع) دانسته شده است.<ref>فضلالله، تفسير من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۰، ص۲۰۲.</ref> هرچند برخی معتقدند خداوند در [[معراج]] با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله| پیامبر اسلام]] نیز بدون واسطه سخن گفت،<ref>بروجردی، تفسير جامع، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۴۶۲</ref> | ||
[[خدا|خداوند]] با حضرت موسی(ع)، بهطور مستقیم، سخن گفت.<ref>مغنیه، تفسير الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۹۵.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]] بر آن است که خداوند امواج صوتى و کلمات را در فضا يا اجسام میآفريد و سخن گفتن او اینچنین بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۶۳.</ref> در مقابل، [[ سید محمدحسین طباطبائی |سید محمدحسین طباطبایی]] معتقد است خداوند چگونگیِ سخن گفتن را ذکر نکرده و ما نیز نمیتوانیم چگونگیِ این گفتگو را از تعابیر قرآن به دست آوریم.<ref>طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۶.</ref> | [[خدا|خداوند]] با حضرت موسی(ع)، بهطور مستقیم، سخن گفت.<ref>مغنیه، تفسير الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۹۵.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]] بر آن است که خداوند امواج صوتى و کلمات را در فضا يا اجسام میآفريد و سخن گفتن او اینچنین بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۶۳.</ref> در مقابل، [[ سید محمدحسین طباطبائی |سید محمدحسین طباطبایی]] معتقد است خداوند چگونگیِ سخن گفتن را ذکر نکرده و ما نیز نمیتوانیم چگونگیِ این گفتگو را از تعابیر قرآن به دست آوریم.<ref>طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۶.</ref> | ||
به گفته وی، سخن گفتن خدا با | به گفته وی، [[سخن گفتن خدا با موسی]]، با واسطه<ref>طباطبایی ،المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ، ج۱۶ ،ص۳۲.</ref> و امری حقیقی بوده که گرچه آثاری عادی داشته، اما بینیاز از اعضا و جوارح مادی مثل دهان بوده است.<ref>طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۵.</ref> | ||
== | == زندگینامه == | ||
حضرت موسی(ع)، فرزند عمران از نسل لاوی بن یعقوب دانسته شده است.<ref>ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۳۹۴.</ref> نام پدرش در [[تورات]]، عمرام است که در لهجه عرب بهصورت عمران درآمده و [[اسلام|مسلمانان]] نیز او را عمران خواندند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۲۱۸۰.</ref> ولادت حضرت موسی(ع) حدود ۲۵۰ سال پس از وفات [[حضرت ابراهیم]] بود.<ref>مصطفوی، التحقيق فی كلمات القرآن الكريم، ۱۳۶۰ق، ج۱۱، ص ۲۰۶.</ref> [[مسعودی]] در [[اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب (مسعودی)|اثبات الوصیة]]، فاصله میان موسی و ابراهیم(ع) را ۴۶۸ سال گفتهاست.<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، نشر انصاریان، ج۱ ص۶۴.</ref> <br> | حضرت موسی(ع)، فرزند عمران از نسل لاوی بن یعقوب دانسته شده است.<ref>ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۳۹۴.</ref> نام پدرش در [[تورات]]، عمرام است که در لهجه عرب بهصورت عمران درآمده و [[اسلام|مسلمانان]] نیز او را عمران خواندند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۲۱۸۰.</ref> ولادت حضرت موسی(ع) حدود ۲۵۰ سال پس از وفات [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم]] بود.<ref>مصطفوی، التحقيق فی كلمات القرآن الكريم، ۱۳۶۰ق، ج۱۱، ص ۲۰۶.</ref> [[مسعودی]] در [[اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب (مسعودی)|اثبات الوصیة]]، فاصله میان موسی و ابراهیم(ع) را ۴۶۸ سال گفتهاست.<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، نشر انصاریان، ج۱ ص۶۴.</ref> <br> | ||
موسی(ع) در دورهای متولد شد که [[فرعون]] دستور داده بود فرزندان پسر [[بنیاسرائیل]] را بکشند و دختران آنان را به اسارت بگیرند.<ref>بروجردی، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ش، ج۵، ص۱۴۷.</ref> براساس تورات، فرعون از ترس قدرت یافتن بنیاسرائیل و اتحاد آنان با دشمنان، دستور کشتار فرزندان پسر بنیاسرائیل را صادر کرد.<ref>خروج، فصل اول، آیه۹ -۱۰.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]]، از مفسران شیعه، معتقد است بر اساس [[آیه|آیات قرآن]]، فرعون برای تضعیف بنیاسرائیل، دستور داد فرزندان پسر بنیاسرائیل را بکشند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۱۲-۱۳.</ref> برخی، علت این دستور را خواب فرعون دانستهاند. فرعون در خواب دیده بود آتشی به سوی مصر آمده، مصریان را میکشد بدون اینکه آسیبی به بنیاسرائیل بزند.<ref>جرجانی، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ۱۳۷۷ش، ج۷، ص۱۵۳.</ref> بنابر نقل دیگر، فرعون در خواب دیده بود که پسری از بنیاسرائیل به دنیا خواهد آمد که پادشاهی او را از بین میبرد.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۳.</ref> | موسی(ع) در دورهای متولد شد که [[فرعون]] دستور داده بود فرزندان پسر [[بنیاسرائیل]] را بکشند و دختران آنان را به اسارت بگیرند.<ref>بروجردی، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ش، ج۵، ص۱۴۷.</ref> براساس تورات، فرعون از ترس قدرت یافتن بنیاسرائیل و اتحاد آنان با دشمنان، دستور کشتار فرزندان پسر بنیاسرائیل را صادر کرد.<ref>خروج، فصل اول، آیه۹ -۱۰.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]]، از مفسران شیعه، معتقد است بر اساس [[آیه|آیات قرآن]]، فرعون برای تضعیف بنیاسرائیل، دستور داد فرزندان پسر بنیاسرائیل را بکشند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۱۲-۱۳.</ref> برخی، علت این دستور را خواب فرعون دانستهاند. فرعون در خواب دیده بود آتشی به سوی مصر آمده، مصریان را میکشد بدون اینکه آسیبی به بنیاسرائیل بزند.<ref>جرجانی، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ۱۳۷۷ش، ج۷، ص۱۵۳.</ref> بنابر نقل دیگر، فرعون در خواب دیده بود که پسری از بنیاسرائیل به دنیا خواهد آمد که پادشاهی او را از بین میبرد.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۳.</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۷: | ||
===زندگی در مدین، پیامبری و بازگشت به مصر=== | ===زندگی در مدین، پیامبری و بازگشت به مصر=== | ||
موسی پس از درگیری با مرد قبطی و کشتن وی، برای در امان ماندن از مأموران حکومتی، به [[مدین]] فرار کرد.<ref>طالقانی، پرتوى از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۸۸.</ref> در آنجا به دو دختر چوپان (به نامهای صفراء و لیّا<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.</ref>)، کمک کرد که به حیواناتشان آب دهند.<ref>سوره قصص، آیه ۲۴.</ref> پدر این دختران -که در روایات و تاریخ [[حضرت شعیب]] دانسته شده-،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۳۸؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.</ref> پس از اطلاع از داستان موسی، او را فراخواند<ref>سوره قصص، آیه۲۵.</ref> و به او پیشنهاد کار و ازدواج با دخترش را داد.<ref>سوره قصص، آیه۲۷.</ref> موسی در مدین ماند و با دختر شعیب [[ازدواج]] کرد و چوپانی گوسفندان او را بر عهده گرفت.<ref>سوره قصص، آیات۲۷-۲۸.</ref> بنابر آنچه در قرآن و تفاسیر شیعه آمده، موسی ده سال در مدین، در کنار شعیب زندگی کرد و به چوپانی پرداخت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۷۲.</ref> پس از آن، او در مسیر بازگشت از مدین به مصر، شب هنگام که به همراه خانواده راه را گم کرده بود،<ref>طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ،ج ۱۶ ،ص۳۱</ref> آتشی از سوی [[طور سینا|طور]] دید و رفت تا خبری یا بخشی از آتش را بیاورد.<ref>سوره نمل، آیه۷.</ref> موسی نزدیک آتش رفت، از سمت راست آنجا و از میان درختی ندا آمد: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان،<ref>سوره قصص، آیه۳۰.</ref> تنها [[توحید|من را بپرست]] و [[نماز]] را برای یاد من بپادار.<ref>سوره طه، آیه۱۴.</ref> موسی در طور سینا، به پیامبری برگزیده شد<ref>سوره طه، آیه۱۳.</ref> و خداوند به او دستور داد [[عصای موسی|عصایش]] را بیندازد،<ref>سوره طه، آیه۱۹.</ref> عصا را انداخت، ناگهان تبدیل به مار شد.<ref>سوره طه، آیه۲۰.</ref> به او دستور داده شد نترسد و آن را بردارد که عصا به حالت اولیه خود باز خواهد گشت.<ref>سوره طه، آیه۲۱.</ref> همچنین دستور داده شد که دستش را در گریبانش فرو برد که [[ ید بیضا|دستش سفید و نورانی شد]].<ref>سوره طه، آیه۲۲.</ref> انجام این [[معجزه|معجزات]] توسط موسی در [[کوه طور]]، برای آمادگی موسی جهت انجام آنها در نزد فرعون دانسته شده است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۳۳۳.</ref> | موسی پس از درگیری با مرد قبطی و کشتن وی، برای در امان ماندن از مأموران حکومتی، به [[مدین]] فرار کرد.<ref>طالقانی، پرتوى از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۸۸.</ref> در آنجا به دو دختر چوپان (به نامهای صفراء و لیّا<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.</ref>)، کمک کرد که به حیواناتشان آب دهند.<ref>سوره قصص، آیه ۲۴.</ref> پدر این دختران -که در روایات و تاریخ [[شعیب (پیامبر)|حضرت شعیب]] دانسته شده-،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۳۸؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.</ref> پس از اطلاع از داستان موسی، او را فراخواند<ref>سوره قصص، آیه۲۵.</ref> و به او پیشنهاد کار و ازدواج با دخترش را داد.<ref>سوره قصص، آیه۲۷.</ref> موسی در مدین ماند و با دختر شعیب [[ازدواج]] کرد و چوپانی گوسفندان او را بر عهده گرفت.<ref>سوره قصص، آیات۲۷-۲۸.</ref> بنابر آنچه در قرآن و تفاسیر شیعه آمده، موسی ده سال در مدین، در کنار شعیب زندگی کرد و به چوپانی پرداخت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۷۲.</ref> پس از آن، او در مسیر بازگشت از مدین به مصر، شب هنگام که به همراه خانواده راه را گم کرده بود،<ref>طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ،ج ۱۶ ،ص۳۱</ref> آتشی از سوی [[طور سینا|طور]] دید و رفت تا خبری یا بخشی از آتش را بیاورد.<ref>سوره نمل، آیه۷.</ref> موسی نزدیک آتش رفت، از سمت راست آنجا و از میان درختی ندا آمد: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان،<ref>سوره قصص، آیه۳۰.</ref> تنها [[توحید|من را بپرست]] و [[نماز]] را برای یاد من بپادار.<ref>سوره طه، آیه۱۴.</ref> موسی در طور سینا، به پیامبری برگزیده شد<ref>سوره طه، آیه۱۳.</ref> و خداوند به او دستور داد [[عصای موسی|عصایش]] را بیندازد،<ref>سوره طه، آیه۱۹.</ref> عصا را انداخت، ناگهان تبدیل به مار شد.<ref>سوره طه، آیه۲۰.</ref> به او دستور داده شد نترسد و آن را بردارد که عصا به حالت اولیه خود باز خواهد گشت.<ref>سوره طه، آیه۲۱.</ref> همچنین دستور داده شد که دستش را در گریبانش فرو برد که [[ ید بیضا|دستش سفید و نورانی شد]].<ref>سوره طه، آیه۲۲.</ref> انجام این [[معجزه|معجزات]] توسط موسی در [[کوه طور]]، برای آمادگی موسی جهت انجام آنها در نزد فرعون دانسته شده است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۳۳۳.</ref> | ||
===آغاز دعوت تا خروج بنیاسرائیل از مصر=== | ===آغاز دعوت تا خروج بنیاسرائیل از مصر=== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۱: | ||
بنیاسرائیل پس از هلاکت فرعون و در راه رسیدن به سرزمین مقدس(به گفته برخی شام)<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۷.</ref> که به آنها وعده داده شده بود، به انسانهای قدرتمندی رسیدند که باید به جنگ آنها میرفتند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref> بنیاسرائیل از جنگ سرباز زده و خطاب به موسی(ع) گفتند تو و خدایت به جنگ آنها بروید، ما همینجا میمانیم.<ref>سوره مائده، آیه۲۴.</ref> خداوند ورود به سرزمین موعود را برای چهل سال بر آنان حرام کرد.<ref>سوره مائده، آیه۲۶.</ref> و آنان به چهل سال آوارگی محکوم شدند.<ref>سوره مائده، آیه۲۶.</ref> در دوران آوارگی مشکلاتی برای بنیاسرائیل پدید آمد که خداوند آنها را حل کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۶۱.</ref> خداوند ابر را سایبان آنها قرار داد<ref>سوره بقره، آیه۵۷.</ref> و برای رفع گرسنگی آنها «[[من و سلوی|مَنّ و سَلوی]]» فرستاد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۶۱.</ref> | بنیاسرائیل پس از هلاکت فرعون و در راه رسیدن به سرزمین مقدس(به گفته برخی شام)<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۷.</ref> که به آنها وعده داده شده بود، به انسانهای قدرتمندی رسیدند که باید به جنگ آنها میرفتند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref> بنیاسرائیل از جنگ سرباز زده و خطاب به موسی(ع) گفتند تو و خدایت به جنگ آنها بروید، ما همینجا میمانیم.<ref>سوره مائده، آیه۲۴.</ref> خداوند ورود به سرزمین موعود را برای چهل سال بر آنان حرام کرد.<ref>سوره مائده، آیه۲۶.</ref> و آنان به چهل سال آوارگی محکوم شدند.<ref>سوره مائده، آیه۲۶.</ref> در دوران آوارگی مشکلاتی برای بنیاسرائیل پدید آمد که خداوند آنها را حل کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۶۱.</ref> خداوند ابر را سایبان آنها قرار داد<ref>سوره بقره، آیه۵۷.</ref> و برای رفع گرسنگی آنها «[[من و سلوی|مَنّ و سَلوی]]» فرستاد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۶۱.</ref> | ||
براساس آیات قرآن، حضرت موسی(ع) از خداوند برای بنیاسرائیل آب طلب کرد و خداوند به او دستور داد عصایش را بر سنگی بزند؛ دوازده چشمه به تعداد قبائل | براساس آیات قرآن، حضرت موسی(ع) از خداوند برای بنیاسرائیل آب طلب کرد و خداوند به او دستور داد عصایش را بر سنگی بزند؛ دوازده چشمه به تعداد [[اسباط|قبائل بنیاسرائیل]]، از آن سنگ جاری شد و هر یک از آن قبائل، چشمهای مخصوص خود داشت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۷۲.</ref> برخی این داستان و معجزه موسی(ع) را در زمان آوراگی در بیابان<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۷؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱۱.</ref> و برخی مربوط به پیش از آن دوران دانستهاند.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۷۱.</ref> | ||
گفته شده ماجراهای درخواست [[رؤیت خدا]]، فرو رفتن [[قارون]] در زمین، [[گوساله سامری]]، [[گاو بنیاسرائیل]]، نزول [[الواح موسی|الواح]] و شکافته شدن کوه در زمان آوارگی موسی و پیروانش رخ داده است.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۸.</ref> | گفته شده ماجراهای درخواست [[رؤیت خدا]]، فرو رفتن [[قارون]] در زمین، [[گوساله سامری]]، [[گاو بنیاسرائیل]]، نزول [[الواح موسی|الواح]] و شکافته شدن کوه در زمان آوارگی موسی و پیروانش رخ داده است.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۸.</ref> | ||
===وفات=== | ===وفات=== | ||
حضرت موسی(ع) در دوران آوارگی در بیابان<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۷؛ ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۵.</ref> و در | حضرت موسی(ع) در دوران آوارگی در بیابان<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۷؛ ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۵.</ref> و در ۱۲۰<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۷۷.</ref> یا ۱۲۶ سالگی<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، نشر انصاریان، ص۶۴.</ref> وفات یافت. براساس روایتی از [[پیامبر(ص)]]، ۱۲۶ سال زندگی کرد.<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۲۴.</ref> | ||
درگذشت موسی(ع) را حدود هفده قرن پیش از میلاد مسیح دانستهاند.<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۱۴، ص۲۷۶.</ref> | |||
براساس برخی روایات، قبر | براساس برخی روایات، قبر او پنهان بوده است.<ref>مسعودی، اثبات الوصية، ۱۳۸۴ش، ص۶۳.</ref> | ||
== نبوت == | == نبوت == | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۲: | ||
# دروغ مگو. | # دروغ مگو. | ||
# چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش. ... .}} | # چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش. ... .}} | ||
ده فرمان، دستوراتی بود که بر روی [[الواح موسی|الواح]] نوشته شده بود و بر حضرت موسی(ع) نازل گردید.<ref>موسوى سبزوارى، مواهب الرحمان في تفسير القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۱۰۹.</ref> | ده فرمان، دستوراتی بود که بر روی [[الواح موسی|الواح]] نوشته شده بود و بر حضرت موسی(ع) نازل گردید.<ref>موسوى سبزوارى، مواهب الرحمان في تفسير القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۱۰۹.</ref> منظور از تورات کتابهای پنجگانه موسی(ع) است. یهودیان این کتابها را نازل شده بر حضرت موسی(ع) میدانند.<ref>بستانی، دائرةالمعارف، دارالمعرفة، ج ۷، ص۲۶۴.</ref> این اسفار (کتابها) عبارتند از سفر تکوین(پیدایش)، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه.<ref>بستانی، دائرةالمعارف، دارالمعرفة، ج ۷، ص۲۶۴.</ref> البته گاه تورات به کل کتاب مقدس یهودیان نیز اطلاق میشود.<ref>موسیپور، «تورات»، ج۸، ص۴۴۳.</ref> مسلمانان معتقدند تورات، تحریف شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۱۰.</ref> | ||
مسلمانان معتقدند تورات، تحریف شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۱۰.</ref> | |||
===شریعت=== | ===شریعت=== | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۲: | ||
براساس آیه ۱۰۱ سوره اسراء و آیه ۱۲ سوره نمل، حضرت موسی(ع) نُه نشانه و معجزه داشت. مفسران مسلمان درباره اینکه این نه معجزه چه بودهاند، اختلاف دارند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۶۸۴-۶۸۵.</ref> از نظر علامه طباطبایی و مکارم شیرازی این معجزات عبارتند از: تبدیل عصا به مار عظیم، [[ید بیضا|درخشندگی دست]] (ید بیضای)، و نیز فرستادهشدن طوفان، ملخ، قورباغه، شپش، ابتلا به خون، قطحی و کمبود میوهها.<ref>طباطبایی ،المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ، ج۱۳، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۱۱ و ۳۱۲.</ref> این نه معجزه، معجزاتی هستند که موسی(ع) در برابر فرعون و دعوت او آورده است و گرنه معجزات او بیش از نه معجزه بود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ، ج۱۳، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۱۱.</ref> | براساس آیه ۱۰۱ سوره اسراء و آیه ۱۲ سوره نمل، حضرت موسی(ع) نُه نشانه و معجزه داشت. مفسران مسلمان درباره اینکه این نه معجزه چه بودهاند، اختلاف دارند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۶۸۴-۶۸۵.</ref> از نظر علامه طباطبایی و مکارم شیرازی این معجزات عبارتند از: تبدیل عصا به مار عظیم، [[ید بیضا|درخشندگی دست]] (ید بیضای)، و نیز فرستادهشدن طوفان، ملخ، قورباغه، شپش، ابتلا به خون، قطحی و کمبود میوهها.<ref>طباطبایی ،المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ، ج۱۳، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۱۱ و ۳۱۲.</ref> این نه معجزه، معجزاتی هستند که موسی(ع) در برابر فرعون و دعوت او آورده است و گرنه معجزات او بیش از نه معجزه بود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ، ج۱۳، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۱۱.</ref> | ||
در قرآن | در قرآن به ۱۶ مورد از معجزات حضرت موسی(ع) اشاره شده و برخی از معجزات در آیات متعددی ذکر شده است؛ شکافتن دریا در هفده آیه،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ بقره، ۵۰؛ اعراف، ۱۳۶-۱۳۸؛ یونس، ۹۰؛ اسراء، ۱۰۳؛ طه، ۷۷و۷۸؛ شعراء، ۶۳و۶۶؛ قصص، ۴۰؛ زخرف، ۵۵؛ دخان، ۲۳-۲۴؛ ذاریات، ۴۰؛ قمر، ۴۲؛ نازعات، ۲۵.</ref> تبدیل عصا به مار عظیم در هشت آیه،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۰۷و۱۱۷؛ طه، ۲۰و۶۹؛ شعراء، ۳۲و۴۵؛ نمل، ۱۰؛ قصص، ۳۱.</ref> [[ید بیضا|درخشندگی دست]] در پنج آیه،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۰۸؛ طه، ۲۲؛ شعراء، ۳۳؛ نمل، ۱۲؛ قصص، ۳۲.</ref> افراشتن کوه بر فراز سر بنیاسرائیل در چهار آیه،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۷۰؛ بقره، ۶۳و۹۳؛ نساء، ۱۵۴؛ اعراف، ۱۷۱.</ref> نزول صاعقه بر بنیاسرائیل در سه آیه،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ بقره، ۵۵و۵۶؛ نساء، ۱۵۳.</ref> و نیز نزول منّ و سلوی (خوراک) برای بنیاسرائیل در سه آیه از قرآن.<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۷۰؛ بقره، ۵۷؛ اعراف، ۱۶۰؛ طه، ۸۰.</ref> معجزات دیگر عبارتند از: استفاده از ابرها بهعنوان سایبان،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۷۰؛ بقره، ۵۷؛ اعراف، ۱۶۰.</ref> ابتلای مردم به خوندماغ شدن یا خونرنگ شدن و غیرقابل شرب شدن رود نیل،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.</ref> خشکسالی،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۰.</ref> فرستادهشدن طوفان،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.</ref> ملخ،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.</ref> شپش<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.</ref> و غوک،<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.</ref> و نیز زندهشدن مقتول بنیاسرائیل.<ref>نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ بقره، ۶۷-۷۴.</ref> | ||
===تبدیل عصا به مار === | ===تبدیل عصا به مار === | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۲: | ||
===ید بیضا (دست درخشنده)=== | ===ید بیضا (دست درخشنده)=== | ||
{{اصلی|ید بیضا}} | {{اصلی|ید بیضا}} | ||
[[معجزه]] ید بیضاء که مفسرانی از جمله [[سید عبدالله شبر]]<ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۰.</ref> و [[فضل بن حسن طبرسی]]<ref>طبرسی، مجمع البیان،۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۰۵.</ref> آن را بهمعنای دست نورانی و درخشان میدانند و مفسرانی از جمله [[شیخ طوسی]]<ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۴، ص۴۹۲.</ref> و [[محمدجواد مغنیه]]<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۷۵.</ref> آن را دست سفید خواندهاند، بهعنوان یکی از معجزات نهگانه | [[معجزه]] ید بیضاء که مفسرانی از جمله [[سید عبدالله شبر]]<ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۰.</ref> و [[فضل بن حسن طبرسی]]<ref>طبرسی، مجمع البیان،۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۰۵.</ref> آن را بهمعنای دست نورانی و درخشان میدانند و مفسرانی از جمله [[شیخ طوسی]]<ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۴، ص۴۹۲.</ref> و [[محمدجواد مغنیه]]<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۷۵.</ref> آن را دست سفید خواندهاند، بهعنوان یکی از معجزات نهگانه حضرت موسی(ع) در قرآن ذکر شده<ref>سوره نمل، آیه ۱۲.</ref> و در سورههای [[سوره اعراف|اعراف]]، [[سوره طه|طه]]، [[سوره شعراء|شعراء]]، [[سوره نمل|نمل]] و [[سوره قصص|قصص]] از آن یاد شده است.<ref>سوره اعراف: آیه ۱۰۸؛ سوره طه، آیه ۲۲؛ سوره شعراء، آیه ۳۳؛ سوره نمل، آیه ۱۲؛ سوره قصص، آیه ۳۲.</ref><br> | ||
بنابر آیات [[قرآن]]، این [[معجزه]] یک بار قبل از رفتن موسی به ملاقات [[فرعون]] و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد<ref>سوره طه، آیه ۲۲-۲۴.</ref> و بار دیگر در نزد فرعون واقع شد.<ref>سوره شعراء، آیه ۳۳-۳۴.</ref> | بنابر آیات [[قرآن]]، این [[معجزه]] یک بار قبل از رفتن موسی به ملاقات [[فرعون]] و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد<ref>سوره طه، آیه ۲۲-۲۴.</ref> و بار دیگر در نزد فرعون واقع شد.<ref>سوره شعراء، آیه ۳۳-۳۴.</ref> | ||
===شکافته شدن دریا=== | ===شکافته شدن دریا=== | ||
بنابر آنچه در [[آیه | بنابر آنچه در [[آیه ۵۰ سوره بقره]] آمده است، [[خدا|خداوند]] دریا را برای [[بنیاسرائیل]] شکافت و آنها را نجات داد و در مقابل، پیروان [[فرعون]] را غرق ساخت.<ref>سوره بقره، آیه ۵۰.</ref> در این آیه شیوه شکافتن دریا بیان نشده است، با این حال بر اساس [[آیه ۶۳ سوره شعراء]]، خداوند به موسی [[وحی]] کرد تا عصای خود را به دریا بزند و آنگاه که موسی این کار را انجام داد، دریا شکافته شد و آبها بر روی هم قرار گرفتند.<ref>سوره شعراء، آیه ۶۳.</ref> همچنین در آیهای دیگر، به غرق شدن فرعون نیز اشاره شده است.<ref>سوره اسراء، آیه ۱۰۳.</ref> | ||
{{همچنین ببینید|آیه ۹۲ سوره یونس}} | {{همچنین ببینید|آیه ۹۲ سوره یونس}} | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۰: | ||
{{اصلی|کشتن قبطی|آیه ۱۵ سوره قصص}} | {{اصلی|کشتن قبطی|آیه ۱۵ سوره قصص}} | ||
[[پرونده:Moses v ghebti.jpg|200px|بندانگشتی|نقاشی کشتن قبطی توسط موسی(ع)]] | [[پرونده:Moses v ghebti.jpg|200px|بندانگشتی|نقاشی کشتن قبطی توسط موسی(ع)]] | ||
کشته شدن قبطی، در جریان درگیری فرد قبطی با مردی از بنیاسرائیل، به دست موسی(ع) اتفاق افتاد.<ref>راوندی، قصص الانبیا، ۱۳۶۸ش، ص۱۵۴-۱۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۵۳ش، ج۱۶، ص۵۴.</ref> این داستان در آیه ۱۵ سوره قصص بیان شده است.<ref>سوره قصاص، آیه ۱۵.</ref> برخی معتقدند که کشتن قبطی با معصوم بودن موسی(ع) ناسازگار است<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۸۵.</ref> و به صورت زیر استدلال کردهاند: | کشته شدن قبطی، در جریان درگیری فرد قبطی با مردی از بنیاسرائیل، به دست موسی(ع) اتفاق افتاد.<ref>راوندی، قصص الانبیا، ۱۳۶۸ش، ص۱۵۴-۱۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۵۳ش، ج۱۶، ص۵۴.</ref> این داستان در [[آیه ۱۵ سوره قصص]] بیان شده است.<ref>سوره قصاص، آیه ۱۵.</ref> برخی معتقدند که کشتن قبطی با معصوم بودن موسی(ع) ناسازگار است<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۸۵.</ref> و به صورت زیر استدلال کردهاند: | ||
*اگر مرد قبطی مستحق قتل بوده است، پس چرا موسی(ع) در آیه ۱۵ | *اگر مرد قبطی مستحق قتل بوده است، پس چرا موسی(ع) در آیه ۱۵ سوره قصص پس از انجام این فعل گفته است: «این از عمل شیطان است.»<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۹.</ref> و در آیه بعدی گفته: «خدایا به خودم ستم کردم و آمرزشت را نصیب من فرما.»<ref>سوره قصص، آیه۱۶.</ref> و همچنین در [[آیه ۲۰ سوره شعراء]] گفته: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی خبران بودم.»<ref>سوره شعراء، آیه ۲۰. .</ref> | ||
*اگر قبطی مستحق قتل نبوده، پس حضرت موسی(ع) شخص بیگناهی را کشته و معصیت کرده است و این با معصوم بودن او ناسازگار است.<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۹.</ref>{{سخ}} | *اگر قبطی مستحق قتل نبوده، پس حضرت موسی(ع) شخص بیگناهی را کشته و معصیت کرده است و این با معصوم بودن او ناسازگار است.<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۹.</ref>{{سخ}} | ||
در مقابل، مفسران معتقدند مرد قبطی مستحق قتل بود و کشتن او گناه محسوب نمیشد. هرچند بهتر بود که موسی(ع) کشتن او را به تأخیر میانداخت؛ زیرا این کار، موجب به زحمت افتادن وی و خروجش از مصر شد. این کار موسی(ع) ترک اولی بوده و استغفار او نیز برای همین ترک اولی بوده است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۱۳۷؛ | در مقابل، مفسران معتقدند مرد قبطی مستحق قتل بود و کشتن او گناه محسوب نمیشد. هرچند بهتر بود که موسی(ع) کشتن او را به تأخیر میانداخت؛ زیرا این کار، موجب به زحمت افتادن وی و خروجش از مصر شد. این کار موسی(ع) ترک اولی بوده و استغفار او نیز برای همین ترک اولی بوده است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۱۳۷؛ | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۶۸: | ||
===انداختن الواح با عصبانیت=== | ===انداختن الواح با عصبانیت=== | ||
یکی از اموری که براساس آن به عصمت حضرت موسی(ع) از خطا و اشتباه خدشه کردهاند، رفتارهای او در واکنش به گوسالهپرستی قومش، پس از برگشت از کوه طور است.<ref>فخر رازی، عصمة الانبیاء، ۱۴۰۹ق، ص۹۲. .</ref> در آیه ۱۵۰ | یکی از اموری که براساس آن به عصمت حضرت موسی(ع) از خطا و اشتباه خدشه کردهاند، رفتارهای او در واکنش به گوسالهپرستی قومش، پس از برگشت از کوه طور است.<ref>فخر رازی، عصمة الانبیاء، ۱۴۰۹ق، ص۹۲. .</ref> در آیه ۱۵۰ سوره اعراف آمده است، وقتی که موسی از کوه طور به سوی قومش برگشت و گوسالهپرستی آنان را دید، الواحی که در دست داشت را به زمین افکند و از روی خشم و با عصبانیت سر برادرش را گرفت و به سوی خود کشید.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref> این واقعه در تورات به این صورت نقل شده است: «چون موسی به اردوگاه رسید و گوساله و رقصکنندگان را دید، خشم موسی برافروخت و الواح را از دست خود افکند و آنها را شکست.»<ref>تورات، سفر خروج، باب ۳۲، فقره ۱۹.</ref> | ||
پاسخهایی به این | پاسخهایی به این مطلب داده شده است که از جمله آنها: | ||
*[[صاحب مجمع البیان]] بر این نظر است که موسی(ع) میخواست با این رفتارش نشان دهد که از کردار آنها سخت غضبناک است و به این روش، زشتی عمل آنها را به آنها بفهماند تا دیگر چنین کارهایی را مرتکب نشوند و این با عصمت او منافات ندارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۴۳.</ref> | *[[صاحب مجمع البیان]] بر این نظر است که موسی(ع) میخواست با این رفتارش نشان دهد که از کردار آنها سخت غضبناک است و به این روش، زشتی عمل آنها را به آنها بفهماند تا دیگر چنین کارهایی را مرتکب نشوند و این با عصمت او منافات ندارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۴۳.</ref> | ||
*[[علامه طباطبایی]] این اندازه از اختلافات را منافی با عصمت دو پیامبری که معصوم هستند ندانسته؛ | *[[علامه طباطبایی]] این اندازه از اختلافات را منافی با عصمت دو پیامبری که معصوم هستند ندانسته؛ زیرا که ناشی از اختلاف در سلیقه و مشی است و عصمت تنها اختصاص به احکام ودستورات الهی دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۸، ص۲۵۱.</ref> | ||
*بنا به گفته زمخشری، خشم و عصبانیت موسی(ع) در این جا به خاطر خدا و از روی [[غیرت]] دینی بوده است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۶۱.</ref><br> | *بنا به گفته زمخشری، خشم و عصبانیت موسی(ع) در این جا به خاطر خدا و از روی [[غیرت]] دینی بوده است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۶۱.</ref><br> | ||
برخی محققان بر این نظرند که در تورات فعلی نه تنها سخنی از عصمت موسی(ع) به میان نیامده؛ بلکه معاصی و نسبتهای ناروایی به برخی انبیاء و بهویژه حضرت موسی(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به:سفر پیدایش، باب ۱۹، فقره ۲۱ و فقرات ۳۰-۳۸؛ سفر خروج، باب ۴، فقرات ۸-۱۴.</ref> نسبت داده شده که با عصمت عملی آنان ناسازگار است.<ref>کاوه، «عصمت فعلی انبیای الهی در کتب ادیان بزرگ»، ص۳۷-۳۸.</ref> برخی نیز کاربرد عدالت در فقراتی مانند «[ای نوح] تو و اهل خانهات به کشتی درآیید زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم.»<ref>پیدایش، باب ۷، فقره۱.</ref> را به معنای عصمت گرفته و اعتقاد به عصمت انبیاء را از آن استنباط کردهاند.<ref>اشرفی و رضایی، «عصمت پیامبران در قرآن و عهدین»، ص۲۹.</ref> | برخی محققان بر این نظرند که در تورات فعلی نه تنها سخنی از عصمت موسی(ع) به میان نیامده؛ بلکه معاصی و نسبتهای ناروایی به برخی انبیاء و بهویژه حضرت موسی(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به:سفر پیدایش، باب ۱۹، فقره ۲۱ و فقرات ۳۰-۳۸؛ سفر خروج، باب ۴، فقرات ۸-۱۴.</ref> نسبت داده شده که با عصمت عملی آنان ناسازگار است.<ref>کاوه، «عصمت فعلی انبیای الهی در کتب ادیان بزرگ»، ص۳۷-۳۸.</ref> برخی نیز کاربرد عدالت در فقراتی مانند «[ای نوح] تو و اهل خانهات به کشتی درآیید زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم.»<ref>پیدایش، باب ۷، فقره۱.</ref> را به معنای عصمت گرفته و اعتقاد به عصمت انبیاء را از آن استنباط کردهاند.<ref>اشرفی و رضایی، «عصمت پیامبران در قرآن و عهدین»، ص۲۹.</ref> | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۷۸: | ||
== آثار هنری == | == آثار هنری == | ||
[[پرونده:Mosa v nill.jpg|بندانگشتی|قالیچه تصویری عبور حضرت موسی(ع) و قومش از نیل]] | [[پرونده:Mosa v nill.jpg|بندانگشتی|قالیچه تصویری عبور حضرت موسی(ع) و قومش از نیل]] | ||
آثار هنری بسیاری برای حضرت موسی(ع) در قرنهای مختلف ساخته شده است.<ref>[http://www.iranjewish.com/essay/Essay_49_bina_15mosespic.htm میرعبدالله لواسانی، «تصویر حضرت موسی(ع) درآثار هنری جهان»]، انجمن کلیمیان تهران.</ref> چند فیلم سینمایی که مشهورترین آنها فیلم ده فرمان در سال ۱۹۵۶م | آثار هنری بسیاری برای حضرت موسی(ع) در قرنهای مختلف ساخته شده است.<ref>[http://www.iranjewish.com/essay/Essay_49_bina_15mosespic.htm میرعبدالله لواسانی، «تصویر حضرت موسی(ع) درآثار هنری جهان»]، انجمن کلیمیان تهران.</ref> چند فیلم سینمایی که مشهورترین آنها فیلم ده فرمان در سال ۱۹۵۶م ساخته شد آنرا از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما دانستهاند.<ref>[http://forum.cinemacenter.ir/thread13128.html «ده فرمان چگونه ساخته شد؟»]، سینما سنتر.</ref> همچنین فیلم سینمایی «خروج: خدایان و پادشاهان» دیگر فیلم مشهور در مورد حضرت موسی(ع) است که در سال ۲۰۰۷ ساخته شد.<ref>[https://moviemag.ir/cinema/movie-reviews/world/10253-نقد-و-بررسی-فیلم-هجرت-خدایان-و-پادشاهان-exodus-gods-and-kings «نقد و بررسی فیلم هجرت: خدایان و پادشاهان»]، سایت موی مگ.</ref> انیمیشینهایی نیز در مورد موسی(ع) ساخته شد از جمله انیمیشن موزیکال «شاهزاده مصر» که در سال ۱۹۸۸م ساخته شد.<ref> [https://www.imna.ir/news/418543/روایت-تاریخی-فرهنگی-انیمیشن-شاهزاده-مصر «روایت تاریخی_فرهنگی انیمیشن شاهزاده مصر»]، خبرگزاری ایمنا.</ref><br> | ||
تابلوفرشهای متعددی نیز در ایران با موضوع موسی(ع) و وقایع زندگی او، بافته شده است.<ref>[http://www.iranjewish.com/essay/Essay_45_bina_12_carpet_mosheh.htm میرعبدالله لواسانی، «نگرشی بر تصویر حضرت موسی(ع) در فرش ایران»]، انجمن کلیمیان تهران. .</ref> | |||
مجسمه موسی از دیگر آثار هنری مشهور در مورد موسی(ع) است که توسط میکل آنژ در قرن شانزدهم ساخته شد و امروزه در شهر رم ایتالیا قرار دارد.<ref>[https://article.tebyan.net/321930/تحلیل-مجسمه-موسی-ساخته-میکلانژ-1- رمضان ماهی، «تحلیل مجسمه موسی ساخته میکل آنژ»]، سایت تبیان.</ref> نقاشی های بسیاری نیز از حضرت موسی کشیده شده است.<ref>[http://www.iranjewish.com/essay/Essay_49_bina_15mosespic.htm میرعبدالله لواسانی، «تصویر حضرت موسی(ع) درآثار هنری جهان»]، انجمن کلیمیان تهران.</ref> | مجسمه موسی از دیگر آثار هنری مشهور در مورد موسی(ع) است که توسط میکل آنژ در قرن شانزدهم ساخته شد و امروزه در شهر رم ایتالیا قرار دارد.<ref>[https://article.tebyan.net/321930/تحلیل-مجسمه-موسی-ساخته-میکلانژ-1- رمضان ماهی، «تحلیل مجسمه موسی ساخته میکل آنژ»]، سایت تبیان.</ref> نقاشی های بسیاری نیز از حضرت موسی کشیده شده است.<ref>[http://www.iranjewish.com/essay/Essay_49_bina_15mosespic.htm میرعبدالله لواسانی، «تصویر حضرت موسی(ع) درآثار هنری جهان»]، انجمن کلیمیان تهران.</ref> | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۵: | ||
اما [[خداوند]] موسی را مواخذه میکند که «بندهٔ ما را ز ما کردی جدا»<ref>مولوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh36 «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»]، سایت گنجور.</ref> و به او یادآوری کرد که «تو برای وصل کردن آمدی»<ref>مولوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh36 «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان»]، سایت گنجور.</ref> و دیدگاه خود را چنین میگوید: | اما [[خداوند]] موسی را مواخذه میکند که «بندهٔ ما را ز ما کردی جدا»<ref>مولوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh36 «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»]، سایت گنجور.</ref> و به او یادآوری کرد که «تو برای وصل کردن آمدی»<ref>مولوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh36 «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان»]، سایت گنجور.</ref> و دیدگاه خود را چنین میگوید: | ||
{{شعر۲|ما زبان را ننگریم و قال را|ما روان را بنگریم و حال را|ناظر قلبیم اگر خاشع بود|گرچه گفتِ لفظ ناخاضع رود<ref>مولوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh36 «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»]، سایت گنجور.</ref>}} | {{شعر۲|ما زبان را ننگریم و قال را|ما روان را بنگریم و حال را|ناظر قلبیم اگر خاشع بود|گرچه گفتِ لفظ ناخاضع رود<ref>مولوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh36 «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»]، سایت گنجور.</ref>}} | ||
و در نهایت با تعبیر «این خطا را صد صواب اولیترست»<ref>مولوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh36 «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»]، سایت گنجور.</ref> از شبان دفاع میکند. | و در نهایت با تعبیر «این خطا را صد صواب اولیترست»<ref>مولوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh36 «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»]، سایت گنجور.</ref> از شبان دفاع میکند. البته برخی قرآنپژوهان معتقدند این داستان، خاستگاه دینی و قرآنی ندارد بلکه در مقابل آموزههای قرآنی است.<ref>قرائتی، [https://www.khabaronline.ir/news/352226 «مثنوی موسی و شبان مولوی کاملا ضد قرآنی است»]، سایت خبر آنلاین.</ref> | ||
البته برخی قرآنپژوهان معتقدند این داستان، خاستگاه دینی و قرآنی ندارد بلکه در مقابل آموزههای قرآنی است.<ref>قرائتی، [https://www.khabaronline.ir/news/352226 «مثنوی موسی و شبان مولوی کاملا ضد قرآنی است»]، سایت خبر آنلاین.</ref> | |||
== تکنگاریها == | == تکنگاریها == |
ویرایش