confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۸۶
ویرایش
جز (←خانواده) |
جز (تمیز کاری) |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
:::::حکیمه در ادامه گوید: بیرون آمدم و در جستجوی فجر به آسمان نگریستم. دیدم [[طلوع فجر|فجر اول]] دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید. در این هنگام ابومحمد (امام عسکری (ع)) از اتاق خود صدا زد: ای عمه! شتاب مکن که آن امر، نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سورههای [[الم سجده]] و [[سوره یس|یس]] پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد. به نزد او رفتم و گفتم: آیا چیزی احساس میکنی؟ گفت: آری ای عمه! گفتم: بر خودت مسلط باش و دلت را استوار دار، که این حالت، همان است که با تو گفتم. حکیمه گوید: مرا چُرتی فراگرفت و تولد انجام یافت. پس با ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او (فرزند نرجس) را دیدم که در حال سجده بود و مواضع [[سجده|سجودش]] بر زمین است. او را در آغوش گرفتم. دیدم پاک و تمیز است. | :::::حکیمه در ادامه گوید: بیرون آمدم و در جستجوی فجر به آسمان نگریستم. دیدم [[طلوع فجر|فجر اول]] دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید. در این هنگام ابومحمد (امام عسکری (ع)) از اتاق خود صدا زد: ای عمه! شتاب مکن که آن امر، نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سورههای [[الم سجده]] و [[سوره یس|یس]] پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد. به نزد او رفتم و گفتم: آیا چیزی احساس میکنی؟ گفت: آری ای عمه! گفتم: بر خودت مسلط باش و دلت را استوار دار، که این حالت، همان است که با تو گفتم. حکیمه گوید: مرا چُرتی فراگرفت و تولد انجام یافت. پس با ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او (فرزند نرجس) را دیدم که در حال سجده بود و مواضع [[سجده|سجودش]] بر زمین است. او را در آغوش گرفتم. دیدم پاک و تمیز است. | ||
:::::ابومحمد فرمود: ای عمه جان! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی بردم. ابومحمد یک دستش را زیر کمر او و دست دیگر را زیر کتفش گذاشت به گونهای که پاهایش بر روی سینه او قرار گرفت. آن گاه زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشم و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: پسرم! سخن بگو. او گفت: «أشهد أن لااله الا الله وحده لاشریک له و أشهد أن محمدا رسول الله». سپس بر [[امیر مؤمنان]] و سایر [[امامان معصوم | :::::ابومحمد فرمود: ای عمه جان! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی بردم. ابومحمد یک دستش را زیر کمر او و دست دیگر را زیر کتفش گذاشت به گونهای که پاهایش بر روی سینه او قرار گرفت. آن گاه زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشم و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: پسرم! سخن بگو. او گفت: «أشهد أن لااله الا الله وحده لاشریک له و أشهد أن محمدا رسول الله». سپس بر [[امیر مؤمنان]] و سایر [[امامان معصوم]] درود فرستاد تا آنکه بر پدرش رسید و زبان درکشید».<ref>سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۳، صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۲۴-۴۲۵، باب ۴۲، ح۱. همچنین رجوع کنید به: طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۸.</ref> | ||
*'''مخفی بودن ولادت''' | *'''مخفی بودن ولادت''' | ||
به گفته [[شیخ مفید]] امام عسکری(ع) به دلیل شرایط دشوار آن زمان و جستجوی شدید سلطان وقت، و به سبب آنکه مشهور شده بود شیعیان منتظر آمدن مهدی( | به گفته [[شیخ مفید]] امام عسکری(ع) به دلیل شرایط دشوار آن زمان و جستجوی شدید سلطان وقت، و به سبب آنکه مشهور شده بود شیعیان منتظر آمدن مهدی(عج) هستند، ولادت فرزندش را مخفی نگه داشت».<ref>جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه(ع)، ص۵۶۷؛ مفید، الارشاد، بصیرتی، ص۳۴۵.</ref> | ||
خلفای [[بنیعباس]] بنابر [[روایات]] [[پیامبر(ص)]] و [[ائمه(ع)]] میدانستند که دوازدهمین [[امام]] شیعیان، همان [[مهدی موعود]] است؛ بنابراین مراقبانی بر امام حسن عسکری و منزل آن حضرت گماردند. مورخان گفتهاند [[معتمد عباسی]] به قابلهها امر کرده بود تا وقت و بیوقت، سرزده وارد خانه سادات - بهویژه خانه امام عسکری(ع)- شوند و درون خانه را بگردند و از حال همسر او باخبر شوند و گزارش دهند.<ref>سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۶. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۳.</ref> نقل شده است کنیزی به نام ثقیل، گویا برای حفظ جان امام زمان( | خلفای [[بنیعباس]] بنابر [[روایات]] [[پیامبر(ص)]] و [[ائمه(ع)]] میدانستند که دوازدهمین [[امام]] شیعیان، همان [[مهدی موعود]] است؛ بنابراین مراقبانی بر امام حسن عسکری و منزل آن حضرت گماردند. مورخان گفتهاند [[معتمد عباسی]] به قابلهها امر کرده بود تا وقت و بیوقت، سرزده وارد خانه سادات - بهویژه خانه امام عسکری(ع)- شوند و درون خانه را بگردند و از حال همسر او باخبر شوند و گزارش دهند.<ref>سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۶. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۳.</ref> نقل شده است کنیزی به نام ثقیل، گویا برای حفظ جان امام زمان(عج) ادعای بارداری کرد و بازداشت شد و مدت دو سال تحت نظر قرار گرفت تا اطمینان به عدم بارداری وی حاصل شد و سپس او را رها کردند.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۵۶۹. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ص۴۷۳-۴۷۴.</ref> | ||
در روایات نیز به پنهان بودن تولد مهدی و دلیل آن اشاره شده است.<ref>برای دیدن این روایات رجوع کنید به: سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۴.</ref> [[امام سجاد(ع)]] میفرماید: «در [[قائم آل محمد|قائم]] ما سنتهایی از [[انبیا]] هست... اما سنت از [[ابراهیم(ع) | در روایات نیز به پنهان بودن تولد مهدی و دلیل آن اشاره شده است.<ref>برای دیدن این روایات رجوع کنید به: سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۴.</ref> [[امام سجاد(ع)]] میفرماید: «در [[قائم آل محمد|قائم]] ما سنتهایی از [[انبیا]] هست... اما سنت از [[ابراهیم(ع)]]، پنهانبودنِ ولادت و کنارهگیری از مردم است».<ref>سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۴. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ح۲، ص۵۶۷.</ref> همچنین [[امام صادق(ع)]] میفرماید: «ولادت صاحب الامر بر این خلق پوشیده است تا اینکه ظهور کند؛ برای اینکه بیعت کسی بر گردنش نباشد».<ref>صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۹.</ref> | ||
مخفی بودن ولادت، در تاریخ پیامبران نیز سابقه داشته است، از جمله ولادت [[ابراهیم(ع)]] از ترس کشتهشدن به دست پادشاه زمانش پنهانی بود.<ref>سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۵.</ref> [[قرآن کریم]] نیز در [[سوره قصص]] آیه ۷ تا ۱۳، در شرح ولادت [[موسی|موسی بن عمران(ع)]] به پنهانیبودن آن اشاره میکند. | مخفی بودن ولادت، در تاریخ پیامبران نیز سابقه داشته است، از جمله ولادت [[ابراهیم(ع)]] از ترس کشتهشدن به دست پادشاه زمانش پنهانی بود.<ref>سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۵.</ref> [[قرآن کریم]] نیز در [[سوره قصص]] آیه ۷ تا ۱۳، در شرح ولادت [[موسی|موسی بن عمران(ع)]] به پنهانیبودن آن اشاره میکند. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
*'''آگاه شدن شیعیان از ولادت''' | *'''آگاه شدن شیعیان از ولادت''' | ||
برخی از [[شیعیان]] خاص و مورد اعتماد [[امام حسن عسکری(ع)]]، امام زمان( | برخی از [[شیعیان]] خاص و مورد اعتماد [[امام حسن عسکری(ع)]]، امام زمان(عج) را در کودکی دیدهاند. [[شیخ مفید]] از اشخاصی مانند محمد بن اسماعیل بن [[موسی بن جعفر(ع)]]، ابوعلی بن مطهر، عمرو اهوازی و ابونصر طریف، خادم خانه امام یازدهم، نام میبرد که توانستهاند امام زمان(عج) را ببینند.<ref>مفید، الارشاد، ص۳۵۰ – ۳۵۴؛ قندوزی، ینابیع الموده، ص۴۶۱.</ref> | ||
[[محمد بن عثمان عمری]] به همراه چهل نفر دیگر نزد امام حسن عسکری(ع) بودند. امام(ع) فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود: «این امام شما پس از من و جانشین من در میان شماست. از وی فرمان ببرید و در دین خود اختلاف نکنید که در این صورت هلاک میشوید و پس از این هرگز وی را نخواهید دید».<ref>«هذا إمامکم من بعدی و خلیفتی علیکم، أطیعوه و لاتتفرقوا من بعدی فی أدیانکم لتهلکوا، أما انکم لاترونه بعد یومکم هذا» (صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۵، به نقل از: صدوق، کمال الدین؛ قندوزی، ینابیع الموده، ص۴۶۰؛ طوسی، الغیبة، ص۲۱۷).</ref> | [[محمد بن عثمان عمری]] به همراه چهل نفر دیگر نزد امام حسن عسکری(ع) بودند. امام(ع) فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود: «این امام شما پس از من و جانشین من در میان شماست. از وی فرمان ببرید و در دین خود اختلاف نکنید که در این صورت هلاک میشوید و پس از این هرگز وی را نخواهید دید».<ref>«هذا إمامکم من بعدی و خلیفتی علیکم، أطیعوه و لاتتفرقوا من بعدی فی أدیانکم لتهلکوا، أما انکم لاترونه بعد یومکم هذا» (صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۵، به نقل از: صدوق، کمال الدین؛ قندوزی، ینابیع الموده، ص۴۶۰؛ طوسی، الغیبة، ص۲۱۷).</ref> | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
پس از رسیدن خبر بیماری [[امام حسن عسکری(ع)]] به خلیفه وقت، [[المعتمد عباسی]]، وی پنج نفر از افسران مورد اعتماد خود را برای زیر نظر گرفتن امام(ع) به منزل وی فرستاد. همچنین المعتمد به قاضی القضاة خود دستور داد تا ده نفر از افراد مورد اعتماد خویش را مأمور مراقبت از امام(ع) قرار دهد.<ref>مفید، الفصول العشرة، ص۷۱؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، کتابخانه اهل بیت، ص۴۷۴.</ref> | پس از رسیدن خبر بیماری [[امام حسن عسکری(ع)]] به خلیفه وقت، [[المعتمد عباسی]]، وی پنج نفر از افسران مورد اعتماد خود را برای زیر نظر گرفتن امام(ع) به منزل وی فرستاد. همچنین المعتمد به قاضی القضاة خود دستور داد تا ده نفر از افراد مورد اعتماد خویش را مأمور مراقبت از امام(ع) قرار دهد.<ref>مفید، الفصول العشرة، ص۷۱؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، کتابخانه اهل بیت، ص۴۷۴.</ref> | ||
امام حسن عسکری(ع) در وصیتش، تمام دارایی خود را به مادرش [[مادر امام حسن عسکری|حُدَیث]] واگذار کرد که البته [[عباسیان]] اجازه ندادند تمام اموال به مادر برسد و نصف اموال را [[جعفر کذاب|جعفر]] عموی امام زمان( | امام حسن عسکری(ع) در وصیتش، تمام دارایی خود را به مادرش [[مادر امام حسن عسکری|حُدَیث]] واگذار کرد که البته [[عباسیان]] اجازه ندادند تمام اموال به مادر برسد و نصف اموال را [[جعفر کذاب|جعفر]] عموی امام زمان(عج) تصاحب کرد.<ref>مفید، الفصول العشرة، ص۶۹ - ۷۲.</ref> | ||
پس از | پس از شهادت امام حسن عسکری(ع)، خلیفه عباسی گروهی را به خانه امام(ع) فرستاد و این گروه علاوه بر مهر و موم کردن خانه و اموال امام(ع)، به جستجوی فرزند وی پرداختند و زنان و کنیزان او را نیز از جهت بارداری مورد بررسی قرار دادند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۵؛ صدوق، کمال الدین، ص۴۳.</ref> و کنیزی به نام ثقیل را که مشکوک به بارداری بود، به همراه خود بردند و به مدت دو سال تحت نظر داشتند و پس از آن وی را رها ساختند.<ref>صدوق، کمال الدین، ص۴۷۳ - ۴۷۶.</ref> | ||
==عمر امام زمان== | ==عمر امام زمان== |