سید علیمحمد باب: تفاوت میان نسخهها
جز
←شکلگیری بابیه
Rezai.mosavi (بحث | مشارکتها) جز (←لید: جزیی) |
Rezai.mosavi (بحث | مشارکتها) جز (←شکلگیری بابیه) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|مرتبط = | |مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''سید علیمحمد شیرازی ([[سال ۱۲۳۵ هجری قمری|۱۲۳۵ق]]-[[سال ۱۲۶۶ هجری قمری|۱۲۶۶ق]])''' مشهور به '''باب''' و نقطه اُولی، مؤسس [[بابیه|آیین بابی]] است. او از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] در [[کربلا]] بود که پس از فوت او در سال [[سال ۱۲۵۹ هجری قمری|۱۲۵۹ق]]، مدعی شد که [[رکن رابع|رُکنِ رابع]] و باب [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] است. پس از آن، ۱۸ نفر از شاگردان [[شیخیه|فرقه شیخیه]] (معروف به حروف حی) به وی ایمان آوردند. به دلیل اقدامات یارانش، به دستور حاکم فارس دستگیر و از [[بوشهر]] به [[شیراز]] آورده شد و پس از آن به [[اصفهان]] و سپس به دستور میرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه قاجار، به [[تبریز]] و زندان چهریق منتقل شد. | '''سید علیمحمد شیرازی ([[سال ۱۲۳۵ هجری قمری|۱۲۳۵ق]]-[[سال ۱۲۶۶ هجری قمری|۱۲۶۶ق]])''' مشهور به '''باب''' و نقطه اُولی، مؤسس [[بابیه|آیین بابی]] است. او از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] در [[کربلا]] بود که پس از فوت او در سال [[سال ۱۲۵۹ هجری قمری|۱۲۵۹ق]]، مدعی شد که [[رکن رابع|رُکنِ رابع]] و باب (نماینده خاص) [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] است. پس از آن، ۱۸ نفر از شاگردان [[شیخیه|فرقه شیخیه]] (معروف به حروف حی) به وی ایمان آوردند. به دلیل اقدامات یارانش، به دستور حاکم فارس دستگیر و از [[بوشهر]] به [[شیراز]] آورده شد و پس از آن به [[اصفهان]] و سپس به دستور میرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه قاجار، به [[تبریز]] و زندان چهریق منتقل شد. | ||
باب در مدت ۷ سال از شروع دعوی بابیّت، ادعاهای دیگری از قبیل [[مهدویت]]، [[نبوت]] و [[ربوبیت]] را مطرح کرد؛ ولی در مناظره با علمای شیراز، اصفهان و تبریز، از پاسخ آنها درمانده شده و روشن شد که مناجاتهای عربی را نیز غلط میخواند. پس از آخرین مناظرهاش با علمای تبریز در حضور ناصرالدین میرزا، ولیعهد [[قاجاریه|قاجار]]، با نوشتن [[توبه|توبهنامهای]] دوباره به زندان چِهریق برده شد تا اینکه [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]] بر تخت نشست و [[امیرکبیر]] صدراعظم شد. علیمحمد در [[شعبان]] [[سال ۱۲۶۶ هجری قمری|۱۲۶۶ق]] با نظر ناصرالدین شاه و امیرکبیر و به فتوای علمای تبریز [[اعدام]] و به چاه انداخته شد. به ادعای [[بهائیت|بهائیان]] جسد باب برداشته شد و پس از چندبار دفن شدن، در سال ۱۳۱۷ق از ایران به [[فلسطین]] برده شد و در کوه کَرمِل در حیفا دفن شد. | باب در مدت ۷ سال از شروع دعوی بابیّت، ادعاهای دیگری از قبیل [[مهدویت]]، [[نبوت]] و [[ربوبیت]] را مطرح کرد؛ ولی در مناظره با علمای شیراز، اصفهان و تبریز، از پاسخ آنها درمانده شده و روشن شد که مناجاتهای عربی را نیز غلط میخواند. پس از آخرین مناظرهاش با علمای تبریز در حضور ناصرالدین میرزا، ولیعهد [[قاجاریه|قاجار]]، با نوشتن [[توبه|توبهنامهای]] دوباره به زندان چِهریق برده شد تا اینکه [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]] بر تخت نشست و [[امیرکبیر]] صدراعظم شد. علیمحمد در [[شعبان]] [[سال ۱۲۶۶ هجری قمری|۱۲۶۶ق]] با نظر ناصرالدین شاه و امیرکبیر و به فتوای علمای تبریز [[اعدام]] و به چاه انداخته شد. به ادعای [[بهائیت|بهائیان]] جسد باب برداشته شد و پس از چندبار دفن شدن، در سال ۱۳۱۷ق از ایران به [[فلسطین]] برده شد و در کوه کَرمِل در حیفا دفن شد. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==شکلگیری بابیه== | ==شکلگیری بابیه== | ||
[[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]] | [[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]] | ||
پس از درگذشت سید کاظم رشتی، رئیس فرقه | پس از درگذشت سید کاظم رشتی، رئیس فرقه شیخیه در سال ۱۲۵۹ق، از آنجا که وی جانشینی برای خودش مشخص نکرده بود، علیمحمد مدعی شد که [[رکن رابع]] و شیعه کامل{{یادداشت| شیخ احمد احسائی مؤسس فرقه شیخیه و شاگردش سید کاظم رشتی، بر چهار اصل یعنی؛ توحید، نبوت، امامت و اصل چهارم اعتقاد به شیعه کامل تاکید داشتند. شیخیه معتقد بود که ائمه دوازدهگانه، یعنی علی(ع) و یازده فرزندش، مظاهر الهی و دارای صفات الهی هستند. امام دوازدهم از نظرها غائب است که تا روز ظهور باید شخصی بین مؤمنین بدون واسطه با امام در ارتباط و واسطه فیض بین امام و مردم باشد که به رکن رابع یا شیعه کامل تعبیر میشود.(جانی کاشانی، میرزا، نقطة الکاف، لِیدِن هلند، انتشارات بریل، ۱۳۲۸ق، ص۹.)}} است و ادعای بابیتِ [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] را مطرح کرد.<ref>محمدی اشتهاردی، بابیگری و بهاییگری، ۱۳۸۳ش، ص۴۶؛ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۴.</ref> پس از این ادعا در [[جمادی الاولی|جمادیالاولی]] [[سال ۱۲۶۰ هجری قمری|سال ۱۲۶۰ق]]، هجده نفر از شاگردان سید کاظم به او ایمان آوردند که بعدها در بین [[بابیه|بابیان]] به [[حروف حی]](ح=۸، ی=۱۰) معروف شدند.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۸.</ref> | ||
به گفته آیتی در [[الکواکب الدریة (کتاب)|کتاب الکواکب الدریة]] علیمحمد در [[شوال]] سال ۱۲۶۰ق -یعنی ۵ ماه پس از ادعای بابیت در [[شیراز]]- به سمت [[مکه]] حرکت کرد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۹.</ref> بنا به نظر مؤلف کتاب مطالع الانوار از مبلغین [[بهائیت|بهائی]]، دلیل این امر اعلان دعوت و آغاز دعوت از مکه بود؛<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بیتا، ص۱۰۹.</ref> ولی بنا به ادعای میرزا جانی کاشانی از مبلغان مشهور بهائیت، سید علیمحمد مدعی بود که اگر [[مسلمان|مسلمانان]] بنای رد و انکار داشته باشند، تأخیر در امر [[خدا]] اتفاق میافتد و فضل خدا مسدود میشود. او پس از ورود به مکه ادعای حجیت نمود.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۲.</ref> مؤلف کتاب بهائیگری، این نقل را نمیپذیرد و ذکر میکند که هیچ نشانهای از رفتن باب به [[مکه]] ظاهر نشد و احتمال اینکه سید علیمحمد از ترس جانش در مکه حرفی نزده باشد هم وجود دارد.<ref>کسروی، بهائیگری، ۱۳۲۳ش، ص۲۵-۲۶.</ref> | به گفته آیتی در [[الکواکب الدریة (کتاب)|کتاب الکواکب الدریة]] علیمحمد در [[شوال]] سال ۱۲۶۰ق -یعنی ۵ ماه پس از ادعای بابیت در [[شیراز]]- به سمت [[مکه]] حرکت کرد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۹.</ref> بنا به نظر مؤلف کتاب مطالع الانوار از مبلغین [[بهائیت|بهائی]]، دلیل این امر اعلان دعوت و آغاز دعوت از مکه بود؛<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بیتا، ص۱۰۹.</ref> ولی بنا به ادعای میرزا جانی کاشانی از مبلغان مشهور بهائیت، سید علیمحمد مدعی بود که اگر [[مسلمان|مسلمانان]] بنای رد و انکار داشته باشند، تأخیر در امر [[خدا]] اتفاق میافتد و فضل خدا مسدود میشود. او پس از ورود به مکه ادعای حجیت نمود.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۲.</ref> مؤلف کتاب بهائیگری، این نقل را نمیپذیرد و ذکر میکند که هیچ نشانهای از رفتن باب به [[مکه]] ظاهر نشد و احتمال اینکه سید علیمحمد از ترس جانش در مکه حرفی نزده باشد هم وجود دارد.<ref>کسروی، بهائیگری، ۱۳۲۳ش، ص۲۵-۲۶.</ref> |