ابوالمعالی
محمد بن نعمت بن عبیدالله مشهور به اَبوالْمَعالی (متوفی پس از ۴۸۵ق)، فقیه و نویسنده کتاب بیان الادیان است. وی با علم حدیث نیز آشنایی داشته است.
ابوالمعالی بر مذهب خود تصریح نکرده است، اما برخی او را عالمی سنی حنفی دانستهاند و برخی دیگر تشیع و یا دست کم گرایش وی به تشیع را همراه با شواهدی مطرح کردهاند.
معرفی
تاریخ تولد و وفات ابوالمعالی معلوم نیست، اما او از قاضی ابوالفتح بلخی عبدالرحیم بن عبدالله (متوفی۴۵۰ق)[۱] حدیث شنیده[۲] و بیان الادیان را در ۴۸۵ق تألیف کرده است.[۳]
از سلسله نسب ابوالمعالی که در آغاز کتاب بیان الادیان وی آمده[۴]، معلوم میشود که او علوی و از خاندانی است که نسب آنان به حسین اصغر فرزند امام علی بن حسین(ع) میرسد. مطابق این سلسله نسب، وی از اعقاب عبیدالله اعرج و فرزندش جعفر الحجة، از سادات مشهور سده ۲ق، بوده است.
حسین فرزند جعفرالحجه که از اجداد ابوالمعالی است، در ۲۴۱ق به بلخ آمد و در آنجا ساکن گردید و اعقاب او در این شهر از فرمانروایان و نقباء و بزرگان این شهر محسوب میشدند.[۵] از برخی منابع چنین برمیآید که ابوالمعالی نیز در بلخ میزیسته است.[۶]
شخصیت علمی
از عبارات و تعابیر ابوالمعالی به هنگام نقل حدیث[۷] چنین برمیآید که او از علم حدیث نیز بهرهای داشته و از طرفی فقیه نیز بوده است،[۸] اما از مشایخ و استادان او در فقه و حدیث چیزی نمیدانیم، جز اینکه وی بدون واسطه از قاضی القضاة ابوالفتح عبدالرحیم بن عبدالله صیرفی حدیث نقل میکند.[۹]
مذهب
ابوالمعالی در هیچ جای کتابش مذهب خود را صریحاً اظهار نکرده و از منابع دیگر نیز در این مورد مطلبی به دست نمیآید.
با مطالعه بیان الادیان در ابتدا چنین به نظر میرسد که نویسنده از اهل سنت است به خصوص که وی در منطقهای میزیسته که اکثریت با اهل سنت به ویژه حنفیها بوده است، چنانکه برخی همچون شفر[۱۰] و مادلونگ[۱۱]او را عالمی سنی و حنفی دانستهاند، اما هیچیک از این قرائن احتمالات دیگر را درباره مذهب ابوالمعالی منتفی نمیسازد.
از این رو برخی تشیع و یا دست کم گرایش وی به تشیع را مطرح کردهاند.[۱۲]
شواهد شیعه بودن وی
در مورد مذهب ابوالمعالی و احتمال شیعه بودن وی توجه به چند نکته لازم است؛
- نخست آنکه وی زمانی که از فرقههای اسلامی سخن میگوید، بیش از همه به شیعه و بالاخص شیعه اثناعشری میپردازد و فهرستی از امامان شیعه اثناعشری را با ذکر جزئیات مربوط به تاریخ زندگی آنان به دست میدهد.[۱۳]
- دیگر اینکه وی در موارد بسیاری به نقل آراء فقهی خاص شیعه امامیه میپردازد و سعی دارد شیعه را با فقهش معرفی نماید، حال آنکه درباره دیگر فرقهها، جز یکی دو مورد به آراء فقهی توجهی ندارد.[۱۴]؛
- نیز حدیث ۷۳ فرقه را که از طریق عامه و خاصه به طور مستقل روایت شده است[۱۵]، در ضمن حدیث غیرمشهوری از طریق امامان شیعه(ع) روایت میکند که شامل حدیث غدیر، حدیث ثقلین و برخی باورهای دیگر شیعی است.
ابوالمعالی این حدیث را دارای بهترین سند و طریق میداند.[۱۶] ترکیب حدیث به گونهای است که گویا میخواهد به خواننده این باور را القا کند که فرقه ناجیه جز پیروان اهل بیت(ع)، فرقه دیگری نمیتواند باشد.
- آنچه به خصوص پژوهنده را درباره سنی بودن ابوالمعالی به تردید میاندازد، این است که وی ضمن برشمردن ۷۳فرقه اسلام، ۶فرقه را به اهل سنت اختصاص میدهد[۱۷] و با این کار، از اهل سنت و شیوه معمول آنان در تقسیم و برشمردن فرقهها، بسیار فاصله میگیرد.
در میان اهل سنت چنین متداول است که ۷۲فرقه را به فرقههای ضاله و یکی را به فرقه ناجیه یعنی اهل سنت اختصاص میدهند.[۱۸]
آثار
بیان الادیان تنها اثری است که از ابوالمعالی برجای مانده است. این کتاب که در شرح ادیان و مذاهب قبل از اسلام و همچنین فرقهها و مذاهب اسلامی به رشته تحریر درآمده است ظاهراً بیشتر از مؤلف آن مشهور بوده است. از این رو کتابهای انساب، وی را به عنوان صاحب بیانالادیان معرفی کردهاند.[۱۹]
پانویس
- ↑ درباره وی نک: فضائل بلخ، ص۳۲۵.
- ↑ بیانالادیان،چاپ اقبال، ص۲۳
- ↑ بیانالادیان،چاپ اقبال، ص۴۴.
- ↑ بیانالادیان،چاپ اقبال، ص۱؛ مقدمه بر بیان الادیان، ص«ج».
- ↑ عمدة الطالب، ص۳۳۱؛ سراجالانساب، ص۱۴۲.
- ↑ نک: الشجرة المبارکة، ص۱۵۳.
- ↑ نک:بیان الادیان چاپ اقبال، ص۲۳-۲۴.
- ↑ الفخری فی انساب الطالبیین، ص۶۳.
- ↑ بیان الادیان چاپ اقبال، ص۲۳-۲۴.
- ↑ "Notice sur le kitab beian il-edian"، ص۱۳۳.
- ↑ Religious Schools and Sects in Medieval Islam، ص۱۳۷.
- ↑ "Religion in the Saljuq Period"، ص۲۹۶؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۲۶۶.
- ↑ بیان الادیان،چاپ اقبال، ص۴۲،۴۳.
- ↑ بیان الادیان،چاپ اقبال، ص۳۳،۳۴،۴۰،۴۱.
- ↑ نک: الفرق بین الفرق، ص۴-۹؛ معانی الاخبار، ص۳۰۷.
- ↑ نک:بیان الادیان چاپ اقبال، ص۲۳-۲۵.
- ↑ بیان الادیان چاپ اقبال، ص۲۶،۲۹،۳۱.
- ↑ نک: السواد الاعظم، ص۱۶۶-۱۷۸؛ الفرق بین الفرق، ص۱۴-۲۸؛ التبصیر فی الدین، ص۱۵-۱۶؛ المواقف فی علم الکلام، ص۴۲۹؛ هفتادوسه ملت، ص۴-۵ و ص۶۵.
- ↑ الشجرة المبارکة،۱۵۳؛ الفخری فی انساب الطالبیین، ص۶۳
منابع
- ابن بابویه، محمد، معانی الاخبار، قم، ۱۹۷۱م.
- ابنعنبه، احمد، عمدة الطالب، به کوشش محمد حسن آل طالقانی، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
- ابوطالب مروزی، اسماعیل، الفخری فی انساب الطالبیین، به کوشش سیدمهدی رجایی، قم، ۱۴۰۹ق.
- ابوالمعالی، محمد، بیانالادیان، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۱۲ش.
- همو، همان، به کوشش هاشم رضی، تهران، ۱۳۴۲ش.
- اسفراینی، شهفور، التبصیر فی الدین، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
- افشار، ایرج، فهرست مقالات ایرانشناسی در زبان عربی، تهران، ۱۳۵۶ش.
- اقبال، عباس، مقدمه بر بیان الادیان(نک:هم،ابوالمعالی): برتلس، آ.ی.، ناصرخسرو و اسماعیلیان، ترجمه یحیی آرینپور، تهران،۱۳۴۶ش.
- بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محیالدین عبدالحمید، قاهره، مطبعة المدنی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، منسوب به مرتضی بن داعی حسنی رازی، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۶۴ش.
- حبیبی، عبدالحی، مقدمه بر السواد الاعظم(نک:هم،حکیم سمرقندی).
- حکیم سمرقندی، اسحاق، السواد الاعظم(ترجمه فارسی)، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۸ش.
- خوارزمی،محمد،مفاتح العلوم،به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
- دانشپژوه، محمدتقی، «از چند کتابخانه هند و سند»، نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، نسخههای خطی، تهران، ۱۳۵۸ش، دفتر۱۰.
- همو، «باب پنجم از کتاب بیان الادیان»، فرهنگ ایران زمین، تهران، ۱۳۴۱ش، ج۱۰.
- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
- صفیالدین بلخی، عبدالله، فضائل بلخ، ترجمه محمد حسینی بلخی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۵۰ش.
- عضدالدین ایجی، عبدالرحمن، المواقف فی علم الکلام، بیروت، عالم الکتب.
- فخرالدین رازی، محمد، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، به کوشش علی سامی نشّار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
- همو، الشجرة المبارکة، به کوشش سید مهدی رجائی، قم، ۱۴۰۹ق.
- قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۸ش.
- کیاگیلانی، احمد، سراجالانساب، به کوشش سیدمهدی رجائی، قم، ۱۴۰۹ق.
- مرعشی، خطی.
- مرکزی، میکروفیلمها.
- ناصرخسرو، وجه دین، به کوشش غلامرضا اعوانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
- هفتادوسه ملت، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۳۷ش،
- Bausani,A.,"Religion in the Saljuq Period",The Cambridge History of Iran,Cambridge,1968,vol V.
- Blochet,E.,Le Messianisme dans l heterodoxie musulmane,Paris,1903;Iranica.
- Lazard,G.,La langue des plus anciens monuments de la prose persane,Paris,1963.
- Madelung,W.,Religious Schools and Sects in Medieval Islam,London,1985.
- Schefer,Ch.,"Notice sur le kitab beian il-edian",Chrestomathie persane,Paris,1883,vol.I.
- Tafazzoli,A.,"Some Middle Persian Quotations in Classical Arabic and Persian Texts",Memorial Jeande Menasce,Fondation Culturelle iranienne,1974.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دایرة المعارف بزرگ اسلامی