پرش به محتوا

تجسم اعمال: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۴
جز
خط ۵۰: خط ۵۰:
[[صدر المتالهین]] با مبانی خاص خود در [[حکمت متعالیه]] توانست تبیین‌های بهتری از تجسم اعمال به دست دهد، به طوری که پس از او این عقیده از پذیرش اکثریت برخوردار شد. او با طرح مباحثی مانند [[حرکت جوهری]]، [[معاد جسمانی]] و اتحاد عاقل و معقول، و ارائه نظام فکری ویژه، تلاش نمود تا تبیینی عقلانی از تجسم اعمال به دست دهد. <ref>آشتیانی، همانجا</ref>
[[صدر المتالهین]] با مبانی خاص خود در [[حکمت متعالیه]] توانست تبیین‌های بهتری از تجسم اعمال به دست دهد، به طوری که پس از او این عقیده از پذیرش اکثریت برخوردار شد. او با طرح مباحثی مانند [[حرکت جوهری]]، [[معاد جسمانی]] و اتحاد عاقل و معقول، و ارائه نظام فکری ویژه، تلاش نمود تا تبیینی عقلانی از تجسم اعمال به دست دهد. <ref>آشتیانی، همانجا</ref>


به نظر ملاصدرا، همانطور که امور عینی بر ذهن اثر می‌گذارند، امور ذهنی هم بر عین اثر می‌گذارند. تأثیر امر عینی بر دیگر امور عینی و ذهنی یکسان نیست، مثلاً رطوبت در برخورد با جسم غیرمرطوب، آن را مرطوب می‌کند، اما در تأثیر بر حس و خیال، آنها را مرطوب نمی‌کند، بلکه صورت محسوسه و متخیله در آنها به وجود می‌آورد و در تأثیر بر عقل سبب تشکیل صورت کلی عقلی می‌شود. پس ماهیت واحد می‌تواند در جاهای مختلف آثار مختلف بگذارد. از سوی دیگر، حالتی مثل خشم که امری درونی است، می‌تواند به شکلی بیرونی و عینی ظهور پیدا کند، مثلاً به شکل سرخی گونه یا تندی ضربان قلب. پس بعید نیست که همین خشم در جایی دیگر بتواند به صورت آتش نمایان شود.  
به نظر ملاصدرا، همانطور که امور عینی بر ذهن اثر می‌گذارند، امور ذهنی هم بر عین اثر می‌گذارند. تأثیر امر عینی بر دیگر امور عینی و ذهنی یکسان نیست، مثلاً رطوبت در برخورد با جسم غیرمرطوب، آن را مرطوب می‌کند، اما در تأثیر بر حس و خیال، آنها را مرطوب نمی‌کند، بلکه صورت محسوسه و متخیله در آنها به وجود می‌آورد و در تأثیر بر عقل سبب تشکیل صورت کلی عقلی می‌شود. پس ماهیت واحد می‌تواند در جاهای مختلف آثار مختلف بگذارد. از سوی دیگر، حالتی مثل خشم که امری درونی است، می‌تواند به شکلی بیرونی و عینی ظهور پیدا کند، مثلاً به شکل سرخی گونه یا تندی ضربان قلب. پس بعید نیست که همین خشم در جایی دیگر بتواند به صورت آتش نمایان شود.


اعمال آدمیان می‌تواند تبدیل به اخلاق و ملکات نفسانی شود، یعنی از صورت جسمانی خارج شود، در آخرت هم همین اخلاق و ملکات نفسانی می‌تواند دوباره به اجسام آن جهانی تبدیل شود.
اعمال آدمیان می‌تواند تبدیل به اخلاق و ملکات نفسانی شود، یعنی از صورت جسمانی خارج شود، در آخرت هم همین اخلاق و ملکات نفسانی می‌تواند دوباره به اجسام آن جهانی تبدیل شود.


پس از [[ملاصدرا]]، این نظریه طرفداران فراوان یافت که از آن جمله‌اند [[فیض کاشانی]]<ref>ج ۲، ص۱۰۶۴</ref> و [[ملاهادی سبزواری]].<ref>صدرالدین شیرازی، ۱۳۳۷ ش، سفر چهارم، ج ۲، ص۲۹۵، تعلیقة سبزواری ؛ نیز رجوع کنید به سبزواری، ص۲۱۴، ۲۶۸، ۳۱۱</ref> در میان معاصران نیز مخالفان (برای نمونه رجوع کنید به فیاض، ج ۲، ص۱۱۶، که تجسم اعمال به معنای نفی وجود معذب و معاقب خارجی را نفی می‌کند) و موافقانی<ref>برای نمونه رجوع کنید به اصفهانی، ج ۱، ص۲۹۷ـ ۲۹۸؛ امام خمینی، ص۴۳۷ـ۴۳۹؛ طباطبائی، ج ۶، ص۳۷۶؛ مطهری، ص۲۰۶ـ۲۱۳</ref> در این زمینه اظهار نظر کرده‌اند.
پس از [[ملاصدرا]]، این نظریه طرفداران فراوان یافت که از آن جمله‌اند [[فیض کاشانی]]<ref>ج ۲، ص۱۰۶۴</ref> و [[ملاهادی سبزواری]].<ref>صدرالدین شیرازی، ۱۳۳۷ ش، سفر چهارم، ج ۲، ص۲۹۵، تعلیقة سبزواری ؛ نیز رجوع کنید به سبزواری، ص۲۱۴، ۲۶۸، ۳۱۱</ref> در میان معاصران نیز مخالفان <ref>برای نمونه رجوع کنید به فیاض، ج ۲، ص۱۱۶، که تجسم اعمال به معنای نفی وجود معذب و معاقب خارجی را نفی می‌کند</ref> و موافقانی<ref>برای نمونه رجوع کنید به اصفهانی، ج ۱، ص۲۹۷ـ ۲۹۸؛ امام خمینی، ص۴۳۷ـ۴۳۹؛ طباطبائی، ج ۶، ص۳۷۶؛ مطهری، ص۲۰۶ـ۲۱۳</ref> در این زمینه اظهار نظر کرده‌اند.


اما به عقیده گروهی از متفکران معاصر، پذیرش نظریه تجسم اعمال منافاتی با این مساله ندارد که در عین حال قائل به وجود عذاب و پاداش غیر تکوینی واعتباری نیز باشیم. به این دلیل که برخی آیات قرآن(که نمونه‌هایی از آنها ذکر شد) چنین ظهوری دارند و جمع هر دو نیز مانعی ندارد. <ref>برای نمونه رجوع کنید به جوادی آملی، ص۳۲۱؛ مصباح، ص۵۰۴ ـ۵۱۲</ref>
اما به عقیده گروهی از متفکران معاصر، پذیرش نظریه تجسم اعمال منافاتی با این مساله ندارد که در عین حال قائل به وجود عذاب و پاداش غیر تکوینی واعتباری نیز باشیم. به این دلیل که برخی آیات قرآن(که نمونه‌هایی از آنها ذکر شد) چنین ظهوری دارند و جمع هر دو نیز مانعی ندارد. <ref>برای نمونه رجوع کنید به جوادی آملی، ص۳۲۱؛ مصباح، ص۵۰۴ ـ۵۱۲</ref>
۱۳۷

ویرایش