پرش به محتوا

آیه خاتمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (←‏پیوند صدر و ذیل آیه: ویرایش جزیی)
خط ۴۳: خط ۴۳:


=== پیوند صدر و ذیل آیه ===
=== پیوند صدر و ذیل آیه ===
از دیگر مسئله‌های مهم موردبحث در [[آیه]] به ارتباط صدر و ذیل آن بازمی‌گردد. برخی برای ارتباط بخشی بین این مضامین چنین گفته‌اند که خداوند هرچند رابطه نسبی رسول خدا(ص) با دیگران را قطع می‌کند، اما ارتباط معنوی پیامبر اسلام(ص) با امت خود را در قالب رسالت و [[خاتمیت]] اثبات می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۳۳۷؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵۴۴.</ref> در تعبیری مشابه، حضرت محمد(ص) پدر تمام مؤمنان با هر دینی دانسته شده است؛ چراکه او خاتم و وارث جمیع انبیای گذشته خواهد بود.<ref>خطیب، التفسیر القرآنی للقرآن، بیروت، ج۱۱، ص۷۲۶.</ref> در همین راستا محبت رسول خدا(ص) نسبت به مردمان خود با توجه به آن‌که دیگر پیامبری نخواهد بود،<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۳۳۷.</ref> همچون پدری است که فرزند او جز همین پدر هیچ‌کس دیگری را ندارد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۷۱.</ref>
از دیگر مسئله‌های موردبحث در [[آیه]] به ارتباط صدر و ذیل آن بازمی‌گردد. برخی برای ارتباط بخشی بین این مضامین چنین گفته‌اند که خداوند هرچند رابطه نسبی رسول خدا(ص) با دیگران را قطع می‌کند، اما ارتباط معنوی پیامبر اسلام(ص) با امت خود را در قالب رسالت و [[خاتمیت]] اثبات می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۳۳۷؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵۴۴.</ref> در تعبیری مشابه، حضرت محمد(ص) پدر تمام مؤمنان با هر دینی دانسته شده است؛ چراکه او خاتم و وارث جمیع انبیای گذشته خواهد بود.<ref>خطیب، التفسیر القرآنی للقرآن، بیروت، ج۱۱، ص۷۲۶.</ref> در همین راستا محبت رسول خدا(ص) نسبت به مردمان خود با توجه به آن‌که دیگر پیامبری نخواهد بود،<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۳۳۷.</ref> همچون پدری است که فرزند او جز همین پدر هیچ‌کس دیگری را ندارد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۷۱.</ref>


برخی بر این اعتقادند که ذکر رسالت پیامبر(ص) و خاتمیت او بعد از نفی فرزند برای ایشان بدان جهت است که مخاطبان را به این معنا برساند که اطاعت از رسول خدا(ص) به خاطر رابطه پدری نبوده بلکه به خاطر جایگاه رسالت و رهبری ایشان است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص: ۵۶۷.</ref>
برخی بر این اعتقادند که ذکر رسالت پیامبر(ص) و خاتمیت او بعد از نفی فرزند برای ایشان بدان جهت است که مخاطبان را به این معنا برساند که اطاعت از رسول خدا(ص) به خاطر رابطه پدری نبوده بلکه به خاطر جایگاه رسالت و رهبری ایشان است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص: ۵۶۷.</ref>


طبق ادعای برخی مفسران [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، ازآنجایی‌که اگر پیامبر اسلام(ص) دارای فرزند رشید، بالغ و لایقی بود، بی‌شک بعد از ایشان به مقام نبوت می‌رسید، لذا خداوند با نفی هرگونه فرزندی برای ایشان، پیامبر خود را رسول خویش و آخرین پیامبران معرفی کرده است.<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۳۹۸؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۵۱؛ شبر، الجوهر الثمین، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۵۰؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵۴۴.</ref>
طبق ادعای برخی مفسران [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، ازآنجایی‌که اگر پیامبر اسلام(ص) دارای فرزند رشید، بالغ و لایقی بود، بی‌شک بعد از ایشان به مقام نبوت می‌رسید، لذا خداوند با نفی هرگونه فرزندی برای ایشان، پیامبر خود را رسول خویش و آخرین پیامبران معرفی کرده است.<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۳۳؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۳۹۸؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۵۱؛ شبر، الجوهر الثمین، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۵۰؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵۴۴.</ref>
== معناشناسی خاتم ==
== معناشناسی خاتم ==
برخی از [[قاریان هفت‌گانه|قراء سبعه]] «خاتم» را با کسر تاء یعنی خاتِم<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۲، ص۱۳؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۰، ص۵۰۹.</ref> و برخی چون [[عاصم بن ابی النجود کوفی|عاصم]]<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۹۶؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۳۹۸؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> و قراء دیگر<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۲، ص۱۳؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۵۱؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۷، ص۱۸۳.</ref> نیز با فتح تاء یعنی خاتَم خوانده‌اند. خاتَم با فتحه بدان معناست که پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر است<ref>شبر، الجوهر الثمین، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۵۰؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۷، ص۱۸۳.</ref> و خاتِم با کسره به معنای این است که ایشان ختم کننده سلسله [[نبوت]] است.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۲، ص۱۳؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۵۱؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۹۶.</ref> برخی معتقدند که فتحه و کسره چندان فرقی نکرده و یک معنا از آن برداشت می‌شود.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۴۳۲؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۹۶؛ مطهری، خاتمیت، ۱۳۸۰ش، ص۱۴.</ref>
برخی از [[قاریان هفت‌گانه|قراء سبعه]] «خاتم» را با کسر تاء یعنی خاتِم<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۲، ص۱۳؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۰، ص۵۰۹.</ref> و برخی چون [[عاصم بن ابی النجود کوفی|عاصم]]<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۹۶؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۱۰، ص۳۹۸؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> و قراء دیگر<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۲، ص۱۳؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۵۱؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۷، ص۱۸۳.</ref> نیز با فتح تاء یعنی خاتَم خوانده‌اند. خاتَم با فتحه بدان معناست که پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر است<ref>شبر، الجوهر الثمین، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۵۰؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۷، ص۱۸۳.</ref> و خاتِم با کسره به معنای این است که ایشان ختم کننده سلسله [[نبوت]] است.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۲، ص۱۳؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۵۱؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۹۶.</ref> برخی معتقدند که فتحه و کسره چندان فرقی نکرده و یک معنا از آن برداشت می‌شود.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۵، ص۴۳۲؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۹۶؛ مطهری، خاتمیت، ۱۳۸۰ش، ص۱۴.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۰۰۲

ویرایش