۱۷٬۷۶۸
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مقاله توصیفی فقهی}} | {{مقاله توصیفی فقهی}} | ||
{{احکام}} | {{احکام}} | ||
'''تَکَتُّف''' | '''تَکَتُّف''' دستبسته نماز خواندن به گونهای که کف دست راست بر پشت دست چپ و دستها بالای ناف یا روی سینه قرار گیرد. | ||
بیتشر فقیهان شیعه، تکتف را [[حرام]] میدانند و معتقدند نماز را باطل میکند. از نظر بیشتر علمای اهلسنت این عمل مستحب است برخی از آنها آن را واجب و برخی دیگر مکروه هم میدانند. | |||
همچنین روایاتی از [[اهلبیت(ع)]] نقل شده که در آن از تکتف نهی شده و آن را عمل [[مجوس|مجوسیان]] دانسته است. | |||
فقیهان شیعه در مواقع لازم، انجام تکتف از روی [[تقیه]] را جایز دانستهاند؛ اما برخی از مراجع معاصر، تکتف را از موارد تقیه محسوب نکرده و تنها در موارد اضطراری جایز شمردهاند. | فقیهان شیعه در مواقع لازم، انجام تکتف از روی [[تقیه]] را جایز دانستهاند؛ اما برخی از مراجع معاصر، تکتف را از موارد تقیه محسوب نکرده و تنها در موارد اضطراری جایز شمردهاند. | ||
مستند فقهای اهلسنت برای مستحب دانستن تکتف، [[حدیث|روایاتی]] است که یا از جهت متن و یا سند، دچار مشکل هستند. عالمان اهلسنت همچنین درباره کیفیت و محل تکتف و زمان آن دچار اختلاف شدهاند. | |||
==تعریف و جایگاه== | ==تعریف و جایگاه== | ||
تکتف | تکتف بهمعنای قرار دادن دستها بر یکدیگر و بر سینه یا شکم در حال نماز است.<ref>نجفی جواهری، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵؛ زحیلی، الفقه الاسلامی وادلته، دار الفکر، ج۲، ص۸۷۳.</ref> از این عمل با تَکتیف،<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، دارالصادر، ج۱، ص۴۱۹.</ref> تکفیر،<ref>نجفی جواهری، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵.</ref> قَبض<ref>طبسی، دراسات فقیه فی مسائل خلافیه، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۹۵.</ref> و وَضع نیز یاد شده است.<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۱۰.</ref> در مقابل تکتف، واژه ارسال و اِسدال یا سَدل قرار دارد که به معنای رهاساختن دستها است.<ref>المبارکفوری، تحفه الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳؛.</ref> | ||
تکتف از | تکتف از مسائل اختلافی [[شیعه|مذهب شیعه]] با مذاهب دیگر است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهلالبیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۱.</ref> اکثریت اهلسنت تکتف را از آداب مستحب نماز میدانند.<ref>ابن جبرین، شرح عمده الاحکام، ج۱۳، ص۴۷.</ref> | ||
==دیدگاه شیعه== | ==دیدگاه شیعه== | ||
نظر مشهور | به نظر مشهور فقیهان شیعه، تکتف [[حرام]] است و موجب بطلان نماز میشود.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهلالبیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۲.</ref> [[سید مرتضی]]<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۲۱۹.</ref> و [[شیخ طوسی]] ادعای [[اجماع]] بر این حکم کردهاند.<ref>شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲</ref> عدهای از فقهای شیعه فقط آن را حرام دانسته،<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۱۱.</ref> [[محمدحسن نجفی]] در کتاب جواهر الکلام گفته است [[ابوالصلاح حلبی]] تکتف را مکروه و [[ابنجنید اسکافی|اسکافی]] ترک آن را [[مستحب]] دانستهاند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۵.</ref> | ||
[[قرطبی]]، | ===دلیل=== | ||
دلیل فقهای شیعه برای این حکم، استناد به احادیثی است که در آنها را نفی میکند.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۲.</ref> از جمله، حدیثی است که ابوحمید ساعدی نقل کرده است که در آن نماز پیامبر(ص) را توضیح میدهد؛ اما سخنی از تکتف در آن نیامده است.<ref>الترمزی، الجامع الصحیح، دارالحدیث، ج۲، ص۸۴.</ref> [[قرطبی]]، از مفسران اهلسنت نیز میگوید برخی از علما به دلیل کثرت نقلهای معتبر درباره کیفیت نماز پیامبر(ص) که در آنها اشارهای به تکتف نشده است و نیز عدم تناسب تکتف با افعال نماز، آنها را بر روایاتی که تکتف را اثبات میکنند، ترجیح دادهاند.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref> | |||
احادیثی از | همچنین احادیثی از امامان شیعه نقل شده است که از تکتف و تکفیر در نماز نهی کردهاند.<ref>حمیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۸؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۴.</ref> از [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]]<ref>شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۲۲.</ref> و [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] نقل شده است که تکتف، از رسوم [[مجوس|کفار مجوسی]] بوده است.<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۲۶۵.</ref> [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] نیز معتقد است که این سنت توسط [[عمر بن خطاب]] و به تقلید از اسیران ایرانی رواج یافت.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۱، ص۱۹.</ref> | ||
=== تقیه === | === تقیه === | ||
فقهای | فقهای شیعه همچون [[شهید ثانی]] تکتف را در حال [[تقیه]]، [[مباح|جایز]] بلکه [[واجب]] دانستهاند؛<ref>شهید ثانی، روض الجنان، ج۲، ص۴۲۳؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۹۱؛ شیخ انصاری، رسائل فقهیه، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۹۶.</ref> اما [[سید علی حسینی خامنهای|آیتالله خامنهای]] از مراجع تقلید قرن پانزدهم قمری، تکتف را در زمان حاضر جزو موارد تقیه مداراتی ندانسته و تنها در موارد اضطراری آن را جایز میداند.<ref>خامنهای، اجوبه الاستفتائات، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۶۰.</ref> | ||
==دیدگاه اهلسنت== | ==دیدگاه اهلسنت== | ||
فقهای اهلسنت درباره حکم تکتف و کیفیت و محل قراردادن دستها و زمان انجام | عالمان اهلسنت تکتف را نشانه خشوع، خضوع و تعظیم میدانند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> فقهای اهلسنت درباره حکم تکتف و کیفیت و محل قراردادن دستها و زمان انجام آن نظرات مختلفی دارند:<ref>الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۲۷</ref> گفته شده این اختلاف درباره تکتف، گاهی منجر به درگیری میان پیروان فرقههای اهلسنت نیز شده است.<ref>سبحانی، الاعتصام بالکتاب و السنه، ۱۳۷۵ش، ص۶۳.</ref> | ||
===حکم=== | ===حکم=== | ||
عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] درباره حکم تکتف، | عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] درباره حکم تکتف، اختلافنظر دارند: | ||
* [[واجب|وجوب]]: | * [[مستحب|استحباب]]: به گفته عینی (۷۶۲-۸۵۵ق)، [[ابوحنیفه|حنفیها]]، [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]]، [[احمد بن حنبل|ابنحنبل]] و عموم عالمان اهلسنت تکتف را مستحب میدانند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> | ||
* استحباب تخییری: اوزاعی (۷۰۷–۷۷۴م)<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> و ابنعبدالبر (۳۶۸–۴۶۳ق) قائل به استحباب تخییری تکتف و ارسال بودند.<ref>السراوی، القطوف الدانیه، ۱۹۹۷م، ج۲، ص۳۷.</ref> | |||
* [[مکروه|کراهت]]: | * [[واجب|وجوب]]: [[محمد ناصرالدین البانی|اَلبانی]] (۱۳۳۳-۱۴۲۰م) و شوکانی (۱۱۷۳-۱۲۵۰ق) معتقد به [[واجب|وجوب]] تکتف هستند.<ref>العوایشه، الموسوعه الفقهیه المیسره فی فقه الکتاب والسنه المطهره، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹؛ شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref> | ||
* [[مکروه|کراهت]]: به گفته قرطبی مفسر مالکیمذهب، [[مالک بن انس|مالک بن انس]] تکتف را در نمازِ واجب، مکروه میدانست اما آن را در نمازهای مستحبی، مستحب میدانست.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref> گفته شده است که [[عبدالله بن زبیر]] و [[حسن بصری]] بر همین عقیده بودند.<ref>نووی، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، ج۳، ص۳۱۱.</ref> برخی از فقیهان اهلسنت، تکتف را مخصوص زمانی میدانند که نمازگزار به سبب قیام طولانی خسته شود.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> | |||
===کیفیت=== | ===کیفیت=== | ||
عینی | عینی از فقهای اهلسنت، تکتف را قراردادن کف دست راست بر پشت مچ دست چپ بهگونهای که مچ، وسط کف دست قرار بگیرد، دانسته است. اما برخی دیگر از علمای اهلسنت، قراردادن کف دست بر ساعد، پشت کف دست چپ را برگزیدهاند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی گفتهاند طوری پشت دست چپ را بگیرد که انگشت شصت و انگشت کوچک در کف دست راست قرار بگیرد. ابویوسف از شاگردان [[ابوحنیفه]]، نیز میگوید بهصورت طولی بر روی مچ قرار دهد.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> بنباز گفته است کف دست راست را بر پشت دست چپ بر روی ساعد دست قرار میگیرد.<ref>بنباز، فتاوی نور علی الدرب، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۱۴۴.</ref> | ||
[[پرونده:کیفیت تکتف مذاهب مختلف.jpg|بندانگشتی|انواع تکتف در مذاهب مختلف]] | [[پرونده:کیفیت تکتف مذاهب مختلف.jpg|بندانگشتی|انواع تکتف در مذاهب مختلف]] | ||
===موضع=== | ===موضع=== | ||
قرار | فقهای اهلسنت، درباه اینکه دستها در کجای بدن قرار میگیرد، اختلافنظر دارند. برخی از آنها محل قرارگرفتن دستها را زیرناف<ref>بنباز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref> و برخی دیگر روی سینه یا زیر آن میدانند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> [[ابوحنیفه|حنفیها]] و [[احمد بن حنبل|حنبلیها]] قراردادن دستها زیر ناف و شافعیها قراردادن آنها زیر سینه را سنت میدانند.<ref>الطیار و دیگران، الفقه المیسر، ۱۴۳۳ق، ج۱، ص۲۸۳.</ref> بنباز از مفتیان وهابی، معتقد است که دستها بر سینه قرار میگیرد.<ref>بنباز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref> برخی نیز گفتهاند که مردها دستها را زیر ناف و زنان آنها را روی سینه قرار میدهند.<ref>حنفی رازی، تحفه الملوک، ۱۴۱۷ق، ص۶۹.</ref> | ||
===زمان=== | ===زمان=== | ||
عینی | عینی از علمای اهلسنت گفته است [[ابوحنیفه]] و ابویوسف تکتف را هنگام قیام سنت میدانند و برخی دیگر هنگام قرائت. از نظر عینی آن هنگام هر قیامی که ذکر مأثور دارد، انجام شود. همچنین گروهی از علمای اهلسنت با هدف مخالفت با شیعه، تکتف را در هر نوع قیام، سنت دانستهاند<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> ازاین رو درباره تکتف بعد از [[رکوع]]، هنگام قنوت، در نماز میت و بین تکبیرهای نماز عیدین، اختلاف شده است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> نقل شده است که [[ابوحنیفه|حنفیها]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعیها]] قراردادن دستها بر سینه پس از رکوع را [[بدعت]] میدانند و از [[احمد بن حنبل|ابن حنبل]]، نظرات متفاوتی نقل شده که یکی از آنها تخییر است.<ref>عطیه، شرح بلوغ المرام، ج۶۱، ص۶.</ref> | ||
==مستند== | ==مستند== | ||
[[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] برای حکم به تکتف، دلائلی ارائه کردهاند که | [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] برای حکم به تکتف، دلائلی ارائه کردهاند که برخی از آنها عبارتند از:<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۵.</ref> | ||
* حدیث سهل بن سعد: در این حدیث آمده است که به مردم دستور داده میشد که در نماز دست راست خود را بر ساعد دست چپ خود قرار دهند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۳۱۱ق، ج۱، ص۱۴۸.</ref> | * حدیث سهل بن سعد: در این حدیث آمده است که به مردم دستور داده میشد که در نماز دست راست خود را بر ساعد دست چپ خود قرار دهند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۳۱۱ق، ج۱، ص۱۴۸.</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۵۹: | ||
===نقد ادله=== | ===نقد ادله=== | ||
روایات | روایات که اهلسنت برای حکم تکتف به آنها استناد میکنند، منحصر به چند نفر از صحابه میشود که عموما دارای ابهام است و سند بیشتر این روایات قابل مناقشه است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهل البیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۲۲.</ref> نقدهایی که بر این احادیث وارد شده است به شرح ذیل است: | ||
* روایت سهل بن سعد که در [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده، از جهت متن دچار مشکل است؛ زیرا مشخص نشده است که چه کسی مردم را امر به تکتف میکرده است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهلالبیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۶.</ref> شارحان حدیث اهلسنت نیز درباره انتساب این روایت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مناقشاتی انجام دادهاند.<ref>کورانی، الکوثر الجاری الی ریاض احادیث البخاری، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۲۷.</ref> | * روایت سهل بن سعد که در [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده، از جهت متن دچار مشکل است؛ زیرا مشخص نشده است که چه کسی مردم را امر به تکتف میکرده است.<ref>جمعی از نویسندگان، فی رحاب اهلالبیت، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ص۱۶.</ref> شارحان حدیث اهلسنت نیز درباره انتساب این روایت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] مناقشاتی انجام دادهاند.<ref>کورانی، الکوثر الجاری الی ریاض احادیث البخاری، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۲۷.</ref> |
ویرایش