پرش به محتوا

توکل: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
جز
افزایش مطلب
جز (←‏ادبیات فارسی: تمیزکاری)
جز (افزایش مطلب)
خط ۶: خط ۶:
توکل، منافاتی با کار و تلاش و استفاده از اسباب مادی و ظاهری ندارد.
توکل، منافاتی با کار و تلاش و استفاده از اسباب مادی و ظاهری ندارد.
== مفهوم==
== مفهوم==
توکل در لغت به معنای «اظهار ناتوانی در کاری و اعتماد کردن به دیگری» است.<ref>ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۳۶.</ref> در اصطلاح، به معنای آن است که انسان تنها به خداوند اعتماد کند<ref> اخلاق در قرآن، ج۲، ص۲۴۷.</ref> و از غیر او قطع امید نماید.<ref> نراقی، ج۲، ص۳۸۴.</ref> از این‌رو متوکل کسی است که فقط به خدا متکی است و به غیر او امید ندارد.
توکل در لغت به معنای «اظهار ناتوانی در کاری و اعتماد کردن به دیگری» است.<ref>ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۳۶.</ref> در اصطلاح، به معنای آن است که انسان معتقد باشد که جز خداوند مؤثری وجود ندارد<ref> غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۲۷۷. </ref> و تنها به او اعتماد کند<ref> اخلاق در قرآن، ج۲، ص۲۴۷.</ref> و از غیر او قطع امید نماید.<ref> نراقی، ج۲، ص۳۸۴.</ref> از این‌رو متوکل کسی است که فقط به خدا متکی است و به غیر او امید ندارد.


[[سیدمحمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] توکل را به معنای ارجاع دادن تأثیر امور به خداوند و تنها او را مؤثر دانستن دانسته است.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۸۷.</ref> همچنین بر پایه روایتی از [[پیامبر اکرم]]، معنای توکل آن است که انسان بداند آفریدگان هیچ سود و زیانی برای او ندارند و فقط به خداوند امیدوار باشد و از غیر او نترسد و تنها برای او کار کند. <ref>ری شهری، میزان الحکمه، ۱۴۲۲ق، ج۱۱، ص۴۸۵۷، ح۲۲۵۲۳.</ref>
[[سیدمحمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] توکل را به معنای ارجاع دادن تأثیر امور به خداوند و تنها او را مؤثر دانستن دانسته است.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۷۸.</ref> همچنین بر پایه روایتی از [[پیامبر اکرم]]، معنای توکل آن است که انسان بداند آفریدگان هیچ سود و زیانی برای او ندارند و فقط به خداوند امیدوار باشد و از غیر او نترسد و تنها برای او کار کند. <ref>ری شهری، میزان الحکمه، ۱۴۲۲ق، ج۱۱، ص۴۸۵۷، ح۲۲۵۲۳.</ref>


=== رابطه با دیگر مفاهیم اخلاقی ===
=== رابطه توکل با تفویض، رضا و تسلیم ===
توکل با [[تفویض]] ارتباط نزدیکی دارد، کلینی احادیث مربوط به تفویض و توکل را در یک باب به نام «بَابُ التَّفْوِيضِ إِلَى اللَّهِ وَ التَّوَكُّلِ عَلَيْه‏» آورده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳.</ref> و برخی تفویض را همان توکل معنا کرده‌اند.<ref>سلطان علیشاه، ج۱، ص۱۰.</ref> اما [[خواجه نصیر]] توکل را یکی از فروع تفویض دانسته است.<ref>منازل السائرین، ص۳۴، قسم البدایات، باب تفویض</ref> زیرا در تفویض، بنده خود را بدون قدرت می‌بیند و تنها خدا را متصرف در امور می‌داند، اما در توکل بنده، خدا را وکیل خود در جلب خیر و منفعت می‌کند.<ref> امام خمینی، چهل حدیث، </ref>
توکل با [[تفویض]] ارتباط نزدیکی دارد، کلینی احادیث مربوط به تفویض و توکل را در یک باب به نام «بَابُ التَّفْوِيضِ إِلَى اللَّهِ وَ التَّوَكُّلِ عَلَيْه‏» آورده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳.</ref> و برخی تفویض را همان توکل معنا کرده‌اند.<ref>سلطان علیشاه، ج۱، ص۱۰.</ref> اما [[خواجه نصیر]] توکل را یکی از فروع تفویض دانسته است.<ref>منازل السائرین، ص۳۴، قسم البدایات، باب تفویض</ref> زیرا در تفویض، بنده خود را بدون قدرت می‌بیند و تنها خدا را متصرف در امور می‌داند، اما در توکل بنده، خدا را وکیل خود در جلب خیر و منفعت می‌کند.<ref> امام خمینی، چهل حدیث، </ref>


توکل با فضایل اخلاقی دیگری همچون رضا و تسلیم نیز مرتبط است؛ از نظر عرفا، مقام رضا و تسلیم برتر از مقام توکل است زیرا در مقام توکل، بنده خداوند را وکیل خود قرار می‌دهد اما تعلق به امور دنیوی را کنار نمی‌گذارد ولی در مرتبه رضا سالک به آنچه خداوند مقرر کرده رضایت می‌دهد. مقام تسلیم، ترکِ اعتراض در امورِ وارد بر شخص، با قطع تعلق کلی شخص به آنها و سپردن همه کارها به خداوند است.<ref>طوسی، ۱۳۵۷ش، ص۸۵-۸۶</ref>
توکل با فضایل اخلاقی دیگری همچون رضا و تسلیم نیز مرتبط است؛ از نظر عرفا، مقام رضا و تسلیم برتر از مقام توکل است زیرا در مقام توکل، بنده خداوند را وکیل خود قرار می‌دهد اما تعلق به امور دنیوی را کنار نمی‌گذارد ولی در مرتبه رضا سالک به آنچه خداوند مقرر کرده رضایت می‌دهد. مقام تسلیم، ترکِ اعتراض در امورِ وارد بر شخص، با قطع تعلق کلی شخص به آنها و سپردن همه کارها به خداوند است.<ref>طوسی، ۱۳۵۷ش، ص۸۵-۸۶</ref>
== اهمیت و جایگاه==
== اهمیت و جایگاه==
توکل و مشتقات آن ۷۰ بار در قرآن به کار رفته است. قرآن در موارد متعددی از [[ایمان]] و توکل در کنار یکدیگر سخن به میان آورده<ref>سوره ملک، آیه۲۹؛ سوره یونس، آیه۸۴؛ سوره مائده، آیه۲۳؛ شوری: ۳۶؛ نحل : ۹۹؛ انفال : ۲</ref> و توکل را لازمه [[ایمان]] دانسته است.<ref> سوره آل عمران، آیه۱۲۲؛ سوره مائده، آیه۲۳.</ref> به عنوان نمونه در آیه «مؤمنان کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود دل‌هایشان ترسان می‌گردد و آنگاه که آیات او بر ایشان خوانده می‌شود، ایمانشان افزون می‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.»<ref>سوره انفال، آیه۲.</ref>{{یادداشت|اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذا ذُکرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانَاً وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ}} توکل از ویژگی‌های مؤمنان معرفی شده و در آیات متعدد دیگری نیز تعبیر «و عَلی اللّهِ فَلْیتَوَکَلِ المُؤمنون» به کار رفته است.<ref>سوره آل عمران، آیات ۱۲۲،۱۶۰؛ سوره مائده، آیه ۱۱؛ سوره توبه، آیه ۵۱؛ سوره ابراهیم، آیه ۱۱؛ سوره تغابن، آیه۱۳؛ سوره مجادله ،آيه۱۰.</ref>
توکل و مشتقات آن ۷۰ بار در قرآن به کار رفته است.{{مدرک}} قرآن در موارد متعددی از [[ایمان]] و توکل در کنار یکدیگر سخن به میان آورده<ref>سوره ملک، آیه۲۹؛ سوره یونس، آیه۸۴؛ سوره مائده، آیه۲۳؛ سوره شوری، آیه۳۶؛ سوره نحل، آیه۹۹؛ سوره انفال، آیه۲.</ref> و توکل را لازمه [[ایمان]] دانسته است.<ref> سوره آل عمران، آیه۱۲۲؛ سوره مائده، آیه۲۳؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۹، ص۱۸۸.</ref> به عنوان نمونه در آیه «مؤمنان کسانی هستند که ... و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.»<ref>سوره انفال، آیه۲.</ref>{{یادداشت|اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذا ذُکرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانَاً وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ}} توکل از ویژگی‌های مؤمنان معرفی شده و در آیات متعدد دیگری نیز تعبیر «و عَلی اللّهِ فَلْیتَوَکَلِ المُؤمنون» به کار رفته است.<ref>سوره آل عمران، آیات ۱۲۲،۱۶۰؛ سوره مائده، آیه ۱۱؛ سوره توبه، آیه ۵۱؛ سوره ابراهیم، آیه ۱۱؛ سوره تغابن، آیه۱۳؛ سوره مجادله ،آيه۱۰.</ref> همچنین آمده است که خدا متوکلان را دوست دارد <ref>سوره آل عمران، آیه۱۵۹.</ref>و کسی که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت می کند. <ref>سوره طلاق، آیه۳.</ref>


احادیثی در تبیین و اهمیت توکل آمده و بر آن سفارش شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳-۶۵؛ مجلسی، ج ۶۸، ص۱۳۵، ۱۳۸، ۱۴۳، ۱۴۷، ۱۵۳.</ref> بر پایه روایتی، از [[امام علی(ع)]]، توکل در کنار تفویض، رضا به قضای الهی و تسلیم در برابر اوامر او، یکی از ارکان چهارگانه [[ایمان]] شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۷.</ref>همچنین بنا بر حدیثی از [[امام رضا(ع)]] توکل بر خدا یکی از اجزای [[یقین]] است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۲.</ref> در [[حدیث جنود عقل و جهل]] از [[امام صادق(ع)]]، توکل از جنود عقل و ضد [[حرص]] معرفی شده است.<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۱.</ref>
در احادیث نیز توکل تبیین و بر آن سفارش شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳-۶۵؛ مجلسی، ج ۶۸، ص۱۳۵، ۱۳۸، ۱۴۳، ۱۴۷، ۱۵۳.</ref> بر پایه روایتی، از [[امام علی(ع)]]، توکل در کنار تفویض، رضا به قضای الهی و تسلیم در برابر اوامر او، یکی از ارکان چهارگانه [[ایمان]] شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۷.</ref>همچنین بنا بر حدیثی از [[امام رضا(ع)]] توکل بر خدا یکی از اجزای [[یقین]] است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۲.</ref> در [[حدیث جنود عقل و جهل]] از [[امام صادق(ع)]]، توکل از جنود عقل و ضد [[حرص]] معرفی شده است.<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۱.</ref>


توکل را یکی از منازل [[سیر و سلوک]]<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، دفتر نشر اسلامی، ج۷، ص۳۷۷.</ref> و از فضایل اخلاقی<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۳، ص۲۲۰.</ref> به شمار آورده‌اند. در عرفان آن را پس از مقام صبر و پیش از مقام تسلیم قرار داده‌اند.
توکل را یکی از منازل [[سیر و سلوک]]<ref> غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۲۵۹.</ref> و از فضایل اخلاقی<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۳، ص۲۲۰.</ref> به شمار آورده‌اند. در عرفان آن را پس از مقام صبر و پیش از مقام تسلیم قرار داده‌اند.


==مراتب و درجات==
==مراتب و درجات==
خط ۲۸: خط ۲۹:


== راه به دست آوردن==
== راه به دست آوردن==
[[ملا محمدمهدی نراقی]]، راه به دست آوردن توکل را تقویت باور انسان درباره [[توحید]] می‌داند که همه امور را از خدا بداند و غیر او را در هیچ کاری دخیل نداند. نراقی برای به دست آوردن توکل، تفکر در خلقت خود و تأمل در آیاتی از قرآن که درباره توکل است به ویژه آیه «و مَنْ یتوکّل علی اللّه فهوحَسبُهُ» و نیز مطالعه سرگذشت کسانی که به خدا توکل کرده اند را نیز سفارش کرده است.<ref> نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>
[[ملا محمدمهدی نراقی]]، راه به دست آوردن توکل را تقویت باور انسان درباره [[توحید]] می‌داند که همه امور را از خدا بداند و غیر او را در هیچ کاری دخیل نداند. نراقی برای به دست آوردن توکل، تفکر در خلقت خود و تأمل در آیاتی از قرآن که درباره توکل است به ویژه آیه «و مَنْ یتوکّل علی اللّه فهوحَسبُهُ»<ref>سوره طلاق، آیه۳.</ref> و نیز مطالعه سرگذشت کسانی که به خدا توکل کرده اند را نیز سفارش کرده است.<ref> نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>


از نظر نراقی، نشانه توکل این است که زایل شدن منافع و اموال و یا به دست آوردن آنها حال انسان را را تغییر ندهد و حال او قبل و پس از به دست آوردن یا از دست دادن آنها، یکسان باشد.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۳، ص۲۳۲.</ref>
از نظر نراقی، نشانه توکل این است که زایل شدن منافع و اموال و یا به دست آوردن آنها حال انسان را را تغییر ندهد و حال او قبل و پس از به دست آوردن یا از دست دادن آنها، یکسان باشد.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۳، ص۲۳۲.</ref>
خط ۳۶: خط ۳۷:
* '''کفایت رزق'''؛ در احادیث آمده هرکس بر خدا توکل نماید خداوند امور او را کفایت کرده و برای روزی رساندن او کافی است. در برخی از احادیث به [[آیه]] «و مَنْ یتوکّل علی اللّه فهو حَسبُهُ» <ref>سوره طلاق، آیه۳.</ref> استشهاد شده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳-۶۵.</ref>
* '''کفایت رزق'''؛ در احادیث آمده هرکس بر خدا توکل نماید خداوند امور او را کفایت کرده و برای روزی رساندن او کافی است. در برخی از احادیث به [[آیه]] «و مَنْ یتوکّل علی اللّه فهو حَسبُهُ» <ref>سوره طلاق، آیه۳.</ref> استشهاد شده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳-۶۵.</ref>
* '''آسان شدن کارها؛''' هر کس به خدا توکل کند سختی‌ها برایش آسان و اسباب برایش فراهم می‌گردد.<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶ش، ص۱۹۷.</ref>
* '''آسان شدن کارها؛''' هر کس به خدا توکل کند سختی‌ها برایش آسان و اسباب برایش فراهم می‌گردد.<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶ش، ص۱۹۷.</ref>
* '''عزت در برابر غیر خدا''': انسان متوکل در برابر دیگران احساس ذلت نمی‌کند.{{مدرک}}
* '''عزت در برابر غیر خدا''': علمای اخلاق با استناد به آیه «و من یتوکل علی الله فان الله عزیز حکیم» <ref>سوره انفال، آیه۴۲.</ref> بر این باورند که انسان متوکل در برابر دیگران احساس ذلت نمی‌کند.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۲۶۰.</ref>
* هر کس بر خدا توکل کند شبهات برایش روشن می‌شود.<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶ش، ص۱۹۷.</ref>
* هر کس بر خدا توکل کند شبهات برایش روشن می‌شود.<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶ش، ص۱۹۷.</ref>
* بر پایه روایتی از [[امام رضا(ع)]] هر کس که می‌خواهد قوی‌ترین مردم باشد باید به خداوند توکل کند.<ref>فقه الرضا، ۱۴۰۶ق، ج۱، ۳۵۸.</ref>
* بر پایه روایتی از [[امام رضا(ع)]] هر کس که می‌خواهد قوی‌ترین مردم باشد باید به خداوند توکل کند.<ref>فقه الرضا، ۱۴۰۶ق، ج۱، ۳۵۸.</ref>
خط ۴۲: خط ۴۳:


==رابطه توکل با کار و کوشش==
==رابطه توکل با کار و کوشش==
ابوحامد غزالی گفته است که برخی توکل را به معنای دست روی دست گذاشتن و رها کردن کار و کوشش می‌پندارند<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۸۲؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، دفتر نشر اسلامی، ج۷، ص۴۱۳.</ref> از نظر برخی ریشه نظری این تفکر علیت ارسطویی است که اسباب و علل طبیعی را واجد جوهر و قدرت اثربخشی می‌داند.{{مدرک}} گفته شده این تفکر در میان بعضی از [[صوفیه|متصوفه]] نیز دیده می‌شود.<ref>برای نمونه رجوع کنید به سُلَمی، ج۲، ص۴۸۳؛ انصاری، ۱۳۷۲ ش، ج۱، ص۸.</ref> اما از نظر اسلام، توکل، منافاتی با کار و تلاش و استفاده از اسباب مادی و ظاهری ندارد.<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، دفتر نشر اسلامی، ج۷، ص۴۱۳.</ref> در احادیث نیز تاکید شده است که توسل به اسباب طبیعی منافاتی با توکل ندارد. به عنوان نمونه از پیامبر(ص) نقل شده، زانوی شتر را ببند و توکل کن.<ref>پاینده، نهج الفصاحه، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۲.</ref>
ابوحامد غزالی گفته است که برخی توکل را به معنای دست روی دست گذاشتن و رها کردن کار و کوشش می‌پندارند<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۲۸۲.</ref> از نظر برخی ریشه نظری این تفکر علیت ارسطویی است که اسباب و علل طبیعی را واجد جوهر و قدرت اثربخشی می‌داند.{{مدرک}} اما از نظر اسلام، توکل، منافاتی با کار و تلاش و استفاده از اسباب مادی و ظاهری ندارد.<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، دفتر نشر اسلامی، ج۷، ص۴۱۳.</ref> و اعتماد بر اسباب و علل ظاهری منافاتی با توحید و توکل ندارد زیرا همه این اسباب به مشیت خداوند است.طباطبایی{{مدرک}} در احادیث نیز تاکید شده است که توسل به اسباب طبیعی منافاتی با توکل ندارد. به عنوان نمونه از پیامبر(ص) نقل شده، زانوی شتر را ببند و توکل کن.<ref> طبرسی، مشکاة الانوار، ۱۳۸۵ق، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref>


== ادبیات فارسی==
== ادبیات فارسی==
توکل در ادبیات فارسی نیز مورد توجه شاعران بوده است. مولوی در داستان شیر و نخچیران به دو دیدگاه درباره توکل پرداخته است. او شیر را نماینده کسانی معرفی می‌کند که توکل را به معنای نفی کوشش نمی‌دانند و نخچیران را نماد گروهی برمی‌شمارد که توکل را با ترک کوشش در زندگی انسان یکی می‌دانند. و خود معتقد است که توکل به این معنا نیست که آدمی دست از کار و کوشش بکشد و به انتظار پیشامدهای روزگار باشد.
توکل در ادبیات فارسی نیز مورد توجه شاعران بوده است. مولوی در داستان شیر و نخچیران به دو دیدگاه درباره توکل پرداخته است. او شیر را نماینده کسانی معرفی می‌کند که توکل را به معنای نفی کوشش نمی‌دانند و نخچیران را نماد گروهی برمی‌شمارد که توکل را با ترک کوشش در زندگی انسان یکی می‌دانند. و خود معتقد است که توکل به این معنا نیست که آدمی دست از کار و کوشش بکشد.
{{شعر۲
{{شعر۲
|گفت آری گر توکل رهبرست| این سبب هم سنت پیغمبرست
|گفت آری گر توکل رهبرست| این سبب هم سنت پیغمبرست
خط ۶۵: خط ۶۶:
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
* ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۲ق.
* ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۲ق.
* طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م/۱۳۴۴ش.
*مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی‌طالب.
*مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی‌طالب.
* پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه(مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی‌الله علیه و‌آله)، تهران، دنیای دانش، ۱۳۸۲ش.
{{پایان}}
{{پایان}}