|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[خرداد]]|روز=[[۲۶]]|سال=[[۱۴۰۰]]|کاربر=Shamsoddin }} | | {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[خرداد]]|روز=[[۲۶]]|سال=[[۱۴۰۰]]|کاربر=Shamsoddin }} |
| | {{درباره ۲|مفهوم توقیع|آشنایی با توقیعهای امام دوازدهم، مدخل |توقیعات امام مهدی(عج)|}} |
| | |
| '''توقیع''' به نامهها و نوشتههای [[امامان]] به ویژه [[امام مهدی(عج)]]، گفته میشود. در روایات بسیاری، تصریح شده که [[توقیعات امام زمان (عج)]] به خط خودِ امام بوده است. از دلایل این انتساب را وجود مهر امام (عج) در نوشته و یا تأکید امام (عج) بر نگارش نامه به دست خود شمردهاند. | | '''توقیع''' به نامهها و نوشتههای [[امامان]] به ویژه [[امام مهدی(عج)]]، گفته میشود. در روایات بسیاری، تصریح شده که [[توقیعات امام زمان (عج)]] به خط خودِ امام بوده است. از دلایل این انتساب را وجود مهر امام (عج) در نوشته و یا تأکید امام (عج) بر نگارش نامه به دست خود شمردهاند. |
|
| |
|
| توقیعاتی که در عصر [[غیبت صغرا]] صادر شدهاند، غالباً متضمن عنصر [[خرق عادت]] و [[کرامت]]اند. از این رو، توقیعات را یکی از دلایل امامت امام زمان (عج) دانستهاند. | | توقیعاتی که در عصر [[غیبت صغرا]] صادر شدهاند، غالباً متضمن عنصر [[خرق عادت]] و [[کرامت]]اند. از این رو، توقیعات را یکی از دلایل امامت امام زمان (عج) دانستهاند. |
|
| |
|
| ==معنای لغوی و اصطلاحی== | | ==مفهومشناسی و سیر تاریخی واژه== |
| توقیع در فرهنگ شیعه به نوشتهها، نامهها و در مواردی به پیامهای شفاهی [[امامان شیعه]] اشاره دارد.<ref> محمدی ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴، ص۱۱۵.</ref> توقیع در اصطلاح نوشتهای بر حاشیه و پشت شکایات به خط [[خلیفه]] یا سلطان یا برخی از فرمانروایان بود که بر رسیدگی به شکایات تأکید میکرد.<ref>قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۵۲؛ زَبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۵۲۲، ذیل «وقع».</ref> توقیع، از ریشة وقع، در لغت به معنای پرتاب کردن تیر به هدفی نزدیک، چنانکه گویی آن را بر هدف میگذارند (تُوَقِّعُه) و نیز به معنای اثر جهاز شتر بر پشت حیوان است.<ref>فراهیدی، العین، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۷۷؛ ابن درید، جمهرة اللغة، ۱۹۸۷م، ج۲، ص۹۴۵.</ref> | | توقیع در فرهنگ شیعه به نوشتهها، نامهها و در مواردی به پیامهای شفاهی [[امامان شیعه]] اشاره دارد.<ref> محمدی ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴، ص۱۱۵.</ref> توقیع در اصطلاح نوشتهای بر حاشیه و پشت شکایات به خط [[خلیفه]] یا سلطان یا برخی از فرمانروایان بود که بر رسیدگی به شکایات تأکید میکرد.<ref>قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۵۲؛ زَبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۵۲۲، ذیل «وقع».</ref> توقیع، از ریشة وقع، در لغت به معنای پرتاب کردن تیر به هدفی نزدیک، چنانکه گویی آن را بر هدف میگذارند (تُوَقِّعُه) و نیز به معنای اثر جهاز شتر بر پشت حیوان است.<ref>فراهیدی، العین، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۷۷؛ ابن درید، جمهرة اللغة، ۱۹۸۷م، ج۲، ص۹۴۵.</ref> |
|
| |
|
| ==سیر تاریخی توقیع== | | ===سیر تاریخی توقیع=== |
| چنانکه در کتاب [[دانشنامه امام مهدی(ع)]] آمده نخستین نوشته از [[امامان شیعه]] که توقیع نامیده شد دستخط [[امام کاظم(ع)]] در پاسخ دایی [[حسن بن علی وشاء]] بود که از وی درخواست کرده بود برای پسردار شدنش دعا کند.<ref>محمدی ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref> این روایت در کتاب قرب الاسناد آمده است.{{مدرک}} همچنین تعبیر توقیع برای برخی از نوشتههای امام رضا(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵.</ref> و امام جواد(ع){{مدرک}} نیز به کار رفته است. و با گسترده تر شدن جامعه شیعی و نیز حصر امامین عسکریین صدور توقیع در دوره امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) بیشتر شد.<ref>محمدی ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴، ص۱۱۶.</ref> در این دوران توقیع فقط نوشتههای امامان که در پاسخ به شیعیان صادر میشد را شامل میشد. اما در دوره غیبت صغرا یادداشتهای مستقل امام مهدی(عج)، که مسبوق به پرسش نبوده نیز، با عنوان توقیع شناسانده شده است. و درباره احادیث غیرمکتوب آن حضرت هم به کار رفته است.<ref> ابن بابویه، ج۲، ص۵۰۲، ۵۰۵؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۰۹</ref> | | چنانکه در کتاب [[دانشنامه امام مهدی(ع)]] آمده نخستین نوشته از [[امامان شیعه]] که توقیع نامیده شد دستخط [[امام کاظم(ع)]] در پاسخ دایی [[حسن بن علی وشاء]] بود که از وی درخواست کرده بود برای پسردار شدنش دعا کند.<ref>محمدی ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۴، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref> متن توقیع مذکور در کتاب [[قرب الاسناد (کتاب)|قرب الاسناد]] آمده است.{{مدرک}} پس از آن تعبیر توقیع درباره برخی از نوشتههای امام رضا(ع) نیز به کار رفته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۵.</ref> در دوره امامین عسکریین با گستردهتر شدن جامعه شیعه و حصر امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) امام صدور توقیع از این دو امام نسبت به امامان پیشین بیشتر شد.<ref>محمدی ریشهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴، ص۱۱۶.</ref> |
|
| |
|
| علاوه بر آن، برخی سخنان خاص نایبان آن حضرت همچون اخبار بر غیب و نیز اظهارنظر در باره مسائل دینی، در محدوده توقیعات ذکر شده است.<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۵۰۲ـ۵۰۴؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص۲۹۴، ۲۹۸، ۳۰۷ـ ۳۰۸، ۳۲۱</ref> وجه کاربرد اخیر احتمالاً سخنی از [[حسین بن روح]] نوبختی بوده که در آن تأکید کرده که در امر دین از خود سخن نمیگوید، بلکه همه را از «اصل» ([[امام زمان(عج)]]) شنیده است.<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۵۰۸ ـ۵۰۹؛ کلینی، ج۱، ص۳۳۰)</ref>
| | توقیع در دوران حضور ائمه فقط به نامهها یا یادداشتهایی که امامان در پاسخ شیعیان صادر میکردند گفته میشد اما همه نوشتههای امام مهدی هرچند که در پاسخ به درخواست و یا پرسشی نبوده را نیز شامل میشود. همچنین توقیع درباره احادیث غیرمکتوب حضرت مهدی نیز به کار رفته است.<ref>صدوق، ج۲، ص۵۰۲، ۵۰۵؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۰۹</ref> |
|
| |
|
| ==توقیعات امام زمان(عج)== | | ==توقیعات امام زمان(عج)== |
| {{اصلی|توقیعات امام زمان (عج)}} | | {{اصلی|توقیعات امام زمان (عج)}} |
| خصیبی توقیعات امام عصر(عج) را که در سالهای ۲۶۰، ۲۶۳، ۲۶۸، ۲۷۱، ۲۷۳ صادر شده نقل کرده است.<ref>خصیبی، ص۳۶۹، ۳۷۱، ۳۷۳</ref> در زمان سفارت [[محمد بن عثمان|محمدبن عثمان]] بن سعید عَمْری، در سال ۲۸۱ توقیعی مشتمل بر [[صلوات]] بر [[پیامبر(ص)]] و [[آل]] وی<ref>طوسی، ۱۴۱۱، ص۲۷۳ـ۲۸۰ </ref> و در سال ۲۹۰ توقیعی در توثیق محمد بن جعفر اسدی وکیل آن حضرت، خطاب به صالح بن ابی صالح صادر شده است.<ref>طوسی ص۴۱۵.</ref> در سال ۲۹۸ توقیعی از طریق حسین بن روح خطاب به علی بن احمد عقیقی برای رفع گرفتاری وی صادر شده،<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۵۰۵ ـ۵۰۶ </ref> که در آن سال، [[حسین بن روح]] از کارگزاران عَمْری بوده است.<ref>طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۶۷.</ref>
| |
| پایان عصر [[غیبت صغرا]] با توقیعی خطاب به [[علی بن محمد سمری]]، آخرین نایب امام عصر(عج)، در ۳۲۸ یا ۳۲۹ اعلام شده است.<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۵۱۶</ref>
| |
|
| |
| در عصر [[غیبت کبرا]] دو توقیع خطاب به [[شیخ مفید]]، در ۴۱۰ و ۴۱۲، گزارش شده است.<ref>احمد بن علی طبرسی، ج۲، ص۵۹۶ ـ۶۰۳.</ref> توقیعات بسیاری نیز هست که تاریخ آنها روشن نیست، ولی با عنایت به قرائنی میتوان دریافت که برخی از آنها در اوایل غیبت صغرا و در دوران وکالت [[عثمان بن سعید عمری|عثمان بن سعید عَمْری]] صادر شده است.<ref> ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۴۷۸؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۵۵؛ قطب راوندی، ج۳، ص۱۱۰۸</ref>
| |
|
| |
|
| ==خط توقیعات== | | ==خط توقیعات== |
| در روایات بسیاری، تصریح شده که مکاتبات امامان به خط خود آنان بوده<ref>کلینی، ج۱، ص۹۶، ۱۰۲ـ۱۰۳، ۱۰۷، ۵۱۰؛ ابن بابویه، ۱۳۹۲، ج۲، ص۳۸، ۴۴</ref> و درباره توقیعات امام مهدی(ع) گاهی تأکید شده است که اثر مهر امام نیز در نوشته موجود بوده<ref>کلینی، ج۷، ص۱۶۳؛ طوسی، ۱۴۰۱، ج۹، ص۳۱</ref> و گاه نیز امام خود در ذیل نامه بر نگارش نامه به خط خویش تصریح کرده است.<ref>کشی، ص۵۱۳، ۵۵۱؛ </ref>
| | توقیعات به خط یا املای امامان بوده است.<ref>کلینی، ج۱، ص۹۶، ۱۰۲ـ۱۰۳، ۱۰۷، ۵۱۰؛ صدوق، ۱۳۹۲، ج۲، ص۳۸، ۴۴</ref> در توقیعهای امام مهدی(عج) در مواردی اثر مُهر امام نیز در نوشته موجود بوده<ref> برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۱۶۳.</ref> و در مواردی در ذیل نامه بر نگارش آن به خط خویش تصریح کرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۳، ۵۵۱.</ref> از [[عبدالله بن جعفر حمیری]] نقل شده است: |
| | |
| به نقل از ابونصر هبة اللَّــه بن احمدبن محمد کاتب (زنده در ۴۰۰ق)، عبارتی را در باره خط توقیعات آورده، که بر مبنای آن توقیعات امام زمان(عج) که از طریق عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان رسیده، به همان خطی بوده که در زمان حیات [[امام حسن عسکری(ع)]] صادر شده بوده است.
| |
| | |
| وی در نقل دیگری از ابونصر مذکور آورده که توقیعات امام عصر(عج) برای شیعیان، از طریق محمدبن عثمان، به همان خطی بوده که در زمان زندگی پدرش عثمان بن سعید نگاشته شده بوده است.<ref>کشی، ص۳۶۲ـ۳۶۳</ref>
| |
|
| |
|
| از این عبارات چنین برداشت شده که توقیعات امام حسن عسکری(ع) تا عصر محمد بن عثمان را محمد بن عثمان به دستور امام تحریر و کتابت میکرده است<ref>مدرسی طباطبائی، ص۱۳۱ـ۱۳۲</ref> ولی عبارات فوق دقیقاً برخلاف این معنا دلالت دارد، و به روشنی از آن این مطلب را میتوان فهمید که عثمان بن سعید و محمد بن عثمان صرفاً واسطة رساندن توقیع بودهاند و توقیع از طریق آنان به مردم میرسیده است.
| | ::هنگامی که ابوعمرو (اولین نائب امام مهدی) درگذشت نامههایی در جانشینی ابوجعفر (دومین نائب امام مهدی) به ما رسید با همان خطی بود که قبلا با آن مکاتبه میکردیم.<ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۶۲.</ref> |
|
| |
|
| تصریحهای بسیار بر نگارش توقیع به خط امام حسن عسکری(ع)<ref>برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج۱، ص۱۰۳، ۵۱۰؛ </ref> یا به خط امام عصر(عج)<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۴۸۳؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص۲۸۵، ۲۹۰</ref> دلیل روشنی بر نادرستی ادعای نگارش توقیعات توسط نواب ائمه یا وکلای آنهاست.<ref>ابن بابویه (۱۳۹، ج۱، ص۱۴۲، ج۲، ۱۵۴، ج۳، ص۶۸، ج۴، ص۲۰۳ </ref> | | تصریحهای بسیار بر نگارش توقیع به خط امام حسن عسکری(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، ج۱، ص۱۰۳، ۵۱۰؛ </ref> یا به خط امام مهدی(عج)<ref>صدوق، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۴۸۳؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص۲۸۵، ۲۹۰</ref> دلیلی بر نادرستی ادعای نگارش توقیعات توسط نواب ائمه یا وکلای آنهها ارزیابی شده است. احتمالاً تأکید پارهای از روایات بر نگارش توقیع به خط امام مهدی(عج)، برای شناسایی توقیعات دروغینی بوده که به امام نسبت داده میشده، یا شناسایی ادعای برخی منحرفان در مورد نگارش توقیع.{{مدرک}} [[احمد بن اسحاق قمی]] در دیدار با امام عسکری(ع) از ایشان درخواست کرد دستخطی برای وی بنگارند تا با آن نامههای امام را شناسایی کند و امام ضمن اجابت درخواست او، تأکید کرد که به سبب نازکی و درشتی قلم، گاه تفاوتهایی در خط بروز میکند که نباید سبب تردید گردد<ref>کلینی، ج۱، ص۵۱۳.</ref> |
|
| |
|
| احتمالاً تأکید پارهای از روایات بر نگارش توقیع به خط امام(عج)، برای شناسایی توقیعات دروغینی بوده که به امام نسبت داده میشده، یا شناسایی ادعای برخی منحرفان در مورد نگارش توقیع. از جمله فارِس قزوینی، پس از انحراف، اموال امام(عج) را از شیعیان گرفته و به دروغ اعلام وصول نوشته است.<ref>کشی، ص۵۲۵.</ref> [[شلمغانی]] نیز ادعا کرده بود که برخی از توقیعات را او پاسخ داده است که این امر را امام عصر(عج) تکذیب کرد.<ref>طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۷۳</ref>
| | البته در موارد اندکی، توقیعاتی به کتابت دیگران دیده شده است. در عصر غیبت در یک مورد، در پاسخ سؤالات مردم [[قم]] از حسین بن روح، ذکر شده که پاسخها به خط [[احمد بن ابراهیم نوبختی]] و به املای [[حسین بن روح]] بوده است.<ref> طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۷۳.</ref> در توقیعی هم که برای شیخ [[مفید]] صادر شده، تصریح گردیده که به املای آن حضرت و به خط فرد معتمدی بوده است.<ref> طبرسی، ج۲، ص۶۰۳.</ref> |
| | |
| [[احمد بن اسحاق قمی]] در دیدار با امام عسکری(ع) از ایشان درخواست کرد دست خطی برای وی بنگارند تا با آن نامههای امام را شناسایی کند و امام ضمن اجابت درخواست او، تأکید کردند که به سبب نازکی و درشتی قلم، گاه تفاوتهایی در خط بروز میکند که نباید سبب تردید گردد<ref>کلینی، ج۱، ص۵۱۳؛ </ref><ref> در باره تردید در صدور توقیع از جانب امام، کشی، ص۵۴۲</ref> شاید به همین انگیزهها برخی تأکید میکردهاند که خط امام را میشناسند.<ref>حِمْیری، ص۳۴۰؛ ابن بابویه، ۱۳۹۲، ج۲، ص۱۶۹؛</ref>
| |
| | |
| مکتوبات و توقیعات را امام به دست خود مینوشته؛ و در موارد اندکی، توقیعاتی به کتابت دیگران دیده شده است. در عصر غیبت در یک مورد، در پاسخ سؤالات مردم [[قم]] از حسین بن روح، ذکر شده که پاسخها به خط [[احمد بن ابراهیم نوبختی]] و به املای [[حسین بن روح]] بوده است.<ref>طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۷۳.</ref> در توقیعی هم که برای شیخ [[مفید]] صادر شده، تصریح گردیده که به املای آن حضرت و به خط فرد معتمدی بوده است.<ref>احمدبن علی طبرسی، ج۲، ص۶۰۳.</ref>
| |
| | |
| در عصر غیبت صغرا نیز معمولاً مکاتبات از طریق نایبان چهارگانه، به حسب دورة نیابت، انجام میگرفته است. گاه نیز توقیعاتی بدون وساطت نایبان به برخی از شیعیان میرسیده است.<ref>دلائل الامامة، ص۵۴۵ ـ۵۵۱؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص۲۷۳ـ۲۸۰. </ref>
| |
| | |
| توقیعات همراه با [[خرق عادت]] به گونههای دیگری هم در صدور توقیعات بروز کرده است؛ گاه امام(عج) سؤالات نانوشته راویان را که تنها در خاطر گذرانده بودند پاسخ میداد.<ref>کلینی، ج۱، ص۵۰۸ ـ۵۰۹، ۵۲۴؛ کشی، ص۵۳۳ ـ۵۳۴</ref> یا سؤالاتی را که با قلم بیمركّب، و احتمالاً برای امتحان درستی ادعای نایبان، نوشته میشد، پاسخ میداد.<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۴۸۸، ۴۹۴؛ </ref>
| |
| | |
| گاه سؤال کسی بدون ذکر دلیل بیپاسخ میماند، پس از چندی با انحراف مذهبی پرسش کننده، سبب پاسخ ندادن به سؤال وی روشن میشد.<ref>کلینی، ج۱، ص۵۲۰؛</ref><ref> برای مواردی از کرامات و خرق عادات در توقیعات رجوع کنید کلینی، ج۱، ص۴۹۵، ۵۰۰ ـ ۵۱۸، ۵۲۴؛</ref>
| |
| | |
| توقیعاتی که در عصر غیبت صغرا صادر شده غالباً متضمن عنصر [[معجزه]] و خرق عادت است؛ لذا توقیعات، خود یکی از دلایل [[امامت]] امام زمان(عج) تلقی شده است.<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۱۲۶؛ </ref>
| |
|
| |
|
| == اعتبار توقیعات == | | == اعتبار توقیعات == |
| توقیعات معمولاً به صورت مکاتبه بوده است. حدیث شناسان و فقها درباره اعتبار مکاتبات، اختلاف نظر دارند. برخی فقها در اعتبار مکاتبات مناقشه کردهاند<ref>آبی، ج۲، ص۱۸۰؛ محقق حلّی، ۱۳۷۱ ش، ص۳۲۴؛ علامه حلّی، ج۷، ص۲۴۸؛ شهید اول، ج۳، ص۵۷۷؛ محقق کرکی، ج۱، ص۴۵۷، ج۲، ص۸۴، ج۱۲، ص۸۵؛ شهید ثانی، ۱۳۸۰ ش، ج۱، ص۳۸۸، قس ج۱، ص۳۹۰، ج۲، ص۵۷۲ ـ۵۷۳ </ref> و از سخنان برخی دیگر برمیآید که مکاتبه را همارز حدیث شفاهی نمیدانند<ref>محقق حلّی، ۱۳۶۴ ش، ج۲، ص۶۵۹؛ شهیدثانی، ۱۳۸۰ ش، ج۲، ص۵۵۵، ۵۷۳.</ref> در عین حال، دلیل روشنی بر بیاعتباری مکاتبه یا همارز نبودن اعتبار مکاتبه و حدیث شفاهی، در کتابهای فقهی ذکر نشده است. در کتب [[درایة الحدیث]] نیز این بحث مطرح شده است.<ref>خطیب بغدادی، ص۳۷۳ـ۳۷۴؛ ابن صلاح، ص۱۵۴ـ ۱۵۵؛</ref> | | توقیعات معمولاً به صورت مکاتبه بوده است. حدیثشناسان و فقها درباره اعتبار مکاتبات، اختلافنظر دارند. برخی فقها در اعتبار مکاتبات مناقشه کردهاند<ref>آبی، ج۲، ص۱۸۰؛ محقق حلّی، ۱۳۷۱ ش، ص۳۲۴؛ علامه حلّی، ج۷، ص۲۴۸؛ شهید اول، ج۳، ص۵۷۷؛ محقق کرکی، ج۱، ص۴۵۷، ج۲، ص۸۴، ج۱۲، ص۸۵؛ شهید ثانی، ۱۳۸۰ ش، ج۱، ص۳۸۸، قس ج۱، ص۳۹۰، ج۲، ص۵۷۲ ـ۵۷۳ </ref> و از سخنان برخی دیگر برمیآید که مکاتبه را همارز حدیث شفاهی نمیدانند<ref>محقق حلّی، ۱۳۶۴ ش، ج۲، ص۶۵۹؛ شهیدثانی، ۱۳۸۰ ش، ج۲، ص۵۵۵، ۵۷۳.</ref> در عین حال، دلیل روشنی بر بیاعتباری مکاتبه یا همارز نبودن اعتبار مکاتبه و حدیث شفاهی، در کتابهای فقهی ذکر نشده است. در کتب [[درایة الحدیث]] نیز این بحث مطرح شده است.<ref>خطیب بغدادی، ص۳۷۳ـ۳۷۴؛ ابن صلاح، ص۱۵۴ـ ۱۵۵؛</ref> |
| | |
| در مناظره [[شافعی]] با اسحاق بن راهویه (متوفی ۲۳۷) نیز اشارهای به این بحث دیده میشود؛ یک بار شافعی حدیثی را به دلیل شفاهی بودن بر حدیث کتبی دیگر ترجیح داد، ولی ابن راهویه، نامهنگاری [[پیامبر(ص)]] را به [[کسری]] و قیصر دلیل بر اعتبار مکاتبه دانسته است.<ref>سیوطی، ۱۴۰۸، ج۱، ص۱۵؛ شهیدثانی، ۱۴۰۸، ص۲۸۸ـ۲۹۰. </ref> نظیر استدلال ابن راهویه در کتب [[درایه]] شیعه هم دیده میشود.<ref>مجلسی، ج۲، ص۱۶۷.</ref> قدیمترین اشکال بر اعتبار مکاتبه، در منابع حدیثی شیعه، از آنِ [[شیخ طوسی]] است.<ref>رجوع کنید به۱۳۹۰، ج۳، ص۱۷۱).</ref> وی پس از نقل یک مکاتبه، با اشاره به اینکه هر چه در کتب (نامه ها) آمده، صحیح نیست، آن مکاتبه را نامعتبر خوانده است.<ref> بحرانی، ج۲۳، ص۶۳۱؛ طباطبائی، ج۱۰، ص۲۲۳</ref> در پاسخ گفتهاند که اصحاب امامان با نوشتهها و خط ایشان آشنا بودند و تشخیص آن برایشان چندان دشوار نبود.<ref>شبیری زنجانی، ج۹، درس ۳۲۹، ص۳</ref> گویا به همین جهت، برخی از فقیهان به صحت سند مکاتبه مذکور اشاره کرده و عمل به مضمون آن را جایز شمردهاند.<ref>موسوی عاملی، ج۱، ص۱۸۰؛ نراقی، ج۱۶، ص۳۰۹</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع توقیعات ==
| | در مناظره [[شافعی]] با اسحاق بن راهویه (درگذشت ۲۳۷) نیز اشارهای به این بحث دیده میشود؛ یک بار شافعی حدیثی را به دلیل شفاهی بودن بر حدیث کتبی دیگر ترجیح داد، ولی ابن راهویه، نامهنگاری [[پیامبر(ص)]] را به [[کسری]] و قیصر دلیل بر اعتبار مکاتبه دانسته است.<ref>سیوطی، ۱۴۰۸، ج۱، ص۱۵؛ شهیدثانی، ۱۴۰۸، ص۲۸۸ـ۲۹۰. </ref> نظیر استدلال ابن راهویه در کتب [[درایه]] شیعه هم دیده میشود.<ref>مجلسی، ج۲، ص۱۶۷.</ref> قدیمترین اشکال بر اعتبار مکاتبه، در منابع حدیثی شیعه، از آنِ [[شیخ طوسی]] است.<ref>رجوع کنید به۱۳۹۰، ج۳، ص۱۷۱).</ref> وی پس از نقل یک مکاتبه، با اشاره به اینکه هر چه در کتب (نامه ها) آمده، صحیح نیست، آن مکاتبه را نامعتبر خوانده است.<ref> بحرانی، ج۲۳، ص۶۳۱؛ طباطبائی، ج۱۰، ص۲۲۳</ref> در پاسخ گفتهاند که اصحاب امامان با نوشتهها و خط ایشان آشنا بودند و تشخیص آن برایشان چندان دشوار نبود.<ref>شبیری زنجانی، ج۹، درس ۳۲۹، ص۳</ref> گویا به همین جهت، برخی از فقیهان به صحت سند مکاتبه مذکور اشاره کرده و عمل به مضمون آن را جایز شمردهاند.<ref>موسوی عاملی، ج۱، ص۱۸۰؛ نراقی، ج۱۶، ص۳۰۹</ref> |
| برخی از محدّثان کتاب یا کتابهایی در بارة توقیعات تألیف کردهاند، از جمله [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبداللَّــه بن جعفر حِمْیری]] چهار اثر در این باره نگاشته است با نامهای مسائلُ لِاَبی محمدالحسن علیهالسلام علی ید محمد بن عثمان العَمری، کتاب قرب الاسناد الی صاحب الامر علیهالسلام، مسائل أبیمحمد و توقیعات و مسائل الرجال و مکاتباتهم اباالحسن الثالث علیهالسلام<ref>نجاشی، ص۲۲۰</ref> محمد بن عیسی بن عُبَید نیز کتابی به نام کتاب التوقیعات نگاشت<ref> نجاشی، ص۳۳۴</ref> که در دست نیست.
| |
|
| |
|
| کتابهایی که به بررسی موضوع [[مهدویت]] از جنبههای گوناگون پرداختهاند نیز، معمولاً بخشی را به توقیعات اختصاص دادهاند. کتابهای مستقلی هم در جمعآوری یا تحلیل توقیعات نگارش یافته است.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۵۰۰ ـ۵۰۱؛ مهدی پور، ج۱، ص۲۳۷، ج۲، ص۵۷۷، بویژه ص۸۱۴</ref> | | == تکنگاری == |
| | برخی از محدّثان کتاب یا کتابهایی درباره توقیعات تألیف کردهاند، از جمله کتاب [[عبدالله بن جعفر حمیری]] چهار اثر در این باره نگاشته است با نامهای مسائلُ لِاَبی محمدالحسن علیهالسلام علی ید محمد بن عثمان العَمری، کتاب قرب الاسناد الی صاحب الامر علیهالسلام، مسائل ابیمحمد و توقیعات و مسائل الرجال و مکاتباتهم اباالحسن الثالث علیهالسلام<ref>نجاشی، ص۲۲۰</ref> محمد بن عیسی بن عُبَید نیز کتابی به نام کتاب التوقیعات نگاشته است.<ref> نجاشی، ص۳۳۴</ref> |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |