پرش به محتوا

سید علی‌محمد باب: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح متن
(اصلاح متن تا ماجرای دفن باب)
(اصلاح متن)
خط ۵۲: خط ۵۲:


====ماجرای دفن باب====
====ماجرای دفن باب====
بنا به نقل اشراق خاوری، جسد باب پس از چند روز توسط سلیمان‌خان برداشته و به دستور [[میرزا حسینعلی نوری]] ملقب به بهاءالله مؤسس [[بهائیت|فرقه بهائیت]]، به تهران حرم عبدالعظیم حسنی(ع) و یا امامزاده حسن نقل داده شده و از آن‌جا به مکان نامعلوم دیگری برده شد.<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۴۸۲-۴۸۴.</ref> گرچه آیتی در کتاب الکواکب الدریة، معتقد است که جسد باب از [[تهران]] به امامزاده حسن(ع) و پس از مدتی از آن‌جا به امامزاده معصوم(ع) منتقل و دفن شد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، بی‌تا، ج۱، ص۲۱۹.</ref> فاضل مازندرانی ذکر می‌کند که جسد باب از امامزاده حسن(ع) به [[قبرستان ابن‌بابویه|بقعه ابن‌بابویه]] کنار [[حرم عبدالعظیم حسنی|حرم عبدالعظیم حسنی(ع)]] در [[ری]] برده و دفن گردید. تا این‌که در سال ۱۳۱۷ق از ایران به [[فلسطین]] برده شد و در کوه کَرمِل واقع در حیفا دفن شد.<ref>فاضل مازندرانی، ظهور الحق، بی‌تا، ج۲، ص۵۰۱-۵۰۴.</ref>
بنا به نقل اشراق خاوری، جسد باب پس از چند روز توسط سلیمان‌خان برداشته و به دستور [[میرزا حسینعلی نوری]] ملقب به بهاءالله مؤسس [[بهائیت|فرقه بهائیت]]، به تهران، در حرم عبدالعظیم حسنی(ع) یا امامزاده حسن نقل داده شده و از آنجا به مکان نامعلوم دیگری برده شد.<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۴۸۲-۴۸۴.</ref> گرچه آیتی در کتاب الکواکب الدریة، معتقد است که جسد باب از [[تهران]] به امامزاده حسن(ع) و پس از مدتی از آنجا به امامزاده معصوم(ع) منتقل و دفن شد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، بی‌تا، ج۱، ص۲۱۹.</ref> بنابه گفته فاضل مازندرانی، جسد باب از امامزاده حسن(ع) به [[قبرستان ابن‌بابویه|بقعه ابن‌بابویه]] در کنار [[حرم عبدالعظیم حسنی|حرم عبدالعظیم حسنی(ع)]] در [[ری]] برده و دفن گردید، تا آنکه در سال ۱۳۱۷ق از ایران به [[فلسطین]] برده شد و در کوه کَرمِل واقع در حیفا دفن شد.<ref>فاضل مازندرانی، ظهور الحق، بی‌تا، ج۲، ص۵۰۱-۵۰۴.</ref>


ازلی‌ها، طرفداران صبح ازل، برخلاف بهائیان مدعی هستند که جسد توسط محبان برای [[میرزا یحیی نوری]] ملقب به صبح ازل و مؤسس [[فرقه ازلیه]]، فرستاده شد و او جنازه را در مکان نامعلومی دفن کرد و کسی از مکان آن اطلاعی ندارد و اگر اطلاعی پیدا کرد، حرام است که به دیگران بگوید.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۲۵۱.</ref>
ازلی‌ها، طرفداران صبح ازل، برخلاف بهائیان مدعی هستند که جسد توسط محبان برای [[میرزا یحیی نوری]] ملقب به صبح ازل و مؤسس [[فرقه ازلیه]]، فرستاده شد و او جنازه را در مکان نامعلومی دفن کرد و کسی از مکان آن اطلاعی ندارد و اگر اطلاعی پیدا کرد، حرام است که به دیگران بگوید.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۲۵۱.</ref>
خط ۵۸: خط ۵۸:
==شکل‌گیری بابیه==
==شکل‌گیری بابیه==
[[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]]
[[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]]
پس از درگذشت سید کاظم رشتی، رئیس فرقه شیخیه در سال ۱۲۵۹ق، از آنجا که وی جانشینی برای خودش مشخص نکرده بود، علی‌محمد مدعی شد که [[رکن رابع]] و شیعه کامل{{یادداشت| شیخ احمد احسائی مؤسس فرقه شیخیه و شاگردش سید کاظم رشتی، بر چهار اصل یعنی؛ توحید، نبوت، امامت و اصل چهارم اعتقاد به شیعه کامل تاکید داشتند. شیخیه معتقد بود که ائمه دوازده‌گانه، یعنی علی(ع) و یازده فرزندش، مظاهر الهی و دارای صفات الهی هستند. امام دوازدهم از نظرها غائب است که تا روز ظهور باید شخصی بین مؤمنین بدون واسطه با امام در ارتباط و واسطه فیض بین امام و مردم باشد که به رکن رابع یا شیعه کامل تعبیر می‌شود.(جانی کاشانی، میرزا، نقطة الکاف، لِیدِن هلند، انتشارات بریل، ۱۳۲۸ق، ص۹.)}} است و ادعای بابیتِ [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] را مطرح کرد.<ref>محمدی اشتهاردی، بابی‌گری و بهایی‌گری، ۱۳۸۳ش، ص۴۶؛ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۴.</ref> پس از این ادعا در [[جمادی الاولی|جمادی‌الاولی]] [[سال ۱۲۶۰ هجری قمری|سال ۱۲۶۰ق]]، هجده نفر از شاگردان سید کاظم به او ایمان آوردند که بعدها در بین [[بابیه|بابیان]] به [[حروف حی]](ح=۸، ی=۱۰) معروف شدند.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۸.</ref>
پس از درگذشت سید کاظم رشتی، رئیس فرقه شیخیه در سال ۱۲۵۹ق، از آنجا که وی جانشینی برای خودش مشخص نکرده بود، علی‌محمد مدعی شد که [[رکن رابع]] و شیعه کامل{{یادداشت| شیخ احمد احسائی مؤسس فرقه شیخیه و شاگردش سید کاظم رشتی، بر چهار اصل یعنی توحید، نبوت، امامت و اعتقاد به شیعه کامل تأکید داشتند. شیخیه معتقد بودند که ائمه دوازده‌گانه، یعنی علی(ع) و یازده فرزندش، مظاهر الهی و دارای صفات الهی هستند. امام دوازدهم از نظرها غائب است که تا روز ظهور باید شخصی بین مؤمنین بدون واسطه با امام در ارتباط و واسطه فیض بین امام و مردم باشد که به رکن رابع یا شیعه کامل تعبیر می‌شود.(جانی کاشانی، میرزا، نقطة الکاف، لِیدِن هلند، انتشارات بریل، ۱۳۲۸ق، ص۹.)}} است و ادعای بابیت (نمایندگی) [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] را مطرح کرد.<ref>محمدی اشتهاردی، بابی‌گری و بهایی‌گری، ۱۳۸۳ش، ص۴۶؛ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۴.</ref> پس از این ادعا در [[جمادی الاولی|جمادی‌الاولی]] [[سال ۱۲۶۰ هجری قمری|سال ۱۲۶۰ق]]، هجده نفر از شاگردان سید کاظم به او ایمان آوردند که بعدها در بین [[بابیه|بابیان]] به [[حروف حی]](ح=۸، ی=۱۰) معروف شدند.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۸.</ref>


به گفته آیتی در [[الکواکب الدریة (کتاب)|کتاب الکواکب الدریة]] علی‌محمد در [[شوال]] سال ۱۲۶۰ق -یعنی ۵ ماه پس از ادعای بابیت در [[شیراز]]- به سمت [[مکه]] حرکت کرد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۹.</ref> بنا به نظر مؤلف کتاب مطالع الانوار از مبلغین [[بهائیت|بهائی]]، دلیل این امر اعلان دعوت و آغاز دعوت از مکه بود؛<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۰۹.</ref> ولی بنا به ادعای میرزا جانی کاشانی از مبلغان مشهور بهائیت، سید علی‌محمد مدعی بود که اگر [[مسلمان|مسلمانان]] بنای رد و انکار داشته باشند، تأخیر در امر [[خدا]] اتفاق می‌افتد و فضل خدا مسدود می‌شود. او پس از ورود به مکه ادعای حجیت نمود.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۲.</ref> مؤلف کتاب بهائی‌گری، این نقل را نمی‌پذیرد و ذکر می‌کند که هیچ نشانه‌ای از رفتن باب به [[مکه]] ظاهر نشد و احتمال این‌که سید علی‌محمد از ترس جانش در مکه حرفی نزده باشد هم وجود دارد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۵-۲۶.</ref>
به گفته آیتی در [[الکواکب الدریة (کتاب)|کتاب الکواکب الدریة]] علی‌محمد در [[شوال]] سال ۱۲۶۰ق، پنج ماه پس از ادعای بابیت در [[شیراز]]، به سمت [[مکه]] حرکت کرد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۹.</ref> بنا به نظر مؤلف کتاب مطالع الانوار از مبلغان [[بهائیت|بهائی]]، دلیل این امر اعلان دعوت و آغاز دعوت از مکه بود؛<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۰۹.</ref> ولی بنا به ادعای میرزا جانی کاشانی از مبلغان مشهور بهائیت، سید علی‌محمد مدعی بود که اگر [[مسلمان|مسلمانان]] بنای رد و انکار داشته باشند، تأخیر در امر [[خدا]] اتفاق می‌افتد و فضل خدا مسدود می‌شود. او پس از ورود به مکه ادعای حجیت نمود.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۲.</ref> احمد کسروی، مؤلف کتاب بهائی‌گری، این نقل را نمی‌پذیرد و ذکر می‌کند که هیچ نشانه‌ای از رفتن باب به [[مکه]] ظاهر نشد و احتمال اینکه سید علی‌محمد از ترس جانش در مکه حرفی نزده باشد هم وجود دارد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۵-۲۶.</ref>
   
   
باب پس از ۹ ماه از مکه به [[بوشهر]] بازگشت؛<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۲۱.</ref> اما در [[رمضان]] سال ۱۲۶۱ق<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۸۴.</ref> به دلیل اقداماتی از قبیل قرار دادن جمله «اشهد انّ علیّا قبل نبیلٍ(محمّد) باب بقیّة الله»، توسط یکی از یارانش در [[اذان]] [[نماز جمعه]] مسجد نو در شیراز و شروع جنجال‌های مردم و علما، به دستور حسین‌خان آجودان‌باشی، حاکم فارس، دستگیر و به شیراز فرستاده شد.<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۲۲-۱۲۹.</ref> او در شیراز تنبیه شد و پس از آن در [[مسجد وکیل شیراز]] همه گفته‌های خود را تکذیب و مدعی [[وکالت]]، بابیت و [[نبوت|نبوتِ]] علی‌محمد و منکربودن نبوت [[پیامبران|انبیاء الهی]]، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت رسول(ص)]] و [[امامت امامان شیعه|امامت ائمه(ع)]] را [[لعن]] کرد.<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۲۹-۱۳۲.</ref>
باب پس از ۹ ماه از مکه به [[بوشهر]] بازگشت،<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۲۱.</ref> اما در [[رمضان]] سال ۱۲۶۱ق<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۸۴.</ref> به دلیل اقداماتی از قبیل قرار دادن جمله «اشهد انّ علیّا قبل نبیلٍ (محمّد) باب بقیّة الله»، توسط یکی از یارانش در [[اذان]] [[نماز جمعه]] مسجد نو در شیراز و شروع مخالفت‌های مردم و علما، به دستور حسین‌خان آجودان‌باشی، حاکم فارس، دستگیر شد<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۲۲-۱۲۹.</ref> و پس از آن در [[مسجد وکیل شیراز]] همه گفته‌های خود را تکذیب کرد.<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بی‌تا، ص۱۲۹-۱۳۲.</ref>


در شوال سال ۱۲۶۲ق شیوع بیماری وبا در [[شیراز]] موجب شد که مسأله باب به فراموشی سپرده شود و او با همراهانش به سمت [[اصفهان]] حرکت کند.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۱۲۱.</ref> معتمدالدوله، حاکم اصفهان، که دعوی باب را شنیده بود، باب را پذیرفت و او را حمایت کرد.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref> باب شش ماه در اصفهان اقامت داشت تا این‌که معتمدالدوله در ربیع‌الاول سال ۱۲۶۳ق به دلیل مریضی فوت کرد و حمایت از علی‌محمد قطع شد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۱۳۴ و ۱۳۷.</ref> در جمادی‌الاولی سال ۱۲۶۳ق به دستور دولت وقت، باب دستگیر و به [[تبریز]]<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۱۶۴.</ref> و از آن‌جا به ماکو و زندان چِهریق منتقل شد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۸.</ref>
در شوال سال ۱۲۶۲ق شیوع بیماری وبا در [[شیراز]] موجب شد مسئله باب به فراموشی سپرده شود و او با همراهانش به سمت [[اصفهان]] حرکت کند.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۱۲۱.</ref> معتمدالدوله، حاکم اصفهان، که ادعاهای باب را شنیده بود، او را پذیرفت و حمایت کرد.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref> باب شش ماه در اصفهان اقامت داشت تا این‌که معتمدالدوله در ربیع‌الاول سال ۱۲۶۳ق به دلیل مریضی فوت کرد و حمایت از علی‌محمد قطع شد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۱۳۴ و ۱۳۷.</ref> در جمادی‌الاولی سال ۱۲۶۳ق به دستور دولت وقت، باب دستگیر و به [[تبریز]]<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۱۶۴.</ref> و از آنجا به ماکو و زندان چِهریق منتقل شد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۸.</ref>
 
شواهد تاریخی مانند درخواست وزیر مختار روس، کینیاز دالگورکی جهت بردن علی‌محمد به قلعه چهریق،<ref>ایوانف، ص۲۱۲-۲۱۳، به نقل از: سجادی، «بابیه»، ص۴۲۸۴.</ref> تصویربرداری کنسول روس از جسدها در چاه، صبح روز بعد از اعدام باب نیز دال بر ارتباط بین سران بابیت و امپراتوری روس تزاری دانسته شده است.<ref>فاضل مازندرانی، ظهور الحق، بی‌تا، ج۲، ص۵۰۰؛ صفا، «بهائیت و روس تزاری»، ص۲۵.</ref>


شواهد تاریخی مانند درخواست وزیر مختار روس، کینیاز دالگورکی جهت بردن علی محمد به قلعه چهریق،<ref>ایوانف، ص۲۱۲-۲۱۳، به نقل از: سجادی، «بابیه»، ص۴۲۸۴.</ref> تصویربرداری کنسول روس از جسدها در چاه، صبح روز بعد از اعدام باب نیز دال بر ارتباط بین سران بابیت و امپراتوری روس تزاری دانسته شده است.<ref>فاضل مازندرانی، ظهور الحق، بی‌تا، ج۲، ص۵۰۰؛ صفا، «بهائیت و روس تزاری»، ص۲۵.</ref>
==ادعاها==
==ادعاها==
محجوبی اردکانی در تعلیقاتش بر المآثر و الآثار و آیتی در [[کشف الحیل (کتاب)|کشف الحیل]] معتقدند که عقیده و ادعای باب متغیر، متنوع و مبهم بود. ادعاهای باب به شرح ذیل است:
محجوبی اردکانی در تعلیقاتش بر المآثر و الآثار، و آیتی در [[کشف الحیل (کتاب)|کشف الحیل]] معتقدند که عقیده و ادعای باب متغیر، متنوع و مبهم بود. بر این اساس، ادعاهای باب به شرح ذیل است:
 
* در [[سال ۱۲۶۰ هجری قمری|۱۲۶۰ق]] ادعای ذکریت یعنی [[تفسیر قرآن|مفسر قرآن بودن]]
 
* در [[سال ۱۲۶۱ هجری قمری|۱۲۶۱ق]] ادعای بابیت یعنی [[نیابت خاصه|نائب خاص امام زمان(عج)]]


* در [[سال ۱۲۶۰ هجری قمری|۱۲۶۰ق]] ادعای ذکریت یعنی [[تفسیر قرآن|مفسر قرآن بودن]]؛
* در [[سال ۱۲۶۲ هجری قمری|۱۲۶۲ق]] ادعای مهدویت و [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان بودن]]


* در [[سال ۱۲۶۱ هجری قمری|۱۲۶۱ق]] ادعای بابیت یعنی [[نیابت خاصه|نائب خاص امام زمان(عج)]]؛
* در [[سال ۱۲۶۳ هجری قمری|۱۲۶۳ق]] ادعای [[نبوت]] و پیامبری


* در [[سال ۱۲۶۲ هجری قمری|۱۲۶۲ق]] ادعای مهدویت و [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان بودن]]؛
* در [[سال ۱۲۶۴ هجری قمری|۱۲۶۴ق]] ادعای '''[[ربوبیت|رُبوبیَّت]]''' و پروردگاری


* در [[سال ۱۲۶۳ هجری قمری|۱۲۶۳ق]] ادعای [[نبوت]] و پیامبری؛
* در [[سال ۱۲۶۵ هجری قمری|۱۲۶۵ق]] ادعای [[الوهیت]]


* در [[سال ۱۲۶۴ هجری قمری|۱۲۶۴ق]] ادعای '''[[ربوبیت|رُبوبیَّت]]''' و پروردگاری؛
* در [[سال ۱۲۶۶ هجری قمری|۱۲۶۶ق]] در [[توبه|توبه‌نامه‌ای]] خطاب به [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین میرزا]] ولیعهد: انکار همه ادعاهای سابق.<ref>آیتی، کشف الحیل، ۱۳۲۶ش، ج۲، ص۶۳؛ جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref>


* در [[سال ۱۲۶۵ هجری قمری|۱۲۶۵ق]] ادعای [[الوهیت]]؛
اِسْلِمُنت، مبلغ [[ایالات متحده آمریکا|آمریکایی]] [[بهائیت|بهایی]] و نویسنده کتاب «بهاءالله و عهد جدید»، ترتیب ادعاها را بابیت، [[مهدویت]] و نبوت می‌داند و درباره ادعای ربوبیت و الوهیت سخنی نمی‌آورد.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۴-۲۵.</ref>


* در [[سال ۱۲۶۶ هجری قمری|۱۲۶۶ق]] [[توبه|توبه‌نامه]] به [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین میرزا]] ولیعهد نوشت و انکار همه ادعاهای سابق؛<ref>آیتی، کشف الحیل، ۱۳۲۶ش، ج۲، ص۶۳؛ جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref>
اِسْلِمُنت مبلغ [[ایالات متحده آمریکا|آمریکایی]] [[بهائیت|بهایی]] و نویسنده کتاب بهاءالله و عهد جدید، ترتیب ادعاها را بابیت، [[مهدویت]] و نبوت می‌داند و درباره ادعای ربوبیت و الوهیت سخنی نمی‌آورد.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۴-۲۵.</ref>
==مناظرات باب با علما==
==مناظرات باب با علما==
باب در سه شهر شیراز، اصفهان و تبریز به مناظره با علما پرداخت.<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref>
باب در سه شهر شیراز، اصفهان و تبریز به مناظره با علما پرداخت.<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref>
* [[شیراز]]: باب در حضور علما جملات با معنی و تأثیرگذاری ذکر نکرد و [[مناجات|مناجات‌های]] عربی را نیز نادرست می‌خواند که موجب تمسخرش شد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۶.</ref> [[کسروی]] در کتاب بهائی‌گری، مدعی است که [[میرزا حسینعلی نوری|بهاءالله]] نیز معترف به غلط‌های زیاد و جملات پوچ باب شده بود تا حدی که دستور به نابودی کتاب‌های باب داده بود.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۶-۲۷.</ref>
* [[شیراز]]: بر اساس گزارش احمد کسروی، باب در حضور علما جملات با معنی و تأثیرگذاری ذکر نکرد و [[مناجات|مناجات‌های]] عربی را نیز نادرست می‌خواند که موجب تمسخر وی شد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۶.</ref> [[کسروی]] در کتاب بهائی‌گری، مدعی است که [[میرزا حسینعلی نوری|بهاءالله]] نیز معترف به غلط‌های زیاد و جملات پوچ باب شده بود، تا حدی که دستور به نابودی کتاب‌های باب داده بود.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۶-۲۷.</ref>
* [[اصفهان]]: گفته شده باب در مناظره خود با علمای اصفهان قادر به جواب دادن سوال علمی نبود و از آن‌ها خواسته شد که این [[سادات|سید]] را به خاطر سیادتش ببخشند.<ref>محیط طباطبائی، «عجز علی‌محمد شیرازی از پاسخگویی به سوال علمای اصفهان»، ص۲۶۱-۲۶۳.</ref>
* [[اصفهان]]: گفته شده باب در مناظره خود با علمای اصفهان قادر به جواب دادن سوال علمی نبود و از آنها خواسته شد که این [[سادات|سید]] را به خاطر سیادتش ببخشند.<ref>محیط طباطبائی، «عجز علی‌محمد شیرازی از پاسخگویی به سوال علمای اصفهان»، ص۲۶۱-۲۶۳.</ref>
* [[تبریز]]: زمانی که باب در سال ۱۲۶۳ق به دستور میرزا آقاسی، رئیس دولت وقت، از زندان چهریق به شهر منتقل می‌شود، در ابتدا مردم [[ارومیه]] و تبریز به دلیل سیادت از او استقبال کردند؛<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref> ولی پس از مجلس مناظره بین باب و [[مجتهد|فقهای شیعه]] در حضور [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین میرزا]]، ولیعهد [[محمدشاه قاجار]]، و درماندگی باب از پاسخ‌ها،<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۹-۳۲.</ref> جهالت او روشن می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref> مولف الکواکب الدریة، معتقد است که سوالات مطرح‌شده توسط علمای [[شیعه]] بیرون از موضوع، کنایه‌ای و تمسخرآمیز بود؛<ref>آیتی، الکواکب الدریة، بی‌تا، ج۲، ص۳۹۶.</ref> ولی کسروی ذکر می‌کند باب اگر راستگو و نبی خدا بود، می‌بایست پاسخ مناسبی می‌داد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۳۰.</ref> پس از آن، باب از ادعاهای قبلی برائت می‌جوید و توبه‌نامه‌ای خطاب به ولیعهد(ناصرالدین شاه) می‌نویسد که هم‌اکنون در [[کتابخانه مجلس|کتابخانه مجلس شورای اسلامی]] نگهداری می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref>
* [[تبریز]]: زمانی که باب در سال ۱۲۶۳ق به دستور میرزا آقاسی، رئیس دولت وقت، از زندان چهریق به شهر منتقل می‌شود، در ابتدا مردم [[ارومیه]] و تبریز به دلیل سیادت از او استقبال کردند،<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref> ولی گفته شده است که پس از مجلس مناظره بین باب و [[مجتهد|فقهای شیعه]] در حضور [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین میرزا]]، ولیعهد [[محمدشاه قاجار]]، و درماندگی باب از پاسخ‌ها،<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۲۹-۳۲.</ref> جهالت او روشن می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref> با این حال مؤلف الکواکب الدریة، معتقد است که سؤالات مطرح‌شده توسط علمای [[شیعه]] بیرون از موضوع، کنایه‌ای و تمسخرآمیز بود،<ref>آیتی، الکواکب الدریة، بی‌تا، ج۲، ص۳۹۶.</ref> ولی کسروی گفته است که باب اگر راستگو و نبی خدا بود، می‌بایست پاسخ مناسبی می‌داد.<ref>کسروی، بهائی‌گری، ۱۳۲۳ش، ص۳۰.</ref> پس از آن، باب از ادعاهای قبلی برائت می‌جوید و توبه‌نامه‌ای خطاب به ولیعهد (ناصرالدین شاه) می‌نویسد که هم‌اکنون در [[کتابخانه مجلس|کتابخانه مجلس شورای اسلامی]] نگهداری می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، «بحثی در توبه‌نامه علی‌محمد باب»، ص۲۶۸-۲۷۱.</ref>


==آموزه‌ها و اعتقادات==
==آموزه‌ها و اعتقادات==
برخی از اعتقادات و آموزه‌های علی‌محمد باب به شرح زیر است:
برخی از اعتقادات و آموزه‌های علی‌محمد باب به شرح زیر است:
* خود را برتر از همه [[پیامبران|انبیای الهی]] حتی پیامبر اسلام(ص)<ref>رضانژاد، «خاتمیت، نفی بابیت»، ص۷.</ref> و مظهر نفس [[خدا|خداوند]] می‌دانست.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۸.</ref> خادمی مولف کتاب بی‌بهائی باب و بهاء، ذکر می‌کند که برای اثبات [[نبوت]] باید [[معجزه]] آورد که بهائیان یا انکار می‌کنند و یا به تأویل می‌برند<ref>خادمی، بی‌بهائی باب و بهاء، ۱۳۹۱ش، ص۹۱.</ref> و این‌که پیامبران [[تقیه]] نمی‌کنند بلکه ابلاغ [[وحی]] می‌کنند و در این راه ترسی از کشته‌شدن ندارند در حالی که باب در هر مقطعی پس از مناظره با علما اظهار عجز و توبه می‌کرد.<ref>خادمی، بی‌بهائی باب و بهاء، ۱۳۹۱ش، ص۱۰۱.</ref>
* خود را برتر از همه [[پیامبران|انبیای الهی]] حتی پیامبر اسلام(ص)<ref>رضانژاد، «خاتمیت، نفی بابیت»، ص۷.</ref> و مظهر نفس [[خدا|خداوند]] می‌دانست.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۸.</ref> خادمی مؤلف کتاب «بی‌بهائی باب و بهاء»، ذکر می‌کند که برای اثبات [[نبوت]] باید [[معجزه]] آورد که بهائیان یا انکار می‌کنند و یا به تأویل می‌برند<ref>خادمی، بی‌بهائی باب و بهاء، ۱۳۹۱ش، ص۹۱.</ref> و اینکه پیامبران [[تقیه]] نمی‌کنند، بلکه ابلاغ [[وحی]] می‌کنند و در این راه ترسی از کشته‌شدن ندارند، در حالی که باب در هر مقطعی پس از مناظره با علما اظهار عجز و توبه می‌کرد.<ref>خادمی، بی‌بهائی باب و بهاء، ۱۳۹۱ش، ص۱۰۱.</ref>
* به عقیده ادوارد براون در مقدمه کتاب نقطةالکاف، علی‌محمد معتقد بود با ظهورش، آیین [[اسلام]] منسوخ و کتاب بیان‌اش [[ناسخ و منسوخ|ناسخ]] قرآن است.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱.</ref> ولی یوسف فضائی، پژوهشگر حوزه ادیان، در کتابش ذکر می‌کند که با ادعای [[ناسخ و منسوخ|ناسخ بودن]]، پس باید دین‌شان کامل‌تر از اسلام باشد در حالی که در عمل بشدت ناقص است.<ref>فضائی، شیخی‌گری، بابی‌گری، بهائی‌گری و کسروی‌گری، ۱۳۶۲ش، ص۱۳.</ref> فضائی معتقد است باب تلاش کرد [[آیه|آیات]] کتاب خود را از نظر شکل مثل آیات [[قرآن]] تنظیم کند و از نظر محتوا و مفهوم نیز در بیشتر موارد با تلخیص، احکام خود را با اسلام و قرآن ارائه داده و یا کاملاً بر ضد آن؛ حتی مباحث عقیدتی، فلسفی و کلامی خود را نیز بر اساس مباحث طرح شده در اسلام تنظیم کرده‌است.<ref>فضائی، شیخی‌گری، بابی‌گری، بهائی‌گری و کسروی‌گری، ۱۳۶۲ش، ص۱۲.</ref>
* به عقیده ادوارد براون در مقدمه کتاب نقطةالکاف، علی‌محمد معتقد بود با ظهورش آیین [[اسلام]] منسوخ و کتاب بیان‌اش [[ناسخ و منسوخ|ناسخ]] قرآن است.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱.</ref> ولی یوسف فضائی، پژوهشگر حوزه ادیان، در کتابش ذکر می‌کند که با ادعای [[ناسخ و منسوخ|ناسخ بودن]]، پس باید دین‌شان کامل‌تر از اسلام باشد، در حالی که در عمل به‌شدت ناقص است.<ref>فضائی، شیخی‌گری، بابی‌گری، بهائی‌گری و کسروی‌گری، ۱۳۶۲ش، ص۱۳.</ref> فضائی معتقد است باب تلاش کرد [[آیه|آیات]] کتاب خود را از نظر شکل مثل آیات [[قرآن]] تنظیم کند و از نظر محتوا و مفهوم نیز در بیشتر موارد با تلخیص، احکام خود را با اسلام و قرآن ارائه داده و یا کاملاً بر ضد آن، و حتی مباحث عقیدتی، فلسفی و کلامی خود را نیز بر اساس مباحث طرح شده در اسلام تنظیم کرده است.<ref>فضائی، شیخی‌گری، بابی‌گری، بهائی‌گری و کسروی‌گری، ۱۳۶۲ش، ص۱۲.</ref>
* بنا بر نظر اسلمنت و دوگوبینو، دو نویسنده کتاب‌های [[بهائیت|بهائی]]، باب خود را مُبشّر ظهور بعدی دانسته که نامش را مَنْ یُظْهِرُهُ الله گذاشته بود.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۸؛ کنت دوگوبینو، مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی، بی‌تا، ص۲۸۰-۲۸۲.</ref>
* بنا بر نظر اسلمنت و دوگوبینو، دو نویسنده کتاب‌های [[بهائیت|شناخت بهائیت]]، باب خود را مُبشّر ظهور بعدی دانسته که نامش را مَنْ یُظْهِرُهُ الله گذاشته بود.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۸؛ کنت دوگوبینو، مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی، بی‌تا، ص۲۸۰-۲۸۲.</ref>
* بنا بر نظر مترجم کتاب مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی، نظر باب بر این بود که هر [[پیامبران|پیامبر]] جدید از زمان ظهورش([[بعثت]]) تا عروجش(وفات)، قیامت پیامبر قبلی است. یعنی از روز بعثت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] تا روز عروج و وفاتش، قیامت [[حضرت عیسی(ع)]] بود.<ref>کنت دوگوبینو، مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی، بی‌تا، ص۲۸۱.</ref> اگرچه درجایی دیگر خود باب مدعی است که به [[قیامت]] به معنای برانگیختن مردگان نیز معتقد است.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۸۳.</ref>
* بنا بر نظر مترجم کتاب مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی، نظر باب بر این بود که هر [[پیامبران|پیامبر]] جدید از زمان ظهورش ([[بعثت]]) تا عروجش (وفات)، قیامت پیامبر قبلی است؛ یعنی از روز بعثت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] تا روز عروج و وفاتش، قیامت [[حضرت عیسی(ع)]] بود.<ref>کنت دوگوبینو، مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی، بی‌تا، ص۲۸۱.</ref> اگرچه در جایی دیگر خود باب مدعی است که به [[قیامت]] به معنای برانگیختن مردگان نیز معتقد است.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۸۳.</ref>
* اسلمنت مدعی بود که باب، [[بهشت]] را شادی معرفت‌الله می‌دانست که در نتیجه ایمان به مظهر ظهور [[الله|الهی]] حاصل می‌شود و [[جهنم]] را محرومیت از شناخت الهی می‌دانست که نتیجه‌اش محرومیت از الطاف الهی است.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۹.</ref> همچنان که ادوارد براون مدعی بود که باب، برزخ را فاصله بین دو ظهور مدعی [[نبوت]] می‌داند.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۶.</ref>
* اسلمنت مدعی بود که باب، [[بهشت]] را شادی معرفت‌الله می‌دانست که در نتیجه ایمان به مظهر ظهور [[الله|الهی]] حاصل می‌شود و [[جهنم]] را محرومیت از شناخت الهی می‌دانست که نتیجه‌اش محرومیت از الطاف الهی است؛<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۲۹.</ref> همچنانکه ادوارد براون مدعی بود که باب، برزخ را فاصله بین دو ظهور مدعی [[نبوت]] می‌داند.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۶.</ref>


==احکام==
==احکام==
برخی از احکام باب به این شرح است:
برخی از احکام صادر شده از سوی باب به این شرح است:
* فقط دین خود را حق می‌دانست و به فرمانروای آینده [[بابیه|بابی]] توصیه کرد که هیچ‌کس جز بابی‌ها را روی زمین باقی نگذارند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۴۳۶.</ref>
* فقط دین خود را حق می‌دانست و به فرمانروای آینده [[بابیه|بابی]] توصیه کرد که هیچ‌کس جز بابی‌ها را روی زمین باقی نگذارند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۴۳۶.</ref>
* تدریس کتابی غیر از بیان را جائز نمی‌دانست<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۲۲۴.</ref> و به پیروانش دستور داد جز کتاب بیان و کتاب‌های مربوط به آن نخوانند<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۱۴-۱۵.</ref> و همه کتاب‌های غیر بابی را نابود سازند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۳۳۴.</ref>
* تدریس کتابی غیر از بیان را جائز نمی‌دانست<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۲۲۴.</ref> و به پیروانش دستور داد جز کتاب بیان و کتاب‌های مربوط به آن نخوانند<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۱۴-۱۵.</ref> و همه کتاب‌های غیربابی را نابود سازند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۳۳۴.</ref>
* اگر مرد یا زنی که با هم [[ازدواج]] کرده‌اند، مانعی از بچه‌دار شدن دارند، اذن داده می‌شود به دیگری که از شخص دیگری که بابی باشد، صاحب فرزند شود.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۴۹۹-۵۰۰.</ref>
* اگر مرد یا زنی که با هم [[ازدواج]] کرده‌اند، مانعی از بچه‌دار شدن دارند، اذن داده می‌شود از شخص دیگری که بابی باشد، صاحب فرزند شود.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۴۹۹-۵۰۰.</ref>
* هرچیزی [[طهارت|پاک]] است جز کسی که به کتاب بیان و باب ایمان ندارد.<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۴۹.</ref>
* هر چیزی [[طهارت|پاک]] است، جز کسی که به کتاب بیان و باب ایمان ندارد.<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۴۹.</ref>
* [[نماز جماعت]] [[حرام]] است، مگر در [[نماز میت]] که به قصد فرادا اجتماع کنند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۵۴۳-۵۴۴.</ref>
* [[نماز جماعت]] [[حرام]] است، مگر در [[نماز میت]] که به قصد فرادا اجتماع کنند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۵۴۳-۵۴۴.</ref>
* [[طلاق]] جائز نیست مگر اینکه زن و مرد یکسال صبر کنند شاید بین آن‌ها صلح برقرار شود و ۱۹ بار حق [[رجوع در طلاق|رجوع]] بعد از طلاق دارند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>
* [[طلاق]] جائز نیست، مگر اینکه زن و مرد یکسال صبر کنند شاید بین آنها صلح برقرار شود و ۱۹ بار حق [[رجوع در طلاق|رجوع]] بعد از طلاق دارند.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>
* در ماه آخر سال؛ یعنی نوزدهمین ماه بابی، شخص مکلف باید نوزده روز را [[روزه]] بگیرد.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۵۱۳.</ref>
* در ماه آخر سال، یعنی نوزدهمین ماه بابی، شخص مکلف باید نوزده روز را [[روزه]] بگیرد.<ref>باب، بیان فارسی، بی‌تا، ص۵۱۳.</ref>
* تخم‌مرغ را جهت شکستن به جایی نزنید که باعث فساد محتویات داخل‌اش می‌گردد.<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۵۳.</ref>
* تخم‌مرغ را جهت شکستن به جایی نزنید که باعث فساد محتویات داخل‌اش می‌گردد.<ref>باب، بیان عربی، بی‌تا، ص۵۳.</ref>
==آثار==
==آثار==
[[پرونده:لوگوی بابیه.gif|بندانگشتی|120px|لوح هیکل،دستخط باب،لوگو آیین بابی]]
[[پرونده:لوگوی بابیه.gif|بندانگشتی|120px|لوح هیکل،دستخط باب،لوگو آیین بابی]]
علی‌محمد باب آثاری دارد که برخی از آن‌ها بدین شرح است:
علی‌محمد باب آثاری دارد که برخی از آنها بدین شرح است:
{{ستون|۲}}
{{ستون|۲}}
* بیان فارسی
* بیان فارسی
خط ۱۱۷: خط ۱۲۱:
* تفسیر [[سوره یوسف]]
* تفسیر [[سوره یوسف]]
* دلائل سبعه
* دلائل سبعه
* تفسیر [[سوره عصر|سوره والعصر]]<ref>مسیو نیکولا، مذاهب ملل متمدنه تاریخ سید علی‌محمد باب، ۱۳۲۲ش، ص۳۱.</ref>
* تفسیر [[سوره عصر|سوره والعصر]].<ref>مسیو نیکولا، مذاهب ملل متمدنه تاریخ سید علی‌محمد باب، ۱۳۲۲ش، ص۳۱.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۱۵۳: خط ۱۵۷:
* مسیو نیکولا، لویی آلفونس دنیل، مذاهب ملل متمدنه تاریخ سید علی‌محمد باب، اصفهان، بی‌نا، ۱۳۲۲ش.
* مسیو نیکولا، لویی آلفونس دنیل، مذاهب ملل متمدنه تاریخ سید علی‌محمد باب، اصفهان، بی‌نا، ۱۳۲۲ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/227032 دایرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/227032 دایرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [http://rch.ac.ir/article/Details/5420 دانشنامه جهان اسلام]
* [http://rch.ac.ir/article/Details/5420 دانشنامه جهان اسلام]
{{مدعیان مهدویت}}
{{مدعیان مهدویت}}
[[رده:بنیانگذاران فرقه‌های مذهبی]]
[[رده:بنیانگذاران فرقه‌های مذهبی]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ج]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ج]]
۳۸۳

ویرایش