confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۲۴
ویرایش
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
عقل فعال، موجودی غیرمادی، غیرمرکب و واسطه عالم ماده و عالم مجردات است. عقل فعال، همچنین گنجینه مفاهیم کلی و عقلی به شمار میرود و آنها را به نفس انسانی افاضه میکند. ازاینرو، ادراکات انسان به عقل فعال وابسته است و از او سرچشمه میگیرد.{{سخ}} | عقل فعال، موجودی غیرمادی، غیرمرکب و واسطه عالم ماده و عالم مجردات است. عقل فعال، همچنین گنجینه مفاهیم کلی و عقلی به شمار میرود و آنها را به نفس انسانی افاضه میکند. ازاینرو، ادراکات انسان به عقل فعال وابسته است و از او سرچشمه میگیرد.{{سخ}} | ||
به گفته [[مرتضی مطهری]]، پیشینه وجود عقل فعال و ارتباط نفس انسان با آن، به دوره پیش از اسلام و به اَرَسطُوقْلیس بازمیگردد؛ اما برخی محققان ارسطوی معروف را نخستین کسی دانستهاند که عقل فعال را مطرح کرد.{{سخ}} | به گفته [[مرتضی مطهری]]، پیشینه وجود عقل فعال و ارتباط نفس انسان با آن، به دوره پیش از اسلام و به اَرَسطُوقْلیس بازمیگردد؛ اما برخی محققان ارسطوی معروف را نخستین کسی دانستهاند که عقل فعال را مطرح کرد.{{سخ}} | ||
فلاسفه در اثبات عقل فعال گفتهاند؛ نفس انسان در آغاز پیدایش، بالقوه (یعنی استعداد نفس بودن را دارد؛ اما هنوز وجود خارجی پیدا نکرده) بوده و برای رسیدن به فعلیت و وجود خارجی، نیازمند موجودی است که غیرمادی باشد که همان عقل فعال است؛ بنابراین عقل فعال، علت فاعلی خروج نفس انسان از بالقوه بودن به فعلیت است.{{سخ}} | فلاسفه در اثبات عقل فعال گفتهاند؛ نفس انسان در آغاز پیدایش، بالقوه (یعنی استعداد نفس بودن را دارد؛ اما هنوز وجود خارجی پیدا نکرده) بوده و برای رسیدن به فعلیت و وجود خارجی، نیازمند موجودی است که غیرمادی باشد که همان عقل فعال است؛ بنابراین عقل فعال، [[علت فاعلی]] خروج نفس انسان از بالقوه بودن به فعلیت است.{{سخ}} | ||
متکلمانی همچون محمد غزالی و فخرالدین رازی وجود عقل فعال و نقش آن را انکار کردهاند. | متکلمانی همچون محمد غزالی و فخرالدین رازی وجود عقل فعال و نقش آن را انکار کردهاند. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
فلاسفه پیشین همچون [[فارابی]] و [[ابن سینا| ابنسینا]] عقل فعال را فاعل قریب (علت فاعلی نزدیک و مباشر) برای عالم طبیعت و عناصر، گنجینه مفاهیم عقلی نفس انسانی و افاضهکننده مفاهیم عقلی به نفس انسانی معرفی کردهاند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۲۰۷.</ref> از دیدگاه فلاسفه، عقل فعال، جوهر غیرمادی و غیرمرکب و تدبیرکننده عالم مادی و علت فاعلی نفوس انسانی و حوادثی است که در جهان مادی روی میدهد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱، ج۸، ص۶۴ و ۳۹۸.</ref> | فلاسفه پیشین همچون [[فارابی]] و [[ابن سینا| ابنسینا]] عقل فعال را فاعل قریب ([[علت فاعلی]] نزدیک و مباشر) برای عالم طبیعت و عناصر، گنجینه مفاهیم عقلی نفس انسانی و افاضهکننده مفاهیم عقلی به نفس انسانی معرفی کردهاند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۲۰۷.</ref> از دیدگاه فلاسفه، عقل فعال، جوهر غیرمادی و غیرمرکب و تدبیرکننده عالم مادی و علت فاعلی نفوس انسانی و حوادثی است که در جهان مادی روی میدهد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱، ج۸، ص۶۴ و ۳۹۸.</ref> | ||
مراد از عقل در عقل فعال و عقول دهگانه، موجود مجرد و غیرمادی است که از جهت ذات و فعلش مستقل و اساس و پایه جهان ماورای طبیعت و عالم روحانیت است.<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۷.</ref> به تعبیر دیگر، عقل هم در ذات خودش مجرد و مستقل از ماده است و هم در افعالش بینیاز از ماده و مستقل است.<ref>نگاه کنید به: سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۷و ۳۳۸.</ref> | مراد از عقل در عقل فعال و عقول دهگانه، موجود مجرد و غیرمادی است که از جهت ذات و فعلش مستقل و اساس و پایه جهان ماورای طبیعت و عالم روحانیت است.<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۷.</ref> به تعبیر دیگر، عقل هم در ذات خودش مجرد و مستقل از ماده است و هم در افعالش بینیاز از ماده و مستقل است.<ref>نگاه کنید به: سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۳۷و ۳۳۸.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== دلایل اثبات == | == دلایل اثبات == | ||
یکی از دلایلی که فلاسفه برای اثبات عقل فعال ارائه کردهاند، این است که نفس انسانی در آغاز حدوث و پیدایش، بالقوه (یعنی امکان و استعداد نفس بودن را دارد؛ اما هنوز وجود خارجی پیدا نکرده) است و بهتدریج از بالقوه بودن به فعلیت میرسد و وجود خارجی مییابد؛ ازاینرو، باید موجود دیگری باشد که آن نفس را از قوه بودن به فعلیت برساند. این موجود نمیتواند مادی باشد؛ زیرا موجودات مادی در ذات خود دارای عقل و شعور نیستند؛ ازاینرو نمیتوانند به دیگری عقل و شعور عطا کنند. پس باید این موجود مجرد و غیرمادی باشد که همان عقل فعال است؛ بنابراین عقل فعال، علت فاعلی خروج نفس انسان از قوه بودن به فعلیت آن است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۲و۱۳۳؛ عبداللهی، «بررسی تطبیقی-انتقادی اتحاد نفس با عقل فعال در فلسفه اسلامی»، ص۶۰.</ref> | یکی از دلایلی که فلاسفه برای اثبات عقل فعال ارائه کردهاند، این است که نفس انسانی در آغاز حدوث و پیدایش، بالقوه (یعنی امکان و استعداد نفس بودن را دارد؛ اما هنوز وجود خارجی پیدا نکرده) است و بهتدریج از بالقوه بودن به فعلیت میرسد و وجود خارجی مییابد؛ ازاینرو، باید موجود دیگری باشد که آن نفس را از قوه بودن به فعلیت برساند. این موجود نمیتواند مادی باشد؛ زیرا موجودات مادی در ذات خود دارای عقل و شعور نیستند؛ ازاینرو نمیتوانند به دیگری عقل و شعور عطا کنند. پس باید این موجود مجرد و غیرمادی باشد که همان عقل فعال است؛ بنابراین عقل فعال، [[علت فاعلی]] خروج نفس انسان از قوه بودن به فعلیت آن است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۲و۱۳۳؛ عبداللهی، «بررسی تطبیقی-انتقادی اتحاد نفس با عقل فعال در فلسفه اسلامی»، ص۶۰.</ref> | ||
مرتضی مطهری دلیلی دیگر از ابنسینا نقل کرده که از راه تقسیم قوای ادراکی به اثبات عقل فعال پرداخته است.<ref>نگاه کنید به: مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۳ به نقل از اشارات، اواخر نمط سوم.</ref> | مرتضی مطهری دلیلی دیگر از ابنسینا نقل کرده که از راه تقسیم قوای ادراکی به اثبات عقل فعال پرداخته است.<ref>نگاه کنید به: مطهری، مجموعه آثار، صدرا، ج۱۳، ص۱۳۳ به نقل از اشارات، اواخر نمط سوم.</ref> |