پرش به محتوا

احیاء موات: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۱
ویکی‌سازی
(ویکی‌سازی)
خط ۱: خط ۱:
'''إِحْيَاء مَوات''' آباد کردن زمین‌هایی است که قابل استفاده نباشند. زمین‌هایی مانند شوره‌زار، سنگلاخ و یا بدون آب که قابلیت بهره‌برداری نداشته باشد،‌ زمین موات نامیده می‌شود. احیاء را نیز شامل هر چیزی دانسته‌اند که در عرف، مصداق آبادکردن باشد.
'''إِحْيَاء مَوات''' آباد کردن زمین‌هایی است که قابل استفاده نباشد. زمین‌های شوره‌زار، سنگلاخ یا بدون آب که قابلیت بهره‌برداری نداشته باشد،‌ زمین موات نامیده می‌شود. احیاء شامل هر چیزی است که در عرفْ مصداق آبادکردن باشد.


در فقه شیعه هر فردی که زمینی را احیاء کند، مالک آن می‌شود. برخی [[فقیه|فقیهان]] بر این مطلب ادعای [[اجماع]] کرده‌اند. [[روایات]] مختلفی در [[شیعه]] و [[اهل‌سنت]] بر مالکیت احیاگر زمین دلالت دارند. در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] به جهت مصالح عموم مردم، اختیار این زمین‌ها به دست [[حکومت اسلامی]] سپرده شده تا بر اساس مصالح عموم مردم، عمل نماید. در قانون، واگذاری این زمین‌ها به عهده سازمان‌های دولتی قرار گرفته و مردم بدون مجوز قانونی، اجازه تصرف و احیای زمین‌ها را ندارند.
در فقه شیعه هر فردی که زمینی را احیا کند، مالک آن می‌شود. برخی [[فقیه|فقیهان]] بر این مطلب ادعای [[اجماع]] کرده‌اند. [[روایات]] مختلفی در [[شیعه]] و [[اهل‌سنت]] بر مالکیت احیاگر زمین دلالت دارد. در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] برای حفظ مصالح عموم مردم، اختیار این زمین‌ها به دست [[حکومت اسلامی]] سپرده شده است. در قانون، واگذاری این زمین‌ها به عهده سازمان‌های دولتی قرار گرفته و مردم بدون مجوز قانونی، اجازه تصرف و احیای زمین‌ها را ندارند.


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
احیاء موات را آباد کردنِ زمینِ ویران معنا کرده‌اند.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۲۸۵.</ref> زمین‌هایی مانند شوره‌زار، سنگلاخ و یا بدون آب که قابلیت بهره‌برداری نداشته باشد،‌ زمین موات نامیده می‌شود.<ref>موسوی بجنوردی، حسینی نیک، مباحث حقوقی تحریر الوسیلة، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۱۵.</ref>
احیاء موات را آباد کردنِ زمینِ ویران معنا کرده‌اند.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۲۸۵.</ref> زمین‌هایی مانند شوره‌زار، سنگلاخ و یا بدون آب که قابلیت بهره‌برداری نداشته باشد،‌ زمین موات نامیده می‌شود.<ref>موسوی بجنوردی و حسینی نیک، مباحث حقوقی تحریر الوسیلة، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۱۵.</ref>


احیاء نیز به برطرف‌کردن موانع و آماده‌سازی زمین برای بهره‌برداری، گفته شده است.<ref>مؤسسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱۱.</ref> در فقه شیعه برای مفهوم احیاء، مصداق خاصی معین نگردیده و تشخیص احیاء به عرف و عادت سپرده‌ شده است.<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیة، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۷۱.</ref> فقیهان در مورد [[تحجیر]]{{یادداشت|محققان تحجیر را عنوانی تعبّدی ندانسته‌اند. ازاین‌رو، مفهوم آن برجهت زمان‌ها و مکان‌ها تغییر می‌کند و مقصود از آن هر اقدامی دانسته شده که بیانگر قصد احیا باشد مانند سنگ‌چینی اطراف آن، گودبرداری، نصب میله و سیم‌کشی و ... .(مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۶۷.)}} اختلاف دارند و برخی معتقدند تحجیر تنها اولویت ایجاد می‌کند و مالکیت با آن حاصل نمی‌شود.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۴۸.</ref> در قانون مدنی ایران، ماده ۱۴۲ نیز آمده که تحجیر تنها اولویت می‌آورد.<ref>[https://dadfaran.com/detail/doc-3786-typ-1.html «قانون مدنی»]، گروه وکلا.</ref> در کتاب‌های فقهی، فصلی به احیاء موات، اختصاص داده شده است.<ref>محمدی، شرح تبصرة المتعلمین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۶۲.</ref>
احیاء نیز به برطرف‌کردن موانع و آماده‌سازی زمین برای بهره‌برداری گفته شده است.<ref>مؤسسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱۱.</ref> در فقه شیعه برای مفهوم احیاء، مصداق خاصی معین نگردیده و تشخیص احیاء به عرف و عادت سپرده‌ شده است.<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیة، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۷۱.</ref> فقیهان درباره [[تحجیر]]{{یادداشت|محققان تحجیر را عنوانی تعبّدی ندانسته‌اند. ازاین‌رو، مفهوم آن در زمان‌ها و مکان‌های مختلف تغییر می‌کند و مقصود از آن هر اقدامی دانسته شده که بیانگر قصد احیا باشد؛ مانند سنگ‌چینی اطراف آن، گودبرداری، نصب میله و سیم‌کشی و ... .(مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۶۷.)}} اختلاف دارند و برخی معتقدند تحجیر تنها اولویت ایجاد می‌کند و مالکیت با آن حاصل نمی‌شود.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۱۴۱۴ق، ج۷، ص۴۸.</ref> در قانون مدنی ایران، ماده ۱۴۲ نیز آمده که تحجیر تنها اولویت می‌آورد.<ref>[https://dadfaran.com/detail/doc-3786-typ-1.html «قانون مدنی»]، گروه وکلا.</ref> در کتاب‌های فقهی، فصلی به احیاء موات، اختصاص داده شده است.<ref>محمدی، شرح تبصرة المتعلمین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۶۲.</ref>


==اقسام و حکم احیاء موات==
==اقسام و حکم احیاء موات==
در فقه شیعه هر فردی که زمینی را احیاء کند، مالک آن می‌شود.<ref>منتظرى‌، رساله استفتاءات، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۳‍۱.</ref> برخی فقیهان بر این مطلب ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.<ref>رضوانی، «زمین موات»، ص۵۷.</ref> زمین‌های موات را بر دو قسم دانسته‌اند:
در فقه شیعه هر فردی که زمینی را احیاء کند، مالک آن می‌شود.<ref>منتظرى‌، رساله استفتاءات، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۳‍۱.</ref> برخی فقیهان بر این مطلب ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.<ref>رضوانی، «زمین موات»، ص۵۷.</ref> زمین‌های موات دو گونه است:
*موات اصلی (بالاصاله): زمین‌هائی که در ملکیت شخصی نبوده و آباد نباشد. همچنین زمینی که گذشته آن معلوم نباشد نیز در حکم زمین موات بالاصاله است.
*موات اصلی (بالاصاله): زمین‌هایی که در ملکیت شخصی نبوده و آباد نباشد. همچنین زمینی که گذشته آن معلوم نباشد نیز در حکم زمین موات بالاصاله است.
*موات عرضی (بالعرض): سرزمینی که مدت زمانی آباد بود‌ه و مالک داشته ولی با گذشت زمان تبدیل به موات شده است.<ref>محمدی، شرح تبصرة المتعلمین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۶۲.</ref>
*موات عرضی (بالعرض): سرزمینی که مدت‌زمانی آباد بود‌ه و مالک داشته، ولی با گذشت زمان تبدیل به موات شده است.<ref>محمدی، شرح تبصرة المتعلمین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۶۲.</ref>


زمین موات، جزو [[انفال]] بوده و در زمان حضور [[امام معصوم]]، نمی‌توان بدون اذن امام در آن تصرف کرد.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۵۰۲.</ref> البته در زمان غیبت، اذن عام از جانب امام داده شده و بدون اذن امام نیز می‌توان در این زمین‌ها تصرف کرد.<ref>قطیفی، السراج الوهاج، ۱۴۱۳ق، ص۶۰.</ref>
زمین موات جزو [[انفال]] بوده و در زمان حضور [[امام معصوم]] نمی‌توان بدون اذن امام در آن تصرف کرد.<ref>مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۵۰۲.</ref> البته در زمان غیبت، اذن عام از جانب امام داده شده و بدون اذن امام نیز می‌توان در این زمین‌ها تصرف کرد.<ref>قطیفی، السراج الوهاج، ۱۴۱۳ق، ص۶۰.</ref>


در میان فقیهان شیعه در این مسئله که در احیاء، خود فرد باید این کار را انجام دهد و یا اینکه می‌تواند افرادی را استخدام کند و آن‌ها با نیابت از او این کار را انجام دهند، اختلاف است.<ref>مؤسسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱۴.</ref>
در میان فقیهان شیعه در این مسئله اختلاف است که در احیاء، آیا خود فرد باید این کار را انجام دهد و یا اینکه می‌تواند افرادی را استخدام کند و آنها به نیابت از او این کار را انجام دهند<ref>مؤسسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱۴.</ref>


==دلایل مالکیت==
==دلایل مالکیت==
روایات مختلفی بر مالکیت احیاگر زمین دلالت دارند:
روایات مختلفی بر مالکیت احیاگر زمین دلالت دارند:
*[[پیامبر اسلام(ص)]] فرمودند: هر فردی که زمین مواتی را آباد کند، آن زمین برای او خواهد بود.<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۱۵۲.</ref>
* بنابر روایتی از [[پیامبر اسلام(ص)]]، هر فردی که زمین مواتی را آباد کند، آن زمین برای او خواهد بود.<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۱۵۲.</ref>
*[[امام باقر(ع)]] فرمودند: هر گروهی که زمینی را آباد کند، آنان نسبت به آن زمین اولویت داشته و برای آنان خواهد بود.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۷۹.</ref>
* بنابر روایتی از [[امام باقر(ع)]]، هر گروهی که زمینی را آباد کند، آنان به آن زمین اولویت داشته و برای آنان خواهد بود.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۷۹.</ref>
*[[امام صادق(ع)]] فرمود: «هر کس به زمین خراب و بایری برسد، آن‌را آباد کند و نهرهای آن‌را دوباره جاری سازد، فقط باید زکاتش را بدهد. هر چند زمین پیش از او متعلق به مردی بوده که از آن‌جا رفته است و زمین را به حال خود رها کرده و به ویرانی کشانده است، و سپس آمده و آن‌را می‌خواهد؛ زیرا زمین از آن خدا است و برای کسی است که آن را آباد کند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۷۹.</ref>
* بنابر روایتی از [[امام صادق(ع)]]، هر کس به زمین خراب و بایری برسد و آن را آباد کند و نهرهای آن را دوباره جاری سازد، فقط باید زکاتش را بدهد؛ هر چند زمین پیش از او متعلق به کسی بوده که از آنجا رفته است و زمین را به حال خود رها کرده و به ویرانی کشانده است، و سپس آمده و آن را می‌خواهد؛ زیرا زمین از آنِ خدا است و برای کسی است که آن را آباد کند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۷۹.</ref>
[[اهل‌سنت]] نیز روایاتی بر این مسئله نقل کرده‌اند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۶.</ref>
 
[[اهل‌سنت]] نیز روایاتی در این باره نقل کرده‌اند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۶.</ref>


==قانون جمهوری اسلامی ایران==
==قانون جمهوری اسلامی ایران==
خط ۳۵: خط ۳۶:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*[http://www.shora-rc.ir/portal/home/?news/12410/18845/18264/ «اصل 45 قانون اساسی»]،سایت پژوهشکده شورای نگهبان، تاریخ بازدید: ۱۱شهریور ۱۴۰۰ش.
*[http://www.shora-rc.ir/portal/home/?news/12410/18845/18264/ «اصل 45 قانون اساسی»]، سایت پژوهشکده شورای نگهبان، تاریخ بازدید: ۱۱شهریور ۱۴۰۰ش.
*بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری (الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه)، محقق، محمد زهیر بن ناصر الناصر، بیروت، دارطوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
*بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری: الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه، تحقیق محمد زهیر بن ناصر الناصر، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
*خیراللهی، محمدعلی، «بررسی فقهی و حقوقی احیاء زمین‌های موات»، مجله فقه و مبانی حقوق، شماره۱، ۱۳۸۴ش.
*خیراللهی، محمدعلی، «بررسی فقهی و حقوقی احیاء زمین‌های موات»، در مجله فقه و مبانی حقوق، شماره۱، ۱۳۸۴ش.
*رضوانی، غلامرضا، «زمین موات»، مجله فقه اهل‌بیت، شماره۱۷-۱۸، ۱۳۷۸ش.
*رضوانی، غلامرضا، «زمین موات»، مجله فقه اهل‌بیت، شماره۱۷-۱۸، ۱۳۷۸ش.
*شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، محقق و مصحح: سید محمدتقی کشفی، ‌تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
*شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامیة، محقق و مصحح: سید محمدتقی کشفی، ‌تهران، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
*شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، محقق، حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*‌ [https://dadfaran.com/detail/doc-3786-typ-1.html «قانون مدنی»]، گروه وکلا، تاریخ بازدید: ۱۱شهریور ۱۴۰۰ش.
*‌ [https://dadfaran.com/detail/doc-3786-typ-1.html «قانون مدنی»]، گروه وکلا، تاریخ بازدید: ۱۱شهریور ۱۴۰۰ش.
*قطیفی، ابراهیم بن سلیمان، السراج الوهاج، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
*قطیفی، ابراهیم بن سلیمان، السراج الوهاج، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
*کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: علی‌اکبر غفاری، محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
*محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
*محمدى‌ خراسانى، على، شرح تبصرة المتعلمين‌، قم، دارالفکر، ۱۴۱۱ق.
*محمدى‌ خراسانى، على، شرح تبصرة المتعلمين‌، قم، دارالفکر، ۱۴۱۱ق.
*منتظرى‌، حسينعلى، رساله استفتاءات‌، قم، تهران، تفکر، ۱۳۷۳ش.
*منتظرى‌، حسينعلى، رساله استفتاءات‌، قم، تهران، تفکر، ۱۳۷۳ش.
*موسوی بجنوردی، سیدمحمد، حسینی نیک، سیدعباس، مباحث حقوقی تحریر الوسیلة، تهران، مجد، ۱۳۹۰ش.
*موسوی بجنوردی، سیدمحمد، و سید عباس حسینی نیک، مباحث حقوقی تحریر الوسیلة، تهران، مجد، ۱۳۹۰ش.
*مؤسسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، زیرنظر سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسة دائرة‌المعارف اسلامی، ۱۳۸۲ش.
*مؤسسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، زیرنظر سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسة دائرة‌المعارف اسلامی، ۱۳۸۲ش.
*مؤسسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق با مذاهب اهل بیت، زیرنظر سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسة دائرة‌المعارف اسلامی، ۱۴۲۶ق.
*مؤسسه دائرة‌المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق با مذاهب اهل بیت، زیرنظر سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسة دائرة‌المعارف اسلامی، ۱۴۲۶ق.
۳۶۲

ویرایش