confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹
ویرایش
(ویرایش شناسه) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==زندگی== | ==زندگی== | ||
[[پرونده:بنای گور امیر.jpeg|بندانگشتی|مرقد امیر تیمور در | [[پرونده:بنای گور امیر.jpeg|بندانگشتی|مرقد امیر تیمور در [[سمرقند]]، [[ازبکستان]]]] | ||
تاریخ و مکان تولد تیمور را شعبان ۷۳۶ق/۷۱۴ش/۱۳۳۶م در شهر [[کش|کَش]]، از شهرهای [[ماوراءالنهر]] و در جنوب [[سمرقند]] نوشتهاند.<ref>یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۸.</ref>{{یادداشت|کش اکنون با نام شهر سبز، در تقسیمات کشور ازبکستان قرار دارد.}} این شهر در آن زمان، جزء اولوس (قلمرو) خانات (جانشیان) جغتای، فرزند [[چنگیز|چنگیزخان]] قرار داشت. پدر تیمور، ترغای/طراغای و مادرش، تکینه خاتون از قبیله برلاس یا برولاس بودند.<ref>یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۱۸۷و۲۳۴.</ref> نام تیمور در زبان ترکی جغتایی به معنای اهن است.<ref>میرجعفری، تاریخ تحولات ایران در دوره تیموریان و ترکمانان، ۱۳۸۸ش، ص۱۰.</ref> علی، قرا، ایدکو، و حاجی برلاس، نام چهار برادر او بودند که آخری، حاکم کش و نواحی اطراف بود.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۱۶، ۳۶، ۷۷و۸۸.</ref> قتلغ ترکان نام خواهر بزرگ تیمور بود.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۲۱.</ref> تیمور تا اخر عمر، چند همسر داشت. اُلجای ترکان،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۲۰.</ref> دلشاد آغا،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۷۰.</ref> تومان آغا،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۹۵.</ref> چولپان ملک آغا،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۱۱۷.</ref> و سرای ملک خانم و دُر سلطان آغا و نگار آغا نام چند همسر وی بود.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۱۲۹.</ref>او پس از ازدواج با یکی از دختران امیر قزاغان/غَزقَن، خان جغتای، به لقب گورکان/کورگه (ترکی: داماد) مشهور شد.<ref>بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای میانه، ۱۳۷۶ش، ص۲۲.</ref> همچنین به دلیل زخمی که پیش از حکومت، باعث معلولیت پای راست او شد،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۲۲-۲۱.</ref> لقب تیمور لنگ به او دادند.<ref>یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۷-۵۶.</ref>{{یادداشت|لقب تیمور لنگ، بیشتر از سوی مخالفان تیمور استفاده می شود.}} تیمور چندین پسر داشت که چهار پسر ارشد و معروف او بنامهای عمر شیخ، جهانگیر، میرانشاه و [[شاهرخ تیموری|شاهرخ]] بود.<ref>آژند و هریسچیان، «تیمور گورکان»، ص۸۲۶-۸۲۲.</ref>. دو پسر اولی در زمان حیات وی مردند و شاهرخ در [[هرات]]، جانشین پدر شد.<ref>ناصری داوودی، «تشیع در خراسان عهد تیموریان»، ص۱۲۸.</ref> تیمور در [[شعبان]] [[سال ۸۰۷ هجری قمری|۸۰۷ق]]/۷۸۳ش در شهر [[اترار|اُترار]]، در جنوب [[قزاقستان]] فعلی، درگذشت و در | تاریخ و مکان تولد تیمور را شعبان ۷۳۶ق/۷۱۴ش/۱۳۳۶م در شهر [[کش|کَش]]، از شهرهای [[ماوراءالنهر]] و در جنوب [[سمرقند]] نوشتهاند.<ref>یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۸.</ref>{{یادداشت|کش اکنون با نام شهر سبز، در تقسیمات کشور ازبکستان قرار دارد.}} این شهر در آن زمان، جزء اولوس (قلمرو) خانات (جانشیان) جغتای، فرزند [[چنگیز|چنگیزخان]] قرار داشت. پدر تیمور، ترغای/طراغای و مادرش، تکینه خاتون از قبیله برلاس یا برولاس بودند.<ref>یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۱۸۷و۲۳۴.</ref> نام تیمور در زبان ترکی جغتایی به معنای اهن است.<ref>میرجعفری، تاریخ تحولات ایران در دوره تیموریان و ترکمانان، ۱۳۸۸ش، ص۱۰.</ref> علی، قرا، ایدکو، و حاجی برلاس، نام چهار برادر او بودند که آخری، حاکم کش و نواحی اطراف بود.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۱۶، ۳۶، ۷۷و۸۸.</ref> قتلغ ترکان نام خواهر بزرگ تیمور بود.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۲۱.</ref> تیمور تا اخر عمر، چند همسر داشت. اُلجای ترکان،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۲۰.</ref> دلشاد آغا،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۷۰.</ref> تومان آغا،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۹۵.</ref> چولپان ملک آغا،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۱۱۷.</ref> و سرای ملک خانم و دُر سلطان آغا و نگار آغا نام چند همسر وی بود.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۱۲۹.</ref>او پس از ازدواج با یکی از دختران امیر قزاغان/غَزقَن، خان جغتای، به لقب گورکان/کورگه (ترکی: داماد) مشهور شد.<ref>بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای میانه، ۱۳۷۶ش، ص۲۲.</ref> همچنین به دلیل زخمی که پیش از حکومت، باعث معلولیت پای راست او شد،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳، ص۲۲-۲۱.</ref> لقب تیمور لنگ به او دادند.<ref>یزدی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۷-۵۶.</ref>{{یادداشت|لقب تیمور لنگ، بیشتر از سوی مخالفان تیمور استفاده می شود.}} تیمور چندین پسر داشت که چهار پسر ارشد و معروف او بنامهای عمر شیخ، جهانگیر، میرانشاه و [[شاهرخ تیموری|شاهرخ]] بود.<ref>آژند و هریسچیان، «تیمور گورکان»، ص۸۲۶-۸۲۲.</ref>. دو پسر اولی در زمان حیات وی مردند و شاهرخ در [[هرات]]، جانشین پدر شد.<ref>ناصری داوودی، «تشیع در خراسان عهد تیموریان»، ص۱۲۸.</ref> تیمور در [[شعبان]] [[سال ۸۰۷ هجری قمری|۸۰۷ق]]/۷۸۳ش در شهر [[اترار|اُترار]]، در جنوب [[قزاقستان]] فعلی، درگذشت و در [[سمرقند]]، [[دفن]] شد.<ref>دیانت، «تیمور گورکانی»، ص۶۷۰-۶۶۳.</ref> | ||
==شخصیت== | ==شخصیت== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
*کشتار مردم و خرابی شهرها: تیمور در صورت مقاومت یا درگیری ساکنین روستا یا شهر، دستور به کشتار مردم و خرابی آنجا میداد.<ref>میرجعفری، تاریخ تحولات ایران در دوره تیموریان و ترکمانان، ۱۳۸۸ش، ص۵۵.</ref> [[اسفزار]]، [[سیستان]]، [[اصفهان]]، تکریت، [[بغداد]]، [[دمشق]] و [[دهلی]] از این جمله بودند.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۹۱،۱۴۲،۱۹۱،۲۳۶.</ref> | *کشتار مردم و خرابی شهرها: تیمور در صورت مقاومت یا درگیری ساکنین روستا یا شهر، دستور به کشتار مردم و خرابی آنجا میداد.<ref>میرجعفری، تاریخ تحولات ایران در دوره تیموریان و ترکمانان، ۱۳۸۸ش، ص۵۵.</ref> [[اسفزار]]، [[سیستان]]، [[اصفهان]]، تکریت، [[بغداد]]، [[دمشق]] و [[دهلی]] از این جمله بودند.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۹۱،۱۴۲،۱۹۱،۲۳۶.</ref> | ||
*فتح مناطق غیر مسلمانان: تیمور حمله و جنگ خود را با افراد غیر مسلمان، غزو و [[جهاد]] مینامید.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۷،۱۹۷،۱۹۶.</ref> او با [[ارمنیها]] و [[گرجستان|گرجیها]] در غرب و شمال [[آذربایجان (کشور)|قرهباغ]]،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۰، ۲۱۵-۲۱۳، ۲۸۸-۲۸۰.</ref> [[رومیها]] و [[یونان|یونانیان]] در شمال و غرب [[ترکیه]] فعلی<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۳-۱۷۰.</ref> و هندوان و [[زرتشت|گبرها]] در هند<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۳-۱۷۰.</ref> جنگید و در برخی موارد پس از خراب کردن عبادتگاه آنان، حاکمان و اربابان آنجا را به اسلام دعوت کرد.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۱.</ref> تیمور پس از رسیدن به قلمرو [[بایزید عثمانی|بایزید]]، سلطان [[عثمانی]]، در نامه به او، جهاد او را با فرنگیان کافر ستود و آن را علت عدم شروع نبرد با او دانست.<ref>نوایی، اسناد و مکاتبات تاریخی ایران، ۱۳۷۰ش، ص۹۶.</ref> البته تیمور، آگاهانه یا ناآگاهانه، در دو حمله خود، [[مسیحیان]] را نجات داد. یکی با شکست دادن حکومت اردوی زرین [[مغولان]] (آلتین اردو) که حاکمان مسکو را زیر تسلط داشتند و دیگری اسارت بایزید عثمانی که حاکم [[قسطنطنیه]] و دولتهای مسیحی [[بالکان]] را بشدت تحت فشار گذاشته بود.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۰.</ref> | *فتح مناطق غیر مسلمانان: تیمور حمله و جنگ خود را با افراد غیر مسلمان، غزو و [[جهاد]] مینامید.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۷،۱۹۷،۱۹۶.</ref> او با [[ارمنیها]] و [[گرجستان|گرجیها]] در غرب و شمال [[آذربایجان (کشور)|قرهباغ]]،<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۰، ۲۱۵-۲۱۳، ۲۸۸-۲۸۰.</ref> [[رومیها]] و [[یونان|یونانیان]] در شمال و غرب [[ترکیه]] فعلی<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۳-۱۷۰.</ref> و هندوان و [[زرتشت|گبرها]] در هند<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۲۰۳-۱۷۰.</ref> جنگید و در برخی موارد پس از خراب کردن عبادتگاه آنان، حاکمان و اربابان آنجا را به اسلام دعوت کرد.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۱.</ref> تیمور پس از رسیدن به قلمرو [[بایزید عثمانی|بایزید]]، سلطان [[عثمانی]]، در نامه به او، جهاد او را با فرنگیان کافر ستود و آن را علت عدم شروع نبرد با او دانست.<ref>نوایی، اسناد و مکاتبات تاریخی ایران، ۱۳۷۰ش، ص۹۶.</ref> البته تیمور، آگاهانه یا ناآگاهانه، در دو حمله خود، [[مسیحیان]] را نجات داد. یکی با شکست دادن حکومت اردوی زرین [[مغولان]] (آلتین اردو) که حاکمان مسکو را زیر تسلط داشتند و دیگری اسارت بایزید عثمانی که حاکم [[قسطنطنیه]] و دولتهای مسیحی [[بالکان]] را بشدت تحت فشار گذاشته بود.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۰.</ref> | ||
*توجه به صاحبان علم و هنر و رواج هنرهای ظریف: تیمور عالمان را احترام میکرد و همیشه با آنان گفتگو و مشاوره میکرد.<ref>ابنعربشاه، عجایب المقدور فی اخبار تیمور، ۲۰۰۸م، ص۴۴۳.</ref> افرادی مانند سعدالدین تفتازانی، [[سید شریف جرجانی]] و ابوطاهر بن یعقوب شیرازی از حمایت او برخوردار بودند.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۵.</ref> او در هنگام دستور اسارت یا کشتار سربازان و غیر نظامیان، افراد دارای علم و هنر را مستثنا میکرد.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۲۳۷.</ref> او بیشتر این افراد را برای فعالیت به سمرقند میفرستاد یا همراه خود در لشکرکشیهایش میبرد. تیمور در ۸۰۳ق، فردی را بنام نظامالدین شامی از بغداد، بنام تاریخنگار خود مقرر کرد.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۱۱-۱۰.</ref> تیمور در زمان محاصره دمشق در ۸۰۳ق، پس از اطلاع از حضور [[ابنخلدون]] در آنجا، وی را به دیدار خود دعوت کرد<ref>ابنعربشاه، عجایب المقدور فی اخبار تیمور، ۲۰۰۸م، ص۴۴۴-۴۳۹.</ref> و از او خواست برایش کتاب کوچکی درباره تاریخ و جغرافیای مناطق شمال [[آفریقا]] بخصوص [[مصر]] و [[تونس]] بنویسد.<ref>فیشل، والتر.ج، ابنخلدون و تیمور لنگ، ۱۳۴۳ش، ص۵۶.</ref>.{{یادداشت|ابنخلدون در آن زمان، مشهور به تاریخنویسی نبوده و بیشتر به عنوان قاضی مالکی مغربی شناخته میشده است. ابنخلدون، سپس دیدار خود را با تیمور به حاکم مغرب نوشت و این نوشته او، باعث اولین شهرت او در اروپا شد که بدنبال شناختن تیمور بودند.}} تیمور اضافه بر زبان ترکی، زبان فارسی را نیز میدانست و نامههای خود را به آن مینوشت. همچنین او به طب و نجوم علاقه داشت.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۹۶.</ref> | *توجه به صاحبان علم و هنر و رواج هنرهای ظریف: تیمور عالمان را احترام میکرد و همیشه با آنان گفتگو و مشاوره میکرد.<ref>ابنعربشاه، عجایب المقدور فی اخبار تیمور، ۲۰۰۸م، ص۴۴۳.</ref> افرادی مانند سعدالدین تفتازانی، [[سید شریف جرجانی]] و ابوطاهر بن یعقوب شیرازی از حمایت او برخوردار بودند.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۵.</ref> او در هنگام دستور اسارت یا کشتار سربازان و غیر نظامیان، افراد دارای علم و هنر را مستثنا میکرد.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۲۳۷.</ref> او بیشتر این افراد را برای فعالیت به [[سمرقند]] میفرستاد یا همراه خود در لشکرکشیهایش میبرد. تیمور در ۸۰۳ق، فردی را بنام نظامالدین شامی از بغداد، بنام تاریخنگار خود مقرر کرد.<ref>شامی، ظفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص۱۱-۱۰.</ref> تیمور در زمان محاصره دمشق در ۸۰۳ق، پس از اطلاع از حضور [[ابنخلدون]] در آنجا، وی را به دیدار خود دعوت کرد<ref>ابنعربشاه، عجایب المقدور فی اخبار تیمور، ۲۰۰۸م، ص۴۴۴-۴۳۹.</ref> و از او خواست برایش کتاب کوچکی درباره تاریخ و جغرافیای مناطق شمال [[آفریقا]] بخصوص [[مصر]] و [[تونس]] بنویسد.<ref>فیشل، والتر.ج، ابنخلدون و تیمور لنگ، ۱۳۴۳ش، ص۵۶.</ref>.{{یادداشت|ابنخلدون در آن زمان، مشهور به تاریخنویسی نبوده و بیشتر به عنوان قاضی مالکی مغربی شناخته میشده است. ابنخلدون، سپس دیدار خود را با تیمور به حاکم مغرب نوشت و این نوشته او، باعث اولین شهرت او در اروپا شد که بدنبال شناختن تیمور بودند.}} تیمور اضافه بر زبان ترکی، زبان فارسی را نیز میدانست و نامههای خود را به آن مینوشت. همچنین او به طب و نجوم علاقه داشت.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۹۶.</ref> | ||
*شکوفایی سمرقند: سمرقند، مرکز ولایت [[ماوراءالنهر]] که در نزدیکی زادگاه تیمور، شهر سبز یا کش قرار داشت، پایتخت تیمور شد و او تا آخر عمر، تلاش خود را صرف ساختن این شهر و پیشرفت آن گذاشت.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۹۳و۹۷.</ref> او ثروت غنیمت گرفته و معماران، پیشهوران و هنرمندان را از میان مردم شهرهای تصرف شده به سمرقند منتقل کرد.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۹۳و۹۷.</ref> | *شکوفایی سمرقند: سمرقند، مرکز ولایت [[ماوراءالنهر]] که در نزدیکی زادگاه تیمور، شهر سبز یا کش قرار داشت، پایتخت تیمور شد و او تا آخر عمر، تلاش خود را صرف ساختن این شهر و پیشرفت آن گذاشت.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۹۳و۹۷.</ref> او ثروت غنیمت گرفته و معماران، پیشهوران و هنرمندان را از میان مردم شهرهای تصرف شده به سمرقند منتقل کرد.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۹۳و۹۷.</ref> | ||
*ارتباط با حکومتهای مسیحی [[اروپا|اروپایی]]: اسارت بایزید عثمانی توسط تیمور، باعث شد حکومتهای مسیحی دور و نزدیک قسطنطنیه، با تیمور ارتباط بگیرند. برخی از روی ترس و برخی با انگیزههای تجاری.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۸۸، .</ref> تیمور نیز با انگیزه ارتباط تجاری با آنان، نمایندگانی برای انان فرستاد و از آنان خواست نمایندگانی بفرستند.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۸۸، .</ref> | *ارتباط با حکومتهای مسیحی [[اروپا|اروپایی]]: اسارت بایزید عثمانی توسط تیمور، باعث شد حکومتهای مسیحی دور و نزدیک قسطنطنیه، با تیمور ارتباط بگیرند. برخی از روی ترس و برخی با انگیزههای تجاری.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۸۸، .</ref> تیمور نیز با انگیزه ارتباط تجاری با آنان، نمایندگانی برای انان فرستاد و از آنان خواست نمایندگانی بفرستند.<ref>کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۸۸، .</ref> | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
==عالمان شیعه معاصر== | ==عالمان شیعه معاصر== | ||
حکمرانی تیمور، با تمام یا بخشی از زندگی چند عالم و عارف مشهور شیعه همزمان بود.{{یادداشت|فخر المحققین | حکمرانی تیمور، با تمام یا بخشی از زندگی چند عالم و عارف مشهور شیعه همزمان بود.{{یادداشت|[[فخر المحققین]]، فرزند [[علامه حلی]]، در ۷۷۱ق درگذشت که برابر با شروع حکومت تیمور بود. بنابر این از ذکر نام وی خودداری شد.}} اخباری از ارتباط یا برخورد تیمور و برخی از این افراد در دست نیست. | ||
#[[شهید اول]] (۷۸۶ـ۷۳۴ق): نامآورترین عالم شیعه در زمان تیمور، [[شهید اول|شمسالدین محمدبنجمالالدین مکی عاملی]] مشهور به [[شهید اول]] یا شیخ شهید بود. او در [[سال ۷۸۲ هجری قمری|۷۸۲ق]]، کتاب فقهی [[اللمعة الدمشقیة]] را در [[دمشق]] به درخواست یکی از همراهان [[علی مؤید]]، امیر [[سربداران]] نوشت و ارسال کرد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة، ج ۱، ص۲۳۸.</ref> شهید اول در ۷۸۶ق، هفت سال پیش از فتح [[دمشق]] توسط تیمور(۸۰۳ق)، در این شهر بدستور برقوق، حاکم سنی [[مصر]] کشته شد.<ref>حر عاملی، امل الآمل، مکتبة الأندلس، ج۱، ص۱۸۲.</ref> | #[[شهید اول]] (۷۸۶ـ۷۳۴ق): نامآورترین عالم شیعه در زمان تیمور، [[شهید اول|شمسالدین محمدبنجمالالدین مکی عاملی]] مشهور به [[شهید اول]] یا شیخ شهید بود. او در [[سال ۷۸۲ هجری قمری|۷۸۲ق]]، کتاب فقهی [[اللمعة الدمشقیة]] را در [[دمشق]] به درخواست یکی از همراهان [[علی مؤید]]، امیر [[سربداران]] نوشت و ارسال کرد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة، ج ۱، ص۲۳۸.</ref> شهید اول در ۷۸۶ق، هفت سال پیش از فتح [[دمشق]] توسط تیمور(۸۰۳ق)، در این شهر بدستور برقوق، حاکم سنی [[مصر]] کشته شد.<ref>حر عاملی، امل الآمل، مکتبة الأندلس، ج۱، ص۱۸۲.</ref> | ||
#[[سید | #[[سید حیدر آملی]] (۷۸۷-۷۲۰ق): میر حیدر، عارف و صوفی شیعه قرن ۸ق که معتقد بود شیعه و صوفی دو اسم جدا از هم هستند که به یک حقیقت اشاره دارند و آن [[اسلام|شریعت محمدیه]] است.<ref>آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۴۱.</ref> | ||
# [[احمد بن علی بن حسین حسینی]] (حدود[[سال ۷۴۸ هجری قمری|۷۴۸ق]]- [[سال ۸۲۸ هجری قمری|۸۲۸ق]])، معروف به ابنعنبه، نسبشناس شیعه: او پس از درگذشت استادش، ابنمُعَيَّه، در ([[سال ۷۷۶ هجری قمری|۷۷۶ق]]) به کش و سمرقند، پایتخت تیمور رفت و در آنجا عبدالله علمالدين، فرزند استاد دیگرش، سیدمجدالدین را دید. ابنعنبه در [[سال ۸۰۴ هجری قمری|۸۰۴ق]] اولین نسخه [[عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب (کتاب)|عمدةالطالب]] را در نسب آل [[ابوطالب]]، بطور مفصل و با نظم کمتر نوشت و به تیمور هدیه کرد که به نسخه عمدةالطالب تيموری کبری مشهور شد.<ref>تهرانی، الذیعة، ج۱۵، ص۳۳۷ - ۳۳۹. حسینی، عمدة الطالب، ص۱۳ و ۱۴.</ref> | # [[احمد بن علی بن حسین حسینی]] (حدود[[سال ۷۴۸ هجری قمری|۷۴۸ق]]- [[سال ۸۲۸ هجری قمری|۸۲۸ق]])، معروف به ابنعنبه، نسبشناس شیعه: او پس از درگذشت استادش، ابنمُعَيَّه، در ([[سال ۷۷۶ هجری قمری|۷۷۶ق]]) به کش و سمرقند، پایتخت تیمور رفت و در آنجا عبدالله علمالدين، فرزند استاد دیگرش، سیدمجدالدین را دید. ابنعنبه در [[سال ۸۰۴ هجری قمری|۸۰۴ق]] اولین نسخه [[عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب (کتاب)|عمدةالطالب]] را در نسب آل [[ابوطالب]]، بطور مفصل و با نظم کمتر نوشت و به تیمور هدیه کرد که به نسخه عمدةالطالب تيموری کبری مشهور شد.<ref>تهرانی، الذیعة، ج۱۵، ص۳۳۷ - ۳۳۹. حسینی، عمدة الطالب، ص۱۳ و ۱۴.</ref> | ||
از دیگر عالمان شیعه معاصر با تیمور میتوان از [[حسن بن محمد دیلمی|حسن بن محمد]] معروف به دیلمی (درگذشته ۸۴۱ق)، [[حسن بن سلیمان حلی]](درگذشته ۸۰۲ق)، [[سید علی بن عبدالکریم نیلی]] (قرن هشتم)، [[مقداد بن عبدالله حلی]] (درگذشت ۸۲۶ق) و [[احمد بن فهد حلی]] (۷۵۷-۸۴۱ق) نام برد. | از دیگر عالمان شیعه معاصر با تیمور میتوان از [[حسن بن محمد دیلمی|حسن بن محمد]] معروف به دیلمی (درگذشته ۸۴۱ق)، [[حسن بن سلیمان حلی]](درگذشته ۸۰۲ق)، [[سید علی بن عبدالکریم نیلی]] (قرن هشتم)، [[مقداد بن عبدالله حلی]] (درگذشت ۸۲۶ق) و [[احمد بن فهد حلی]] (۷۵۷-۸۴۱ق) نام برد. |