پرش به محتوا

مالک اشتر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ مهٔ ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>M.r.seifi
(اصلاح درجه بندی=عدم رعایت شیوه ارجاع)
imported>Mohamadpur
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۳: خط ۸۳:
اشتر در آن روز که صبح [[لیلة الهریر]] بود مشرف بر لشکر معاویه شده بود که بدان داخل شود و لذا به قاصد که [[یزید بن هانی]] بود گفت: به او بگو اکنون هنگام تغییر مکان من نیست و امید دارم که خداوند به وسیله من پیروزی به ما بدهد؛ پس به من شتاب مده.
اشتر در آن روز که صبح [[لیلة الهریر]] بود مشرف بر لشکر معاویه شده بود که بدان داخل شود و لذا به قاصد که [[یزید بن هانی]] بود گفت: به او بگو اکنون هنگام تغییر مکان من نیست و امید دارم که خداوند به وسیله من پیروزی به ما بدهد؛ پس به من شتاب مده.


یزید بن هانی نزد امام(ع) برگشت و پیغام را رساند. در این هنگام معترضان به امام(ع) بدبین شدند و سوگند خوردند که تو پیغام داده‌ای که مالک به جنگ ادامه دهد. حضرت بدان‌ها گفت: شما دیدید در حضور خود شما آشکارا به او گفتم به مالک چه بگوید و شما شنیدید. گفتند: پس باز به مالک پیغام بده که برگردد و گرنه تو را عزل می‌کنیم. در اینجا امام(ع) به یزید بن هانی گفت که به مالک بگو برگردد که فتنه شده است. پس او نزد مالک آمد و او را خبر داد. مالک از او پرسید: به‌سبب بلند شدن این [[مصحف|مصحفها]]؟ گفت: بله. مالک گفت: به خدا سوگند هنگامی که بلند شدند دانستم که مایه اختلاف و تفرقه می‌شوند؛ ولی رواست که این موقعیت نزدیک پیروزی را رها کنیم؟ یزید گفت: آیا دوست داری در اینجا پیروز شوی و امیرالمؤمنین در آنجا به دشمن تسلیم شود؟ مالک گفت: سبحان الله، به خدا سوگند دوست ندارم چنین شود. یزید گفت: آنها به او گفته‌اند که یا مالک برمی‌گردد یا اینکه تو را می‌کشیم همچنانکه عثمان را کشتیم یا اینکه تو را به دشمنت تحویل می‌دهیم.
یزید بن هانی نزد امام(ع) برگشت و پیغام را رساند. در این هنگام معترضان به امام(ع) بدبین شدند و [[سوگند]] خوردند که تو پیغام داده‌ای که مالک به جنگ ادامه دهد. حضرت بدان‌ها گفت: شما دیدید در حضور خود شما آشکارا به او گفتم به مالک چه بگوید و شما شنیدید. گفتند: پس باز به مالک پیغام بده که برگردد و گرنه تو را عزل می‌کنیم. در اینجا امام(ع) به یزید بن هانی گفت که به مالک بگو برگردد که فتنه شده است. پس او نزد مالک آمد و او را خبر داد. مالک از او پرسید: به‌سبب بلند شدن این [[مصحف|مصحفها]]؟ گفت: بله. مالک گفت: به خدا سوگند هنگامی که بلند شدند دانستم که مایه اختلاف و تفرقه می‌شوند؛ ولی رواست که این موقعیت نزدیک پیروزی را رها کنیم؟ یزید گفت: آیا دوست داری در اینجا پیروز شوی و امیرالمؤمنین در آنجا به دشمن تسلیم شود؟ مالک گفت: سبحان الله، به خدا سوگند دوست ندارم چنین شود. یزید گفت: آنها به او گفته‌اند که یا مالک برمی‌گردد یا اینکه تو را می‌کشیم همچنانکه عثمان را کشتیم یا اینکه تو را به دشمنت تحویل می‌دهیم.


به این ترتیب اشتر از میدان جنگ برگشت. پس از بازگشت، با مخالفان گفتگو و آنها را سرزنش کرد و با یکدیگر درگیر شدند؛ به طوری که امام(ع) بر سر آنان فریاد کشید و آنها از درگیری دست کشیدند. وی از مخالفان [[حکمیت]] بود؛ اما چون امام(ع) پذیرفته بود از وی پیروی کرد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۳۹.</ref>
به این ترتیب اشتر از میدان جنگ برگشت. پس از بازگشت، با مخالفان گفتگو و آنها را سرزنش کرد و با یکدیگر درگیر شدند؛ به طوری که امام(ع) بر سر آنان فریاد کشید و آنها از درگیری دست کشیدند. وی از مخالفان [[حکمیت]] بود؛ اما چون امام(ع) پذیرفته بود از وی پیروی کرد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۳۹.</ref>
کاربر ناشناس