مولوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(اضافه کردن بخش مولوی و تشکیک در عزاداری بر امام حسین(ع)) |
Ma.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
پس از مدتی نسبت به رابطه مولوی و شمس، حسادت و کینهتوزیهای فراوانی ایجاد شد؛ به همین دلیل در [[سال ۶۴۵ هجری قمری|سال ۶۴۵ق]] شمس تبریزی بدون خبر، قونیه را ترک کرد.<ref>سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۱۹۶-۱۹۷؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> مولوی بارها در جستجوی خبری از شمس به شهرهای مختلف رفت.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> او در پی یافتن شمس دو بار به [[شام]] سفر کرد؛ اما نشانی از او نیافت.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> بعدها شایعه شد که شمس به دست مریدان مولوی کشته شد و گفتند علاءالدین، یکی از پسران مولانا نیز در این توطئه دست داشته است؛ اما این واقعه را از مولوی پنهان داشتند و به همین جهت تا پایان عمر از دیدار شمس ناامید نبود.<ref>سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۰۱؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> جسد شمس را بعد از درگذشت مولانا در چاهی یافته و دفن کردند.<ref>جامی، نفحات الانس، بیتا، ص۵۳۹؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> | پس از مدتی نسبت به رابطه مولوی و شمس، حسادت و کینهتوزیهای فراوانی ایجاد شد؛ به همین دلیل در [[سال ۶۴۵ هجری قمری|سال ۶۴۵ق]] شمس تبریزی بدون خبر، قونیه را ترک کرد.<ref>سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۱۹۶-۱۹۷؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> مولوی بارها در جستجوی خبری از شمس به شهرهای مختلف رفت.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> او در پی یافتن شمس دو بار به [[شام]] سفر کرد؛ اما نشانی از او نیافت.<ref>زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> بعدها شایعه شد که شمس به دست مریدان مولوی کشته شد و گفتند علاءالدین، یکی از پسران مولانا نیز در این توطئه دست داشته است؛ اما این واقعه را از مولوی پنهان داشتند و به همین جهت تا پایان عمر از دیدار شمس ناامید نبود.<ref>سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۰۱؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> جسد شمس را بعد از درگذشت مولانا در چاهی یافته و دفن کردند.<ref>جامی، نفحات الانس، بیتا، ص۵۳۹؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۱۱.</ref> | ||
== مثنوی و قرآن == | |||
قرآن را اساسیترین مأخذ مثنوی میدانند. مولانا در مقدمه منثور دفتر اول، مثنوی را کشّاف القرآن مینامد. چند بار مثنوی را مانند قرآن میداند که برخی را هدایت و برخی را گمراه میکند. مثنوی را قرآن پارسی نیز گفتهاند. بهرهگیریهای مولانا از قرآن در مثنوی فراوان و متنوع است.<ref>سالارینسب، در شناخت مثنوی معنوی، ۱۳۹۸ش، ص۱۹۳ و ۱۹۴ و ۱۹۶.</ref> | |||
گفته شده است مولانا در مثنوی به پیامبر اسلام نظری ویژه دارد و بارها مهرِ خود را نسبت به او نشان داده است.<ref>سالارینسب، در شناخت مثنوی معنوی، ۱۳۹۸ش، ص۲۰۰.</ref> | |||
==مذهب== | ==مذهب== |